مريم ٥٩
ترجمه
مريم ٥٨ | آیه ٥٩ | مريم ٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلَفَ»: جانشین و جایگزین گردید. بعد از ایشان آمدند. «خَلْفٌ»: فرزندان ناشایست و ناصالح. (خَلْف) با سکون عینالفعل، اولاد اَشرار را، و (خَلَف) با فتح عینالفعل، اولاد اَخیار را میگویند. «غَیّاً»: ضلالت و گمراهی (نگا: بقره / . گاهی مثل اینجا مراد نتیجه گمراهی است که عذاب است. و یا این که در «فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً»: مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: «فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ جَزَآءَ غَیٍّ»: (نگا: فرقان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ... (۳)
وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ... (۱) وَ الَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ... (۱) الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ... (۱) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ... (۱) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ... (۱)
تفسیر
- آيات ۵۸ - ۶۳ سوره مريم
- معناى آيه شريفه : ((أُولَئك الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ ...((
- معناى آيه شريفه :((اولئك الذين انعم الله عليهم من انبيين ...((
- چهار طائفه اى كه در اين آيه مورد انعام الهى قرار گرفته اند
- توضيح جمله : ((و ممن هدينا واجتبينا(( در آيه : ((اولئك الذين انعم الله عليهم ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- معناى آيه ((مخلف من بعدهم خلف ...(( و مراد از ضايع كردن نماز در آيه
- اشاره به معناى اينكه بهشتيان از يكديگر ((سلام (( مى شنوند
- نكته اى در مورد تعبير از بهشت به ميراثى كه به متقين مى رسد
- بحث روايتى (چند روايت در مورد اينكه مراد از ((ممن هدينا و اجتبينا(( ائمه عليهم السلام هستند و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا «59»
آنگاه پس از آنان، جانشينان بد و ناشايستهاى آمدند كه نماز را ضايع كردند و هوسها را پيروى كردند. پس به زودى (كيفر) گمراهى خود را خواهند ديد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59)
بعد از ذكر پيغمبران و صالحان، بيان حال فساق و فجار كه بعد از ايشان پيدا شدند اخبار مىفرمايد:
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ: پس جانشين شدند بعد از ايشان فرزندانى كه از شدت غفلت و جهالت. أَضاعُوا الصَّلاةَ: ضايع كردند و ترك نمودند نماز را. وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ: و پيروى كردند آرزوهاى نفس را از انواع گناهان.
فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا: پس زود باشد كه برسند اين جماعت به جزاى گمراهى و
«1» تفسير برهان ج 3 ص 18.
«2» منهج الصادقين ج 5 ص 437.
«3» مدرك سابق.
جلد 8 - صفحه 202
تباهكارى. يا گمراه شوند از طريق بهشت.
از ابن مسعود نقل است كه «غىّ» وادى باشد در جهنم، آتش آن تيزتر و عذاب آن سختتر، جاى بىنمازان و پيروان شهوات باشد «1».
ابن عباس گفته: «غىّ» وادى است در جهنم كه اهل جهنم از شدت حرارت آن پناه بخدا برند، و آن جاى زانى مصرّ و مدمن خمر و رباخوار و عاق والدين و شاهد زور و زنى كه فرزند غير را به شوهر خود بندد.
تنبيه: مفسّرين را در مشمولين آيه، اقوالى است:
1- ابن عباس گفته: مراد يهودند (كه) از اولاد انبياء بودند، ترك نماز واجب كردند و شرب خمر نمودند و نكاح خواهر پدرى را حلال دانستند.
2- مراد فساق اين امتند تا قيامت.
3- ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده كه اين جماعت ضايع كنندگان نماز بعد از شصت سال از هجرت من پيدا شوند «2».
4- از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه مراد «اضاعوا» تأخير نماز است از وقت، نه ترك آن «3».
5- در جوامع از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است كه اين «اضاعوا» آن زمان باشد كه بناهاى بلند و سخت كنند، و بر اسبان منظور نشينند و جامههاى مشهور پوشند «4».
تتمه: كتاب وافى- مواعظ حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به ابن مسعود:
قال سيأتى من بعدى اقوام يأكلون اطيب الطّعام و الوانها و يركبون الدّوابّ و يتزيّنون بزينة المرئة لزوجها و يتبرّجنّ النّساء و زيهنّ مثل زىّ الملوك الجبابرة هم منافقوا هذه الامّة فى اخر الزّمان شاربون القهوات لاعبون بالكعبات راكبون الشّهوات تاركون الجماعات راقدون عن العتمات مفرطون فى الغدوات يقول اللّه
«1» مجمع البيان ج 3 ص 520.
