البقرة ٢٣١
ترجمه
البقرة ٢٣٠ | آیه ٢٣١ | البقرة ٢٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ»: به انقضاء عدّه خود نزدیک شدند. «أَجَل»: مدّت. در اینجا مراد سپریشدن آخرین روزهای عدّه است. «سَرِّحُوهُنَّ»: آنان را رها سازید. آنان را طلاق دهید. «ضِرَاراً»: زیانرساندن. مفعولٌله است. «هُزُواً»: بازیچه. مسخره. مصدری است به معنی اسم مفعول، یعنی مَهْزُوء. مفعول دوم (لا تَتَّخِذُوا) است. «الْحِکْمَة»: گفتار یا کردار درست و بجا. عطف صفت بر موصوف است (نگا: احزاب / ).
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از طريق عوفى از ابن عباس روايت شده كه اوائل امر مسلمين وقتى كه زنان خويش را طلاق ميدادند. قبل از انقضاء مدت عده مراجعه مينمودند و اين كار را به دفعات گوناگون انجام ميدادند و از اين راه اسباب اذيت و آزار زنان را فراهم مينمودند تا اين كه خداوند اين آيه را نازل فرمود.[۳]
و درباره اين قسمت از آيه «وَلاتُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا» از سدى نقل نمايند كه درباره يكى از انصار بنام، ثابت بن يسار نازل گرديد كه زن خود را طلاق ميداد سپس دو روز به پايان مدت عده به وى مراجعه ميكرد سپس باز هم طلاق ميداد و باز دو سه روز به پايان عده مراجعه مينمود و به اين طريق اسباب ضرر و زيان و ايذاء آن زن را فراهم مى آورد، خداوند با نزول اين آيه مسلمين را تهديد نمود و دستور داد كه از اين رفتار دست بردارند[۴]
و درباره اين قسمت از آيه «وَلاتَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً» از ابوالدرداء روايت نمايند كه مسلمين زنان خويش را طلاق ميدادند و مى گفتند: منظور ما از اين عمل تفريح و شوخى است و سپس رجوع ميكردند و باز هم طلاق ميدادند تا اين كه اين آيه به منظور جلوگيرى از اين گونه اعمال نازل گرديد.[۵]
چنان كه از عبادة بن الصامت نيز روايت گرديده:[۶] و همچنين از ابن عباس هم اين روايت نقل گرديده است،[۷] شيخ بزرگوار در اين باره اشاره مختصرى نموده ولى به عنوان شأن و نزول نياورده است.[۸]
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«231» وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
«1». مجادله، 12.
«2». من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 502.
جلد 1 - صفحه 361
و هنگامى كه زنان را طلاق داديد و به پايان مهلت (عدّه) رسيدند، پس يا به طرز شايسته آنها را نگاه داريد (و آشتى كنيد) و يا آنها را به طرز پسنديدهاى رها سازيد. و براى آزار رسانيدن، آنان را نگاه نداريد تا (به حقوقشان) تعدّى كنيد و كسى كه چنين كند، به خويشتن ظلم كرده ومبادا آيات خدا را به مسخره بگيريد. ونعمتى ر ا كه خداوند به شما داده و كتاب آسمانى و حكمتى را كه بر شما نازل كرده و شما را با آن پند مىدهد، ياد كنيد و از خدا پروا داشته و بدانيد خداوند به هر چيزى آگاه است.
نکته ها
هر كجا زمينهى انحراف و ظلم و خطر بيشتر است، هشدارها و سفارشها نيز بايد بيشتر باشد. با آنكه در دو آيهى قبل فرمود: «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ» بار ديگر در اين آيه مىفرمايد: «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» زيرا شرايط روحى زن و مرد در موقع جدايى، عادّى نيست و زمينهى انتقام و آزار رسانى بسيار وسيع و خطر ظلم و تعدّى فراوان است.
