آل عمران ٤٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قَالَتْ‌ رَبِ‌ أَنَّى‌ يَکُونُ‌ لِي‌ وَلَدٌ وَ لَمْ‌ يَمْسَسْنِي‌ بَشَرٌ قَالَ‌ کَذٰلِکِ‌ اللَّهُ‌ يَخْلُقُ‌ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى‌ أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ‌ لَهُ‌ کُنْ‌ فَيَکُونُ‌

ترجمه

(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، این‌گونه هر چه را بخواهد می‌آفریند! هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می‌گوید: «موجود باش!» آن نیز فوراً موجود می‌شود.

مريم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندى باشد حال آن كه دست بشرى به من نرسيده است؟ فرمود: اين چنين [است كه‌] خدا آنچه بخواهد مى‌آفريند، و چون كارى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد: باش، پس موجود مى‌شود
[مريم‌] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‌گويد: «باش»؛ پس مى‌باشد.
مریم گفت: پروردگارا، مرا چگونه فرزندی تواند بود و حال آنکه با من مردی نزدیک نشده؟ گفت: چنین است (کار خدا)، خدا هر آنچه بخواهد می‌آفریند؛ چون مشیّت او به چیزی قرار گیرد، به محض اینکه گوید «موجود باش»، همان دم موجود می‌شود.
[مریم] گفت: پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود، در حالی که هیچ بشری با من تماس نگرفته؟! [خدا] فرمود: چنین است که می گویی [ولی کار خدا مُقیّد به علل و اسباب نیست،] خدا هر چه را بخواهد [با مشیّت مطلقه خود] می آفریند، چون چیزی را اراده کند جز این نیست که به آن می گوید: «باش» پس بی درنگ می باشد؛
مريم گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا فرزندى باشد، در حالى كه بشرى به من دست نزده است؟ گفت: بدين سان كه خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند. چون اراده چيزى كند به او گويد موجود شو، پس موجود مى‌شود.
[مریم‌] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی باشد، حال آنکه دست هیچ بشری به من نرسیده است، گفت خداوند بدین‌سان هرچه را بخواهد می‌آفریند، [و] چون اراده او به کاری تعلق گرفت، به آن می‌گوید موجود شو، و بی‌درنگ موجود می‌شود
مريم گفت: پروردگارا، چگونه مرا فرزندى تواند بود و حال آنكه هيچ آدمى مرا نسوده است؟ گفت: چنين است، خداى آنچه خواهد مى‌آفريند چون چيزى را اراده كند به آن گويد: باش! پس مى‌باشد.
(مریم در حالی که از تولّد فرزند از راه غیرطبیعی، شگفت‌زده شده بود) گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود، در حالی که انسانی با من نزدیکی نکرده است؟! فرمود: این گونه هر چه را بخواهد می‌آفریند، و هنگامی که اراده‌ی چیزی کند (و بخواهد پدید آید) فقط بدان می‌گوید: پدید آی! پس (بی‌درنگ) پدید می‌آید.
(مریم) گفت: «پروردگارم! کی مرا فرزندی خواهد بود، حال آنکه بشری با من هم‌‌بستر نشده‌است‌؟» گفت: «چنین است (کار پروردگار). هر چه بخواهد می‌آفریند، هنگامی که به کاری فرمان دهد، فقط به آن می‌گوید: “شو.” پس می‌شود.»
گفت پروردگارا چگونه باشدم فرزندی و به من نزدیک نشده است بشری گفت بدینسان خدا بیافرد هرچه را خواهد چون بگذراند کاری را جز این نیست که گویدش بشو پس بشود

She said, “My Lord, how can I have a child, when no man has touched me?” He said, “It will be so. Allah creates whatever He wills. To have anything done, He only says to it, ‘Be,’ and it is.”
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ٤٦ آیه ٤٧ آل عمران ٤٨
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَمْ یَمْسَسْنِی»: با من آمیزش و نزدیکی نکرده است. «قَضَی»: اراده کرد. مقدّر فرمود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«47» قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‌

(مريم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنين است (كار) پروردگار، او هر چه را بخواهد مى‌آفريند. هرگاه اراده كارى كند، فقط به آن مى‌گويد: باش! پس (همان لحظه) موجود مى‌شود.

نکته ها

اراده‌ى خداوند سبب پيدايش وآفرينش موجودات است و مى‌تواند بدون اسباب و وسيله‌ى مادّى نيز بيافريند. او سبب‌ساز و سبب‌سوز است، گاهى تأثير چيزى را از آن مى‌گيرد و گاهى به چيزى اثر مى‌بخشد. پيدايش وبقا و آثار همه چيز بسته به اراده و خواست اوست.

