فاطر ٢٨
ترجمه
فاطر ٢٧ | آیه ٢٨ | فاطر ٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُخْتَلِفٌ»: مبتدای مؤخّر و جمله پیشین خبر آن است. «کَذلِکَ»: برخی این واژه را به جمله قبل از خود مربوط دانسته و آن را محلاًّ منصوب و صفت مصدر محذوف (إِخْتِلافاً) دانسته و تقدیر چنین است: مُخْتَلِفٌ إِخْتِلافاً کَائِناً کَذلِکَ. بعضی هم آن را جمله مستقلّی به حساب آورده و خبر مبتدای محذوف به شمار آوردهاند و تقدیر چنین است: أَلأمْرُ کَذلِکَ. یعنی: آری مطلب چنین است که گذشت. یادآوری: آیههای و صفحه تازهای از کتاب بزرگ آفرینش را در برابر دیدگان انسانها میگشاید، و بیانگر این واقعیّت است که ماده همه این آفریدگان یعنی قلم و مرکب آن یکی است و امّا نقّاش چیرهدست، این همه نقش و نگار بر در و دیوار وجود پدیدار کرده است. از آب بیرنگ صد هزاران رنگ، و از عناصر بسیطه محدود، این همه موجودات کاملاً متنوّع و مختلف خلق فرموده است. «یَخْشَی»: خشیت، ترس آمیخته با تعظیم است، و مولود سیر در آفاق و انفس، و درک گوشههائی از عجائب و غرائب کائنات و راز و رمز موجودات، و آگاهی از مسؤولیّتهائی است که انسان در برابر خالق جهان دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ... (۱) وَ مِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ... (۳)
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ... (۰) وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۸ سوره فاطر
- توضيح دلالت اختلاف الوان ثمرات و...بر توحيد
- خشت به معناى حقيقى كلمه فقط در علما دريافت مى شود
- مراد از كتاب و وراثت آن در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا...
- مقصود از بندگان خاص الذين اصطفينا كه خداوند كتاب را به ايشان به ارث رساند
- اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه فوق
- چند روايت در ذيل جمله انما يخشى الله من عباده العلموءا
- مراد از ظالم لنفسه ، مقصد و سابق بالخيرات در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذيناصطفينا... و
- چند روايت درباره مقدار عمرى كه سپرى شدن آن جاى عذرى براى آدمى نمى ماند اولمنعمركم ما يتذكر فيه من تذكر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28»
و همچنين از مردم و جنبندهها و چهار پايان به رنگهاى گوناگون (آفريديم)؛ از ميان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشيت الهى دارند، بى شك خداوند، عزيز و آمرزنده است.
نکته ها
«أنعام» جمع «نعم» به معناى شتر است ولى به گاو و گوسفند نيز گفته مىشود. گرچه كلمه «دواب» به به معناى جنبنده است شامل آنها مىشود ولى بدليل اهميّت و نياز شديد انسان به اين سه حيوان نامشان جدا آمده است.
«خَشِيتُ» ترس همراه با تعظيم و برخاسته از علم و آگاهى است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «عالم، كسى است كه رفتارش، گفتارش را تصديق كند و گرنه عالم نيست». «1»
اين آيه مىفرمايد: علم سبب خشيت الهى است و آيه 28 همين سوره مىفرمايد: خشيت الهى، سبب پندپذيرى از انبيا است. پس نتيجه مىگيريم كه علم بايد سبب هشدارپذيرى شود. بنابراين اگر ديديم كه دانشمندان پندپذير نيستند ولى عوام هشدار پذيرند، بايد بگوئيم علمى كه در قرآن مطرح است غير از اصطلاح روز است، بلكه مراد از علم دريافت حقيقت و داشتن نورانيّت و بصيرت و حكمت است و دانشمندان بى تقوى، در آئينهى قرآن جاهلند؛ جهل به عظمت پروردگار، جهل به رسالت و تكليف در دنيا، جهل به هدف آفرينش، جهل به سرنوشت و قيامت.
