التوبة ٩٦
ترجمه
التوبة ٩٥ | آیه ٩٦ | التوبة ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْفَاسِقِین»: شوریدگان بر دین. بیرونروندگان از آئین و فرمان یزدان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۹۵ و ۹۶:
هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از جنگ تبوک مراجعت فرمود، مؤمنین در مقام اعتراض بر منافقین برآمدند و حتى به آنها آزار و اذیت وارد مى آوردند. منافقین هم در مقام دفاع از خویش برآمده و به مؤمنین مى گفتند: ما منافق نیستیم بلکه داراى ایمان مى باشیم و با این گفتار میخواستند خود را از اعتراض و اذیت مؤمنین مصون بدارند سپس این آیات نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «96»
براى شما سوگند مىخورند تا شما از آنان راضى شويد. (بدانيد كه شما هم) اگر از آنان راضى شويد، قطعاً خداوند از گروه فاسق، خشنود نخواهد شد.
نکته ها
شايد سوگندشان در آيه قبل، براى آن بوده كه متعرّض آنان نشوند، در اين آيه علاوه بر صرفنظر و عدمتعرّض مسلمانان، خواهانِ رضايت قلبى آنان نيز هستند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
منافقان، براى رضايت قلبى مسلمانان ارزشى قائل نبودند، اصرارشان بر رضايت، تنها براى مصون ماندن از عكسالعمل قهرآميز مسلمانان بود، تا بتوانند پايگاه اجتماعى و نفوذ خود را در جامعه حفظ كنند!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «مَن التمسَ رضى اللَّه بسخطِ الناسِ رضىَ اللَّه عنه و ارضى عنه الناسَ و من التمس رضى الناس بسخطِ اللَّهِ سخط اللَّه عليه واسَخَط عليه الناسَ» كسىكه به قيمت خشم مردم، در پى رضاى خدا باشد، خدا از او راضى مىشود و مردم را هم از او راضى مىسازد، و هركس با خشمِ خدا در پى جلب رضايت مردم باشد، خداوند از او ناراضى مىشود و دل مردم را هم از او خشمگين و ناراضى مىكند. «1»
پیام ها
1- منافقان، در پى جلب نظر مردم و حفظ پايگاه خود در ميان مردمند و كارى به رضاى خدا و توبه ندارند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 490
2- در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم كه گذشتِ مردم مهّم نيست، عفو وقهر الهى مهّم است. «فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى»
3- چون خدا از منافقان راضى نيست، آنان كه از منافقان راضى شوند، راهشان را از خدا جدا كردهاند. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
4- جلب رضاى مؤمنان در همه جا، مستلزم جلب رضاى خدا نيست. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
5- هرگز از فاسق، مادامى كه در فسق است، راضى نشويد. «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ (96)
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ: قسم مىخورند براى شما تا به سبب آن خشنود شويد از ايشان و از تعرض باز ايستيد. مروى است «1» كه از منافقين قسم خوردند كه در هيچ سفرى از آن حضرت تخلف نكنند. حق تعالى فرمود: سوگند آنان براى طلب رضاى شما است نه براى خشنودى حق تعالى. فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ: پس اگر خشنود شويد اى مؤمنان از ايشان و ترك اعراض نموده، با آنها مخالطه و مجالست و مصاحبت كنيد، فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ: پس بتحقيق خداى متعال خشنود نمىشود از گروهى كه خارج
«1» منهج ج 4 ص 315.
ج5، ص 181
شوند به سوء اختيار از ايمان به كفر، و از طاعت به معصيت، يعنى رضاى شما مستلزم رضاى الهى نشود، و رضاى شما با غضب سبحانى فايدهاى نخواهد داشت. مراد آيه شريفه نهى مؤمنان است كه از ترضيه منافقان خشنود نشوند و به عذرهاى آنها مغرور نگردند.
تبصره- طبرسى (رحمه الله) در مجمع «1» فرمايد: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه هر كه طلب كند به فعل خود رضاى مردم را و طلب ننمايد رضاى الهى را، خداى تعالى جزاى او را سخط مردم قرار دهد، چنانچه حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله است: قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من التمس رضاء اللّه بسخط النّاس رضى اللّه عنه و ارضى عنه النّاس و من التمس رضاء النّاس بسخط اللّه سخط اللّه عليه و اسخط عليه النّاس. «2» فرمود: هر كه طلب كند رضاى الهى را به غضب مردم، يعنى كارى كند كه رضاى خدا باشد لكن مردم راضى به آن نباشند، حق تعالى از او راضى و مردم را هم از او راضى فرمايد؛ و هركه طلب كند خشنودى مردم را به غضب الهى، يعنى كارى نمايد كه رضاى مردم در آن لكن خداى تعالى راضى نباشد، حق تعالى غضب فرمايد بر او و مردم را نيز ناراضى گرداند از او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (94) سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (95) يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ (96)
جلد 2 صفحه 612
ترجمه
عذر مىآورند براى شما چون باز گرديد بسوى آنها بگو عذر نياوريد تصديق نميكنيم شما را بتحقيق خبر داد ما را خدا از خبرهاى شما و زود باشد كه بهبيند خدا كار شما را و پيغمبرش پس باز گردانيده شويد بسوى داناى نهان و آشكار پس آگاه كند شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد
زود باشد كه قسم خورند بخدا براى شما چون باز گرديد بسوى آنها تا صرف نظر كنيد از آنها پس صرف نظر كنيد از آنها همانا آنان پليدند و جايگاهشان دوزخ است بپاداش آنچه بودند كه كسب ميكردند
قسم ميخورند بخدا تا راضى شويد از آنها پس اگر راضى شويد از آنها پس بدرستيكه خدا راضى نمى شود از گروه متمردان.
