الفرقان ١٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(ای پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتی که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.»

|بگو: آيا اين [عقوبت‌] بهتر است يا بهشت جاويدانى كه به پرهيزكاران وعده داده شده، بهشتى كه پاداش و محل بازگشت آنهاست
بگو: «آيا اين [عقوبت‌] بهتر است يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است كه پاداش و سرانجام آنان است؟»
بگو: آیا این بهتر است یا بهشت ابدی که به متّقیان وعده دادند که آن بهشت پاداش و منزل ایشان است.
بگو: آیا این [آتش سوزان] بهتر است یا بهشت جاودانی که به پرهیزکاران وعده داده اند که پاداش و بازگشت گاه آنان است؟
بگو: آيا اين بهتر است يا آن بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده شده است، كه پاداش و سرانجام آنان خواهد بود.
بگو آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده است که پاداش و سرانجام آنان است‌
بگو: آيا اين بهتر است يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده؟ آن [بهشت‌] براى ايشان پاداش و بازگشتگاه است
(ای پیغمبر! بدیشان) بگو: آیا این (سرنوشت دردناک) بهتر است، یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده است؟ (بهشتی که برابر وعده‌ی الهی توسّط انبیاء) هم پاداش (اعمال دنیوی) آنان است و هم جایگاه و قرارگاه (سرمدی) ایشان.
بگو: «آیا این (عقوبت) بهتر است، یا بهشت جاویدان، که پرهیزگاران (به آن) وعده داده شده‌اند؛ (همان که) پاداشی و سرانجامی برایشان بوده است‌؟»
بگو آیا این بهتر است یا بهشت جاودانی که نوید داده شدند پرهیزکاران بوده است ایشان را پاداشی و بازگشتگاهی‌


الفرقان ١٤ آیه ١٥ الفرقان ١٦
سوره : سوره الفرقان
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذلِکَ»: این سرنوشت بدفرجام دوزخ نام.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

(اى پيامبر!) به مردم بگو: آيا اين (ذلّت و عذاب) بهتر است يا بهشت جاودانى كه به پرهيزكاران وعده داده شده و سزا و سرانجام آنان است؟

پیام ها

1- در قيامت، براى كفّار فرياد رسى نيست. «وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً»

2- بهشت، جاودانى است. «جَنَّةُ الْخُلْدِ»

3- وعده‌ى بهشت، قطعى است. «جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

بعد از آن بر سبيل تهكم و استهزاء فرمايد:

قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ: بگو اى پيغمبر آنان را كه به فقر و فاقه تو را سرزنش كنند، آيا مال و ثروت و بوستان دنيا بهتر است، ام جنة الخلد التّى وعد المتقون:

يا بهشت جاويدى كه وعده داده شده‌اند پرهيزكاران از كفر و شرك و معاصى به داخل شدن آن. اكثر مفسران گفته‌اند: معنى آيه آنكه اى پيغمبر بگو به مشركان بر سبيل تهكم و توبيخ، آيا اينكه وصف كرده شد از انواع عذاب جهنم و اصناف عقاب آن، بهتر است يا بهشت خلد كه موعود است براى متقيان. «1» كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً: هست بهشت در علم الهى يا در لوح. يا چون موعود خدا متحقق الوقوع است، پس گويا واقع شده مر پرهيزكاران را پاداش كردار ايشان و بازگشتى كه رجوع به آن نمايند در آخرت و در آن قرار يابند. حاصل آنكه پيش از آنكه خداوند تعالى مؤمنين را خلق فرمايد، در لوح محفوظ ثبت فرموده به ازمنه متطاوله كه بهشت مأواى متقيان است.


«1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 257 و تفسير منهج الصادقين، ج 8، ص 360.

