الحديد ١٨
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِيمٌ |
ترجمه
الحديد ١٧ | آیه ١٨ | الحديد ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُصَّدِّقِینَ»: متصدّقین. صدقهدهندگان. انفاقکنندگان. (نگا: یوسف / ، احزاب / ). «یُضَاعَفُ لَهُمْ»: ثواب تصدق و قرض ایشان چندین برابر گردانده میشود (نگا: بقره / و نساء / ). استعمال ضمیر (هم) در اینجا و ضمیر (و) در (أَحْسَنُوا) از راه تغلیب است و به مردان و زنان تعلق دارد.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۲۴ سوره حديد
- عتاب به مؤ منين به جهت قساوتى كه دل هايشان را گرفته و درمقابل ذكر خدا خاشع نمى شود
- مقصود از اينكه فرمود مؤ منان به خدا و رسل نزد پروردگارشان صديقتين و شهدايند
- پنج خصلت زندگى دنيا: لهو، لعب ، زينت ، تفاخر، و تكاثر و سخنى از شيخ بهائى دراين باره
- مثلى براى بيان فريبندگى دنيا
- اختلاف معنا و مفاد آيه : ((سابقوا الى مغفرة من ربكم )) با آيه : ((و سارعوا الى مغفرة...))
- مراد از اينكه عرض بهشت مانند عرض آسمان و زمين است
- مقصود از ايمان در جمله ((...اعدت للذين آمنوا بالله و رسله )) ايمان تواءم باعمل است
- وجوه متعدد در معناى آيه : ((ما اصاب من مصيبة فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب...))
- در از دست دادن اندوه مخوريد و در به دست آوردن شادى مكنيد
- (رواياتى در ذيل آيه : ((الم ياءن للذين آمنوا...)) و ((اولئك هم الصديقون والشهداء...)) و درباره حد زهد)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ «18»
همانا مردان و زنان صدقهدهنده و (آنان كه) به خداوند وامى نيكو دادهاند، برايشان پاداشى چند برابر است و براى آنان اجرى نيكو خواهد بود.
نکته ها
در آيه 16 قلب و دل، در آيه 17 فكر و انديشه و در اين آيه رفتار و كردار انسان مطرح شد، بنابر اين در تعليم و تربيت، شيوه گام به گام لازم است، در آيه 16، كلام با سؤال مطرح مىشود، «أَ لَمْ يَأْنِ» در گام بعد سخن از آمادگى روحى و خشوع دلهاست، در گام بعد سخن از علم و تعقّل و در اين آيه، طرح مسأله با قاطعيّت است. إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ ... آرى، كمك به
جلد 9 - صفحه 474
محرومان، نياز به دو شرط اساسى دارد: دلى كه با ياد خدا و آيات او نرم شده باشد و علم و عقلى كه آيندهنگر باشد و بداند كه بعد از ريزشها، رويشهاست، «يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» و كاهش مال امروز، سبب افزايش آن است. يُضاعَفُ ... أَجْرٌ كَرِيمٌ
پیام ها
1- براى دريافت الطاف الهى، هم صدقه و كمكهاى بلاعوض لازم است و هم قرض الحسنه و كمكهايى كه برگشت دارد. الْمُصَّدِّقِينَ ... أَقْرَضُوا اللَّهَ
2- وام به بندگان خدا، به منزله وام دادن به خداوند است. «أَقْرَضُوا اللَّهَ» به جاى «اقرضوا الناس»
3- زن و مرد در حقّ مالكيّت و حلّ مشكلات اقتصادى و رشد معنوى و رسيدن به كمالات اخروى هم پاى يكديگرند. «إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ»
4- مهم نجات فقرا، از فقر است، خواه از طريق انفاق باشد از طريق قرض.
الْمُصَّدِّقِينَ ... أَقْرَضُوا ...
5- قرض وانفاق، در ظاهر كمشدن و كندن مال است، و در واقع رشد است. «يُضاعَفُ»
6- قرار دادن پاداش، راه تشويق مردم به كار خير است. يُضاعَفُ ... أَجْرٌ كَرِيمٌ
7- انفاق و وام، نشانه كرم است، و پاداش كريم، اجر كريم است. الْمُصَّدِّقِينَ ...