«2» منهج الصادقين ج 5 ص 438.
«3» مجمع البيان ج 3 ص 519.
«4» نور الثقلين ج 3 ص 351 روايت 117.
جلد 8 - صفحه 203
تعالى فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوة ...
فرمود: مىآيند بعد از من جماعتى كه مىخورند بهترين طعامها و الوان آن، و سوار شوند دواب را، و زينت نمايند به زينت زن براى شوهرش، و ظاهر شوند زنان با زينت خود، و زى آنها زى ملوك جبابره باشد، ايشان منافقين اين امتند.
در آخر الزمان خورندهاند محرمات را، بازى كنندهاند به آلات قمار، سوار شوندهاند شهوات را، ترك كننده جماعات، خواب نمايند از نماز عشاء، و تقصير كنند در صبحها به فوت نماز صبح. مىفرمايد خداى تعالى پس جانشين شدند بعد از ايشان فرزندانى كه از شدت غفلت و جهالت ضايع كردند نماز را و پيروى نمودند شهوات را از انواع گناهان پس زود باشد كه برسند اين جماعت بجزاى گمراهى و تباهكارى «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا (56) وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا (57) أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (58) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً (60)
ترجمه
و ياد كن در قرآن ادريس را همانا او بود بسيار راست گو و داراى مقام رفيع نبوّت
و بالا برديم او را بجاى بلندى
آنگروه آنانند كه انعام كرد خدا بر ايشان از پيغمبران از فرزندان آدم و از آنانكه حمل نموديم با نوح و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانيكه هدايت نموديم و بر گزيديم چون خوانده شود بر ايشان آيتهاى خداى بخشنده برو در افتند با آنكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند
پس بجا ماندند بعد از ايشان باز ماندگان بدى كه ضايع نمودند نماز را و پيروى كردند ميلهاى نفسانى را پس زود باشد كه به بينند پاداش گمراهى
جلد 3 صفحه 481
را
مگر كسانيكه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته نمايند پس آنگروه داخل شوند در بهشت و ستم كرده نشوند بچيزى.
تفسير
- و ياد كن اى پيغمبر در كتاب خود كه قرآن است ادريس عليه السّلام را كه بود بسيار راستگو و راست جو و تصديق كننده كتب سماوى و آيات الهى و پيغمبر رفيع منزلت گفتهاند او نواده شيث پيغمبر بود و جدّ پدر حضرت نوح و اخنوخ نام داشت و روايت شده است كه نازل شد بر اوسى صحيفه و او اوّل كسى بود كه با قلم خط نوشت و نظر در علم نجوم و حساب كرد و اوّل كسى بود كه جامه را دوخت و لباس كرد و قبلا مردم پوست مىپوشيدند و قمّى ره نقل فرموده كه او را ادريس خواندند براى آنكه زياد كتاب ميخواند و خداوند او را بمقام قرب خود كه عالى و رفيع است رسانيد و بعضى گفتهاند خداوند او را مانند عيسى عليه السّلام بآسمان چهارم برد و زنده است و مراد از بالا بردن او را بجاى بلندى اين است ولى در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ملكى مقرّب وقتى مورد عتاب الهى شد و خداوند او را هبوط داد بزمين پس نزد ادريس عليه السّلام آمد و او را شفيع قرار داد و آنحضرت بعد از سه شبانه روز عبادت شفاعت نمود و قبول شد و آن ملك ادريس عليه السّلام را بخواهش خودش بآسمان برد براى ملاقات ملك الموت تا با او قدرى انس گيرد و يادش زندگى دنيا را براى او ناگوار نسازد ولى ملك الموت در زير سايه عرش بود و مأمور بقبض روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى را نقل نموده در هر حال انبياء عظام از حضرت زكريا تا حضرت ادريس كه در اين سوره از ايشان نامبرده شد كسانى هستند كه خداوند نعمت دنيا و آخرت را بر آنها تمام كرد از نسل حضرت آدم و بنابراين من النّبيّين بيان براى الّذين انعم اللّه عليهم است و همه از نسل كسانى هستند كه با نوح عليه السّلام در كشتى نشستند و نجات يافتند غير از حضرت ادريس كه مقدّم بر ايشان بوده چون همه از نسل حضرت ابراهيم عليه السّلام هستند و آنحضرت از نسل سام بن نوح است و حضرت موسى و هرون و زكريّا و يحيى و عيسى عليه السّلام از نسل اسرائيل يعنى حضرت يعقوبند و اينكه بعناوين متعدده ذكر نسب ايشان را فرموده با آنكه همه از نسل حضرت آدمند براى بيان آنستكه بعضى
