الأنعام ١٥٣
ترجمه
الأنعام ١٥٢ | آیه ١٥٣ | الأنعام ١٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُسْتَقِیماً»: حال است. «إِتَّبِعُوهُ»: در آن گام بردارید. بدان عمل کنید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ... (۱)
اللَّهُ وَلِيُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰) السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ... (۰) اللَّهُ وَلِيُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰) قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ... (۱) شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ مَا... (۳) ثُمَ آتَيْنَا مُوسَى الْکِتَابَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۵۷ - ۱۵۱، سوره انعام
- بيان آيات مربوط به تحريم محرماتى كه به شريعت معينى از شرايع اختصاص ندارد.
- عقوق والدين ، بعد از شرك به خدا، در شمار بزرگترين گناهان است .
- نهى از كشتن فرزندان از ترس فقر و گرسنگى .
- نهى از نزديك شدن به فواحش و قتل بنا حق نفس محترمه .
- دستور و سفارش در مورد مال يتيم ، وفا و عدالت در ميزان وكيل و پرهيز از سخن ناحق حتى به خاطر نزديكان .
- مراد از عهد خدا كه به وفا به آن امر شده ، دستورات الهى است .
- وجه اختلاف تعابير در آخر سه آيه شريفه : (( لعلكم تعقلون )) ، (( لعلكم تذكرون )) ، (( لعلكم تتقون )) .
- تقواى دينى با تفرقه و اختلاف نمى سازد، ولى راههاى غير راه خدا مختلف و متعددند وپيروانشان متشتت مى باشند.
- توجيه ناصحيح صاحب تفسير روح المعانى در مورد اختلاف تعابير در آخر سه آيه شريفه .
- وجوهى كه درباره ارتباط آيه شريفه : (( ثم آتينا موسى الكتاب .... )) با آيات ديگرذكر شده است .
- اقوالى كه در معناى جمله : (( تماما على الذى احسن )) گفته شده است .
- (چند روايت در ذيل آيه : (( قل تعالوا اتل ... و درباره صراط مستقيم )) .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «153»
جلد 2 - صفحه 585
و اين (دستورها) راه مستقيم من است. پس آن را پيروى كنيد و راههاى ديگر را پيروى نكنيد كه شما را از راه خداوند پراكنده كند. اين سفارش خداوند به شماست، باشد كه تقوا پيشه كنيد.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى توضيح اين آيه از روش نمايشى استفاده كرده، با دست مبارك خود خط مستقيمى بر زمين كشيدند و فرمودند: اين راه مستقيم است كه يكى بيش نيست.
سپس خطوطى از راست و چپ آن خط ترسيم كرده و فرمودند: اينها راههايى است كه شيطان به آن دعوت مىكند. «1»
در پايان سه آيهى اخير، سه تعبير مختلف آمده است:
در پايان آيه 151 كه نهى از شرك و قتل و فحشا است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» آمده است، يعنى زشتى اين امور با اندكى تعقّل و فكر، براى همه روشن مىشود.
در آيهى 152 كه به حفظ مال يتيم و رعايت قسط و عدل و وفاى به عهد فرمان مىدهد، تعبير «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» آمده، يعنى خوبى عدالت را فطرت و نهاد هركس مىپذيرد، تنها بايد تذكّر داد.
در اين آيه نيز كه پيروى از دستورهاى خداست، «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» آمده، يعنى تقوا همان گام نهادن در راه اطاعت و فرمان الهى است.
آنگونه كه «نور» يكى است و «ظلمات» متعدّد، راه مستقيم يكى است و راههاى انحرافى متعدّد. ( «صراط» مفرد آمده ولى «سبل» جمع)
در روايات مىخوانيم كه مصداق عينى راه مستقيم، رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام از اهلبيت او هستند. «2»
«1». تفسير مراغى.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 586
پیام ها
1- اساس همه اديان الهى، پيروى از راه خدا و دورى از راه ديگران است.