تفسير
پس از مراجعت از جنگ تبوك منافقانيكه تخلّف از جهاد نمودند معتذر بعذرهاى غير موجّه خلاف واقعى ميشدند براى جلب رضاى پيغمبر (ص) و مسلمانان واقعى و آنحضرت مأمور شد كه صريحا بآنها بفرمايد كه بيجهت عذر براى اصلاح كار خودتان نياوريد پذيرفته نميشود و ما تصديق نميكنيم شما را خداوند ما را از باطن شما آگاه فرمود و خبر داد بما از طريق وحى كه عذرهاى شما دروغ است و بعد از اين هم اعمال شما كه كاشف از كفر و نفاق است مشهود خواهد شد و بخانواده نبوّت چه تعدّياتى خواهيد نمود و پس از آن رجوع داده شويد بخداونديكه از باطن و ظاهر شما خبر دارد كه چقدر تفاوت دارد پس متنبّه ميكند شما را بحكم خود بمقتضاى عدل براى اعمال شما و در آيه دوم خطاب به مسلمانان شده ميفرمايد كه قسم ياد ميكنند براى شما بر صدق گفتارشان در بيان عذر بعد از اين براى آنكه شما آنها را ملامت ننمائيد و صرف نظر كنيد از تقصير آنها شما هم بكلى از آنها صرف نظر كنيد و بحال خودشان واگذاريد چون ملامت و نصيحت و عتاب و خطاب بحال آنها فائده ندارد براى آنكه جنس آنان پليد است و قابل تطهير نيست و بايد بمجازات كردار خودشان در جهنم كه مقر ابدى آنها است برسند مقصود اينها از اين اعتذارها و قسمهاى دروغ آنستكه دل شما را بدست بياورند كه سلوك خودتان را با آنها تغيير ندهيد ولى در اين فكر خطا ميكنند چون اگر شما هم از آنها راضى شويد خدا راضى نخواهد شد و رضايت شما با نارضايتى خدا براى آنها مفيد نيست پس شما هم نبايد از آنها راضى شويد و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه كسى
جلد 2 صفحه 613
كه طلب كند رضاى خدا را بغضب خلق خداوند از او راضى ميشود و مردم را از او راضى مينمايد و كسيكه طلب كند رضاى مردم را بغضب خدا خدا بر او غضب ميفرمايد و مردم را بر او غضبناك ميكند و قمى ره فرموده بعد از مراجعت از جنگ تبوك اصحاب متعرّض منافقان ميشدند و آنها را اذيت مينمودند و آنها قسم ميخوردند كه ما بر خلاف حق اظهارى نكرديم و نميكنيم و واقعا مسلمانيم براى آنكه مسلمانان متعرض آنها نشوند پس آيه سيحلفون باللّه لكم تا آخر نازل شد و كذب آنها ظاهر گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَحلِفُونَ لَكُم لِتَرضَوا عَنهُم فَإِن تَرضَوا عَنهُم فَإِنَّ اللّهَ لا يَرضي عَنِ القَومِ الفاسِقِينَ (96)
قسم ياد ميكنند براي شما مؤمنين تا اينكه شما از آنها راضي شويد پس اگر شما راضي شويد از آنها پس محققا خداوند راضي نميشود از قومي که فاسق هستند اينکه آيه شريفه در مقام بيان اينست که مبادا احدي از مؤمنين از كافر و منافق و غير مؤمن راضي و خشنود باشد زيرا يكي از شرائط ايمان بلكه داخل در ايمان بلكه حقيقت ايمان مسئله تولّي و تبرّي است حتي در خبر است از امام پرسيدند که
(هل الحبّ و البغض من الايمان فقال هل الايمان الّا الحبّ و البغض)
تنبيه- اصل حبّ و بغض امر قلبي است و جزو عقائد است و داخل در ايمان است، دوستي خدا و دوستان خدا از انبياء و ملائكه و اوصياء انبياء و مؤمنين و دشمني با دشمنان خدا از مشركين و منافقين و كافرين و معاندين و دشمني دشمنان دوستان خدا مَن كانَ عَدُوًّا لِلّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلكافِرِينَ بقره آيه 92، و غير از اينکه از آيات.