پیام ها

1- ريشه سؤال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ» اولياى خدا نيز اراده خداوند در امور جهان را بر پايه‌ى اسباب و علل طبيعى مى‌دانند و لذا اگر بشارت ويژه‌اى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مى‌پرسند.

2- آفرينش خداوند از راه غير معمول، كار تازه‌اى نيست و عوامل طبيعى نيز منحصر در امور شناخته شده نيست. «كَذلِكِ»

3- شرط آفرينش، اراده‌ى حتمى الهى است. «قَضى‌ أَمْراً ... كُنْ فَيَكُونُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)

چون مريم استماع بشارت فرزند را نمود، از روى تعجب و استبعاد در مقام استفهام برآمد:

قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ: گفت: پروردگارا از كجا و به چه وجه مرا فرزندى باشد، وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ: و حال آنكه مس ننموده است مرا هيچ بشرى. و وجود فرزند از زن بدون شوهر، خارق عادت بشر مى‌باشد. قالَ كَذلِكِ‌:

گفت جبرئيل بر همين حال كه هستى، بى‌مساس بشرى، اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ: خدا ايجاد فرمايد آنچه مى‌خواهد. و قدرت سبحانى بر وجهى است كه، إِذا قَضى‌ أَمْراً: چون حكم فرمايد امرى را و مشيتش به فعلى تعلق يابد، فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‌: پس جز اين نيست كه امر فرمايد آن چيز را كه معلوم او است باش، پس مى‌باشد، يعنى از عدم به وجود آيد.

تنبيه: اراده حق تعالى مر فعلى را، عبارت از همان احداث فعل و ايجاد آن است بنابراين «كن»، صنع حق تعالى؛ و «يكون»، مصنوع او است. و تعبير به اين عبارت، اخبار است از سرعت تكوّن اشياء به تكوين او، بر اسرع زمان بدون سببى و ماده‌اى، و چون در وهم بندگان هيچ لفظى در نمى‌آيد كه اسرع از لفظ «كن» باشد، لذا براى درك و فهم امر ذكر شد. و آيه شريفه دال است بر آنكه حق تعالى چنانچه قادر است كه خلق فرمايد اشياء را به تسبيب و مواد بر سبيل تدريج، همچنين قدرت دارد بر آنكه به يكدفعه ايجاد چيزى فرمايد بدون تسبيب و تدريج.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 104


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)

ترجمه‌

پروردگار من كجا باشد مرا ولد با آنكه مس نكرده است مرا بشرى گفت اين چنين خدا مى‌آفريند هر كه را ميخواهد چون مقرر فرمايد امريرا پس همانا ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود..

تفسير

حضرت مريم بعد از شنيدن بشارت الهى تعجب فرمود و خواست بداند كه بچه وسيله خداوند اين چنين پسرى باو كرامت ميفرمايد عرض كرد بار الها از كجا چنين پسرى بمن كرامت ميفرمائى با آنكه تاكنون دست بشرى بمن نرسيده است خداوند فرمود كار خدا اينطور است وقتى قضا و حكم الهى جارى شد بر امرى احتياج بماده و مدت و شرايط عاديه ندارد همين قدر كه بگويد بشو ميشود و اين دلالت بر كمال قدرت و عظمت الهى دارد كه بدون اسباب كارگر است حقير عرض مى‌كنم ظاهرا احتياج بگفتن كن هم نباشد و اين كنايه باشد از تعلق اراده تكوينيه بچيزى و براى آنكه مطلب بفهم ما نزديك شود كه خيلى سريع است باين بيان فرموده‌اند چون ما زودتر از اينكه يك كلمه بشو بگويند و بشود تصور نمى‌كنيم و الا خداوند


جلد 1 صفحه 418

باراده خلق ميفرمايد چنانچه در علوم عقليه مبرهن است و از ابن عباس روايت شده است كه حضرت مريم در غرفه خود پشت پرده بود ناگاه مرد سفيد پوشى را ديد و پناه برد بخدا كه آنمرد پرهيزگارى باشد پس دميد او در گريبان پيراهنش و رسيد آن نفخه برحمش و آبستن شد و او جبرئيل عليه السلام بود كه براى او به صورت مرد تام الخلقه ممثل شده بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالَت‌ رَب‌ِّ أَنّي‌ يَكُون‌ُ لِي‌ وَلَدٌ وَ لَم‌ يَمسَسنِي‌ بَشَرٌ قال‌َ كَذلِك‌ِ اللّه‌ُ يَخلُق‌ُ ما يَشاءُ إِذا قَضي‌ أَمراً فَإِنَّما يَقُول‌ُ لَه‌ُ كُن‌ فَيَكُون‌ُ (47)