جلد 3 صفحه 482
شرف قربى دارند مانند حضرت ادريس كه نزديكتر از همه بحضرت آدم است و بعضى شرف قربى و نسبى مانند حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل و حضرت اسحق كه چند پيغمبر و كسانيكه رحمت و نجات الهى شامل حال آنها شده در سلسله نسبشان موجود است و نزديك بايشانند و بعضى از دور و نزديك چندين پيغمبر و صاحب مقام و منزلت سلسله نسب ايشان را تشكيل ميدهد مانند سايرين و از اينجا معلوم ميشود كه اطلاق ذريّه بر اولاد دختر اشكالى ندارد چون حضرت عيسى از طرف مادر از نسل و ذريّه اسرائيل و ابراهيم است و سابقا هم به اين معنى اشاره شده بود و شرافت نسبى اين عدّه اخيره زيادتر است چون شرف نسبى آن عده را دارند بعلاوه شرف نسبى مخصوص بخودشان ولى در عوض حضرات سابق الذكر داراى شرف نسبى از طرف اولادند مخصوصا حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل كه سيّد انبياء و ائمه هدى از نسل آن دو بزرگوارند و بالجمله از كسانى كه خداوند ايشانرا راهنمائى بحق و حقيقت فرموده و برگزيده به نبوّت و امامت كسانى هستند كه وقتى آيات قرآنيه بر ايشان تلاوت و قرائت شود از خوف و خشيت و فروتنى و خضوع بر و بر خاك مىافتند در حاليكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند مانند حضرت سجّاد عليه السّلام كه در مناقب و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه مقصود از ايشان مائيم يعنى ائمه اطهار و خاندان رسالت و طهارت كه همه موصوف باين صفت بودند مخصوصا خود آن بزرگوار كه سيّد السّاجدين و زين العابدين و امام البكّائين است اين ذوات مقدسه كه معصوم بودند از گناه حالشان از خوف خدا اين بود پس ما چه بايد بكنيم كه غرق گناهيم و بنابراين كلام سابق تا اسرائيل تمام شده و از و ممّن هدينا شروع بكلام ديگرى شده كه خبر آن كسانى هستند كه موصوف بصفت خوف و خشيتند نه آنكه و ممّن هدينا عطف بر سابق باشد و اذا تتلى عليهم صفت انبياء سابق الذكر چنانچه گفتهاند و در اين صورت اگر چه خبر كه قوم يا رجال باشد مقدّر است ولى از جهاتى كه بر ارباب ادب مخفى نيست بر آنچه گفتهاند ترجيح دارد و مع الأسف از نسل اين انبياء عظام كسانى بوجود آمدند كه خلف سوء بودند نه خلف صدق چون خلف بسكون لام بازماندگان بدرا گويند و بفتح لام بازماندگان خوب و بجاى آن بزرگواران در زمين حجاز و شام منزل نمودند
جلد 3 صفحه 483
مانند اهل شرك مكّه و يهود فلسطين و ضايع نمودند نماز را براى آنكه ترك كردند چنانچه گفتهاند يا تأخير انداختند از اوّل وقتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده و پيروى نمودند از ميلهاى نفسانى و خيالات شيطانى خودشان و باختند دل و دين خود را برنگ و رونق دو روزه دنياى دنى و بعد از اين شرّ آن دامنگيرشان خواهد شد اگر غى بمعناى شرّ باشد يا بعد از اين ملاقات ميكنند پاداش اين غوايت و ضلالت را اگر بمعناى گمراهى باشد يا ملاقات ميكنند نااميدى را يا ملاقات ميكنند وادى مخصوص خودشان را كه گفتهاند غى نام آن وادى است و بمعناى نااميدى هم استعمال ميشود مگر كسانيكه از اعمال ناشايسته خود توبه كنند و نادم و پشيمان شوند و اعمال شايستهاى بجا آورند كه آن جماعت داخل بهشت ميشوند بامر خداوند و هيچ مقدار از ثواب اعمال ايشان كاسته نميشود بلكه تمام و كمال بآنها ميرسد چون خداوند در باره كسى ظلم نميكند و اگر اجر مستحق پرداخته نشود در باره او ظلم شده ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا (59)
پس جايگير شدند بعد از آنها جاي گيرهايي که ضايع كردند نماز را و متابعت كردند شهوات نفسانيّه را پس زود باشد که ملاقات كنند غيّ را. فخلف از براي اينکه مادّه اطلاقاتي است، خليفه مخالفت اولاد و احفاد و غير اينها و قدر جامع آنها تبديل شيء به شيئي است تبديل موافقت به مخالفت ذهاب آباء باولاد و احفاد قرني بعد قرني و در اينجا پس از رفتن انبياء و ائمه اطهار يك جماعت اشرار و فسّاق و فجار آمدند.