در ظلم و تعدى به حقوق زن، خود مرد نيز زجر مىكشد. زن و مرد در نظام آفرينش جزء يك پيكرند وظلم به عضوى، ظلم به تمام اعضا است. كسى كه به زن ظلم كند به استقبال كيفر الهى رفته و لذا به خودش نيز ظلم كرده است.
پیام ها
1- اسلام، زندگىِ همراه با صفا و محبّت را مىخواهد، نگاهدارى همسر به قصد آزار او حرام است. «وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا»
2- كسانى كه با همسر خود بدرفتارى مىكنند، متجاوزند. «1» «لِتَعْتَدُوا»
3- ظلم به زن، ظلم به خويشتن است. «فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»
«1». آنان كه متجاوز به حدود و حقوق ديگران باشند، مورد مهر و محبّت خداوند قرار نمىگيرند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» بقره، 190.
جلد 1 - صفحه 362
4- ازدواج، يكى از آيات بزرگ الهى است «1» و نبايد با طلاقهاى بىمورد يا نگاهدارى همسر به قصد آزار او، اين قانون مقدّس استهزا شود. «وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً»
5- به جاى كينهها وضعفها وتلخىها از نعمتها ياد كنيد. مشكلات خانوادگى را در كنار نعمتهاى بيشمار الهى چيزى نشماريد. «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ»
6- براى بهبود روابط زناشويى، توجّه به احكام و مواعظ كتاب آسمانى وتقوا لازم است. «وَ اذْكُرُوا ... ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
7- كسى كه خود را در محضر خدا بداند، از گناه پرهيز مىكند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
8- اگر هدفتان از طلاق، ظلم به همسر و سوء استفاده باشد، بايد بدانيد كه خداوند آگاه است. «أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (231)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 412
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ: و زمانى كه طلاق دهيد زنان را، فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَ: پس برسند به انتهاى مدت خود، يعنى نزديك به انقضاى عده، فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ: پس نگاه داريد ايشان را بر وجه نيكوئى كه آن قصد نداشتن اضرار و مخالفت اوامر الهى است.
تنبيه: اجل اطلاق شود بر مدت و انتهاى آن، و لذا عمر و موت را كه عمر به آن منتهى شود اجل گويند. بلوغ وصول است به نهايت شيء، و گاهى اطلاق شود بر قرب شيء بر سبيل اتساع. و مراد آيه اين است تا صحيح باشد مترتب نمودن فَأَمْسِكُوهُنَ بر آن، زيرا بعد از انقضاء عده امساك نيست.
پس معنى آيه آنكه چون نزديك انقضاء عده شد، مراجعه نمائيد به آنها به نيكوئى. أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ: يا رها نمائيد و واگذاريد ايشان را به نيكوئى تا عده آنها منقضى شود و مالك نفس خود گردند، نه آنكه نزديك انقضاى عده رجوع كنيد تا ضرر به ايشان رسانيد.
مروى است كه ثابت بن يسار، زن خود را طلاق داد، همچنين در نه ماه سه مرتبه طلاق و سه مرتبه رجوع نمود، حق تعالى به جهت مبالغه بعد از امر به امساك بر وجه حسن، نهى فرمود از ضد آن كه: وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً: و باز مداريد و رجوع مكنيد به ايشان به جهت ضرر رسانيدن، لِتَعْتَدُوا: براى اينكه ستم و تعدى نمائيد به درازى مدت عده تا ملجاء شوند به فديه يا نقصان در نفقه و مسكن. وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ: و هر كه چنين كند، يعنى ضرر رساند بر وجه تعدى، فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ: پس بتحقيق ظلم نموده است بر نفس خود و خود را در معرض غضب ربانى قرار داده. و حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: ملعون من ضارّ مسلما او ما كره «1» از رحمت دور باد هر كه ضرر رساند مسلمانى را يا مكر نمايد به او. و نيز فرمود: المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه «2» مسلمان كسى است كه سالم باشند از دست و زبان او. در اخلاق ركنيه نقل نموده در امت موسى
«1» بحار الانوار، جلد 75، صفحه 285، حديث 5: «ليس منّا من غش مسلما او ضرّه او مكره».