مريم‌ ‌گفت‌ پروردگار ‌من‌ ‌از‌ كجا و چگونه‌ ‌براي‌ ‌من‌ ولدي‌ ‌باشد‌ ‌با‌ اينكه‌ بشري‌ ‌با‌ ‌من‌ تماس‌ نگرفته‌ خداوند فرمود ‌که‌ همين‌ نحو خداوند خلق‌ ميفرمايد آنچه‌ ‌را‌ بخواهد زماني‌ ‌که‌ قضاي‌ الهيّة اقضاء فرمود چيزي‌ موجود گردد بمجرّد اراده‌ ‌او‌ موجود ميشود قالَت‌ رَب‌ِّ أَنّي‌ يَكُون‌ُ لِي‌ وَلَدٌ اشكال‌ كردند مگر مريم‌ قدرت‌ الهي‌ ‌را‌ منكر ‌بود‌ ‌ يا ‌ بوعده‌ الهي‌ مطمئن‌ نبود.

جواب‌‌-‌ نه‌ منكر قدرت‌ ‌بود‌ و نه‌ وعده‌ الهي‌ ‌را‌ متزلزل‌ ‌بود‌ بلكه‌ ‌در‌ دو ‌آيه‌ قبل‌ مجرّد بشارت‌ بولد باو داده‌ بودند و امّا كيفيّت‌ ‌آن‌ ‌که‌ بچه‌ نحوه‌ باو عنايت‌ ميشود ‌با‌ اينكه‌ مقتضاي‌ عادت‌ ‌از‌ صدر خلقت‌ ‌تا‌ دامنه‌ قيامت‌ ‌در‌ انسان‌ و ‌در‌ جميع‌ حيوانات‌

جلد 3 - صفحه 202

بلكه‌ جميع‌ موجودات‌ دو نحوه‌ بيش‌ نبوده‌ ‌ يا ‌ خلقت‌ تكويني‌ مثل‌ آدم‌ و حوّا و ملائكه‌ و بسياري‌ ‌از‌ موجودات‌ ‌ يا ‌ خلقت‌ توليدي‌ مثل‌ اولاد آدم‌ و بسياري‌ ‌از‌ حيوانات‌ و نباتات‌، ‌اگر‌ ‌اينکه‌ ولد تكوينا خلق‌ شود مساسي‌ بمريم‌ ندارد و ‌اگر‌ توليدي‌ ‌باشد‌ شرطش‌ تماس‌ ‌با‌ بشر ‌است‌ لذا ‌گفت‌:

وَ لَم‌ يَمسَسنِي‌ بَشَرٌ خداوند خواست‌ بمريم‌ بنمايد ‌که‌ ‌اينکه‌ ولد ‌هم‌ تكويني‌ ‌است‌ و ‌هم‌ توليدي‌، تكويني‌ ‌از‌ جهت‌ عدم‌ مس‌ّ بشر و توليدي‌ ‌از‌ جهت‌ خروج‌ ‌از‌ رحم‌ لذا فرمود:

كذلك‌ ‌که‌ كاف‌ كذلك‌ خطاب‌ بمريم‌ ‌است‌ لذا بكسره‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ ‌از‌ تو بدون‌ مس‌ّ بشر.

اللّه‌ُ خداوند قادر متعال‌ يَخلُق‌ُ ما يَشاءُ ‌هر‌ نحوي‌ ‌که‌ مشيّة بالغة ‌او‌ اقتضاء كند و اراده‌ حتميّه‌اش‌ قرار گيرد خلق‌ ميفرمايد.

و ‌از‌ كلمه‌ كذلك‌ ممكن‌ ‌است‌ استفاده‌ كنيم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نحو خلقت‌ ‌از‌ خصيصه‌ مريم‌ ‌است‌ نه‌ قبل‌ ‌از‌ ‌آن‌ سابقه‌ داشته‌ و نه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌تا‌ قيامت‌ وقوع‌ پيدا ميكند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ مريم‌ زني‌ نتواند بگويد ‌من‌ ‌هم‌ مثل‌ مريم‌ بدون‌ شوهر و مس‌ّ بشري‌ فرزند آوردم‌ بلي‌ ممكن‌ ‌است‌ زن‌ جذب‌ نطفه‌ كند ‌در‌ رحم‌ ‌ يا ‌ باسباب‌ معموله‌ امروزه‌ ‌در‌ حيوانات‌ ‌ يا ‌ بوسائل‌ ديگر و بچه‌ بزايد لكن‌ بدون‌ نطفه‌ نر ممكن‌ نيست‌.

