الرعد ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
سَوَاءٌ مِنْکُمْ‌ مَنْ‌ أَسَرَّ الْقَوْلَ‌ وَ مَنْ‌ جَهَرَ بِهِ‌ وَ مَنْ‌ هُوَ مُسْتَخْفٍ‌ بِاللَّيْلِ‌ وَ سَارِبٌ‌ بِالنَّهَارِ

ترجمه

برای او یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند؛ و کسانی که شبانگاه مخفیانه حرکت می‌کنند، یا در روشنایی روز.

|[براى او] يكسان است، از شما هر كه سخن نهان دارد و هر كه آن را آشكار كند، و آن كه به شب پنهان باشد و در روز راه رود
[براى او] يكسان است: كسى از شما سخن [خود] را نهان كند و كسى كه آن را فاش گرداند، و كسى كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز، آشكارا حركت كند.
در پیشگاه علم ازلی آن کس از شما که سخن به سرّ گوید یا آشکار و آن که در ظلمت شب پنهان است یا در روشنی روز به کار و فعالیت مشغول است، همه یکسانند (و خدا بر همه آگاه است).
[برای او] یکسان است که کسی از شما گفتارش را پنهان کند یا آشکار سازد، و کسی مخفیانه در دل شب حرکت نماید یا در روز راه بپیماید.
براى او يكسان است از شما هر كه سخن به راز گويد يا به آشكارا. و آنكه در پرده شب پنهان مى‌شود و آنكه در روز به آشكارا مى‌رود.
یکسان است که از شما کسی سخنش را پنهان بدارد یا آشکارش کند، و کسی که در [پرده‌] شب پنهانکار یا در [روشنای‌] روز پیدارو باشد
[براى او] يكسان است از شما هر كه سخن نهان دارد و هر كه آن را هويدا كند و هر كه به شب پنهان شود يا به روز آشكارا رونده باشد
کسی که از شما سخن را پنهان می‌دارد، و کسی که سخن را آشکار می‌سازد، و آن که در روز (به دنبال کار خود) روان می‌گردد، (برای خدا بی‌تفاوت و) یکسان می‌باشند (و خداوند از اوضاع و احوال و رفتار و کردارتان، هرگونه که بوده و هرجا و هر زمان که باشد آگاه است).
(برای او) یکسان است (که) کسی از شما سخن (خود) را پنهان کند، و کسی آن را فاش گرداند، و کسی که در شب خویشتن را پنهان دارد و روز آشکارا گرداند.
یکسان است از شما آنکه نهان کند گفتار را و آنکه آشکار سازدش و آنکه نهان است در شب و به کار خویش اندر است در روز

It is the same; whether one of you conceals his speech, or declares it; whether he goes into hiding by night, or goes out by day.
ترتیل:
ترجمه:
الرعد ٩ آیه ١٠ الرعد ١١
سوره : سوره الرعد
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَوَآءٌ»: یکسان و برابر است. مصدر و به معنی (مُسْتَوی) است و خبر مقدّم (مَنْ) می‌باشد. «أَسَرَّ»: پنهان کرد. آهسته گفت. «جَهَرَ بِهِ»: آشکارش کرد. آن را بلند گفت. «مُسْتَخْفٍ»: بسیار خویشتن را پنهان کننده. «سَارِبٌ»: رونده. در اینجا مراد کسی است که خود را ظاهر می‌سازد و به دنبال کار خویش روان می‌گردد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۸ تا ۱۱:

ابن عباس گوید: این آیات درباره دو مرد بنام اربد بن قیس و عامر بن طفیل نازل گردید و همچنین آیه ۱۲ «هُوَ الَّذِی یرِیکمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» تا آخر آن و نیز آیه ۱۳ را (که بعد خواهد آمد) نیز به این آیات در این شأن و نزول مى افزایند.[۱]

و نیز گویند آیات ۱. و ۱۱ درباره دو مرد فوق‌الذکر نازل گردیده بدین تفصیل، این دو مرد نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و سؤالاتى از پیامبر نمودند ولى مقصود بدى داشتند و با طرح این سؤال مکر و حیله اى از ناحیه آنان در بین بوده است که بالاخره خداوند نتیجه مکر و حیله آن‌ها را به خودشان بازگردانید.

