الأعراف ١٣١
ترجمه
الأعراف ١٣٠ | آیه ١٣١ | الأعراف ١٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْحَسَنَةُ»: نیکی. خیر و نعمت. «سَیِّئَةٌ»: بدی. شرّ و مصیبت. «یَطَّیَّرُوا»: اصل آن یَتَطَیَّرُوا است و به معنی: فال بد میزنند. نحوست و شومی را ناشی میدانند از. «طَآئِر»: نحوست و شومی. خوشبختی و بدبختی. «عِندَ اللهِ»: از سوی خدا است. در دست خدا است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲۷ - ۱۳۷، سوره اعراف
- فرعون هم مدعى خدايى بوده و هم خدايانى را مى پرستيده است
- سخن فخر رازى درباره معتقدات فرعون و اشكالى كه بر آن وارد است
- تحريك و تشويق موسى (ع ) بنى اسرائيل را به قيام عليه فرعون و استعانت از خدا وصبر در برابر شدائد مبارزه
- شكوه بنى اسرائيل نزد موسى (ع ) و جواب موسى (ع ) به ايشان
- مبتلا نمودن خداوند فرعونيان را به قحطى وتفّاءل بدآنان درباره موسى (ع )
- نزول عذابهاى متعدد بر قوم فرعون ، به تفصيل و در زمانهاى مناسب
- عهدشكنى قوم فرعون بعد از برداشته شدن عذاب از آنان
- بحث روايتى (درباره مبتلا گشتن فرعونيان به عذابهاى متعدد و عهدشكنى ايشان )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131»
«1». بقره، 155.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 143.
جلد 3 - صفحه 151
پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مىآمد، مىگفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مىرسيد، به موسى و پيروانش فال بد مىزدند، بدانيد كه سرچشمهى شومىهايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مىدهد)، ولى اكثرشان نمىدانند.
نکته ها
«يَطَّيَّرُوا» از «تَطَيُّر»، به معناى فال بد زدن است. چون عربها اغلب فال بد را از طريق پرواز پرنده يا صداى آن مىدانستند، به هر گونه فال بد «طَيَره» مىگويند. «1»
در آيات ديگر قرآن نيز فال بد در مورد پيامبران حتّى رسولخدا صلى الله عليه و آله مطرح شده است. «2»
فال بد، در پيدايش حوادث و پيش آمدها، هيچ اثر طبيعى و منطقى ندارد، امّا آثار روانى بسيارى دارد. در روايات مىخوانيم: فال بد، نوعى شرك به خداست و هرگاه فال بد زديد، به كار خود ادامه دهيد و به آن اعتنا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: فال بد، اثرش به همان اندازه است كه آن را مىپذيرى؛ اگر آن را سبك بگيرى، كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى، پر اثر و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت. «3»
فال بد، در ميان تمام اقوام و ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد و موجب بدبينى و ركود كارها مىشود، لذا از آن نهى شده است، امّا فالِ نيك چون سبب حركت و عشق و اميد است، اشكالى ندارد. «4»
پیام ها
1- فرعونيان، تنها خود را شايسته و حقّ كاميابى را مخصوص خود مىدانستند.
«قالُوا لَنا هذِهِ»
2- رفاه و كاميابى براى فرعونيان امرى شناخته شده و عادّى بود، امّا تلخىها براى آنان ناشناخته و ناباور بود. (كلمهى «الحسنة» همراه الف و لام و حرف
«1». تفسير نمونه.
«2». نساء، 78، نمل، 47 و يس، 18.
«3». تفاسير نمونه و الميزان.
«4». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 152
«فَإِذا» نشانهى شناخته شدن و كلمهى «سَيِّئَةً» بدون الف و لام در كنار «إِنَّ»، نشانهى ناشناخته و ناباور بودن است.)