إِذا قَضي‌ أَمراً گذشت‌ ‌که‌ لفظ قَضي‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌در‌ موارد زيادي‌ استعمال‌ ‌در‌ معاني‌ مختلفه‌ ‌شده‌ لكن‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ اراده‌ ‌است‌ ‌يعني‌ اذا اراد امرا و مراد ‌از‌ امر بمعني‌ فعل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ زماني‌ ‌که‌ ارادة فعلي‌ كند.

فَإِنَّما يَقُول‌ُ لَه‌ُ كُن‌ فَيَكُون‌ُ كلمه‌ انما ‌از‌ ادات‌ حصر ‌است‌ ‌يعني‌ هيچ‌ اسبابي‌ و معدّاتي‌ و مقدّماتي‌ و وسائلي‌ احتياج‌ ندارد حتّي‌ بگفتن‌ كلمه‌ كُن‌، و ‌اينکه‌ جمله‌ كنايه‌ ‌از‌ ايجاد ‌است‌ چنانچه‌ سابقا متذكّر شديم‌ ‌که‌ ‌در‌ افعال‌ الهي‌ سه‌ چيز بيش‌

جلد 3 - صفحه 203

نيست‌. اوّل‌ فعل‌ قابليّت‌ وجود داشته‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ مثل‌ محالات‌ ‌که‌ بالذات‌ قابليّت‌ وجود ندارند زيرا ‌اگر‌ قابليّت‌ داشته‌ ‌باشد‌ ممكن‌ الوجود ميشود ‌از‌ فرض‌ محال‌ خارج‌ ميشود و همچنين‌ فعل‌ قبيح‌ و لغو و ظلم‌ نيز قابليّت‌ وجود ندارد زيرا محال‌ ‌است‌ ‌از‌ خداوند صادر شود ثاني‌ بايد مصلحت‌ ‌در‌ وجود فعل‌ بمعني‌ اسم‌ مصدري‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ‌ما حصل‌ فعل‌ مصدري‌ ‌است‌ و بعبارت‌ ديگر ‌در‌ وجود شيئي‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ فعل‌ بمعني‌ مصدري‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ايجاد ‌باشد‌ صلاح‌ ‌باشد‌ و باصطلاح‌ حكماء ‌که‌ تعبير ‌از‌ ايجاد بوجود منبسط ميكنند و باصطلاح‌ اخبار تعبير بمشيّت‌ ميكنند ‌که‌ گفتند

(خلقت‌ الاشياء بالمشيّة و خلقت‌ المشيّة بنفسها)

‌يعني‌ (خلقت‌ الموجودات‌ بالايجاد و خلقت‌ الايجاد بنفسه‌) ‌يعني‌ ايجاد ايجاد ديگري‌ لازم‌ ندارد چون‌ علم‌ بمصلحت‌ فعل‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ حكمت‌ ‌باشد‌ و علم‌ بصلاح‌ ‌در‌ ايجاد ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ اراده‌ ‌باشد‌، سوم‌ نفس‌ ايجاد ‌که‌ فعل‌ بمعناي‌ مصدري‌ ‌باشد‌.

و بعبارت‌ ساده‌ ‌اگر‌ فعل‌ قابليّت‌ وجود داشته‌ ‌باشد‌ و داراي‌ مصلحت‌ ‌باشد‌ و صلاح‌ ‌در‌ ايجادش‌ ‌باشد‌ خداوند ايجاد ميفرمايد و بايجاد ‌او‌ موجود ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- باز در این آیه داستان مریم ادامه می‌یابد، او هنگامی که بشارت تولد عیسی (ع) را شنید، چنین «گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی برای من خواهد بود، در حالی که هیچ انسانی با من تماس نگرفته» و هرگز همسری نداشته‌ام. (قالَتْ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ).

ولی خداوند به این شگفتی حضرت مریم پایان داد و «فرمود: این گونه خدا هر چه را بخواهد می‌آفریند» (قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ).