«2» اصول كافى، جلد 2، صفحه 234، حديث 12.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 413
هر كه را مىخواستند نفرين كنند مىگفتند: فلان بد كردار و دل آزار باد، چه، كسى كه آزار پيشه كند زود بورطه هلاك درافتد.
وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً: و فرا مگيريد احكام خدا را سخريه و مسخره كه از جمله آن امساك به معروف و رهائى به معروف است، يعنى اعراض مكنيد و تهاون منمائيد در عمل بدان. و از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: ثلث جدّهنّ جدّ و هزلهنّ جدّ:
الطّلاق و النّكاح و الرّجعة: سه چيز است جدّ آنها جدّ و شوخى آن جدّ باشد طلاق و نكاح و رجعت.
وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ: و ياد بياوريد نعمتهاى خدا را كه افاضه فرموده است بر شما و از جمله آن هدايت و بعثت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و توسيع در احكام خصوصا در باب مناكحات، زيرا در شرايع امم سابقه احكامى مترتب بود: 1- هيچكس را زياده از يك زن در نكاح جايز نبود الا پيغمبران، لكن در شريعت حضرت ختمى مآب تا چهار حره در عقد يكى جايز است. 2- آنها را بعد از طلاق رجوع نبود، و اين امت را جايز است. 3- زن مطلقه تا مادامى كه زنده بود ديگر بر آن مرد حلال نبود، اما در اين شريعت حلال است و ساير احكام كه به سبب پيغمبر اسلام سهل گرديده.
وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ: و متذكر شويد آنچه را نازل شده بر شما، مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ: از كتاب قرآن و شريعت اسلام، يَعِظُكُمْ بِهِ: پند مىدهد و موعظه فرمايد خدا شما را به آن و منع مىفرمايد شما را از اضرار و استهزاء احكام و محرمات. وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد و بيانديشيد خدا را از مخالفت فرمان او. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: و بدانيد بدرستى كه خداى تعالى به هر چيزى دانا مىباشد از مصالح و مفاسد افعال، و آنچه صادر شود از شما از خير و شرّ و طاعت و معصيت و جزئى و كلى و نهانى و آشكارا.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 414
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (231)
ترجمه
و چون طلاق دهيد زنان را پس برسند بمدتشان پس نگاهداريد آنها را بخوبى يا رها كنيد ايشانرا بخوبى و نگاه نداريد آنها را از راه ضرر رساندن تا تعدى كنيد و كسيكه بجا آورد اين را پس بتحقيق ظلم نموده است بر خود و فرا مگيريد آيتهاى خدا را باستهزاء و ياد كنيد نعمت خدا را بر شما و آنچه را فرستاد بر شما از كتاب و حكمت پند ميدهد شما را بآن و بترسيد از خدا و بدانيد كه خدا بهمه چيز دانا است..