أَقْرَضُوا ... لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ «18»
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ: بدرستى كه مردانى كه تصديق كنندهاند قول خدا و رسول را، وَ الْمُصَّدِّقاتِ: و زنانى كه باور داشتند فرمايش خدا و رسول را، وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ: و قرض دادند به خدا، قَرْضاً حَسَناً: قرض نيكو يعنى اطيب و احب مال را
«1» در تفسير نور الثقلين، جلد 5، صفحه 242، اين حديث از كمال الدين شيخ صدوق نقل شده است.
جلد 13 - صفحه 33
در راه خدا و بر وجه قربت و رضاى او انفاق نمودند بدون شايبه ريا و سمعه.
نكته: ذكر اقراض بعد از تصدق با آنكه اول منطوى آنست، به جهت دلالت است بر آنكه معتبر در تصدق، اخلاص باشد. حاصل آنكه آنان كه تصديق نمودند خدا و رسول را از مردان و زنان، و قرض دادند در راه خدا به اميد ثواب يا قرض دادند مؤمنين را قرض حسن كه هيچگونه چيزى در آن نباشد، يُضاعَفُ لَهُمْ: زياد گردانيده شود براى ايشان مزد ايشان از ده تا هفتصد و زياده، وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ و مر ايشان راست مزدى گرامى و پاداشى بزرگوار كه بهشت جاودانى و سعادت ابدى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «16» اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «17» إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ «18» وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ «19» اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ «20»
ترجمه
آيا وقت نشده است براى آنانكه ايمان آوردند كه رقيق و نرم شود دلهاشان براى ياد خدا و آنچه نازل شد از كلام خداوند و نباشند مانند آنان كه داده شدند كتاب را پيش از اين پس دراز شد بر آنان مدّت پس سخت شد دلهاشان و بسيارى از آنان متمرّدانند
بدانيد كه همانا خدا زنده ميگرداند زمين را بعد از مردنش بتحقيق بيان نموديم براى شما دلائل واضحات را شايد كه شما تعقل كنيد
همانا مردان صدقه دهنده و زنانى كه صدقه دهندهاند و وام دادند بخدا وامى نيكو زياد كرده ميشود براى ايشان و براى آنان پاداشى نيكو است
و آنانكه گرويدند بخدا و پيمبرانش آن گروه ايشانند بسيار راستگويان و مانند شهيدانند نزد پروردگارشان براى ايشان است مزد آنها و نور آنان و آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما را آن گروه اهل دوزخند
بدانيد جز اين نيست كه زندگانى دنيا بازيچه و مشغول كننده و آرايش و مفاخره كردن بر يكديگر ميانتان و مباهات نمودن بزيادتى مال و اولاد است مانند بارانى كه بشگفت آرد زارعان را روئيدنيهايش پس خشك گردد پس بينى آن را زرد پس بگردد خرد
جلد 5 صفحه 147
شده و درهم شكسته و در آخرت عذاب سخت است و آمرزش از خدا و خوشنودى و نيست زندگانى دنيا مگر وسائل فريب.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر احوال اهل نفاق روى سخن را بجانب اهل ايمان معطوف داشته ميفرمايد آيا وقت آن نشده كه دلهاى مؤمنان خاضع و خاشع شود براى ياد خدا و آنچه نازل شده از جانب او براستى و درستى كه قرآن مبين است و آن كه نباشند ايشان مانند اهل كتاب كه قبلا كتب سماوى براى ارشاد آنها نازل شد و بمرور زمان دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و پشت پا زدند باحكام الهى و بيشترشان تمرّد نمودند و از اطاعت خدا و پيغمبرشان خارج شدند بدانيد و مأيوس نباشيد از رفتن زنگار دل بتوبه و انابه كه خدا چنانچه زمين مرده را در هر سال زنده ميكند دلهاى مرده را هم ميتواند زنده كند و توفيق طاعت و عبادت دهد ما براى تعقّل و تدبّر و تكميل نفوس شما ادلّه و براهين واضحه اقامه نموديم تا بآنها ارشاد و هدايت شويد كسانيكه از مال حلال خود صدقه دادند در راه خدا يا كسانيكه از صميم قلب ايمان