در كنار حرم امام رضا عليه السلام خدمت علامهى طباطبايى قدس سره رسيدم و عرض كردم: من در سالهاى اول تحصيلم همين كه مشغول نماز مىشدم، حالت گريه و خشوع داشتم، ولى اكنون كه با سواد شدهام در نماز غافلم، پس آيه «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» چه
«1». كافى، ج 1، ص 36.
جلد 7 - صفحه 495
مىگويد؟ ايشان فرمود: علمى كه شما داريد، يك سرى اطلاعات و محفوظات است، اگر علم واقعى بود، عبوديّت تو بيشتر مىشد.
پیام ها
1- اختلاف رنگ انسانها و حيوانات، يكى از نشانههاى قدرت و عظمت الهى است. وَ مِنَ النَّاسِ ... مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ
2- در امور جسمى و مادّى، انسان در رديف ديگر موجودات است. «وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ»
3- علم و آگاهى بر اسرار هستى، زمينهى رسيدن به خشيت الهى است. إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ ... الْعُلَماءُ
4- دانشمندان بى تقوا، به علم واقعى نرسيدهاند. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»
5- اهل عبادت بسيار است، امّا تنها عالمان به مقام خشيت مىرسند. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28»
جلد 11 - صفحه 33
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِ: و از آدميان و از جنبندگان عموما با اسبان خصوصا، وَ الْأَنْعامِ: و از چهارپايان خلقىاند كه، مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ: گوناگون است رنگهاى آن و انواع و آثار آن كَذلِكَ: همچنين مانند اختلاف الوان ميوهجات و كوهها. بعد از بيان قدرت بر خلق اشياء مختلفة الذوات و الوان فرمايد: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ: جز اين نيست كه مىترسند خدا را از بندگان او، الْعُلَماءُ: دانايان و عالمان؛ چه خشيت، معرفت به خدا و علم به صفات و افعال او است، پس هر كه دانش او بيشتر است ترس او زيادتر باشد، و لذا حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «انى اخشاكم باللّه» بدرستى كه من ترسناكترين شما هستم به خدا. و نيز فرمود: «اعلمكم باللّه اشدكم له خشية» «1» هر كه از شما معرفت او به خدا بيشتر است خوف او زيادتر است. و لهذا اين را در عقب افعال داله بر كمال قدرت خود ايراد فرموده تا به جهت معرفت به آن افعال خائف شوند، و اين بديهى است هر كه عارف و عالم به مقام ربوبى نباشد خائف نباشد.
تبصره:
خشيت، ترس خاص باشد، و آن عبارت است از حالت نفسانيه كه ناشى شود از شعور به عظمت پروردگار و هيبت حق عز و علا و وقوف بر نقصان خود و قصور از اداى بندگان خداوند متعال، و اين حالت حاصل نگردد مگر براى كسى كه مطلع شود بر جلال كبريائى و عالم باشد حقيقتا به عظمت سبحانى، و لذا خشيت به علماء تخصيص يافته، فتأمّل. ابن عباس گفته: مراد حق تعالى آنست كه: «انّما يخافنى من خلقى من علم جبروتى و عزتى و سلطانى» «2».
إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ: بدرستى كه خداى غالب است در انتقام كشيدن از كسى كه مصر باشد در طغيان، آمرزنده مر كسى را كه تائب شود از عصيان.
تتمه:
طبرسى (رحمه اللّه) در مجمع فرمايد: تخصيص علماء به خشيت جهت آن است كه عالم احذر است مر عقاب الهى را از جاهل به جهت اختصاص به معرفت و توحيد و عدل و تصديق بعث و حساب و ثواب.
«1» هر دو حديث در منهج الصادقين، ج 7، ص 445.
«2» مجمع البيان (1401 ق) ج 4 ص 407.