تفسير
در تمام مدت عده مرد حق رجوع دارد ولى بايد بقصد آنكه بخوبى از زن نگاه هدارى كند رجوع نمايد يا بگذارد عدهاش تمام شود و بخوبى برود شوهر كند نه آنكه بگذارد نزديك بآخر مدت رجوع كند باز طلاق دهد و بگذارد در اواخر مدت رجوع كند براى آنكه ضرر برساند بزن و بلا تكليف او را نگاه دارد تا آنكه مجبور شود زن بفديه دادن براى رجوع يا گرفتن طلاقى كه مرد حق رجوع نداشته باشد كه گفتهاند در صدر اسلام معمول بوده و در فقيه از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه اين عمل را سه بار مىنمودند لذا خداوند از آن نهى فرمود و شايد اين رسم قبل از حكم به بينونت بسه طلاق بوده و ممكن است مراد همان رجوع در مرتبه اول يا دوم باشد در اواخر مدت فقط براى اذيت زن و طول كشيدن عدهاش در هر حال مراد از بلوغ اجل نزديك شدن باتمام است نه رسيدن بانتهاء آن چنانچه
جلد 1 صفحه 291
مىگويند عمرش بآخر رسيده است با آنكه هنوز زنده است چون اجل بر تمام مدت اطلاق ميشود و بلوغ هم چنانچه بر وصول بحد اطلاق ميشود بر نزديك شدن بآن هم گاهى اطلاق ميشود و در دو روايت ديگر فقيه و عياشى از آنحضرت تصريح بدو طلاق و دو رجوع شده و در يك روايت فرموده امساك ضررى رجوع بدون حاجت و قصد امساك است و معلوم است كه مراد بيان موارد است و اختلافى نيست در هر صورت مراد آنستكه كه در نگهدارى و رها كردن زن بايد بموازين شرعيه و عدل و انصاف و قصد نيك رفتار نمود و از ايذاء و اذيت و اضرار و سوء قصد احتراز كرد و كسى كه اين عمل ضررى را بنمايد ظلم بنفس خود نموده كه آنرا در معرض عقاب الهى قرار داده و نبايد مقررات و احكام الهى را سبك شمرد و استخفاف نمود و سخريه پنداشت و بايد متذكر نعمت الهى بود كه برخلاف شرايع سابقه در اين شريعت مطهره ترخيص در تعدد زواج شده براى تكثير نسل و حفظ عفت زن و مرد و آنكه نازل فرموده است آيات بينات قرآن را براى بيان احكام بر طبق حكمت و مصلحت كه موجب اتعاظ و معرفت است بحقائق امور و بايد از خداوند ترسيد و دانست كه او عالم است باسرار و ضمائر و نيات مردم و ميداند بچه قصد رجوع ميكنند و طلاق ميدهند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا طَلَّقتُمُ النِّساءَ فَبَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ أَو سَرِّحُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ وَ لا تُمسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعتَدُوا وَ مَن يَفعَل ذلِكَ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللّهِ هُزُواً وَ اذكُرُوا نِعمَتَ اللّهِ عَلَيكُم وَ ما أَنزَلَ عَلَيكُم مِنَ الكِتابِ وَ الحِكمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ (231)
(و هر گاه زنان را طلاق داديد و بمدّتشان رسيدند پس آنها را به نيكي نگاه داريد يا بنيكي رها كنيد و بمنظور ضرر رسانيدن آنها را نگاه نداريد تا اينكه تجاوز و ستم كنيد و كسي که چنين كند بخود ستم نموده و آيات خدا را مسخره نگيريد و ياد كنيد نعمت خدا را بر خودتان و آنچه بر شما از كتاب و حكمت نازل فرمود که شما را بآن پند ميدهد و خدا را نگاه داريد و بدانيد که محققا خداوند بهمه چيز داناست)
جلد 2 - صفحه 465
وَ إِذا طَلَّقتُمُ النِّساءَ بيان و توضيح جملات آيات قبل است يعني هر گاه زنان خود را طلاق داديد.
فَبَلَغنَ أَجَلَهُنَّ مراد از اجل مدت عده است و مراد ببلوغ اجل انقضاء مدت نيست زيرا اگر مدت منقضي شود ديگر حق رجوع ندارد بلكه مراد اشراف و نزديك شدن بانقضاء اجل و مدت عده است که زوج مخيّر است ميتواند رجوع كند و ميتواند طلاق را بحال خود رها كند.
و در زمان عده بسياري از احكام زوجيّت باقي است مانند وجوب نفقه و كسوة و سكني، و اگر زوج سه زن عقدي دائمي ديگر داشته باشد نميتواند زن ديگر بگيرد تا عده او تمام شود و اگر زوج بميرد زني که در عده است ارث ميبرد و بالجمله علاقه زوجيت در ايام عده بكلي منقطع نميگردد.
فَأَمسِكُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ اگر رجوع نموديد پس مطابق معروف يعني حكم عقل و دستور شرع آنها را نگاهداري كنيد و بحقوق آنها رسيدگي نمائيد و معروف مقابل منكر است يعني آنچه پسنديده عقل و شرع باشد.