3- اكثر فرعونيان به جاى آنكه از قحطى و هشدارهاى الهى بيدار شوند، به تحليل غلط پرداختند و آن را به موسى نسبت دادند. «يَطَّيَّرُوا بِمُوسى»
4- نسبت دادن خوبىها به خود و بدى و بدبختىها به انبيا و دين، نشانهى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
5- ريشهى خرافات و فال بد، جهل است. يَطَّيَّرُوا ... لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (131)
جلد 4 صفحه 176
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ: پس وقتى آمد ايشان را نيكوئى و فراخى و ارزانى، قالُوا لَنا هذِهِ: مىگفتند براى ماست اين فراخى و ارزانى و ما مستحق آنيم يا به طريق عادت زمان اين به ما رسيده، وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ: و اگر مىرسيد به ايشان بدى مثل قحط و بلا و سختى، يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ: تفأل مىزدند به موسى و تابعين او از مؤمنان، مىگفتند اين رنج و محنت به شآمت ايشان به ما رسيده. و تسميه تشأم به تطيّر جهت آنست كه عرب چون صباح از منازل بيرون مىآمدند به مرغ فال مىگرفتند، اگر طرف راست مىرفت فال خوب، و اگر به طرف چپ بود فال بد پنداشتند. و قبطيان آنچه حسنه بود نسبت به خود، و هر چه سيئه بود به نام موسى و مؤمنين مىگرفتند از فرط ضلالت و طغيان، زيرا با آنكه شدايد، موجب رقت قلوب و انكسار است خصوصا بعد از مشاهده آيات بينه و معجزات باهره، لكن ايشان اصلا متأثر نشدند و در سركشى و عناد افزوده منهمك شدند در گمراهى.
بعد از آن حق تعالى ردّ آنها فرمايد: أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ: 1- آگاه باشيد آنچه از شآمت موسى دانستند چنان نيست، بلكه جز اين نيست سبب خير و شر آنها از نعمت و نقمت و راحتى و سختى و امن و خوف نزد خداى تعالى مضبوط، و آثار نكبت و نحوست اعمال قبيحه و شآمت افعال شنيعه شما طارى شده نه به سبب موسى. 2- شآمتى كه به آن متوعد شدهاند از عقاب در بارگاه الهى مدخر و در آخرت به ايشان خواهد رسانيد نه بليت دنيا. 3- حق تعالى طاير بركت و طاير شآمت كه خير شر و نفع و ضر است به سبب اعمال به آنها رسانند، اگر عقل دارند اعمال حسنه نمايند، و طلب خير از او سبحانه بخواهند.
4- تشأمى كه موسى نسبت مىدهند محفوظ است نزد الهى و در آخرت به آن جزا خواهد داد.
وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ: و بيشتر ايشان نمىدانند كه آنچه بديشان مىرسد و خواهد رسيد از آفات و عاهات در دنيا و آخرت، بواسطه شومى افعال ايشان است.
جلد 4 صفحه 177
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 130 تا 132
وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (130) فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (131) وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (132)
ترجمه
و بتحقيق گرفتيم اتباع فرعون را بسالهاى قحطى و كمى از ميوهها باشد كه آنها متنبّه شوند
پس چون مىآمد آنها را خوبى ميگفتند مر ما را است اين و اگر ميرسيد آنها را بدى تشأم مينمودند بموسى و كسانيكه با او بودند آگاه باش منشاء امر شوم آنها نزد خدا است ولى بيشتر آنها نميدانند
و گفتند هر چيزيكه بياورى براى ما آنرا از نشانه نبوّت تا سحر كنى ما را به آن پس نيستيم ما مر تو را گروندگان.
