الماعون ٥
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ |
ترجمه
الماعون ٤ | آیه ٥ | الماعون ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَاهُونَ»: جمع ساهی، از ماده سَهْو، بیخبران و غافلان. مراد کسانی است که یا به ترک نماز میگویند، و یا نمازی را میخوانند و چهار تا را پشت گوش میاندازند، و یا این که نماز میخوانند و همچون کودکان مقلّد از پدران و مادران، بالا و پائین میروند، و زمزمههائی میکنند. نه حرکتشان ارادی و نه کلماتشان اختیاری است. نه میفهمند چه میکنند، و نه میفهمند چه میگویند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۴ تا ۷:
طریف بن ابى طلحه از ابن عباس روایت کند که این آیات درباره منافقین نازل شده که وقتى که با مؤمنین بودند، نماز میخواندند که آنها ببینند و وقتى که با آنها نبودند، نماز نمى خواندند و نیز از دادن اشیاء عاریة خوددارى نموده و دیگران را از دادن عاریة منع مى کردند.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4» الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7»
«1» آيا كسى كه قيامت را انكار مىكند ديدهاى؟ «2» او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند. «3» و ديگران را بر اطعام مسكين تشويق نمىكند. «4» پس واى به حال نمازگزاران. «5» آنان كه از نمازشان غافلند. «6» آنان كه پيوسته ريا مىكنند.
«7» و از دادن زكات (و وسايل ضرورى زندگى) باز مىدارند.
نکته ها
اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مىكند:
كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»
نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مىكنند. «يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ»
در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهُونَ- يُراؤُنَ»
در خدمت به مردم منفى هستند. «يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»
مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
«دع» راندن همراه با خشونت و «حض» تشويق و ترغيب ديگران است.
مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب
جلد 10 - صفحه 603
سوره، كسانى هستند كه نماز مىخوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است.
«ماعون» از «معن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولًا همسايگان به يكديگر عاريه مىدهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانىها.
دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست.
در روايات، «ساهُونَ» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است. «1»
حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست.
در حديث مىخوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد. «2» البته در حديث ديگرى مىخوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مىدهيم، مىشكنند يا خراب مىكنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. «3»
در حديث مىخوانيم: هر كس به اوقات نماز بىاعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد. «4»
امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است. «5»
سنگدلى انسان به جائى مىرسد كه:
نسبت به سختترين نوع فقر كه مسكين است.
نسبت به ضرورىترين نياز كه خوراك است.
آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره.
نه خود اقدامى مىكند و نه ديگران را تشويق مىكند.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كنزالدقائق.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». كافى، ج 3، ص 499.
جلد 10 - صفحه 604
نگاهى به مسئله ريا
ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مىكند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانههاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مىفرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ» «1» چون به نماز مىايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمىكنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» «2»
بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمىدارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مىرود و از پردهپوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مىكند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سختترين عذابها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسانها را بالا مىبرند، ولى خطاب مىرسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد.
در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «3» را تلاوت فرمود. «4»
علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مىدهد و اگر ستايش نشود از كار خود مىكاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مىدهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبىهايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك» «5»
«1». نساء، 143.
«2». توبه، 54.
«3». كهف، 110.
«4». مجموعه روآيات، از ميزان الحكمة بحث ريا.
«5». كافى، ج 2، ص 297.
جلد 10 - صفحه 605
اخلاص
در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مىخوانيم: خداوند جز خالصان را نمىپذيرد «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» «1» و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمههاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مىشود. «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه» «2» و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده كه فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» «3» هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مىكند.
پیام ها
1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفتآور و جاى سؤال است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي»
2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مىكند. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بىتوجه باشد بىدين است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مىدهد). يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
«1». زمر، 3.
«2». جامع الاخبار، ص 94.
«3». بحار، ج 67، ص 249.
جلد 10 - صفحه 606
5- نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) يَدُعُّ الْيَتِيمَ ... طَعامِ الْمِسْكِينِ
6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ»
7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بىاعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
8- سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. «عَنْ صَلاتِهِمْ» (نه «فِي صَلاتِهِمْ»)
9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. يُكَذِّبُ ... يَدُعُ ... لا يَحُضُ (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است)
10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ ... يُراؤُنَ
11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. «لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ»
12- كسى كه گاهى از نماز غافل مىشود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
13- بىتفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
14- خدمت به مردم در كنار نماز است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بىاعتقادى به قيامت است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «1»*
17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مىشود و قابل جبران است. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. يُكَذِّبُ ... يُراؤُنَ
19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مىورزند. يُكَذِّبُ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». حاقّه، 34.