أَو سَرِّحُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ و اگر رجوع ننموديد تا عده منقضي شد باز با نيكي و معروف با آنها رفتار نمائيد همه حقوق ايام عده را باو بپردازيد بلكه احسان بيشتري درباره او روا داريد تا مدتي که شوهر ديگري پيدا نكرده در مضيقه و سختي نباشد و معناي تسريح بمعروف همين است که پسنديده عقل و شرع باشد وَ لا تُمسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعتَدُوا يعني رجوع شما بقصد ضرر رسانيدن بزوجه نباشد که بخواهيد بدينوسيله تعدي و ستم و دشمني با آنها كنيد که اينکه حرام است و عذاب و عقوبت شديد دارد.
وَ مَن يَفعَل ذلِكَ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ كسي که غرضش از رجوع ظلم و اذيت باشد بخود ستم نموده زيرا خود را در معرض عذاب الهي در آورده و هر معصيتي
جلد 2 - صفحه 466
ظلم بنفس است و اگر ستم به بندگان خدا باشد علاوه بر ظلم بنفس ظلم بغير نيز هست و اگر مظلوم ضعيف و بيچاره و بيپناه باشد گناه آن اشدّ است و عقوبت آن مضاعف خواهد بود.
وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللّهِ هُزُواً دستورات الهي و احكام شرع را بازيچه نگيريد که از ظواهر آنها سوء استفاده نمائيد و مصالح عاليه آنها که براي حفظ نظام اجتماع و جلوگيري از مفاسد آنست پشت سر اندازيد وَ اذكُرُوا نِعمَةَ اللّهِ عَلَيكُم متذكر باشيد که خداوند نعمتي عظيم بشما عنايت فرمود که الفت و محبت بين زن و مرد برقرار نمود و آن دو را در امور زندگي يار و معين يكديگر گردانيد و دستورات و وظائفي براي آنها مقرّر فرمود که سعادت دنيا و آخرت خود را بوسيله آنها تأمين نمايند.
وَ ما أَنزَلَ عَلَيكُم مِنَ الكِتابِ وَ الحِكمَةِ ما موصوله عطف به نعمة اللّه است يعني متذكر باشيد آنچه از آيات قرآن و مطالب حكمتآميز آن و احكام و وظائف شرعيه که ضامن سعادت دنيا و آخرت شماست براي شما نازل فرموديم يَعِظُكُم بِهِ خداوند شما را پند و اندرز ميدهد و با لسان وعظ با شما سخن ميگويد.
وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ پند بگيريد و از معصيت خدا بپرهيزيد و بدانيد که خداوند بهمه چيز داناست و از قلوب و ضمير و سرّ شما آگاه است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 231)- باز هم محدودیتهای دیگر طلاق! به دنبال آیات گذشته این
ج1، ص209
آیه نیز اشاره به محدودیتهای دیگری در امر طلاق میکند تا از نادیده گرفتن حقوق زن جلوگیری کند در آغاز میگوید: «هنگامی که زنان را طلاق دادید و به آخرین روزهای عدّه رسیدند (باز میتوانید با آنها آشتی کنید) یا به طرز پسندیدهای آنها را نگاه دارید، و یا به طرز پسندیدهای رها سازید» (وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ).
یا صمیمانه تصمیم به ادامه زندگی زناشویی بگیرید و یا اگر زمینه را مساعد نمیبینید با نیکی از هم جدا شوید.
سپس به مفهوم مقابل آن اشاره کرده میفرماید: «هرگز بخاطر ضرر زدن و تعدی کردن آنها را نگه ندارید» (وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا).
این جمله تفسیر کلمه «معروف» است، زیرا در جاهلیت گاه بازگشت به زناشویی را وسیله انتقامجویی قرار میدادند، لذا با لحن قاطعی میگوید: «هرگز نباید چنین فکری در سر بپرورانید».