جلد 9 - صفحه 314


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11» إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى‌ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»

ترجمه‌

بلكه تكذيب كردند قيامت را و آماده كرديم براى آنانكه تكذيب كردند قيامت را آتش سوزان‌

چون بيند آنها را از جائى دور شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را

و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند

در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك بسيار را

بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاودانى كه وعده كرده شدند پرهيزكاران باشد براى ايشان پاداش و جاى بازگشت‌

مرايشان را است در آن آنچه ميخواهند جاودانيان باشد بر پروردگارت وعده درخواست شده‌

و روزى كه برانگيزاند آنها را و آنچه را كه مى‌پرستند


جلد 4 صفحه 63

غير از خدا پس گويد آيا شما گمراه كرديد بندگان مرا كه اينانند يا ايشان خود گم كردند راه را

گويند منزّهى تو نبود سزاوار براى ما كه بگيريم غير از تو دوستانى ولى تو كامياب كردى آنها را و پدرانشان را تا فراموش كردند ذكر ترا و بودند گروهى تباه گوئيم‌

پس بتحقيق تكذيب كردند شما را بآنچه ميگوئيد پس نتوانيد دفع نمودن و نه يارى كردنى را و هر كه ستم كند از شما ميچشانيم او را عذابى بزرگ‌

و نفرستاديم پيش از تو پيغمبرانى را مگر آنكه ايشان هر آينه ميخوردند خوراكى را و راه ميرفتند در بازارها و قرار داديم بعضيتان را براى بعضى مايه آزمايش كه آيا صبر ميكنيد و باشد پروردگار تو بينا.

تفسير

خداوند سبحان بعد از نقل اعتراضات واهيه كفار براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم اشاره فرموده كه ريشه اين اقوال سخيفه و عدم معرفت بشأن پيغمبر بى‌اعتقادى بمبدء و معاد است چون اگر كسى خدا را شناخته باشد ميداند فقر و غنى دخلى در نبوت ندارد و نظرش معطوف بمال دنيا نميشود و ميداند ثواب آخرت بر زخارف دنيوى ترجيح دارد و كسى را بفقر سرزنش نميكند و ميداند معاد حق است و بايد روز پاداشى باشد تا خدا داد مظلوم را از ظالم بستاند لذا فرموده اين كفار تنها تكذيب ننمودند تو را بلكه تكذيب نمودند روز قيامت را و ما براى كسانيكه تكذيب نمودند قيامت را مهيا نموديم آتش سوزان جهنم را كه چون در مرئى و منظر آنها واقع شود و بشعله‌اش متوجه آنها گردد مانند آنكه مى‌بيند از يك سال راه چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ميشنوند صداى جوش و خروش آنرا مانند كسيكه با كمال غيظ و خشم حمله بر آنها نموده و عربده ميكشد و چون انداخته شوند در جاى تنگى از آن مانند جاى ميخ در ديوار در حاليكه مقيّد و بربند كشيده شده‌اند با يكديگر ميخواهند و طلب مينمايند از خدا هلاك خودشان را و خطاب ميرسد امروز يك نوع و يكمرتبه هلاك را نخواهيد چون به اجابت نميرسد امروز انواع عذاب و هلاك و دفعات بيشمار مرگ را بايد بخواهيد چون بأعمال خودتان در دنيا براى شما مقدّر


جلد 4 صفحه 64

شده و به اجابت خواهد رسيد يا مراد آنست كه براى عذابى كه در پيش داريد يكمرتبه طلب مرگ كم است بايد هزار مرتبه مرگ خودتان را بخواهيد بگو اى پيغمبر بآنها اين جهنم خوب است يا بهشت جاويد كه وعده داده شده باهل تقوى و پرهيزكارى بعنوان پاداش اعمالشان باستحقاق كه بازگشت ايشان بآن باشد و هر چه بخواهند برايشان حاضر باشد در آن و هميشه مستغرق در نعمت باشند و بر خدا لازم باشد بر حسب وعده‌ئى كه بايشان داده چنين مقاميرا بآنان عنايت فرمايد و اين وعده منجّز حق است كه حق دارند اهل ايمان مطالبه كنند آنرا و بگويند ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك و ملائكه بگويند ربّنا و أدخلهم جنّات عدن الّتى وعدتهم و چه قدر فرق است ميان اين منزلت و آن عاقبت و نيز اين كفار قرار دادند براى خدا شريكهائى را از جنس بشر و اصنام و ملائكه و غيرها و روز قيامت خداوند محشور ميفرمايد آنها را با تمام معبودهاشان و نحشرهم فنقول بصيغه متكلم مع الغير نيز قرائت شده يعنى و ياد كن روزى را كه محشور نمائيم آنها و معبودهاشانرا پس بگوئيم و بقرائت مشهور پس ميفرمايد بمعبودهاشان آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خودشان گمراه شدند براى كوتاهى در نظر و فكر و اعراض از علما و حكما و انبيا و اوليا براى سرزنش و ملامت پرستش كنندگان و اقرار پرستش شدگان و آنها از روى تعجب عرضه ميدارند بار الها تو منزهى از شريك چون معبودها يا انبيا و ملائكه هستند كه منزه از معصيتند يا اصنام و كواكب كه در دنيا گويا نبودند تا بتوانند كسيرا گمراه نمايند و خدا آنها را در آخرت گويا نموده لذا اولا خود را بتسبيح تبرئه و ثانيا اقرار نمايند كه سزاوار نبوده و نيست براى ما كه بگيريم براى خودمان غير از تو صاحب اختياران يا دوستانى چه رسد بآنكه بندگان تو را وادار بعبادت خود نمائيم و در مقابل تو دعوى الوهيّت كنيم يا دشمنان تو را براى خودمان دوست بگيريم آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر از علامات غفلت نمودند و فراموش كردند مواعظ و نصايح انبيا و اوليا