تفسير
خداوند قبطيان و اتباع فرعون را كه معمولا آل بر آنها اطلاق ميشود در سنواتى مبتلا بقحط و غلا فرمود براى آنكه شايد در آن ازمنه بياد خدا بيفتند و دست از اعمال ناشايسته خودشان بردارند چون در اين مواقع انسان بيشتر متوجه بمبدء غيبى ميشود و چون سنوات قحطى بيشتر مورد مذاكره ميشود و غالبا مبدء تاريخ ميگردد عرب سنه را بر سال قحط اطلاق مىنمايد و سنين جمع سنه است و يكى از آثار خبث طينت اتباع فرعون آن بود كه هر وقت خير و بركت و نعمتى به آنها ميرسيد ميگفتند اين براى استحقاق و قابليت و هنرمندى ما است و هر وقت آفت و بلا و محنتى بآنها روى مىآورد ميگفتند اين از نحوست و شومى موسى و اتباع او است و قمى ره فرموده حسنه در اينجا صحّت و سلامت و امنيّت و وسعت است و سيّئه در اينجا جوع و خوف
جلد 2 صفحه 465
و مرض است در هر حال سبب خير و شرّ و ميمنت و شئامت آنها يا حكم و مشيت الهى بود كه از جانب خدا و نزد او بود يا عمل خودشان بود كه در دفتر ثبت الهى محفوظ و مضبوط بود چون طائر شخص بر عمل او اطلاق ميشود و كلمه مهما بعضى گفتهاند مركّب است از ماء شرطيّه و ماء زائده براى تاكيد و الف آن قلب بها شده است و اخيرا بر طغيان و كفر خودشان افزودند و صريحا بحضرت موسى گفتند كه هر نيرنگى بكار زنى بعنوان اعجاز براى فريب دادن ما بآن ما بتو ايمان نخواهيم آورد و باب رحمت را بر خودشان مسدود نمودند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِذا جاءَتهُمُ الحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِن تُصِبهُم سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسي وَ مَن مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُم عِندَ اللّهِ وَ لكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمُونَ (131)
پس زماني که آمد آنها را خوبي از نعم الهيه گفتند از ما است و بسبب ما است و اگر اصابت كند آنها را بدي از بليات الهي ميگويند از شومي قدم موسي و گروندگان آن آگاه باشند که شومي براي آنها نزد خدا محفوظ است از عقاب اخروي و لكن اكثر آنها نميدانند.
فَإِذا جاءَتهُمُ الحَسَنَةُ از توسعه رزق و زيادتي مال و بسياري حبوب و ميوهجات و نزول باران و فراواني اجناس و نحو اينها از نعم الهيه قالُوا لَنا هذِهِ از بركات ما است و حسن عمل ما و خوبي طينت ما و باصطلاح شانس ما چنانچه جميع طبقات كفار و ظلمه و فساق اينکه توهم را ميكنند حتي يزيد إبن معويه عليهما اللعنه سلطنت و عزت را دليل بر خوبي خود قرار داد و تمسك بآيه قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ المُلكِ الاية نمود و غافل از اينكه اينها باعث زيادتي معاصي و شدت عذاب آنها است چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172.
وَ إِن تُصِبهُم سَيِّئَةٌ از قحطي و نزول بليات که بعدا بيان ميفرمايد يَطَّيَّرُوا بِمُوسي وَ مَن مَعَهُ طيره مقابل تفأل است باصطلاح فال بد زدن مقابل فال نيك و در حديث رفع تسعة از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم دارد که خداوند طيره را از اينکه امت برداشته
(رفع عن امتي تسعة)
و يكي از آنها را طيره فرموده يعني اثر از آن برداشته و قوم فرعون هر بلائي بآنها متوجه ميشد ميگفتند که موسي و كساني که با او هستند شوم هستند و اينها سبب نزول اينکه بليات شدند چنانچه امروز هم فساق و فجار و ظلمه هر گرفتاري که پيدا ميكنند گردن علماء دين بار ميكنند أَلا إِنَّما طائِرُهُم عِندَ اللّهِ بدبختي آنها و گرفتاري آنها و ابتلائات آنها
جلد 7 - صفحه 434
در دنيا و عذاب آنها در آخرت نزد خداوند است در اثر كفر و عناد و ظلم و تعديات و فسق و فجور آنها است که خداوند آنها را مبتلا فرموده و ميفرمايد چنانچه ميفرمايد وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ وَ لكِن كَذَّبُوا فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ اعراف آيه 94، شرحش گذشت.