«چرا که هر کس چنین کند به خویشتن ظلم و ستم کرده» (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ).
سپس به همگان هشدار میدهد و میفرماید: «آیات خدا را به استهزاء نگیرید» (وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً).
بنابراین نباید با چشم پوشی از روح احکام الهی و چسبیدن به ظواهر خشک و قالبهای بی روح، آیات الهی را بازیچه و ملعبه خود قرار داد که گناه این کار شدیدتر، و مجازاتش دردناکتر است. سپس میافزاید: «نعمت خدا را بر خود به یاد آورید و آنچه از کتاب آسمانی و دانش بر شما نازل کرده و شما را با آن پند میدهد» (وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ).
«و تقوای الهی پیشه کنید و بدانید خداوند به هر چیزی داناست» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
جمله فوق، هشدار میدهد که در مورد حقوق زنان، از موقعیت خود سوء استفاده نکنند و بدانند که خداوند حتی از نیات آنها آگاه است.
ج1، ص210
نکات آیه
۱ - شوهر در آستانه پایان عدّه زن، مى تواند به او رجوع کند و یا او را رها سازد. (و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فامسکوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف) مراد از «فبلغن اجلهنّ» در این آیه، نزدیک شدن پایان عدّه است; نه تمام شدن آن. چون کلمه «بلوغ» همان گونه که در پایان مهلت استعمال مى شود، در آستانه پایان نیز استعمال مى شود. (المیزان)
۲ - لزوم رعایت موازین شناخته شده شرعى و عرفى در طلاق و یا ادامه زندگى از سوى مردان (فامسکوهنّ بمعروف او سرِحوهن بمعروف)
۳ - اختیار طلاق با مرد است. (و اذا طلقتم النساء)
۴ - حرمت رجوع مرد به زن مُطلّقه، به قصد آزار و اذیّت وى (و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا)
۵ - رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذیّت، تعدّى به حدود الهى و ظلم است. (تلک حدود اللّه فلا تعتدوها و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون ... و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا)
۶ - رجوع مرد به زن مُطلّقه با قصد آزار، ظلم به خویشتن است. (و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه)
۷ - تعدّى از حدود الهى، ظلم به خویشتن است. (لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه)
۸ - ظلم به دیگران، ظلم به خویشتن است. (و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه)
۹ - حرمت استهزاى آیات الهى (و لا تتّخذوا ایات اللّه هزواً)
۱۰ - رجوع مرد به زن مُطلّقه به قصد آزار، مسخره گرفتن آیات الهى است. (و لا تمسکوهنّ ضراراً ... و لا تتّخذوا ایات اللّه هُزُواً)
۱۱ - سوءاستفاده از مقررات دین، استهزاى دین و آیات الهى است. (و لا تمسکوهنّ ضراراً ... و لا تتخذوا ایات اللّه هُزُواً) تمسّک به قانون حق رجوع - که به مصلحت انسانها وضع شده -، براى اضرار به همسران، استهزاى آیات و مقررات الهى قلمداد شده است.
۱۲ - لزوم یادآورى نعمتهاى الهى (و اذکروا نعمت اللّه)
۱۳ - احکام الهى و حکمتهاى آن، از نعمتهاى خداوند بر مردم (و اذکروا نعمت اللّه علیکم و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة) بنابراینکه جمله «و ما انزل ... » که شامل احکام و حکمتهاى آن است، تفسیر نعمت باشد.
۱۴ - لزوم یادآورى نزول کتاب و حکمت (قرآن) از سوى خداوند بر مردم (و اذکروا نعمت اللّه علیکم و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة) مراد از «کتاب»، قوانین و احکام ظاهرى قرآن است و مراد از «حکمت»، باطن و حکمتهاى قوانین و شریعت است. (المیزان)
۱۵ - قرآن و حکمتهاى نازل شده، از نعمتهاى الهى (و اذکروا نعمت اللّه علیکم و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة) بنابراینکه جمله دوّم (و ما انزل ... )، عطف تفسیرى براى «نعمت اللّه» باشد، و یا اینکه از موارد عطف خاص بر عام باشد.