جلد 11 - صفحه 34
از حضرت صادق عليه السلام مروى است: يعنى بالعلماء من صدّق قوله عمله و من لم يصدّق قوله عمله ليس بعالم: يعنى مراد حق تعالى به علما كسانيند كه كردار او مصدق گفتار او باشد، و هر كه فعل او موافق قول او نباشد عالم نيست. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27» وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28» إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ «29» لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (30)
ترجمه
آيا نديدى كه خداوند فرو فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بآن ميوههائى كه مختلف است رنگهاى آنها و از كوهها است راههاى سفيد و راههاى سرخى كه مختلف است رنگهاى آنها و راههاى سياه يكدست
و از آدميان و جنبندگان و چهارپايان است نوعى كه مختلف است رنگهايش جز اين نيست كه ميترسند از خدا از ميان بندگانش دانايان همانا خداوند غالب آمرزنده است
همانا آنانكه ميخوانند كتاب خدا را و برپاى ميدارند نماز را و انفاق ميكنند از آنچه روزى داديمشان در نهان و آشكار اميد ميدارند تجارتى را كه نابود نميشود
تا تمام دهد بايشان مزدهاشانرا و زياده دهد آنانرا از فضلش همانا او آمرزنده و قدردان شكر است.
تفسير
خداوند منّان در مقام اثبات توحيد و قدرت كامله خود فرموده كه آيا نديدى تو اى بنده بينا كه خداوند نازل فرمود از آسمان باران رحمت خود را و براى اثبات عظمت خود فعل را اسناد بضمير متكلم مع الغير داده ميفرمايد پس بيرون آورديم بوسيله آن باران و ساير عوامل طبيعى كه محتاج بآن بوده
جلد 4 صفحه 386
ميوههاى گوناگون رنگارنگ را كه از هر جهت با هم اختلاف دارند و اين دليل است بر آنكه عوامل طبيعى بامر ما مؤثر بودند كه بر وفق حكمت و مصلحت كار كردند و الّا عمل طبيعت بايد بيك منوال باشد و در يك زمين و از يك آب و هوا و آفتاب كه عوامل طبيعى هستند ميوههائى پديد ميآيد كه دو فرد آن از يك درخت با هم اختلاف دارند چه رسد بافراد و انواع ديگر و از كوهها راهها و خطوط سفيد و سرخ با اختلاف آنها در مراتب سفيدى و سرخى و راههاى سياه پر رنگ يكدست بوجود آورديم براى هدايت مردم از آن خطوط و الوان بمقاصد خودشان و اينها همه دليل بر حكمت صانع است و بالاتر از همه آنكه از نوع انسان و حشرات زمين و چهارپايان مخلوقى بوجود آورديم كه دو فرد از يك نوع آن همرنگ و همشكل و خاصيّت نيستند كه نتوان تشخيص داد آن دو را از يكديگر چه رسد بدو فرد يا افرادى از انواع جنس حيوان كه قدر مشترك بين تمام آن انواع است با آنكه عوامل طبيعى همه يكى است و اينجا در افراد بقدرى اختلاف وجود دارد كه عقل مبهوت ميشود از شخص اوّل عالم امكان تا ضعيفترين حيوانات با آنكه مانند جبال و ثمراتند در اصل اختلاف و هر قدر معرفت و علم و دانش انسان زياد شود خوف و خشيت و بيم او از خداوند زيادتر خواهد شد چون پى بعظمت و قهر او ميبرد و احيانا اگر معصيتى نمايد از روى غفلت و غلبه شهوت است نه جهالت و نادانى بخلاف كسيكه خدا را نشناخته كه ترس هم ندارد لذا پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود من از خدا بيشتر ميترسم و پرهيز ميكنم از تمام شما و بايد از خدا ترسيد چون او غالب و قادر بر معصيت كار است و عذاب ميكند او را و در صورت ارتكاب عصيان احيانا بايد توبه نمود چون او ميآمرزد گناه توبهكنندگان را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از علماء كسى است كه تصديق كند قول او را فعلش و كسيكه تصديق نكند فعلش قولش را عالم نيست و در حديث ديگر وارد شده كه عالمترين شما كسى است كه ترسش از خدا بيشتر باشد و اخبار راجع بايتلاف علم با عمل و تلازم خشيت با معرفت بسيار است و كسانيكه بقدر امكان تلاوت ميكنند قرآن را و برپا ميدارند نماز را كه عمود دين است و انفاق ميكنند در راه خير از آنچه خداوند بآنها عطا فرموده پنهان و آشكار يا صدقات مستحبّه را در خفيه و