صِراطِي ... فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ
2- عمل به احكام الهى، سبب وحدت است و به سراغ احكام غير الهى رفتن، مايهى تفرقه مىباشد. «صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»
3- شايد بتوان با توجّه به پايان سه آيهى اخير، چنين نتيجه گرفت كه مراحل رشد و كمال انسان عبارت است از: تعقّل، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»، تذكّر، «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» و تقوا. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (153)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً: 1- آنچه مذكور شد در اين سوره از دلايل توحيد و اثبات نبوت و بيان شريعت و ذكر مكارم اخلاق، طريق من است در حالتى كه راه راست و ثابت مىباشد، چه آن مؤدى به ثواب و جنان است نه غير آن فَاتَّبِعُوهُ: پس متابعت و پيروى كنيد اين راه را و عمل به آن نمائيد و اعتقاد كنيد صحت آن را و حلال دانيد حلال آن را و حرام دانيد حرام آن را وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ: متابعت مكنيد راههاى پراكنده و اديان مختلفه و طرق متفرقه را كه به شما ارائه دهند و معرى از حجت و برهانند و تقليد محض 2- متابعت نكنيد
«1» مجمع البيان ج 2 ص 352.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 409
طرق كفر و بدع و شبهات را 3- ابن عباس گفته «1» متابعت نكنيد طريق يهوديت و نصرانيت و مجوسيت را. فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ: پس متفرق سازد آن طرق مختلفه شما را و دور سازد از راه حق كه آن اتباع وحى و اقتفاء برهان است ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ: اين اتباع را وصيت و امر فرموده حق تعالى به حفظ و عمل به آن لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ: براى اينكه بپرهيزيد از ضلالت و دورى از حق.
ابن مسعود نقل نمايد «2»: حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله خطى مستقيم براى ما كشيد و فرمود: «هذا صراط اللّه» بعد از آن از چپ و راست خطهائى بكشيد و فرمود «على كلّ سبيل منها شيطان» بر هر راهى از اين راههاى كج، شيطانى موكل است كه مىخواند مردم را به آن. پس آيه را تلاوت فرمود. محققان گفتهاند كه صراط متعين نگردد الّا به بدايتى و نهايتى، و مؤمن داند بدايت همه از كيست، و نهايت همه به كيست. بنا به قولى «3» آنچه ذكر شد در آيات سابقه از واجبات و محرمات، صراط من است، زيرا امتثال آنها مؤدى به ثواب و جنت مىباشد، پس طريق مستقيم و بازگشت همه از تابعين و منحرفين بسوى او خواهد بود. چنانچه فرمود «صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ». «4» در احتجاج- از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است: اى گروه مردمان بدرستى كه خدا امر و نهى فرموده مرا، من هم امر كردم على عليه السّلام را و نهى نمودم او را، و او تعليم گرفت امر و نهى الهى را. پس گوش دهيد به امر على، و تسليم او شويد و اطاعت او نمائيد، تا هدايت بيابيد. و ترك كنيد آنچه على نهى مىكند تا در رشد و مراد او باشيد، و متفرق نكنند شما را به راههاى ديگر. اى گروه مردم، منم صراط مستقيم كه خدا شما را به متابعت آن امر فرموده، و بعد از من على عليه السّلام و اولاد او كه از صلب او هستند ائمه هدى، و هدايت مىنمايند خلق را به حق. و به مخالفت
«1» مجمع البيان ج 2 ص 384.
«2» تفسير الدّر المنثور، سيوطى، جلد 3، صفحه 56.
«3» مجمع البيان ج 2 ص 384.
«4» شورى، آيه 53.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 410
آنها عدول مىكنند از حق. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (153)
ترجمه
و آنكه اين راه من است كه راست است پس پيروى كنيد آنرا و پيروى مكنيد راهها را پس متفرق كند شما را از راه او اين است كه وصيّت كرد شما را به آن باشد كه شما پرهيزكار شويد.