آوردند بخدا و پيغمبر او چون انّ المصدّقين و المصدّقات بتخفيف صاد نيز قرائت شده و وام دادند بخدا وام خوبى چنانچه در آيات سابقه بيان شد خداوند زيادتر از آن بآنها عوض ميدهد و براى ايشان اجر خوب مثمرى خواهد بود و آن كسانيكه گرويدند بخدا و پيغمبران او و اوصياء ايشان آنها بسيار راستگويان و در حكم شهيدانند نزد خداوندشان از براى آنان است اجر شهيدان و نورانيّتشان و آنانكه منكر اصول دين شدند و تكذيب نمودند آيات قرآن و اوصياء پيغمبر آخر الزّمان را آنها مصاحب و ملازم آتش جهنمند و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه آيه اوّل در شأن اهل ايمان در غيبت امام زمان نازل شده و در آيه دوم مراد از احياء زمين بعد از موت آن كفر اهل زمين است و احياء آنها بظهور آن حضرت چون كافر در حكم مرده است و در بعضى بعدل بعد از جور تفسير شده و در آيه چهارم مراد خداوند از گروندگان بخدا و انبيا كه صدّيقون و شهداء نزد پروردگارند شيعيان اهل بيت اطهارند كه تمام اقوال پيغمبران را تصديق نمودند و چون با محبّت اهل بيت از دنيا ميروند
جلد 5 صفحه 148
خداوند اجر شهداء و نورانيّت آنها را بايشان عنايت ميفرمايد و بنظر حقير محتمل است مراد از شهداء نزد خدا گواهان نزد خدا بر اعمال عباد باشد يعنى شهادت آنها نزد خدا پذيرفته مىشود چنانچه ظاهر است و منافات با روايات ندارد چون اراده بيش از يك معنى از لفظ جائز و در قرآن شايع است ولى چون مستظهر از روايات معناى اوّل بود در ترجمه و تفسير از آن تجاوز ننمودم و بعضى شهداء را بمعناى كشتهشدگان در راه خدا و بعضى مراد از آن را انبياء و اين كلام را منفصل از سابق دانستهاند و متّبع روايات ائمه اطهار است نه اقوال غير ايشان و پس از اين خداوند براى اقبال بندگان بآخرت و زهد در دنيا لذّات آن را از كودكى تا پيرى بترتيب ذكر فرموده و ناچيز شمرده باين بيان كه زندگانى دنيا بازى خسته كننده بىثمر پرخطر است و سرگرمى و اشتغال بامورى است كه موجب انصراف از آخرت مىشود و جز شهوترانى موقت و ضرر مؤبّد ثمرى ندارد و زينت و آرايش و پيرايش و تجمّلات خارجى است از قبيل خانه و اثاث و مركب و غيرها كه دوام و بقاء و وقر نزد دانشمندان ندارد و مفاخره بر يكديگر است بحسب و نسب و منصب و جاه و جلال كه قبيح و ناپسند نزد عقلا و مذموم در اخلاق است و جز ايجاد بغض و عداوت و كينه و حسد فائدهاى بر آن مرتّب نيست و مباهات بكثرت مال و اولاد و احفاد است كه بمراتب آن قبيحتر و ناپسندتر و آثار سوئش بيشتر است پس مثل دنيا و لذّات آن مثل بارانى است كه بيايد و نبات و زرعى را بروياند و زارعين از خوبى آن بشگفت درآيند و مسرور شوند پس بادى بوزد و خشك كند آن را و زرد گردد پس خرد و خاك شود و بباد رود در آن كه رونقى بىدوام و مايه حسرت على الدّوام است و بنابراين كفّار بمعناى زرّاع است چون زارع تخم را در زمين پنهان مىكند و محتمل است بمعناى مشهور خود باشد و بنابراين اختصاص اعجاب بكفّار براى آنست كه آنها باين امور بيشتر دلبستگى و خرسندى پيدا ميكنند و در آخرت عذاب سخت ممتدّ براى كفّار و فجّار است و آمرزشى كه فوائد آن قابل احصاء نيست و خوشنوديى كه بوصف در نميآيد براى اهل ايمان و معرضين از دنيا است و نيست زندگانى دو روزه دنيا و لذائذ ششگانه نامبرده آن مگر كالا و اسباب
جلد 5 صفحه 149
فريب يا مگر بهره و نفع فريب براى فريب خورده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ المُصَّدِّقِينَ وَ المُصَّدِّقاتِ وَ أَقرَضُوا اللّهَ قَرضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُم وَ لَهُم أَجرٌ كَرِيمٌ «18»
جلد 16 - صفحه 432
بدرستي که كساني از رجال و نساء که صدقه ميدهند و به خداوند متعال قرض الحسنه ميدهند خداوند مضاعف ميفرمايد از براي آنها و از براي آنها است اجر و پاداش كريمي.