جلد 4 صفحه 65

و علما و صلحا را و بودند گروهى فاسد و تباه و هلاك شده و از كار افتاده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت نتّخذ بضمّ نون و فتح خاء قرائت فرموده و بنابراين معنى واضح‌تر است كه ما حق نداشتيم معبود شويم و پس از اين اقرار خداوند خطاب باهل شرك ميفرمايد كه ديديد معبودهاى شما هم تكذيب نمودند شما را در گفتارتان كه براى خدا شريك قرار داديد و شما بهيچ وجه نميتوانيد عذاب خدا را از خود بگردانيد و دفع نمائيد و نه با يكديگر كمك و يارى كنيد و بعضى يقولون و يستطيعون در هر دو بياء قرائت نموده‌اند و بنابراين معنى آنستكه ديديد خدايان شما تكذيب نمودند شما را بگفتار خودشان كه اقرار كردند و نميتوانند از شما دفاع و با شما يارى كنند و در هر حال ما عذاب بزرگ خودمان را كه آتش جهنم است به بندگان ستمكار خودمان در آخرت خواهيم چشانيد و اى پيغمبر اين غذا خوردن و راه رفتن در بازارها اختصاص بتو نداشته تمام انبيا و مرسلين سابق هم مانند تو ميخوردند و در كوچه و بازار راه ميرفتند و كسى نميتوانست بايشان اعتراض نمايد و اين عمل را مخالف با نبوت و رسالت قرار دهد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يمشّون بضم ياء و فتح شين مشدده قرائت فرموده و بنابراين مراد آنستكه حوائج خودشان يا مردم ايشانرا وادار بمشى مينمود، نه آنكه خودشان بى جهت گردش ميكردند و اين آيه يكى از جوابهاى اين اعتراض كفار است كه در آيات سابقه گذشت و در خاتمه خطاب بعموم بندگان فرموده كه ما بعضى از شما را مايه امتحان و آزمايش بعضى ديگر قرار داديم مثلا فقير را مايه آزمايش غنىّ و غنى را مايه آزمايش فقير براى معلوم شدن مقام شكر و صبرشان و همچنين است حال سالم و مريض و عالم و جاهل و شاه و رعيت و پيغمبر و امّت كه آيا صبر ميكنند هر يك از آنها بر انجام وظيفه خودشان در حالى كه دارند و بر عدم تجاوز از حدودشان و بر تحمّل مصائب و آزارهاى طرف مقابل يا خير و خداوند بصير و بينا و مطّلع از حال همه آنها است و البته پاداش صابران را در دنيا و آخرت بنحو اكمل خواهد داد و اين موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم‌


جلد 4 صفحه 66

است كه صبر فرمايد در مقابل اقوال و افعال ناشايسته كفار تا مستحق اجر بى‌شمار گردد و نيز موجب قوت قلب اهل ايمان است كه صبر كنند در مقابل آزار اهل شرك و دست از وظيفه خود بر ندارند و بدانند كه خدا ناملائمات آنها را مى‌بيند و تلافى ميفرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ أَ ذلِك‌َ خَيرٌ أَم‌ جَنَّةُ الخُلدِ الَّتِي‌ وُعِدَ المُتَّقُون‌َ كانَت‌ لَهُم‌ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