تفسير
و براى آنكه آنچه در اين سوره از توحيد و نبوّت و احكام شرعيّه بيان شد راه مستقيم حق است متابعت نمائيد آنرا بنابر آنكه انّ مفتوحه باشد كه لام تعليل قبل
جلد 2 صفحه 399
از آن مقدر است وفاء در فاتّبعوه زائده است و بنابر آنكه مكسوره باشد حاجت بتقدير ندارد و ابتداء كلام است و فاء عاطفه است جمله را بر جمله در هر حال مراد واضح است كه امر بمتابعت حق و اجتماع بر ملت واحده و نهى از تفرق و اختلاف و انشعاب بشعب متعدده و اديان متباينه باطله است و آنكه وصيت الهى ثابت است بر ثبات و اتفاق بر حق و نتيجه پرهيزكارى از تفرق و ضلالت از راه راست حق است كه آن دين اسلام و طريقه اهل بيت كرام است و از ابن مسعود روايت شده استكه چون پيغمبر (ص) اين آيه را تلاوت فرمود خطّ مستقيمى بدست مبارك رسم فرمود پس از آن اشاره فرمود كه اين راه رشد و هدايت است آنگاه در طرف راست و چپ آنخط خطوط متعدده رسم فرمود پس اشاره كرد بآن خطوط و فرمود اينها سبل است كه بر هر يك از آنها شيطانى واقف است و مردم را بآن دعوت ميكند و نيز از آنحضرت روايت شده استكه من از خداوند مسئلت نمودم كه سبيل حق را براى على (ع) قرار دهد پس اجابت فرمود و در احتجاج در خطبه غدير از آنحضرت نقل نموده كه خداوند مرا امر و نهى فرمود و من على را امر و نهى كردم و او دانست امر و نهى را از پروردگارش پس شما بشنويد امر او را سلامت خواهيد بود و اطاعت كنيد او را هدايت خواهيد شد و قبول كنيد نهى او را برشد خواهيد رسيد و متابعت كنيد مراد او را و متفرق مشويد براههاى مختلف از راه او من راه مستقيمى هستم كه مأمور شديد شما بمتابعت آنراه و پس از من على است و پس از او اولاد من است از صلب او پيشوايانى كه هدايت ميكنند بحق و بآن عدول مينمايند از هر باطلى و عياشى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده استكه ببريد عجلى فرمود ميدانى مراد از صراط مستقيم را در اين آيه عرض كرد خير فرمود ولايت على (ع) و اوصياء او است فرمود ميدانى مراد از فاتّبعوه را عرض كرد خير فرمود يعنى على بن أبي طالب را فرمود ميدانى مراد از و لا تتبعوا السبل را عرض كرد خير فرمود ولايت فلان و فلان است و قسم ياد كرد فرمود ميدانى مراد از فتفرّق بكم عن سبيله را عرض كرد خير فرمود يعنى از سبيل على (ع) و معلوم است مراد آنستكه سبيل حق سبيل على و اولاد او است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ ذلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ (153)
و محققا همين است صراط من که مستقيم است پس متابعت كنيد او را و متابعت نكنيد راههاي ديگر را که شما را از راه خدا متفرق ميكند و هر كدام را بيك وادي هلاكت مياندازد و اينست وصاياي الهي باشد که بتقوي عمل كنيد وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً در اخبار بسيار تفسير شده صراط مستقيم بامير المؤمنين عليه السّلام و در بعضي بائمه طاهرين عليهم السّلام و در بعضي بقرآن و در بعضي بولايت لكن تمام اينها بيان مصاديق است و آنچه از جانب الهي دستور آيد صراط مستقيم است متابعت انبياء و ائمه و قرآن و قبول ولايت و اعتقاد بعقائد حقه و تصديق فرمايشات آنها صراط مستقيم است فَاتَّبِعُوهُ بايد قدمي بر خلاف برنداريد وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ هر طريقي که بر خلاف ديانت باشد سبل شيطان و هواهاي نفساني و متابعت اهل شرك و كفر و ضلالت و بدعت است نبايد متابعت كرد فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ هر چه در اينکه سبل بيشتر برود از صراط مستقيم و سبيل الهي دورتر گردد و راه حق را گم كند و بضلالت و جهالت و شقاوت و عذاب ابدي دچار شود ذلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ در آيه اولي تعبير فرمود به تعقلون، در ثانيه تذكرون، در اينکه آيه تتقون براي اينست که اينکه امور مرتب است اولين
جلد 7 - صفحه 246
مرتبه تعقل است که بفهمد و ادراك كند و علم و اعتقاد پيدا كند پس از تعقل غفلت او را نگيرد و نسيان و فراموشي عارض نشود و دائما متذكر باشد و در مرتبه سوم پس از تذكر مخالفت نكند در اتيان بواجبات و ترك محرمات که مرتبه تقوي باشد
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- پرهیز از شرک، فرزندکشى، کردارهاى شنیع، کشتن بیگناهان، تجاوز به دارایى یتیمان، راهى است راست براى حرکت به سوى خدا. (ألا تشرکوا به شیئاً ... و أن هذا صرطى مستقیماً) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از ضمیر متکلم در «صراطى» خداوند باشد. صراط خداوند یعنى راهى که به سوى اوست.