۱۶ - خداوند به وسیله «کتاب» و «حکمت»، مردم را موعظه مى کند. (و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة یعظکم به)
۱۷ - قرآن، کتاب موعظه (من الکتاب و الحکمة یعظکم به)
۱۸ - قرآنِ فرستاده شده براى بشر، مرتبه اى تنزّل یافته از آنچه در پیشگاه خداوند است.* (و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمة) ظاهراً مراد از «انزل»، نزول مرتبه اى است نه مکانى.
۱۹ - لزوم رعایت تقواى الهى (و اتقوا اللّه)
۲۰ - تقوا، زمینه پذیرش و اجراى احکام الهى است. فامسکوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف و لا تمسکوهنّ ضراراً ... و اتقوا اللّه
۲۱ - هشدار الهى نسبت به مُتخلّفین از دستورات الهى و احکام طلاق (و اذا طلّقتم ... و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بکل شىء علیم)
۲۲ - لزوم توجّه به آگاهى مطلق و همه جانبه الهى (و اعلموا انّ اللّه بکل شىء علیم)
۲۳ - آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چیز، زمینه ساز عمل به احکام الهى است. (و لا تمسکوهنّ ضراراً ... و اعلموا انّ اللّه بکل شىء علیم)
۲۴ - خداوند، علیم است. (و اعلموا انّ اللّه بکل شىء علیم)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: استهزاى آیات خدا ۹، ۱۰، ۱۱
- احکام: ۱، ۳، ۴، ۹ فلسفه احکام ۵، ۱۳ ; نعمت احکام ۱۳
- اذیت: سرزنش اذیت ۵، ۶، ۱۰ ; مبارزه با اذیت ۴
- استهزا: حرمت استهزا ۹
- اسماء و صفات: علیم اسماء و صفات ۲۴
- تقوا: آثار تقوا ۲۰ ; اهمیّت تقوا ۱۹
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۲۰، ۲۳
- حکمت: نعمت حکمت ۱۵ ; نقش حکمت ۱۶
- خدا: احاطه خدا ۲۳ ; تجاوز به حدود خدا ۵، ۷ ; شناخت خدا ۲۲ ; علم خدا ۲۲، ۲۳ ; نعمتهاى خدا ۱۳، ۱۵
- دین: استهزاى دین ۱۱ ; سوء استفاده از دین ۱۱
- ذکر: اهمیّت ذکر ۱۴ ; ذکر نعمتهاى خدا ۱۲
- زن: حقوق زن ۲
- طلاق: احکام طلاق ۲، ۳، ۴، ۲۱ ; طلاق رجعى ۱، ۴، ۵، ۶، ۱۰
- ظلم: آثار ظلم ۸ ; ظلم به نفس ۶، ۷، ۸ ; موارد ظلم ۵
- عدّه: عدّه طلاق ۱
- عصیان: سرزنش عصیان ۲۱
- عصیانگران: هشدار به عصیانگران ۲۱
- علم: علم و عمل ۲۳
- قرآن: نزول قرآن ۱۴، ۱۵، ۱۸ ; نعمت قرآن ۱۵ ; نقش قرآن ۱۷
- کتب آسمانى: نقش کتب آسمانى ۱۶
- محرّمات:۴، ۹
- مرد: اختیارات مرد ۳
- ملاکهاى عرفى: ۲
- موعظه: عوامل موعظه ۱۶، ۱۷
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۸۸.
- ↑ طبرى صاحب جامع البيان.
- ↑ تفاسير جامع البيان و كشف الاسرار.
- ↑ ابن مردويه و مسند ابن ابى عمرو.
- ↑ تفسير ابن المنذر.
- ↑ ابن مردويه.
- ↑ شرح مفصل فقهى اين آيه را در كتاب حقوق مدتى زوجين خود آورده ايم.