بفرما ‌به‌ ‌اينکه‌ كفار ‌که‌ ‌اينکه‌ عذاب‌هاي‌ سخت‌ بهتر ‌است‌ ‌ يا ‌ بهشت‌ خلد ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌او‌ مخلد باشند و فناء و زوال‌ نداشته‌ ‌باشد‌، ‌آن‌ بهشتي‌ ‌که‌ خداوند وعده‌ فرموده‌ ‌به‌ اهل‌ تقوي‌، مي‌باشد ‌آن‌ بهشت‌ جزاء عمل‌ ‌آنها‌ و باز‌-‌ گشت‌ ‌آنها‌.

جلد 13 - صفحه 589

(قُل‌ أَ ذلِك‌َ خَيرٌ) معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ عذاب‌ها ‌هم‌ خوب‌ ‌است‌ لكن‌ بهشت‌ بهتر ‌است‌ بلكه‌ ‌اينکه‌ جمله‌ مثل‌ اينست‌ ‌که‌ بگويي‌ «الايمان‌ خير ‌من‌ الكفر و «الحق‌ خير ‌من‌ الباطل‌» و «‌علي‌ خير ‌من‌ عمر» و امثال‌ اينها و «‌ذلک‌».

اشاره‌ ‌به‌ عقوبات‌ مذكوره‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ ‌است‌ و استفهام‌ تقريري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ اندك‌ شعوري‌ داشته‌ ‌باشد‌ درك‌ مي‌كند ‌حتي‌ اطفال‌ خردسال‌، ‌حتي‌ حيوانات‌ ‌اگر‌ مقابل‌ ‌آنها‌ بهشت‌ و جهنم‌ ‌را‌ نشان‌ دهند ‌از‌ جهنم‌ فرار مي‌كنند و رو ‌به‌ بهشت‌ مي‌دوند.

(أَم‌ جَنَّةُ الخُلدِ) يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ جنات‌ ثمانيه‌ جنة الخلد ‌است‌ و ‌اينکه‌ دلالت‌ ندارد ‌که‌ بقيه جنات‌ خلود ندارد، بقيه‌ ‌هم‌ دوام‌ و خلود دارد مثل‌ ‌اينکه‌ مثل‌ القاب‌ خاصّه ائمه اطهار ‌است‌، مجتبي‌، زين‌ العابدين‌، باقر، صادق‌، كاظم‌، رضا، تقي‌، نقي‌ تمام‌ اينها ‌هم‌ مجتبي‌ هستند ‌هم‌ زين‌ العابدين‌ ‌هم‌ شكافنده علم‌ ‌هم‌ صادق‌ ‌هم‌ كظم‌ غيظ دارند.

‌هم‌ راضي‌ ‌به‌ رضاي‌ حق‌ هستند ‌هم‌ داراي‌ تقوي‌ ‌هم‌ نقي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و اعمال‌ سيئه‌.

(الَّتِي‌ وُعِدَ المُتَّقُون‌َ) البته‌ وعده الهيه‌ تخلف‌ پيدا نمي‌كند زيرا خلف‌ وعده‌ قبيح‌ ‌است‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌خدا‌ صادر شود ‌به‌ خلاف‌ خلف‌ وعيد ‌که‌ حسن‌ دارد و «المتقون‌» جمع‌ محلي‌ ‌به‌ الف‌ و لام‌ افاده عموم‌ دارد جميع‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ تقواي‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ ‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ و ‌لو‌ ساير مراتب‌ ‌را‌ نداشته‌ ‌باشد‌.

(كانَت‌ لَهُم‌ جَزاءً) مراد استحقاق‌ نيست‌ بلكه‌ قابليت‌ تفضل‌ دارند.

(وَ مَصِيراً) بالاخره‌ و ‌لو‌ بواسطه پاره‌اي‌ ‌از‌ معاصي‌ ابتلايي‌ داشته‌ باشند ‌در‌ دنيا و ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ و ‌در‌ صفحه قيامت‌ لكن‌ «مصير» ‌آنها‌ بهشت‌ ‌است‌.

590

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- سپس روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده دستور می‌دهد آنها را به یک داوری دعوت کند، می‌فرماید: «بگو: آیا این (سرنوشت دردناک) بهتر است، یا بهشت جاویدانی که به پرهیز کاران وعده داده شده است؟ بهشتی که هم پاداش اعمال آنها است و هم جایگاه و قرارگاهشان» (قُلْ أَ ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِیراً).