جلد 10 - صفحه 608
سوره كوثر
اين سوره سه آيه دارد و در مكّه نازل شده و كوچكترين سوره قرآن كريم است.
نام سوره برگرفته از آيه اول است و به معناى خير كثير و فراوان مىباشد.
بر اساس روايات متعدّد از شيعه و سنّى، عاص بن وائل، پدر عمرو عاص كه از بزرگان مشركان مكّه بود، پس از آنكه پسران پيامبر از دنيا رفتند و آن حضرت ديگر پسرى نداشت، از روى طعنه و زخم زبان، پيامبر را ابتر و بدون دنباله خواند.
خداوند براى تسلّى خاطر پيامبر و پاسخ به اين سخن نابجا، سوره كوثر را نازل فرمود و ناكام بودن دشمنان و دوام و بقاى نسل و فكر پيامبر را خبر داد.
در روايات، براى كسى كه اين سوره را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، سيراب شدن از حوض كوثر در قيامت، وعده داده شده است. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 609
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5»
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ: آن كسانى كه ايشان از نماز خود، ساهُونَ:
غافلان و بىخبرانند و بر آن وقعى نمىنهند و حسابى بر او نمىگيرند به جهت عدم اعتقاد ايشان به ثواب آن و عدم خوف عقاب به ترك آن و اينكه در ظاهر اقدام بر آن نمايند، به جهت دفع ضرر اهل اسلام است.
عياشى- از حضرت صادق عليه السّلام سؤال مىكند از اين آيه: اهى وسوسة الشّيطان؟ فقال لا كلّ احد يصيبه هذا و لكن أن يغفلها و يدع أن يصلى فى اوّل وقتها. آيا او وسوسه شيطان است؟ فرمود نه هر كسى را اصابه نمايد آن
جلد 14 - صفحه 358
و لكن اينكه غافل شود آن را و واگذارد آنكه به جا آورد در اول وقت آن. «1» على بن ابراهيم قمى- نيز از آن حضرت روايت نموده مراد تأخير نماز است از اول وقت آن. «2» در خصال- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: ليس عمل أحبّ الى اللّه عزّ و جلّ من الصّلوة فلا يشغلنّكم عن اوقاتها شىء من امور الدّنيا بانّ اللّه عزّ و جلّ ذمّ اقواما فقال الّذينهم عن صلاتهم ساهون يعنى انّهم غافلون استهانوا باوقاتها. فرمود نيست عملى محبوبتر نزد خداوند عز و جل، از نماز. پس بايد مشغول نسازد شما را از اوقات آن چيزى از امور دنيا. به درستى كه خداى عز و جل مذمت فرموده جماعتى را و فرموده: «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» يعنى كسانى كه غافلند، سبك مىشمارند اوقات آنرا «3».
و در كافى- از حضرت كاظم عليه السّلام فرمود مراد ضايع ساختن نماز است. «4»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4»
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7»
ترجمه
آيا ديدى آنكس را كه تكذيب ميكند روز جزا را
پس او آنچنان كسى است كه ميراند يتيم را بقهر
و ترغيب نميكند بر طعام دادن بفقير
پس واى بحال نماز گزارانى كه
آنان از نمازشان بىخبرانند
آنانكه آنها نمايش ميدهند
و مضايقه مينمايند از احسان كمى.