عامر نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد اگر من مسلمان بشوم با من چکار خواهى کرد و چه مزیتى بر سایر مسلمین خواهم داشت، پیامبر فرمود: آنچه که سایر مسلمانان بدان مکلف خواهند بود تو نیز مانند آن‌ها مکلف به تکلیف قرار خواهى گرفت.

عامر گفت: می‌خواهم که در ازاى مسلمان شدن مرا پس از خودت خلیفه و وصى خود گردانى. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این کار در دست من نیست بلکه به فرمان خداى من است. سپس گفت: بعد از مسلمان شدن به من چه خواهى داد؟ پیامبر فرمود: به تو لشکرى می‌دهم که با آن با دشمنان اسلام به جنگ پردازى. در جواب گفت: این سمت را که خودم هم دارم پس چه لزومى دارد که مسلمان شوم و البته مقصود عامر این بود که با رسول خدا صلی الله علیه و آله سرگرم صحبت باشد و به اربد دستور داده بود که در حین صحبت او با پیامبر از پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد حمله قرار دهد.

در همین وقت بود که به اربد اشاره نمود، اربد خواست که از پشت شمشیر بکشد ولى آنچه سعى کرد که شمشیر را از غلاف بیرون آورد نتوانست و شمشیر او در غلاف در جاى خود ماند در این میان پیامبر متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت: خدایا اینان که با من به مکر و حیله برخاسته اند، تو خود کارشان را بساز.

در این بین صاعقه اى بر سر اربد آمد و او را بسوخت، عامر که این منظره وحشتناک را دید، فرار کرد و در حین فرار فریاد می‌زد و مى گفت: یا محمد از خداى خود خواستى و او را به کیفر عمل رسانیدى و از بین بردى ولى بدان من با سواران زیاد و جوانان جنگجوى خودم به سراغ تو خواهم آمد.

پیامبر در جواب فرمود: خداوند تو را از این عمل باز خواهد داشت، چندى بعد عامر به مرض طاعون مبتلا گردید و از بین رفت.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10»

(براى او) يكسان است كه از شما كسى سخن را سرّى گويد و كسى‌كه آن را آشكارا گويد وكسى كه خود را به شب مخفى كند و كسى‌كه در روز آشكارا حركت كند.

نکته ها

اين آيه كه ظاهراً توضيح و تكميل آيه سابق است، يكى از آيات بسيارى است كه در رابطه با علم خداوند، به اعمال كوچك و بزرگ و ظاهر و پنهان و حتّى افكار و نيّات انسان‌ها، درقرآن مجيد آمده است و اگر انسان‌ها به چنين علمى از طرف پروردگار ايمان داشته باشند، مى‌تواند بهترين عامل حيا و تقوا و بزرگ‌ترين وسيله تربيت آنها باشد. زيرا سبب تشويق نيكوكاران و تهديد بد كاران مى‌گردد. جالب آنكه خداوند در اين آيه، علم خود را به حرف‌هاى سرّى و كارهاى مخفى و شبانه، قبل از كلام‌هاى علنى و كارهاى آشكار روزانه ذكر كرده است.


«1». تفسيربرهان.

جلد 4 - صفحه 324

«سارِبٌ» از «سرب» در اصل به معناى آب جارى است، ولى به كسى‌كه در روز به سراغ كارى مى‌رود نيز گفته مى‌شود.

