الإسراء ٤٠
ترجمه
الإسراء ٣٩ | آیه ٤٠ | الإسراء ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَفَأَصْفَاکُمْ»: آیا شما را اختصاص داده است به؟ آیا خاصّ شما کرده است؟ «إِنَاثاً»: جمع أُنْثی، مراد دختران است (نگا: نحل / ، صافّات / و طور / ). «قَوْلاً عَظِیماً»: سخنی بسیار زشت و بس بزرگ از نظر انحراف و قباحت و شناعتی که دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً (۳) وَ مَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمٰنِ أَنْ... (۱) أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى... (۳)
لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدّاً (۰) تَکَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ... (۰) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً (۰) إِنْ کُلُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ... (۰) لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً (۰) وَ کُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۵۵، سوره اسرى
- تصريف آيات (تنوع بيان واحتجاج ) به منظور متذكر شدن شنوندگان
- با اينكه ثمره تصريف آيات ازدياد نفرت كفار بوده ، حكمت نزول آيات چه بوده است ؟
- احتجاجى با مشركين در نفى شريك براى خداوندمتعال
- تقرير استدلال بر نفى شرك براى خدا به صورت يك قياس استثنائى
- تسبيح سنگ وچوب به چه معنااست ؟
- وجود سراپا فقر ونياز موجودات ، وجود رب واحد را اعلام مى كند
- هر موجودى از موجودات داراى مرتبه اى از علم است وتسبيح موجودات تسبيح حقيقى است
- تسبيح همه موجودات تسبيح حقيقى وقالى است
- وجود موجودات هم حمد خدا وهم تسبيح اواست
- مقصود از (حجاب مستور) كه خداوند آنرا بين قارى قرآن ومشركين حائل قرار مى دهد
- وجوه مختلفى كه در معناى ((حجابا مستورا(( گفته شده است
- استبعاد مشركين مسئله معاد را
- پاسخ خداوند با قدرت مطلقه خود به استبعاد مشركين
- امر به خوش زبانى واجتناب از درشتگويى
- سعادت وشقاوت هر كس بسته به مشيت الهى است كه بر اساس عمل تعيين مى شود
- بحث روايتى
- رواياتى درباره تسبيح موجودات وسفارش مدارا با حيوانات
- توضيحى در مورد تسبيح محسوس برخى موجودات كه در پاره اى روايات نقل شده است
- چند روايت درباره ((بسم اللّه الرحمن الرحيم (( درذيل آيه : ((واذا ذكرت ربك ...((
نکات آیه
۱- مشرکان بر این باور بودند که خداوند براى خود، دخترانى از ملائکه برگزیده است. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا)
۲- مشرکان بر این باور بودند که خداوند، به دختر و جنس زن، بیش از پسر و جنس مرد، علاقه داشته و ارزش مى نهد. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا) از اینکه مشرکان گفته اند: «خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائکه انتخاب کرد» مى تواند به این معنا اشاره داشته باشد که آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمایل و علاقه به جنس زن، چنین گزینشى کرده است.
۳- مشرکان مکه، معتقد بودند که ملائکه از جنس زن هستند. (و اتّخذ من الملئکة إنثًا)
۴- خداوند، برخلاف پندار واهى مشرکان، هیچ گاه براى آنان، پسر برنگزیده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا) استفهام در آیه، انکارى و در مقام توبیخ و سرزنش مشرکان است و این، حکایت از نکته یاد شده مى کند.
۵- ربوبیت خداوند، در برگیرنده همه افراد حتى کسانى که معتقد به آن نیستند. (أفأصفکم ربّکم بالبنین) اضافه «ربّ» به ضمیر مخاطب «کم» - که منظور مشرکان هستند و ربوبیت خداوند را قبول نداشتند - مى تواند به منظور یاد شده باشد.
۶- مشرکان، به خاطر عقاید واهى درباره خدا و ملائکه، مورد سرزنش و ملامت قرار گرفتند. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا) استفهام در آیه، توبیخى است و دلالت بر سرزنش و ملامت مخاطبان (مشرکان) مى کند.
۷- مشرکان مکه، جنس مذکر را بسى ارزشمندتر و با اهمیت تر از زن مى دانستند. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا) از اینکه از واژه «إناث» (زنان) به جاى هر واژه دیگرى مثل «بنات» (دختران) براى بیان مقصود استفاده شده است، مى تواند به منظور اشاره به این واقعیت داشته باشد که مشرکان با ادعاى مؤنث بودن ملائکه در صدد عیب جویى از خدا بودند و چنین امرى، حکایت مى کند که آنان، ذهنیت منفى در باره زن داشته اند.
۸- مجادله قرآن با مشرکان، با بهره گیرى از باورهاى ایشان در رد عقاید شرک آلودشان (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا)
۹- اعتقاد به وجود فرزند براى خداوند، نوعى شرک است. (و لاتجعل مع الله إلهًا ءاخر ... أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا) طرح اعتقاد واهى مشرکان مبنى بر فرزند داشتن خداوند، پس از نهى از شرک، مى تواند براى بیان مصداقى از موارد شرک باشد.
۱۰- عقیده مشرکان به دختر داشتن خداوند در مقابل پسر داشتن خودشان، سخنى غیر قابل توجیه و بس بزرگ، ناروا و غیر منطقى است. (أفأصفکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملئکة إنثًا إنکم لتقولون قولاً عظیمًا)
۱۱- عقیده به دختر داشتن خدا، اتهامى بس بزرگ و نارواست. (و اتّخذ من الملئکة أنثًا إنکم لتقولون قولاً عظیمًا)
۱۲- عقیده به انوثیت فرشتگان و دختر خدا دانستن آنان، سخن و اتهامى بس بزرگ و غیر قابل باور است. (و اتّخذ من الملئکة أنثًا إنکم لتقولون قولاً عظیمًا)
۱۳- عقیده به مطالبى که مستلزم ترجیح خلق بر خدا شود، بسى زشت و نارواست. (أفأصفکم ... إنکم لتقولون قولاً عظیمًا) مشرکان، با انتساب ملائکه به عنوان دختران خدا و پسردار بودن خود، قصد داشتند که خود را بر خداوند ترجیح دهند. خداوند، چنین اندیشه اى را نفى کرده و خلاف معرفى مى کند. چنین برخوردى حاکى است: هر چیزى که بر خداوند ترجیح داده شود، زشت و ناپسند است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۴
- خدا: تهمت به خدا ۱۱، ۱۲; خدا و دختر ۱، ۲، ۱۰، ۱۱; خدا و زن ۲; خدا و فرزند ۴، ۹; عمومیت ربوبیت خدا ۵; ویژگیهاى ربوبیت خدا ۵
- شرک: موارد شرک ۹
- عقیده: عقیده باطل ۱۳; عقیده به فرزنددارى خدا ۱، ۹، ۱۱
- علایق: علاقه به زن ۲
- قرآن: روش تعالیم قرآن ۸; شرک ستیزى قرآن ۸; مجادله قرآن۸
- مجادله: روش مجادله ۸
- مشرکان: سرزنش مشرکان ۶; عقیده باطل مشرکان ۱، ۲، ۴، ۶، ۱۰
- مشرکان مکه: بینش مشرکان مکه ۷; پسردوستى مشرکان مکه ۷; عقیده مشرکان مکه ۳; مجادله بامشرکان مکه ۸
- ملائکه: انوثت ملائکه ۱، ۳; تهمت به ملائکه ۱۲; جنس ملائکه ۳; ردّ انوثت ملائکه ۱۲
- موجودات: ترجیح موجودات بر خدا ۱۳