وَ لكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمُونَ تعبير باكثر ممكن است اينکه باشد که قليلي از آنها مثل فرعون و خواصّ آن فهميدند و علم و يقين پيدا كردند بموسي و كفر خود لكن از روي عناد و حبّ جاه انكار كردند چنانچه در حق آنها ميفرمايد وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلماً وَ عُلُوًّا نمل آيه 14، و ممكن است اينکه باشد که قليلي از آنها فهميدند و ايمان آوردند مثل مؤمن آل فرعون چنانچه در سوره مؤمن شرح حال او را بيان ميفرمايد وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ يَكتُمُ إِيمانَهُ الي آخر الآيات و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 131)- اما به جای این که «آل فرعون» از این درسهای الهی پند بگیرند، و از خواب خرگوشی بیدار شوند، از این موقعیت سوء استفاده کرده و جریان حوادث را به میل خود تفسیر میکردند، «پس هنگامی که نیکی به آنها میرسید (و اوضاع بر وفق مراد آنها بود، و در آرامش و راحتی بودند) میگفتند: این وضع به خاطر لیاقت ماست!» در حقیقت شایسته چنین موقعیتی بودهایم (فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ).
«اما هنگامی که گرفتار بدی و بلا میشدند (فورا به موسی و کسانی که با او بودند، میبستند و) میگفتند: این از شرّ قدم موسی و کسان اوست» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ).
ولی قرآن در پاسخ آنها میگوید: «بدانید که سر چشمه شومیها و ناراحتیهایی که دامان آنها را میگرفت، نزد پروردگار است (خدا میخواسته است که آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمالشان بکند) ولی اکثر آنها نمیدانند» (أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
شاید همیشه در میان انسانها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر روانی میتوانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت است ولی فال بد موجب یأس و نومیدی و سستی و ناتوانی است.
شاید به خاطر همین موضع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است.
نکات آیه
۱- فرعونیان خویشتن را مبارک مى دانستند و موسى(ع) و مؤمنان به وى را مردمى بدشگون و نامبارک مى پنداشتند. (فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سیئة یطیروا بموسى و من معه) «لام» در «لنا» تعلیلیه است و تقدیم «لنا» دلالت بر حصر دارد. بنابراین «لنا هذه» یعنى این رفاه و آسایش (الحسنة) تنها به سبب خود ما و میمنت ماست. «تطیر بکذا» یعنى چیزى را نامبارک دانست و به سبب آن فال بد زد.
۲- فرعونیان، رفاهها و آسایشها را ناشى از میمنت خویش، و سختیها و ناراحتیها را برخاسته از بدشگونى موسى(ع) و پیروانش مى دانستند. (قالوا لنا هذه ... یطیروا بموسى و من معه)
۳- بلاها و مصیبتهاى فرعونیان در مقابل نعمتها و آسایشهاى آنان اندک و ناچیز بود. (فإذا جاءتهم الحسنة ... إن تصبهم سیئة) معرفه آوردن «الحسنة» مى تواند اشاره به این باشد که زندگى فرعونیان همواره قرین رفاه و آسایش بوده و لذا «حسنة» براى آنان امرى شناخته شده بود، به خلاف مشکلات عمومى که گویا در میان آنها نبود و یا بندرت اتفاق افتاده بود ; به گونه اى که «سیئة» براى آنان ناشناخته بود. آوردن «إذا» در مورد «حسنة» که گویاى حصول اطمینان به شرط است و آوردن «إن» در مورد «سیئة» که حاکى از مشکوک بودن شرط است، نیز دلالت بر برداشت فوق دارد.