سپس برای تکمیل این سخن می‌فرماید: «هنگامی که چیزی را مقرر کند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن می‌گوید: موجود باش، آن نیز فورا موجود می‌شود» (إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).

نکات آیه

۱ - شگفتى مریم از بشارت اعطاى عیسى (ع)، به او با اینکه مردى با او تماس نداشته است. (قالت ربّ انّى یکون لى ولد و لم یمسسنى بشر)

۲ - طلب آگاهى مریم از خداوند، در مورد چگونگى اعطاى مسیح به وى (قالت ربّ انّى یکون لى ولد) کلمه «انّى»، علاوه بر اشاره به شگفتى، معناى کیفیّت را نیز دربردارد.

۳ - آفرینش عیسى (ع)، امرى خارق العاده (ربّ انّى یکون لى ولد و لم یمسسنى بشر)

۴ - انتظار برگزیدگان خداوند به تحقق اراده الهى در جریان امور دنیا، از طریق اسباب و علل طبیعى (یا مریم انّ اللّه اصطفیک ... قالت ربّ انّى یکون لى) مسلّماً حضرت مریم (ع) منکر امور خارق العاده نبود و خداوند را قادر بر انجام هر کارى مى دانست، از این رو چنانکه در آیات سابق آمده، به زکریا فرمود: هو من عنداللّه، بنابراین جمله «انّى ...» مى رساند که او و همه اولیاء خدا، اصل در تحقق اراده الهى در امور جهان را، بر پایه اسباب و علل طبیعى مى دانستند، نه اینکه همواره چشم انتظار معجزه باشند.

۵ - احساس حضور و قرب مریم (س)، نسبت به خداوند (قالت الملئکة ... قالت ربّ) از اینکه مریم در جواب بشارت ملائکه نفرمود که از جانب من به خداوند بگویید، بلکه مستقیماً با خداوند سخن گفت (رب انّى ... )، معلوم مى شود که خود را در حضور پروردگار مى دانست.

۶ - عدم منافات مقام بلند برگزیدگان الهى با پرسش آنان از افعال خداوند و شگفتى از آن (یا مریم انّ اللّه اصطفیک ... قالت ربّ انّى یکون لى ولد)

۷ - گفتگوى مریم و خداوند (قالت ربّ ... قال)

۸ - ادب حضرت مریم (ع)، در مقابل تکلّم با خداوند (قالت ربّ ... و لم یمسسنى بشر) از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.

۹ - خداوند بدون اتکاى به اسباب مادى و نیاز به آنها، آنچه را بخواهد، خلق مى کند. (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)

۱۰ - عوامل طبیعى، علّت منحصر در حوادث عالم نیست. (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)

۱۱ - نفوذ مشیّت خدا در جهان، نشانگر تحقق بى چون و چراى خواسته هاى او (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)

۱۲ - اراده قطعى خدا در مورد اعطاى عیسى (ع) به مریم، بدون تماس بشرى با او (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)

۱۳ - حاکمیّت مشیّت خداوند بر علل و عوامل طبیعى (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)

۱۴ - اراده خداوند به هر چه تعلق گیرد، چون بگوید باش، خواهد بود. (اذا قضى امراً فانّما یقول له کن فیکون)

۱۵ - تکوّن (پیدایش) موجودات، در گرو دو مرحله متوالىِ قضاى الهى و فرمان الهى (اذا قضى امراً فانّما یقول له کن فیکون)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: مراتب آفرینش ۱۵ ; نظام آفرینش ۱۰
  • اسباب طبیعى: ۴، ۹، ۱۰، ۱۳
  • برگزیدگان: ۴، ۶
  • پرسش و پاسخ: ۶
  • توحید: توحید افعالى ۱۱
  • خدا: آفرینش خدا ۹، ۱۴، ۱۵ ; اراده خدا ۴، ۱۲، ۱۴ ; افعال خدا ۶ ; بشارت خدا ۱ ; حاکمیت خدا ۱۳ ; قدرت خدا ۹، ۱۴ ; گفتگو با خدا ۷، ۸ ; مشیّت خدا ۱۱، ۱۳
  • سخن: ۸
  • عیسى (ع): ۱، ۲، ۱۲ تولد عیسى (ع) ۳
  • قضا و قدر: ۱۵
  • مریم (س): ۱۲ ادب مریم (س) ۸ ; باردارى مریم (س) ۱ ; بشارت به مریم (س) ۱ ; دعاى مریم (س) ۲ ; مقام مریم (س) ۵، ۷، ۸
  • معجزه: ۳
  • مقربان: ۵

منابع