پیام ها

1- علم خداوند نسبت به همه چيز يكسان است. (نه مثل علم و آگاهى ما كه نسبت به بعضى چيزها بيشتر و نسبت به بعض ديگر كمتر و يا در حد هيچ است.) سَواءٌ مِنْكُمْ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10»

بعد از بيان اينكه ذات احديت عالم است به جميع احوال انسان در تمام مراتب، و محيط است به عالم غيب و شهود، سپس بيان فرمايد كه حق سبحانه علم دارد به آنچه بجا آورند و آنچه واگذارند از افعال و اقوال پنهانى و آشكار:

سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ‌: مساوى است از شما در محضر علم الهى هر كسى كه پنهان نمايد گفتار را در نفس خود. وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ‌: و هر كه آشكارا كند به گفتار براى غير خود. وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ‌: و آنكه او پوشيده و مخفى باشد به سبب تاريكى شب. وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ: و آنكه پيدا و آشكار شود به روز يا آنكه به شب بيرون آيد و به روز در جائى پوشيده شود. ابن عباس گويد: معنى آيه آنكه من دانا هستم به آنكس كه در تاريكى شب به شك و تهمتى رود، و به روز نمايد كه من از آن تهمت برى باشم. حاصل آيه حق تعالى فرمايد نهان و آشكارا و آنكه در تاريكى شب يا روشنائى روز باشد، در علم ازلى من مساوى است بدون هيچ تفاوتى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‌ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ «9» سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10» لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «11»

ترجمه‌

خدا ميداند آنچه را بارور ميشود هر زنى و آنچه را كم ميكند رحمها و آنچه را زياد مينمايد و هر چيزى نزد او داراى اندازه‌اى است‌

داناى نهان و آشكار است بزرگ بلند مرتبه است‌

يكسان است از شما كسيكه پنهان نمايد گفتار را و كسيكه آشكار كند و كسيكه مخفى شود در شب و كسيكه آشكار شود در روز

مر او را است تعقيب كنندگانى از پيش روى او و از پشت سرش كه حفظ ميكنند او را بامر خدا همانا خدا تغيير نميدهد آنچه را در قومى است تا وقتى كه تغيير دهند آنچه را در نفسهاى آنها است و چون خواهد خدا برساند بقومى بدى را پس نيست برگرداندنى مر آنرا و نباشد از براى آنها غير از خدا هيچ اختيار دارى.

تفسير

خداوند ميداند آنچه در ارحام امّهات است از ذكور و اناث و تمام و


جلد 3 صفحه 192

ناقص و حسن و قبيح و سعيد و شقى و ساير صفات و احوال آنها را و آنكه چند روز رحمها كم ميكنند از ميزان متعارف حمل كه نه ماه است در نگهدارى طفل و زودتر فارغ ميشوند و چند روز زياد ميكنند و ديرتر فارغ ميشوند چنانچه در كافى و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده بعلاوه آنكه موجب زيادى آنستكه زن در مدّت حمل خون مى‌بيند هر چند روز كه خون ديده بر نه ماه افزوده ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر خودش بخواهد كه كم و زياد كند ميداند آنچه را كه حس خلق ادراك نميكند و نهان از انظار است و آنچه را ادراك ميكند و مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى دارد بذات خويش بر ماسواى خود فرق ندارد در علم او آنكه از افراد شما كسى پنهان كند گفتار خود را در باطنش و كسى آشكار كند سخن را براى ديگرى هر دو را كاملا ميداند و مى‌شناسد و نيز فرق ندارد براى او كسيكه از شما در شب تار بكنجى مخفى شود و كسيكه در روز روشن در ميان مردم راه برود هر دو را مى‌بيند و مى‌يابد بنحو اتمّ و اكمل از انحاء ديدن و يافتن قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يعنى سرّ و علانيه نزد او يكسان است و از براى خدا يا از براى آنكس كه مخفى يا آشكار شده ملائكه‌اى است كه از پى يكديگر در اطراف او گردش ميكنند براى حفظ او از خطرات وارده بر او از جلو رو و عقب سر دائره وار كه شامل يمين و يسار هم هست اگر چه صريحا ذكر نشده بنابراين مراد از من بين يديه و من خلفه جوانب اربعه است و حفظ آن ملائكه او را بامر خدا است و براى آنستكه خدا اين مأموريت را بآنها داده در مناقب و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يحفظونه من امر اللّه يعنى بامر خدا حفظ ميكنند او را از آنكه در چاه بيفتد يا ديوار بر سرش خراب شود يا آفت ديگرى باو برسد تا وقتى كه مقدّر الهى وارد گردد و پيش آيد كه او را تسليم آن كنند و آنها چهار ملكند دو ملك در روز و دو ملك در شب كه حفظ و تعقيب ميكنند او را و قريب باين معنى را عيّاشى از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه خدا تغيير نميدهد