تفسير
قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او را و ابو سفيان شترى نحر نموده بود پس يتيمى آمد و از گوشت آن در خواست نمود و ابو سفيان با عصا زد او را و لذا خداوند به پيغمبر خود خطاب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا ديدى آن كس را كه منكر روز جزا ميباشد پس چنين شخص بىاعتقادى آنست كه دفع ميكند يتيم را از حقش چنانچه قمّى ره نقل فرموده و وادار نميكند نفس خود و ترغيب نمينمايد مردم را بر اطعام فقير چون اين امور ناشى از اعتقاد بروز جزا ميشود و او معتقد نيست و وقتى اقدام ننمودن بخيرات كاشف از بىاعتقادى بروز جزا و پاداش خدا باشد پس واى بحال كسانيكه سهل انگار و بىباك و غافل از نمازشانند اگر چه نماز هم ميخوانند چون كار آنها بيشتر كاشف از بىاعتقادى است و مسلّما مراد سهو در نماز نيست و الّا بايد بفرمايد في صلاتهم و آن براى هر كس روى ميدهد بلكه مراد از ياد بردن نماز است چنانچه قمى ره نقل نموده كه مراد ترك كنندگان نمازند
جلد 5 صفحه 442
چون هر كس در نماز سهو ميكند و در روايات ائمه اطهار بغفلت از نماز و تأخير آن از اوّل وقت بدون عذر و ترك نماز و كوتاهى نمودن و تضييع آن تفسير شده و آنكه مراد وسوسه شيطان كه هر كس مبتلا بآن ميشود نيست و محتمل است قويّا كه مراد كسانى باشند كه از نماز غافلند براى بىاعتقادى و با مسلمانان نماز ميخوانند براى ريا كارى مانند اهل نفاق در صدر اسلام و لذا خداوند بيان فرموده كه آنها كسانى هستند كه ريا مينمايند و نمايش ميدهند نماز خودشان را و اگر كسى نباشد نميخوانند و اين معنى را در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و از انفاق چيز كمى مضايقه دارند چون ماعون ظاهرا چيز كمى است كه منفعت كمى داشته باشد و گفته شده كه اصل آن معونه است و الف عوضهاء محذوف ميباشد و قمّى ره فرموده مانند چراغ و آتش و خمير و امثال اينها كه مورد احتياج مردم است و در روايات ديگرى به خمس و زكوة و چيزهائى كه معمولا مردم عاريه از يكديگر مينمايند از قبيل كاسه و كوزه و ديگ و امثال اينها و انفاقاتى كه كسى از آن دريغ نمينمايد مانند آب و نمك تفسير شده و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن قرض الحسنه دادن و خيرى است كه از تو بكسى برسد و اثاثيّه خانه است كه عاريه دهى و زكوة را هم شامل ميشود گفته شد ما همسايههائى داريم كه وقتى بآنها اثاثيّه خانه را عاريه دهيم ميشكنند و خراب ميكنند آيا گناه دارد ندهيم فرمود خير گناه ندارد وقتى آنها اين طور باشند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره أ رأيت الّذى يكذّب بالدّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود خداوند نماز و روزه او را قبول ميفرمايد و با او حساب نميكند آنچه را كه سرزده است از او در زندگانى دنيا و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 443
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَوَيلٌ لِلمُصَلِّينَ «4» الَّذِينَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُونَ «5»
پس ويل از براي نمازگزاراني است آن كساني که در بند نماز نيستند شد شد نشد نشد، در اخبار و كلام مفسرين مصاديقي بر اينکه هر كدام ذكر كردهاند و لكن عموم دارد شامل كساني که عمدا ترك ميكنند و كساني که رياء بجا ميآورند و كساني که ركوع و سجودش را تمام نميكنند، و كساني که مراعات اجزاء و شرايط آن را نميكنند
جلد 18 - صفحه 241
و كساني که تأخير مياندازند تا وقت منقضي شود. و بالجمله اهميتي بنماز نميدهند يا تارك الصلاة هستند و لو يك نماز صبح باشد يا ضايع الصلاة که گفتند:
تارك الصلاة كافر
و ضايع الصلاة به پانزده عقوبت گرفتار ميشود که يكي از آنها بيايمان از دنيا ميرود و نماز اهم فرائض الهي است و در اخبار اهميت آن را بيان كردهاند که گفتند:
عمود الدين و قربان کل تقي، و معراج المؤمن، و عنوان صحيفة المؤمن، و اول ما يحاسب به العبد يوم القيامة، ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها، و خير موضوع و غير اينها و اگر نماز فاقد يكي از شرائط باشد يا اجزاء، يا مشتمل بر يكي از موانع عمدا و بدون عذر ضايع ميشود، و اولين شرائط آن ايمان است بلي سهو از روي نسيان و عذر مانعي ندارد بواسطه حديث شريف رفع که فرمود:
(رفع عن امتي تسعة السهو و النسيان ... الخبر).