۲- نیکى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پایبند بودن به پیمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حرکت به سوى خدا. (و بالولدین إحسناً ... و أن هذا صرطى مستقیماً)
۳- احکام و قوانین الهى، صراط مستقیم است. (و أن هذا صرطى مستقیماً)
۴- احکام نه گانه (پرهیز از شرک و ...) داراى ارتباطى تنگاتنگ و به منزله حکمى واحد (و أن هذا صرطى مستقیماً) «هذا» اشاره به دستورهایى است که در دو آیه پیشین مطرح شده است. به کارگیرى اسم اشاره مفرد براى دستورهاى نه گانه حکایت از وجود ارتباطى شدید میان آنها دارد ; به گونه اى که گویا امرى واحد هستند.
۵- عمل به قوانین و احکام الهى، راه رسول خداست. (و أن هذا صرطى مستقیماً) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مراد از ضمیر متکلم در «صراطى» پیامبر (ص) باشد. بر این مبنا «صراطى» یعنى راهى که من مى پیمایم.
۶- پیامبر (ص) خود معتقد به محتواى پیام خویش و همواره پایبند به آن بود. (و أن هذا صرطى مستقیماً)
۷- وجوب پیروى از قوانین دین و حرکت در صراط مستقیم الهى (و أن هذا صرطى مستقیماً فاتبعوه)
۸- الهى بودن محرمات و قوانین نه گانه (پرهیز از شرک و ... ) و خالى بودن آنها از کجى و انحراف، ایجاب کننده پیروى از آن فرمانها و سلوک بر اساس آن (و أن هذا صرطى مستقیماً فاتبعوه) حرف «فاء» در «فاتبعوه» سببیه است ; یعنى بیانگر این است که حقایق مطرح شده در «أن هذا ... » (الهى بودن و ... )، علت لزوم پیروى است. گفتنى است که تقدیر «لام» علت بر «أن ه-ذا ... »، همان گونه که نظر برخى از مفسران است، این معنا را تأیید مى کند.
۹- ضرورت پرهیز از احکام و قوانین غیر الهى (و لا تتبعوا السبل) مراد از «سبل»، به دلیل اینکه در مقابل «صراطى مستقیماً» که همان قوانین الهى است قرار گرفته، مقررات و احکام غیر الهى است.
۱۰- پیروى از قوانین غیر الهى موجب دور ماندن از راه خدا و نرسیدن به مقام قرب او مى شود. (و أن هذا صرطى مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله)
۱۱- پیروى از قوانین غیر الهى موجب تشتت و تفرقه جوامع و مانع وحدت آنان است. (و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم) ضمیر در «فتفرق» به «السبل» برمى گردد و «باء» در «بکم» براى تعدیه است. بنابراین «فتفرق بکم» یعنى آن راهها شما را گروه گروه ساخته و متفرق مى سازد.