جلد 3 صفحه 193

نعمت و عافيت قومى را تا وقتى كه تغيير دهند ايشان احوال جميله خودشان را باعمال قبيحه ولى عدد ملائكه در روايت علوى تعيين نشده و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند حكم فرموده بحكم حتم كه انعام نكند بر بنده خود نعمتى را پس بگيرد آنرا از او پيش از آنكه آن بنده معصيتى نمايد كه مستوجب شود بسبب آن معصيت كه گرفته شود آن نعمت از او و اين است مراد از قول خداوند انّ اللّه لا يغيّر ما بقوم حتى يغيّر و اما بأنفسهم و در معانى از امام سجّاد عليه السّلام نقل نموده كه گناهانى كه موجب تغيير نعمت ميشوند جور بر مردم و ترك عادت خير و كار خوب و كفران نعمت و ترك شكر است و آنكه پس از اين بيان اين آيه را تلاوت فرمود و معلوم است كه وقتى خدا بخواهد براى كسانى بدى را خواه سلب نعمت باشد خواه عذاب خواه بليّات ديگر دفع و رفع و منعى براى آن متصوّر نيست كه كسى جز خدا اختيار آنها را در دست بگيرد و نگذارد بر آنها آسيبى برسد يا اعانت و دستگيرى از آنها كند مگر آنكه توبه و انابه كنند و دست توسل بدامن اولياء خدا بزنند و خدا خودش بآبروى ايشان از تقصير آنها بگذرد و نعمت و عافيت را بر آنها مستدام فرمايد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


سَواءٌ مِنكُم‌ مَن‌ أَسَرَّ القَول‌َ وَ مَن‌ جَهَرَ بِه‌ِ وَ مَن‌ هُوَ مُستَخف‌ٍ بِاللَّيل‌ِ وَ سارِب‌ٌ بِالنَّهارِ «10»

و مساوي‌ ‌است‌ و تفاوتي‌ نميكند ‌در‌ علم‌ الهي‌ ‌از‌ افعال‌ ‌شما‌ بندگان‌ كسي‌ ‌که‌ ‌در‌ سرّ و پنهاني‌ قولي‌ بگويد ‌ يا ‌ ‌در‌ ظاهر و علني‌ بآن‌ اظهار كند و كسي‌ ‌که‌ ‌او‌ طلب‌ خفاء كند بشب‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌در‌ روز ظاهر و آشكار سير ‌در‌ مقاصد ‌خود‌ كند.

سَواءٌ مِنكُم‌ مَن‌ أَسَرَّ القَول‌َ وَ مَن‌ جَهَرَ بِه‌ِ شبانه‌ مخفيانه‌ يك‌ تصميماتي‌ بگيرند ‌ يا ‌ روز آشكارا علنا اظهار كنند ‌در‌ علم‌ الهي‌ ‌که‌ عالم‌ ‌بما‌ ‌في‌ الضمير ‌است‌ و ‌لا‌ يخفي‌ ‌عليه‌ خافية ‌في‌ السماء و الارض‌ تفاوتي‌ ندارد.

وَ مَن‌ هُوَ مُستَخف‌ٍ بِاللَّيل‌ِ شب‌ طلب‌ خفاء كند ‌که‌ ‌بر‌ ديگران‌ پنهان‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ ضمير ‌خود‌ تصميمي‌ بگيرد ‌ يا ‌ ‌با‌ ‌هم‌ مسلكهاي‌ ‌خود‌ وَ سارِب‌ٌ بِالنَّهارِ ‌در‌ روز ‌در‌ بازار علنا اظهار كند.