إِنَّ المُصَّدِّقِينَ وَ المُصَّدِّقاتِ اعم از صدقات واجبه مثل زكاة و كفارات و نذور و فطره و صرف براي اعلاء كلمه اسلام و مستحبّه مثل دستگيري از فقراء و ضعفاء و سائلين و بعض قرّاء بدون تشديد قرائت كردند بمعني تصديق كنندگان که مرادف با ايمان است، لكن مكرر گفتهايم که معتبر همان سياهي قرآن است و همين متواتر است و مدركي بر صحّت قرائت قرّاء بر خلاف آن نداريم.
وَ أَقرَضُوا اللّهَ قَرضاً حَسَناً مطلق مصارفي که في سبيل اللّه باشد و قربة الي اللّه بجا آورده شود مثل صرف در حجّ بيت اللّه و زيارت مشاهد مشرّفه و صرف در تحصيل علم و صله ارحام و صرف در واجب النفقه و هدايا و تحف و ضيافت مؤمنين و دفع شرّ ظالمين از سر مظلومين حتي صرف براي حفظ آبروي خود و ديگران تمام اينها در دفتر الهي ثبت شده و تمام اينها را.
يُضاعَفُ لَهُم به اضعاف مضاعف زيرا كرم الهي بيش از اينکه اندازهها است حتي در دنيا بسيار مشاهده شده که چه بركاتي و توسعههايي پيدا ميشود چه رسد بآن عالم وَ لَهُم أَجرٌ كَرِيمٌ براي نفس عمل و عنوان عبادت و قصد قربت و نيّت پاك
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- در این آیه بار دیگر به مسأله انفاق که از میوههای شجره ایمان و خشوع است باز میگردد، و همان تعبیری را که در آیات قبل خواندیم با اضافاتی تکرار کرده، میفرماید: «مردان و زنان انفاق کننده و آنها که (از این راه) به خداوند قرض الحسنه دهند، (این قرض الحسنه) برای آنان مضاعف میشود و پاداش پرارزشی دارند» (إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ).
منظور از «قرض الحسنه به خداوند» همان «انفاق فی سبیل اللّه» است، هر چند وام دادن به بندگان خدا نیز از فضل اعمال است. و در آن حرفی نیست.
نکات آیه
۱ - خداوند، مردان و زنان مؤمن را به انفاق کردن و پرداخت صدقه فرا مى خواند. (إنّ المصّدّقین و المصّدّقت ... لهم أجر کریم)
۲ - صدقه و انفاق در راه خداوند، باید برنامه همیشگى مؤمنان باشد; نه به صورت مقطعى و موقت. (إنّ المصّدّقین و المصّدّقت) تکیه بر وصف (اسم فاعل)، بیانگر آن است که صدقه دادن در بینش الهى، در صورتى ارزشمند خواهد بود که به صورت خصلتى براى مؤمنان درآید.
۳ - تلاش براى رفع احتیاج نیازمندان، وظیفه اى بر عهده زنان و مردان مؤمن (إنّ المصّدّقین و المصّدّقت)
۴ - صدقه و انفاق در راه خداوند، قرض دادن به او محسوب مى شود. (إنّ المصّدّقین ... و أقرضوا اللّه) جمله «و أقرضوا اللّه»، عطف تفسیرى و بیانگر حقیقت صدقه و انفاق است. آن این که کسانى که با صدقات خود، احتیاج نیازمندان را برطرف مى کنند، در واقع به خدا وام مى دهند.
۵ - وام دادن به خداوند (صدقه و انفاق در راه او)، قرضى نیکو و بس با ارزش است. (و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا) وصف «حسناً»، مى تواند قید توضیحى و یا قید تخصیصى باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.