و كلمه ساهون در آيه مراد سهو از روي بياعتنايي و بياهميتي و دربند نبودن است و ويل هم در بسياري از آيات گفتيم: ويل اسمي است که چاه ويل است در قعر جهنم، و وصفي که معني واي و بدا بحال است مقابل طوبي اسمي که شجره طوبي است در بهشت و وصفي که خوشا بحال است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- «در نماز خود سهلانگاری میکنند» (الذین هم عن صلاتهم ساهون).
نه ارزشی برای آن قائلند، و نه به اوقاتش اهمیتی میدهند، و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت میکنند.
نکات آیه
۱ - بى اعتنایى به نماز و بى توجّهى هنگام اداى آن، زمینه ساز گرفتارى به نفرین و عذاب خداوند (فویل للمصلّین . الذین هم عن صلاتهم ساهون) «سهوة» (مصدر «ساهون»)، به معناى غفلت است (مصباح). غفلت از نماز، به ترک کلى یا مقطعى آن و یا تأخیر در اداى آن است. شخص غافل گرچه معذور است; اما در مواردى که اهتمام نورزیدن او سبب غفلت شده باشد، سزاوار نکوهش است. اضافه «صلاة» به ضمیر «هم»، نشان مى دهد که سخن درباره کسانى است که نماز مى خوانند; ولى آن را همراه با بى توجهى و غفلت ادا مى کنند.
۲ - لزوم اهتمام به نماز و توجّه به محتواى آن (فویل للمصلّین . الذین هم عن صلاتهم ساهون)
۳ - باور نداشتن کیفر و پاداش الهى، مایه سبک شمردن نماز (أرءیت الذى یکذّب بالدین ... الذین هم عن صلاتهم ساهون)
۴ - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خویش، نکوهیده تر از آزار یتیمان و فراموش کردن بینوایان است. (فویل للمصلّین . الذین هم عن صلاتهم ساهون) این آیه، مانند آیات دیگر این سوره، بیانگر خصلت هاى تکذیب گران کیفر الهى است. آوردن حرف «فاء» در خصلت سوم به بعد و تغییر سیاق کلام، بیانگر ترتیب رتبى و نکوهیده تر بودن آنها است.
۵ - انکار معاد، بر روابط انسان با خلق و خالق، تأثیر منفى گذارده و مایه بى اعتنایى وى به آنها مى گردد. (الذى یکذّب ... یدعّ الیتیم ... و لایحضّ ... الذین هم عن صلاتهم ساهون)
۶ - مراقبت از نماز، زمینه ساز یتیم نوازى و رسیدگى به درماندگان (یدعّ الیتیم . و لایحضّ ... فویل للمصلّین . الذین هم عن صلاتهم ساهون) حرف «فاء» در «فویل»، نکوهش غافلان از نماز را بر نکوهش دو دسته قبل (آزار دهندگان یتیمان و بى تفاوتان در برابر فقر دیگران)، تفریع کرده است; یعنى، چون آن دو حالت نکوهیده است، پس واى به حال این نمازگزاران! کنایه از این که اگر آنان نمازگزار حقیقى بودند، چنین رفتارى نمى داشتند.
روایات و احادیث
۷ - «عن أبى اُسامة زید الشحّام قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه «الذین هم عن صلاتهم ساهون» قال: هو الترک لها و التوانى عنها;[۲] زید شحّام گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «الذین هم عن صلاتهم ساهون» سؤال کردم، فرمود: [مراد از] آن ترک نماز و کوتاهى و سستى در انجام دادن آن است».
موضوعات مرتبط
- تقرب: موانع تقرب ۵
- خدا: آثار تکذیب کیفرهاى خدا ۳; زمینه نفرینهاى خدا ۱
- روابط اجتماعى: موانع روابط اجتماعى ۵
- عذاب: زمینه عذاب ۱
- عمل: عمل ناپسند ۴
- غفلت: آثار غفلت از نماز ۱; ناپسندى غفلت از فقرا ۴; ناپسندى غفلت از نماز ۴
- فقرا: زمینه تأمین فقرا ۶
- معاد: آثار تکذیب معاد ۵
- نماز: آثار تکذیب پاداشهاى نماز ۳; آثار مراقبت از نماز ۶; اهمیت نماز ۲; ترک نماز ۷; سستى در نماز ۷; عوامل سستى در نماز ۳
- یتیم: ناپسندى اذیت یتیم ۴
- یتیم نوازى: زمینه یتیم نوازى ۶
منابع