۴- هشدارهاى الهى با نزول بلاها و مصیبتها بر فرعونیان بى تأثیر در هدایت و تذکریابى آنان (و لقد أخذنا ... قالوا لنا هذه و إن تصبهم سیئة یطیروا بموسى و من معه)
۵- تحلیل غلط و جاهلانه فرعونیان از ریشه یابى رخدادهاى خوشایند و ناخوشایند، موجب بى تأثیرى بلاها و مصیبتها در هدایت شدن و تذکر یافتن آنان شد. (و لقد أخذنا ... یطیروا بموسى و من معه) جمله «فإذا جاءتهم ... » با توجه به ترتب آن بر آیه قبل، در حقیقت پاسخ به این سؤال است که چرا ایجاد زمینه هاى هدایت (لقد أخذنا ... لعلهم یذّکّرون) در فرعونیان تأثیر نداشت. آیه مورد بحث در مقام پاسخ ، تحلیل غلط آنان را از موانع هدایت و تذکریابى، بیان مى کند.
۶- تنها اراده خداوند عامل نزول بلاها و مصیبتهاى هشدار دهنده بر فرعونیان زمان موسى (ألا إنما طئرهم عند اللّه)
۷- بیشتر فرعونیان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختیها و ناخوشایندیها (ألا إنما طئرهم عند اللّه و لکن أکثرهم لایعلمون)
۸- اکثر فرعونیان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحلیل صحیح رخدادهاى نیک و بد (و لکن أکثرهم لایعلمون)
۹- تحلیل فرعونیان در ریشه یابى رخدادهاى خوشایند و ناخوشایند (میمنت خویش و نحوست موسویان)، تحلیلى جاهلانه و نادرست بود. (و لکن أکثرهم لایعلمون)
۱۰- اتهام شومى و نامبارکى به موسى(ع) و پیروانش از فرعونیان، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود. (یطیروا بموسى و من معه ... و لکن أکثرهم لایعلمون)
۱۱- تطیّر (بدشگون و نامبارک دانستن چیزى) ناشى از جهل است. (یطیروا ... و لکن أکثرهم لایعلمون)
موضوعات مرتبط
- بلا: فلسفه نزول بلا ۴، ۵ ; منشأ نزول بلا ۶
- پیروان موسى: تهمت به پیروان موسى ۱۰
- تحلیل: جاهلانه ۹
- تطیّر: به موسى(ع) ۱، ۲، ۹، ۱۰ ; منشأ تطیّر ۱۱
- تنبّه: موانع تنبّه ۵
- تهمت: جاهلانه ۱۰
- جهل: آثار جهل ۵، ۱۱
- حوادث: منشأ حوادث پسندیده ۵، ۹ ; منشأ حوادث پسندیده ۵، ۹
- خدا: اراده خدا ۶، ۷ ; هشدارهاى خدا ۴
- سختى: منشأ ابتلا به سختى ۷
- فرعونیان: آسایش فرعونیان ۳ ; اکثریت فرعونیان ۷، ۸ ; بینش فرعونیان ۱، ۲ ; تحلیل غلط فرعونیان ۵، ۸، ۹ ; تهمتهاى فرعونیان ۱۰ ; جهانبینى فرعونیان ۷ ; جهل فرعونیان ۷، ۸، ۱۰ ; خداشناسى فرعونیان ۷ ; رفاه فرعونیان ۲ ; عبرتخناپذیرى فرعونیان ۴ ; فرعونیان و پیروان موسى ۱، ۲ ; فرعونیان و منشأ سختى ۲ ; فرعونیان و موسى(ع) ۱، ۲ ; مصیبتهاى فرعونیان ۳ ; منشأ ابتلاى فرعونیان ۷ ; نعمتهاى فرعونیان ۳ ; هشدار به فرعونیان ۴، ۶
- موسى(ع): تاریخ دوران موسى(ع) ۳، ۸ ; تهمت به موسى(ع) ۱۰
- هدایت: موانع هدایت ۵