۶ - مرغوب بودن کالاى مورد انفاق و خلوص نیتِ انفاق کننده، دو عنصر لازم در صدقه و انفاق (و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا) در صورتى که وصف «حسناً» قید تخصیصى باشد، ناظر به حسن فاعلى (خلوص نیت) و حسن فعلى (پرداخت کالاى مرغوب) خواهد بود.
۷ - خداوند، در قبال وامى که مؤمنان به او مى دهند (در راه او صدقه مى دهند)، دو پاداش (پاداشى در دنیا و پاداشى در آخرت) عطا مى کند. (و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا یضعف لهم و لهم أجر کریم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که جمله «فیضاعف لهم»، ناظر به پاداش دنیوى و جمله «و لهم أجر کریم» ناظر به پاداش اخروى باشد.
۸ - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها، از روش هاى قرآن براى تشویق آنان به کارهاى خیر و انفاق در راه خداوند (و أقرضوا اللّه ... یضعف لهم و لهم أجر کریم)
۹ - خداوند، در دنیا - حداقل - دو برابر مقدار وامى که مؤمنان به او مى دهند (در راه او صدقه مى پردازند)، به آنان بازمى گرداند. (و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا یضعف لهم) «مضاعفة» (مصدر «یضاعف») به دو چندان کردن و بالاتر از آن (چند و چندین برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).
۱۰ - صدقه دادن در راه خدا، مایه افزون شدن مال است; نه سبب کم شدن آن. (إنّ المصّدّقین ... یضعف لهم) قید «یضاعف لهم» شاید ناظر به این معنا باشد که صدقه - برخلاف پندار مردم - باعث کم شدن مال آنان نمى شود; بلکه باعث مى گردد که مال آنان رشد کند و فزونى یابد.
۱۱ - خداوند، در برابر قرض الحسنه که مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنیا پاداش نفیس و گران سنگى نیز در آخرت به ایشان عطا خواهد کرد. (إنّ المصّدّقین ... و أقرضوا اللّه ... و لهم أجر کریم) واژه «کریم»، در هر مورد معنایى متناسب با همان جا دارد و در این جا به معناى عظیم، نفیس و گران سنگ است.
روایات و احادیث
۱۲ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال إنّ اللّه عزّوجلّ ...فرض فى أموال الأغنیاء حقوقاً غیر الزکاة فقال عزّوجلّ: «...أقرضوا اللّه قرضاً حسناً» و هذا غیر الزکاة...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که خداى عزّوجلّ ...در اموال صاحبان ثروت، حقى غیر زکات واجب نموده... و فرموده است: «...أقرضوا اللّه قرضاً حسناً» و این «قرض حسن» غیر از زکات است...».
موضوعات مرتبط
- انسان: صفات انسان ۸; منفعت طلبى انسان ۸
- انفاق: آداب انفاق ۶; اخلاص در انفاق ۶; ارزش انفاق ۵; اهمیت انفاق۱; اهمیت تداوم انفاق ۲; تشویق به انفاق ۸; حقیقت انفاق ۴; مرغوبیت مورد انفاق ۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۸
- پاداش: پاداش مضاعف ۷، ۹; مراتب پاداش ۱۱
- تربیت: روش تربیت ۸
- ثروتمندان: تکلیف ثروتمندان ۱۲
- خدا: پاداش اخروى قرض به خدا ۷، ۱۱; پاداش دنیوى قرض به خدا ۷، ۹، ۱۱; توصیه هاى خدا ۱; قرض به خدا۴، ۵; مراد از قرض به خدا ۱۲
- صدقه: آثار صدقه ۱۰; آداب صدقه ۶; ارزش صدقه ۵; اهمیت تداوم صدقه۲; اهمیت صدقه ۱; پاداش اخروى صدقه ۷; پاداش دنیوى صدقه ۷، ۹; حقیقت صدقه ۴
- عمل: تشویق به عمل خیر ۸; عمل پسندیده ۵
- فقرا: اهمیت تأمین فقرا ۳; حقوق فقرا ۱۲
- قرض الحسنه :۵
- مال: زمینه ازدیاد مال ۱۰
- مؤمنان: توصیه به مؤمنان ۱; مسؤولیت مؤمنان ۲، ۳
- واجبات: واجبات مالى ۱۲
منابع
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۴۹۸، ح ۸; تفسیر برهان، ج ۴، ص ۲۹۱- ، ح ۱.