جلد 4 صفحه 387
زكوة واجب را ادا مينمايند در علن اميدوارند باميدى كه بجا و محلّ است از تجارت و كسب نمودن خودشان در دنيا نعيم ابدى آخرت را و آن تجارت كسادى و زيان و نابودى ندارد و اين اعمال را براى آن بجا مىآورند كه خداوند اجر كامل بايشان عطا فرمايد و خداوند هم آنها را بمقصودشان ميرساند بلكه بفضل و كرم خود زيادتر هم از ميزان استحقاقشان عطا ميكند بلكه اگر لغزشى هم از آنها بروز نموده باشد ميآمرزد و قدردانى ميكند از شكرگزارى آنها بجزاى احسن از اعمالشان در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت نموده كه مراد از زيادى فضل قبول شفاعت از آنها است براى كسيكه مستحق جهنّم شده از كسانيكه بايشان در دنيا خدمتى نمودهاند و بعضى شكور را بقبول كننده كم و عوض دهنده بر آن زياد تفسير نمودهاند و ظاهرا شكرگزارى هر كس بر حسب حال خودش و طرف او است و شكرگزارى مولى از بندهاش بهمين چيزها است كه ذكر شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الأَنعامِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخشَي اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28»
جلد 15 - صفحه 25
و از افراد ناس و حيوانات جنبنده روي زمين و انعام مثل شتر و گاو و گوسفند اينها هم رنگ مختلف دارند همين نحوي که ثمرات و جبال رنگهاي مختلف داشتند.
وَ مِنَ النّاسِ بعضي سفيدرنگ بعضي سياهرنگ بعضي موي سر سياه بعضي زرد بعلاوه اختلاف شكلي از زيبايي و بدگلي و از حيث اخلاق و ذكاوت از حيث عقل و شعور و كند فهمي و جهات ديگر و از غرائب است که اينکه افراد بشر با اينكه اعضاء و جوارح آنها بجا و بموقع است بسيار كم اتفاق ميافتد که دو نفر از جميع جهات شبيه هم باشند.
وَ الدَّوَابِّ مثل حمار و بغل و استر و فرس و غير اينها از ساير جنبندهها.
وَ الأَنعامِ گوسفند بز گاو و شتر و همچنين پرندهها مُختَلِفٌ أَلوانُهُ.
كَذلِكَ مثل ثمرات و جبال ظاهرا تا اينجا از آيه قبل است و جمله بعد آيه مستقله است که ميفرمايد إِنَّما يَخشَي اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ انسان تا معرفت پيدا نكند حالت خوف و رجاء در او پيدا نميشود چنانچه تا معرفت بسلطان قاهر يا بحيوانات موذيه يا بسباع درنده نداشته باشد خوف از آنها پيدا نميكند كساني که منكر معاد و جهنم و عذاب هستند ابدا خوفي ندارند همين نحو که اگر جاهل بعظمت و كبريايي و جبروتيت حق هست خوفي هم ندارد و در باب فضيلت علم همين بس که اشرف صفات ربوبيست و در حديث است
العلماء ورثة الانبياء
-
عالم ينتفع بعلمه افضل من سبعين عابد
-
العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء
النّاس موتي و اهل العلم احياءبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 28)- در این آیه مسأله تنوع الوان را در انسانها و جانداران دیگر مطرح کرده، میگوید: «از انسانها و جنبندگان و چهار پایان نیز (افرادی آفریده شده که)
ج4، ص70
رنگهای متفاوتی دارند» (وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ).
آری! انسانها با این که همه از یک پدر و مادرند دارای نژادها و رنگهای کاملا متفاوتند، بعضی سفید همچون برف، بعضی سیاه همچون مرکب، حتی در یک نژاد نیز تفاوت در میان رنگها بسیار است.
گذشته از چهره ظاهری، رنگهای باطنی آنها، و خلق و خوهای آنها، و استعداد و ذوقهایشان، کاملا متنوع و مختلف است.