مِن بَعدِهِم بعد از اهل هدايت و اجتباء «خلف» که اينکه فجّار و اشرار جاي گير آنها شدند در روي زمين. أَضاعُوا الصَّلاةَ اضاعه نماز از بين بردن نماز است، چه ترك نماز باشد يا بتاخير نماز از وقت مقرر او، يا بفقدان شرائط و اجزاء آن به اينكه باطل شود که امروز صد نود افراد مضيّع نماز هستند غير مؤمنين از مخالفين چون ايمان شرط صحت كلّ عبادات است نماز آنها باطل و ضايع است، و در ميان مؤمنين كساني که تقليد نميكنند و احتياط ندارند باطل است عبادات آنها و كساني که مراعات شرائط و اجزاء نميكنند مثل طهارت حدثي و خبثي و اباحه مكان و لباس و موالات و غير اينها.
و بالجمله نماز صحيح بوقت مقرر بسيار قليل است. وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ از زنا و لواط و شرب و قمار و ساز و آواز و بيحجابي و كسب حرام و هزار گونه معاصي ديگر طبق هواي نفس.
فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا غيّ گفتند: بلاهاي دنيويست، و بعضي گفتند: عذاب هاي اخروي است، و بالجمله جامع آنها عقوبات معاصي است در دنيا و آخرت.
461
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 59)- سپس از گروهی که از مکتب انسان ساز انبیاء جدا شدند و پیروانی ناخلف از آب در آمدند سخن میگوید و قسمتی از اعمال زشت آنها را بر شمرده،
ج3، ص97
میگوید: «بعد از آنها فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند، و از شهوات پیروی نمودند که به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید» (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا).
این جمله ممکن است اشاره به گروهی از بنی اسرائیل باشد که در طریق گمراهی گام نهاده، پیروی از شهوات را بر ذکر خدا ترجیح دادند.
و منظور از ضایع کردن نماز در اینجا انجام دادن اعمالی است که نماز را در جامعه ضایع کند.
نکات آیه
۱- با رفتن هر پیامبرى از بین قوم خویش، نااهلانى که نماز را تباه و شهوات (هواهاى نفسانى) را پیروى مى کردند، جایگزین آنان شدند. «خلَف» (به فتح لام) در مورد جانشین خوب و «خلْف» (به سکون لام) در مورد جانشین بد به کار مى رود (مقاییس اللغة). براین اساس «خلف من بعدهم خلف»; یعنى، جانشینان بدى جایگزین آنان شدند.
۲- راه و روش پیامبران پس از رحلتشان، پیوسته مورد بى مهرى و تضییع نااهلان قرار مى گرفت. (فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت)
۳- ضایع کردن نماز و پیروى از شهوات، موجب گمراهى و گرفتارى به عذاب است. (أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیًّا) «غىّ» به معناى گمراهى است. گفتنى است که در جمله «یلقون غیّاً» - به قرینه آیه بعد ( ... یدخلون الجنّة) - مضافى در تقدیر است; یعنى، «یلقون جزاء غیّهم; آنان سزاى گمراهى خود را - که جهنم و عذاب آن است - خواهند چشید».
۴- ضایع کردن نماز و سهل انگارى در آن، حرام و از گناهان بزرگ است. (أضاعوا الصلوة ... فسوف یلقون غیًّا) چنان که گفته شد معناى «یلقون غیّاً» - به قرینه «یدخلون الجنّة» (در آیه بعد) - «یلقون جزاء غیّهم» است; که وعده عذاب به شمار مى آید. وعده عذاب نیز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.
۵- پیروى از خواسته هاى نفسانى حرام است. (واتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیًّا)
۶- ضایع کردن نماز و پیروى از شهوات، ریشه اصلى انحرافات پس از رحلت پیامبران (فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت)
۷- به پاداشتن نماز و اهتمام به آن، و دورى جستن از خواسته هاى نفسانى و شهوات، دو ویژگى مهمّ و برجسته پیامبران و هدایت یافتگان است. (فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت)
۸- نماز، داراى جایگاهى مهمّ و اساسى در تمامى ادیان الهى (فخلف ...أضاعوا الصلوة) آیه مورد بحث، ازمیان همه چیزهایى که مى توان در پشت کردن و اهمیت ندادن به دین مطرح ساخت، نماز را مطرح کرده است. این گویاى نقش محورى نماز در مجموعه احکام دینى و ادیان الهى است.