تنبيه‌‌-‌ ‌اينکه‌ مقدار زياد ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ خداوند تذكر ميدهد ‌که‌ علم‌ الهي‌ أَحاطَ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عِلماً چيزي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مخفي‌ نيست‌ عالم‌ بغيب‌ ‌است‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ تمام‌ فرق‌ باطله‌ ‌حتي‌ حكماء و متكلمين‌ ‌از‌ قبل‌ ‌از‌ اسلام‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ اسلام‌ درباره‌ علم‌ الهي‌ اختلافات‌ زيادي‌ دارند ‌حتي‌ گفتند بيست‌ و پنج‌ قول‌ ‌در‌ علم‌ الهي‌ گفتند و سبزواري‌ ‌هم‌ ‌در‌ منظومه‌ اشاره‌ دارد ‌که‌ ميگويد:

جلد 11 - صفحه 314

(و ‌قيل‌ ‌لا‌ علم‌ ‌له‌ بذاته‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- و برای تکمیل این بحث و تأکید بر علم بی‌پایان او اضافه می‌کند:

«برای او (خداوند) یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، و یا آن را آشکار سازند» او همه را می‌داند و می‌شنود (سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ).

«و (نیز برای او تفاوت نمی‌کند) کسانی که مخفیانه در دل شب و در میان پرده‌های ظلمت گام برمی‌دارند و آنها که آشکارا در روز روشن به دنبال کار خویش می‌روند» (وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ).

نکات آیه

۱- خداوند به همه سخنها - پنهان و آشکارش - آگاه است. (سواء منکم من أسرّ القول و من جهر به) آیه قبل گویاى این است که آیه فوق درباره علم خداوند بحث مى کند. بنابراین «سواء منکم  ...» ; یعنى: «سواء منکم فى علمه».

۲- خداوند، به راز دلها و سخنان ابراز نشده داناست. (سواء منکم من أسرّ القول) «اسرار» به معناى پنهان ساختن است. پنهان کردن سخن مى تواند به معناى ابراز نکردن و تلفّظ نکردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بیان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

۳- علم خداوند به راز دلها ، سخنان پنهانى و گفته هاى آشکار ، یکسان است. (سواء منکم من أسرّ القول و من جهر به) «سواء» مصدر و به معناى اسم فاعل (متساوى) است. این کلمه خبر مقدم و «من أسرّ ...» مبتداى آن است ; یعنى: «من أسرّ منکم القول و من جهر به متساویان فى علمه».

۴- خداوند به همگان - آنان که در تاریکیهاى شب کاملاً پنهانند و یا در روز روشن آشکارند - آگاه است. (و من هو مستخف بالّیل و سارب بالنهار) «استخفاء» (مصدر مستخف) و «خفاء» هر دو به معناى پنهان بودن است، با این تفاوت که «استخفاء» حاکى از تأکید مى باشد. «سَرَب» به معناى راه است و «سارب» به کسى که راه را مى پیماید گفته مى شود و از آن جا که راه و طى کننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نیست - خصوصاً که در روز باشد - مى توان گفت: «سارب» در آیه شریفه به قرینه مقابله آن با «مستخف» کنایه از «آشکار» مى باشد.

۵- علم خداوند به نهان شدگان در تاریکیهاى شب و آشکار شدگان در روشنایى روز یکسان است. (و من هو مستخف بالّیل و سارب بالنهار) «من هو» عطف بر «من أسرّ» است. از این رو «سواء» خبر براى «من هو ...» نیز مى باشد ; یعنى: «من هو مستخف و من هو سارب سواء فى علمه».

موضوعات مرتبط

  • خدا: علم غیب خدا ۱، ۲، ۴; ویژگیهاى علم غیب خدا ۳، ۵
  • رازها: علم به رازها ۲
  • روز: روشنایى روز ۴
  • سخن: سخن پنهانى ۲; علم به سخن ها ۱
  • شب: تاریکى شب ۴

منابع

  1. طبرانى و دیگران از علماء عامه.
  2. تفسیر کشف الاسرار.