پس از بیان این نشانههای توحیدی در پایان به صورت یک جمع بندی میگوید: «آری مطلب چنین است» (کَذلِکَ).
و از آنجا که بهرهگیری از این آیات بزرگ آفرینش بیش از همه برای بندگان خردمند و دانشمند است در دنباله آیه میفرماید: «تنها بندگان عالم و دانشمندند که از خدا میترسند» (إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ).
آری! از میان تمام بندگان، دانشمندانند که به مقام عالی خشیت یعنی «ترس از مسؤولیت توأم با درک عظمت مقام پروردگار» نائل میگردند، این حالت «خشیت» مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام در تفسیر همین آیه میخوانیم: «منظور از علما کسانی هستند که اعمالشان آنها هماهنگ با سخنانشان باشد کسی که گفتارش با کردارش هماهنگ نباشد عالم نیست».
و در پایان آیه به عنوان یک دلیل کوتاه بر آنچه گذشت میفرماید: «خداوند توانای شکست ناپذیر و آمرزنده است» (إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ).
«عزت» و قدرت بیپایانش سر چشمه خوف و خشیت اندیشمندان است، و «غفوریتش» که نشانه رحمت بیانتهای اوست سبب رجاء و امید آنان است، و به این ترتیب این دو نام مقدس، بندگان خدا را در میان خوف و رجاء نگه میدارد، و میدانیم حرکت مداوم به سوی تکامل بدون اتصاف به این دو وصف ممکن نیست.
نکات آیه
۱ - آفرینش انسان، جنبندگان و دام ها (شتر، گاو و گوسفند)، از نشانه هاى ربوبیت بى همتاى خداوند (ألم تر أنّ اللّه ... و من الناس و الدّوابّ و الأنعم) «أنعام» جمع «نَعَم» (شتر) مى باشد; ولى این واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نیز به کار مى رود; چنان که در آیه شریفه به همین معنا استعمال شده است (مفردات راغب).
۲ - تنوع رنگ ها در انسان ها، جنبندگان و دام ها، از نعمت هاى الهى (و من الناس و الدّوابّ و الأنعم مختلف ألونه)
۳ - نقش سازنده دام ها براى حیات بشر (و من الناس و الدّوابّ و الأنعم مختلف ألونه) از اختصاص به ذکر یافتن دام ها - با آن که جزء جنبندگان هستند - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۴ - مظاهر گوناگون و متنوع طبیعت، جلوه عظمت خداوند و سبب خشیت عالمان راستین و اهل معرفت (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء ... و من الناس ... مختلف ألونه کذلک إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا) یادآورى خداترسى اهل معرفت - پس از برشمردن پدیده هاى گوناگون طبیعت - مى تواند ناظر به این حقیقت باشد که در آن پدیده ها، عظمت خدا چنان جلوه گر است که موجب خشیت عالمان و اهل معرفت مى شود. واژه «خشیت» - که در مورد ترسى به کار مى رود که همراه با تعظیم و ناشى از آگاهى باشد (مفردات راغب) - مؤید همین برداشت است. گفتنى است مقصود از علم در این آیه، آشنایى با علوم مادى همچون فیزیک، شیمى و ریاضى نیست; بلکه آشنایى با معارف و حقایق الهى است که از صاحبان آن به اهل معرفت و عالمان راستین تعبیر مى شود.
۵ - تنها عالمان راستین و اهل معرفت، خداترس و اهل خشیت اند. (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء ... و من الناس ... مختلف ألونه کذلک إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا)
۶ - خشیت و ترس از خدا، نشانه عالمان راستین و اهل معرفت است. (إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا)
۷ - بى پروایى و نترسیدن از خدا، برخاسته از جهل و ناآگاهى نسبت به عظمت پروردگار است. (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء ... إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا)
۸ - تأثیرپذیرى بیشتر عالمان راستین و اهل معرفت نسبت به دیگران، از انذارهاى پیامبران (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب ... إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا) برداشت یاد شده از ارتباط میان آیه ۱۸ با این آیه، استفاده مى شود; زیرا در آن آیه، اهل خشیت به عنوان پذیرندگان انذارهاى پیامبران معرفى گشته اند و در این آیه، اهل معرفت به عنوان اهل خشیت شمرده شده اند.