و اما ترتيب آثار محبت و عداوت در خارج از فروع دين است و از واجبات شرعي است چنانچه شمردند: نماز، روزه، خمس، زكاة، حج، جهاد، امر بمعروف و نهي از منكر و تولّي و تبرّي.
يَحلِفُونَ لَكُم شما مؤمنين را قسم ميدهند لِتَرضَوا عَنهُم که شما از آنها راضي شويد فَإِن تَرضَوا عَنهُم يعني هرگز از آنها راضي نشويد که اگر از آنها راضي شويد بدانيد فَإِنَّ اللّهَ لا يَرضي عَنِ القَومِ الفاسِقِينَ و كسي را که خدا از او راضي نباشد و عداوت داشته باشد بايد مؤمن كمال عداوت را داشته باشد و از او بيزاري بجويد چنانچه در حق ابراهيم عليه السّلام نسبت بعمويش که تعبير بپدر در قرآن فرموده نظر به اينكه شوهر مادر او بود و در دامن او بزرگ شده بود خطاب پدر
جلد 8 - صفحه 297
ميكرد خداوند ميفرمايد فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنهُ همين سوره آيه 115، و مكرر گفتهايم که فاسق اطلاق بر مشرك و منافق و كافر و معاند و مطلق غير مؤمن حتي بر مؤمن عاصي ميشود بلي از جهت ايمانش محبوب الهي است و از جهت عمل مبغوض مگر آمرزيده شود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- در این آیه اشاره به یکی از سوگندهای آنها شده و آن این که:
«با اصرار و سوگند از شما میخواهند که از آنها خشنود شوید» (یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ).
جالب این که در این مورد خداوند نمیفرماید: از آنها راضی نشوید، بلکه با تعبیری که بوی تهدید از آن میآید، میفرماید: «اگر هم شما از آنها راضی شوید خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضی نخواهد شد» (فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا
ج2، ص244
یَرْضی عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ)
.شک نیست آنها از نظر دینی و اخلاقی اهمیتی برای خشنودی مسلمانان قائل نبودند، بلکه میخواستند از این راه کدورتهای قلبی آنان را بشویند تا در آینده از عکس العملهای آنان در امان بمانند.
نکات آیه
۱ - سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوک، به منظور جلب رضایت مؤمنان مجاهد (یحلفون لکم لترضوا عنهم)
۲ - خداوند، مؤمنان را از تأثیرپذیرى در برابر ریاکارى و سوگندهاى دروغین منافقان هشدار داد. (فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا یرضى عن القوم الفسقین)
۳ - ناخشنودى مؤمنان مجاهد از متخلفان جنگ تبوک (منافقان) (یحلفون لکم لترضوا عنهم)
۴ - اهمیّت جلب رضایت مؤمنان، براى منافقان متخلف صدر اسلام (یحلفون لکم لترضوا عنهم)
۵ - روى آورى به سوگندهاى دروغ، از روشهاى منافقان براى دستیابى به هدفهاى خویش (سیحلفون باللّه ... یحلفون لکم)
۶ - جلب رضایت مؤمنان از سوى منافقان، مستلزم رضایت الهى از آنان نیست. (فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا یرضى عن القوم الفسقین)
۷ - لزوم اهتمام انسان به جلب رضایت الهى و نه صرفاً راضى ساختن مردم (فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا یرضى عن القوم الفسقین)
۸ - فسق (تخلف از فرمانهاى الهى) مانع رضا و خشنودى خداوند از انسان است. (فإن اللّه لا یرضى عن القوم الفسقین)
۹ - منافقان و توانمندان متخلف از جهاد، فاسق و محروم از رضایت خدایند. (یحلفون ... لا یرضى عن القوم الفسقین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳
- جهاد: فسق متخلفان از جهاد ۹ ; محرومیت متخلفان از جهاد ۹
- خدا: اهمیّت رضایت خدا ۷ ; عوامل رضایت خدا ۶ ; موانع رضایت خدا ۸ ; هشدارهاى خدا ۲
- رضایت خدا: محرومان از رضایت خدا ۹
- سوگند: سوگند دروغ ۱، ۲، ۵
- عصیان: آثار عصیان از خدا ۸
- غزوه تبوک: دروغگویى متخلفان غزوه تبوک ۱ ; سوگند متخلفان غزوه تبوک ۱ ; متخلفان غزوه تبوک و مؤمنان ۱ ; ناخشنودى مجاهدان غزوه تبوک ۳
- فاسقان: ۹
- فسق: آثار فسق ۸
- مؤمنان: اهمیّت رضایت مؤمنان ۴ ; رضایت مؤمنان ۱ ; مؤمنان و متخلفان غزوه تبوک ۳ ; هشدار به مؤمنان ۲
- مردم: ارزش رضایت مردم ۷
- منافقان: تأثیرپذیرى از منافقان ۲ ; روش برخورد منافقان ۵ ; ریاکارى منافقان ۲ ; سوگند منافقان ۲، ۵ ; فسق منافقان ۹ ; محرومیت منافقان ۹ ; منافقان و رضایت مؤمنان ۴ و ۶
منابع
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.