نکات آیه

۱ - انسان، وظیفه دار سنجش میان فرجام تقواپیشگان و تکذیب کنندگان قیامت و دو زندگى بهشت و جهنم، با تفکر در رهنمودهاى قرآن (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

۲ - پیامبر(ص) وظیفه دار فراخوانى مردمان به اندیشه و مقایسه میان فرجام کافران و تقواپیشگان (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

۳ - بهشت، جاودانه است و متقین در آن جاویدان اند. (أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون) جاودانگى تقواپیشگان، از وعده اى که خداوند به آنان براى دخول در بهشت جاوید داده است، قابل استفاده مى باشد و در واقع این سخن، کنایه از جاوید بودن خود متقین در بهشت است.

۴ - زندگى در بهشت جاویدان، وعده خداوند به تقواپیشگان (جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

۵ - بهشت جاودان، پاداش و سر انجام تقواپیشگان (جنّة الخلد التى وعد المتّقون کانت لهم جزاء و مصیرًا)

۶ - تقواپیشگى، عامل دستیابى به بهشت جاودان و سرانجامى خوش و برتر (جنّة الخلد ... و مصیرًا) از پاداش قرارگرفتن بهشت براى متقین، استفاده مى شود که بهشت را به بهاى تلاش مى دهند نه به بهانه و این تلاش - به قرینه وصف «متّقین» - تقواپیشگى است.

۷ - زندگى در بهشت جاودان، بهترین و برترین زندگى و سرانجام براى انسان (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد ... جزاء و مصیرًا)

۸ - سنجش و مقایسه بین فرجام دو اندیشه و رفتار، بهترین روش براى گزینش اندیشه و رفتارى درست و برتر (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

۹ - انسان، موجودى نیکوگزین و در اندیشه به دست آوردن بهترین ها (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون) خداوند، مردم را به گزینش بهترین راه و روش زندگى، با مقایسه میان دو نوع طرز تفکر و روش زیستن، فراخوانده است. این فراخوانى، گویاى این نکته است که گزینش بهترین و برترین، امرى طبیعى و مشترک میان همه انسان ها است.

۱۰ - طرح سؤال و پرسش، روشى براى برانگیختن اندیشه و تفکر، در شناخت بهتر حقایق الهى و گزینش بهترین عقیده ها و رفتارها (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

۱۱ - تلاش براى سوق دادن انسان ها به بهشت و نجات آنان از ابتلاى به آتش جهنم، از هدف هاى پیامبران الهى (قل أذلک خیر أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون)

موضوعات مرتبط

  • انبیا: اهداف انبیا ۱۱; هدایتگرى انبیا ۱۱
  • انسان: خیرطلبى انسان ۹; صفات انسان ۹; فرجام انسان ۷; مسؤولیت انسان ها ۱
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۰
  • بهشت: جاودانگى بهشت ۳، ۴، ۵; جاودانان در بهشت ۳; دعوت به بهشت ۱۱; زندگى در بهشت ۷; موجبات بهشت ۶
  • پرسش: فواید پرسش ۱۰
  • تربیت: روش تربیت ۸
  • تعقل: تعقل در تعالیم قرآن ۱; تعقل در فرجام کافران ۲; تعقل در فرجام متقین ۱، ۲ ; تعقل در فرجام مکذبان قیامت ۱; دعوت به تعقل ۲; زمینه تعقل ۱۰
  • تقوا: آثار تقوا ۶
  • جهنم: نجات از جهنم ۱۱
  • حق: زمینه حق شناسى ۱۰
  • خدا: وعده هاى خدا ۴
  • زندگى: بهترین زندگى ۷
  • سعادت: دعوت به سعادت اخروى ۱۱
  • عقیده: زمینه تصحیح عقیده ۱۰
  • عمل: روش تصحیح عمل ۸
  • فرجام: بهترین فرجام ۷; عوامل حسن فرجام ۶
  • فکر: روش تصحیح فکر ۸
  • متقین: پاداش متقین ۵; فرجام متقین ۵; متقین در بهشت ۳، ۴، ۵; وعده به متقین ۴
  • محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۲

منابع