۹ - مطالعه درباره طبیعت، از راه هاى خداشناسى (ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء ... الأنعم مختلف ألونه کذلک إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا)
۱۰ - خداوند، عزیز (پیروز شکست ناپذیر) غفور (آمرزنده) است. (إنّ اللّه عزیز غفور)
۱۱ - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند، منشأ خشیت و خداترسى عالمان راستین و اهل معرفت (إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا إنّ اللّه عزیز غفور) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که جمله «إنّ اللّه عزیز غفور»، در مقام تعلیل براى «إنّما یخشى اللّه ...» مى باشد; زیرا عزت مندى خداوند، نشانگر کمال قدرت او بر انتقام و کیفر است. هم چنین آمرزنده بودن خداوند، آن گاه صادق است که او بر کیفر و عقوبت قادر باشد. بنابراین توجه به این قدرت است که موجب خشیت و خداترسى خواهد شد.
۱۲ - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند، موجب خشیت و خداترسى است. (إنّما یخشى اللّه من عباده العلمؤا إنّ اللّه عزیز غفور)
۱۳ - اقتدار و عزت مندى خداوند، همراه با آمرزندگى و مهربانى نسبت به بندگان است. (إنّ اللّه عزیز غفور) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که «غفور» صفت براى «عزیز» باشد.
روایات و احادیث
۱۴ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «إنّما یخشى اللّه من عباده العلماء» قال یعنى بالعلماء من صدّق فعله قوله، و من لم یصدّق فعله قوله فلیس بعالم;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «إنّما یخشى اللّه من عباده العلماء» روایت شده که فرمود: مقصود از علما کسانى اند که فعل آنان قولشان را تصدیق کند و کسى که کارهاى او، سخنانش را تصدیق نکند، عالم نیست».
۱۵ - «عن على بن الحسین(ع): ...من عرف اللّه خافه ... و قد قال اللّه «إنّما یخشى اللّه من عباده العلماء»...;[۲] از امام سجاد(ع) روایت شده است: ...کسى که خدا را بشناسد از او مى ترسد... خداوند فرمود: «إنّما یخشى اللّه من عباده العلماء»...».
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقى ۱، ۲; آیات انفسى ۱، ۲; مطالعه آیات آفاقى ۹
- اسماء و صفات: عزیز ۱۰; غفور ۱۰
- انبیا: آثار انذارهاى انبیا ۸
- انسان: تنوع رنگ انسان ها ۲; خلقت انسان ۱
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۱
- جهل: آثار جهل ۷
- چهارپایان: تنوع رنگ چهارپایان ۲; خلقت چهارپایان ۱; فواید چهارپایان ۳
- حیوانات: تنوع رنگ حیوانات ۲
- خدا: آثار خدا شناسى ۱۵; خشیت از خدا ۵، ۶; دلایل خدا شناسى ۹; عظمت خدا ۷; موانع خشیت از خدا ۷; نشانه هاى عظمت خدا ۴; نعمتهاى خدا ۲، ۲; ویژگیهاى عزت خدا ۱۳; ویژگى آمرزشهاى خدا ۱۳
- خشیت: عوامل خشیت ۱۲، ۱۵
- سخن: هماهنگى سخن با عمل ۱۴
- شتر: خلقت شتر ۱
- عقیده: آثار عقیده به آمرزشهاى خدا ۱۱، ۱۲; آثار عقیده به عزت خدا ۱۱، ۱۲
- علما: خشیت علما ۵، ۶; صفات علما ۶; عوامل خشیت علماى راستین ۴; فضایل علما ۵; مراد از علما ۱۴; هدایت پذیرى علما ۸
- گاو: خلقت گاو ۱
- گوسفند: خلقت گوسفند ۱
- موجودات: آثار تنوع موجودات ۴
- نعمت: نعمت تنوع رنگ ۲