۹- اهتمام به نماز و ضایع نساختن آن، زمینه ساز مبارزه با هواهاى نفسانى و شهوت پرستى (أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت) تقدیم عبارت «أضاعوا الصلاة» بر «اتبعوا الشهوات» گویاى نقش تضییع نماز، در بازشدن راه شهوات است.
۱۰- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هواهاى نفسانى، موجب هدایت و نجات از عذاب است. (أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیًّا)
روایات و احادیث
۱۱- «فى المجمع قیل: أضاعوها بتأخیرها عن مواقیتها من غیر أن ترکوها أصلاً ... و هو المروى عن أبى عبداللّه(ع) ; در مجمع البیان آمده است که: گفته شده [معناى آیه این است]: نماز را ضایع مى کردند به این که آن را از اوقات مقررش به تأخیر مى انداختند; نه این که به طور کلى آن را ترک کردند و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است».[۱]
۱۲- «فى جوامع الجامع «واتبعوا الشهوات»: رووا عن على(ع): من بنى الشدید و رکب المنظور و لبس المشهور; در کتاب جوامع الجامع، ذیل آیه «واتبعوا الشهوات» آمده است که: از حضرت على(ع) روایت کرده اند که فرمود:[ تابع شهوات] کسى است که بناى محکم بسازد و مرکبى را سوار شود که آن مرکب، مورد توجه مردم باشد و لباس شهرت بپوشد».[۲]
۱۳- «عن أبى الحسن موسى بن جعفر(ع): ... قال عزّوجلّ: « ...فسوف یلقون غیّاً» و هو جبل من صفر یدور فى وسط جهنم; از امام موسى بن جعفر(ع) روایت شده که... خداوند عزّوجلّ فرمود: « ... فسوف یلقون غیّاً» و آن [غىّ ]کوهى است از مس زرد که در وسط جهنم مى چرخد».
۱- . تأویل الأیات الظاهرة، ص ۲۹۸; تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۸، ح ۲.
۱۵- «عن أبى أمامة قال: ... قلت : [لرسول اللّه(ص)] و ما غىّ و أثام؟ قال: نهران فى أسفل جهنم یسیل فیهما صدید أهل النار و هما اللّتان ذکر اللّه فى کتابه «فسوف یلقون غیّاً» و «من یفعل ذلک یلق أثاماً» ...; از ابى امامه نقل شده که گفت:... به رسول خدا(ص) عرض کردم: غىّ و اثام چیست؟ فرمود: دو نهر در پایین ترین مکان جهنم است که چرک و خون بدن جهنمیان در آنها جارى است و این دو، همان است که خداوند در قرآن فرموده است: «فسوف یلقون غیّاً» و «من یفعل ذلک یلق أثاماً»...».[۳]
۱۵- «عن النبى(ص) قال: الغىّ واد فى جهنم; از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: «غىّ» یک وادى در جهنم است».[۴]
موضوعات مرتبط
- احکام ۴، ۵:
- ادیان: نماز در ادیان ۸
- انبیا: اعراض از سیره انبیا ۲; اهتمام انبیا به نماز ۷; تاریخ انبیا ۱، ۲، ۶; تضییع نماز جانشینان انبیا ۱; مرگ انبیا ۲، ۶; ویژگیهاى انبیا ۷; هواپرستى جانشینان انبیا ۱
- تزکیه: زمینه تزکیه ۹
- جهنم: درکات جهنم ۱۵; کوههاى جهنم ۱۳; نهرهاى جهنم ۱۴
- عذاب: عوامل نجات از عذاب ۱۰; موجبات عذاب ۳
- گمراهى: عوامل گمراهى ۳، ۶
- گناهان کبیره ۴:
- محرمات ۴، ۵:
- مهتدین: اهتمام مهتدین به نماز ۷; ویژگیهاى مهتدین ۷
- نماز: آثار اهتمام به نماز ۹، ۱۰; آثار تضییع نماز ۳، ۶; احکام نماز ۴; اهمیت نماز ۸; حرمت تضییع نماز ۴; حرمت سستى در نماز ۴; سرزنش تأخیر نماز ۱۱; گناه تضییع نماز ۴; گناه سستى در نماز ۴; مراد از تضییع نماز ۱۱
- هدایت: عوامل هدایت ۱۰
- هواپرستان: مراد از هواپرستان ۱۲
- هواپرستى: آثار اجتناب از هواپرستى ۱۰; آثار هواپرستى ۳، ۶; اجتناب از هواپرستى ۷; حرمت هواپرستى ۵