۱۲- تفرقه جوامع موجب دور شدن و فاصله گرفتن آنان از راه خداست. (و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله) «عن» براى مجاوزه است و مقتضاى آن در جمله هاى مانند «فتفرق بکم عن سبیله»، این است که مفعول «کم» به سبب فعل «تفرق» از مجرور «سبیله» فاصله گرفته و دور شده است.
۱۳- عمل به احکام دین از فلسفه هاى ترغیب خدا به اتحاد جوامع بشرى (فتفرق بکم عن سبیله)
۱۴- سلوک در صراط مستقیم (عمل به قوانین دین) و پرهیز از حرکت در راههاى غیر الهى، توصیه خدا به انسانهاست. (ذلکم وصیکم به)
۱۵- نیل به تقوا در گرو عمل به احکام دین و پرهیز از قوانین غیر الهى است. (ذلکم وصیکم به لعلکم تتقون)
روایات و احادیث
۱۶- حمران: سمعت أبا جعفر (ع) یقول: فى قول الله تعالى: «و أن هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل» قال: على (بن ابى طالب) و الائمة من ولد فاطمة، هم صراط الله فمن أباهم سلک السبل.[۱] امام باقر (ع) درباره صراط در آیه فوق «و أن هذا ص-راطى ... » فرمود: مراد، على بن ابى طالب (ع) و امامان از نسل فاطمه (س) هستند، هر کس از آنان دورى کند به راههاى غیر الهى رفته است.
۱۷- عن رسول الله (ص): ... معاشر الناس أنا صراط الله المستقیم الذى أمرکم باتباعه ثم على من بعدى ثم ولدى من صلبه ائمة یهدون إلى الحق ... .[۲] از رسول خدا (ص) روایت شده است: ... اى مردم! من راه مستقیم خداوند هستم که (خداوند)، به پیروى از آن دستور داده و بعد از من، على و فرزندان من از نسل وى امامانى هستند که مردم را به سوى حق دعوت و هدایت مى کنند ... .
موضوعات مرتبط
- ائمه (ع): آثار ترک پیروى از ائمه (ع) ۱۶ ; مقامات ائمه (ع) ۱۶، ۱۷
- اتحاد: اهمیت اتحاد ۱۳ ; موانع اتحاد ۱۱
- احکام:۷ ویژگى احکام ۷ ۳
- اختلاف: آثار اختلاف ۱۲ ; عوامل اختلاف ۱۱
- اطاعت: از اوامر خدا ۸ ; ترک اطاعت از غیر خدا ۹
- امام على (ع): مقامات امام على (ع) ۱۶، ۱۷
- تقرب: عوامل تقرب ۱ ; موانع تقرب ۱۰
- تقوا: زمینه تقوا ۱۵
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۱۵ ; عمل به تکلیف ۵، ۱۳، ۱۴
- خدا: توصیههاى خدا ۱۴
- دین: تبعیت از دین ۷ ; نظام تعالیم دین ۴
- سبیلالله: عوامل دورى از سبیلالله ۱۰، ۱۲
- سخن: عدالت در سخن ۲
- شرک: اجتناب از شرک ۱، ۴، ۸
- صراط مستقیم: سلوک در صراط مستقیم ۷، ۱۴ ; مراد از صراط مستقیم ۱۶ ; موارد صراط مستقیم ۱، ۲، ۳، ۱۷
- عهد: با خدا ۲ ; وفاى به عهد ۲
- فحشا: اجتناب از فحشا ۱
- فرزندکشى: اجتناب از فرزندکشى ۱
- قتل: اجتناب از قتل ۱
- محرمات: منشأ محرمات ۸
- محمّد (ص): انقیاد محمّد (ص) ۶ ; ایمان محمّد (ص) ۶ ; راه محمّد (ص) ۵ ; مقامات محمّد (ص) ۱۷
- معامله: عدالت در معامله ۲
- مقررات: اجتناب از مقررات غیر دینى ۱۵ ; پیروى از مقررات غیر دینى ۹، ۱۰، ۱۱
- واجبات:۷
- والدین: احسان به والدین ۲
- یتیم: حفظ مال یتیم ۱