الكهف ٤٤
ترجمه
الكهف ٤٣ | آیه ٤٤ | الكهف ٤٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هُنَالِکَ»: آنجا. در آن مقام و در آن حال. «الْوَلایَةُ»: کمک و یاری. دستگیری و مددکاری. «عُقْباً»: عاقبت. سرانجام.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ثُمَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ... (۲) فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا... (۰)
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ... (۰) آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ... (۰) الْمُلْکُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف
- مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند
- فخر فروشى وتكبر ثروتمند غافل در برابر رفيق مؤ من خود
- آدمى بالفطرة به چيزى كه آن را باقى وماندگار بدانددل مى بندد
- توانگر غافل از خدا، را محق وشايسته برخوردارى وتنعم مى داند حتى در قيامت !
- توضيح جواب رفيق مؤ من آن مرد توانگر مغرور، به او
- وجه اينكه مرد فقير در جمله : ((اكفرت بالذى خلقك (( رفيق توانگر خود را كافر خواند
- زمام همه امور بدست خدا است
- معناى اينكه خداوند ((خير ثوابا وخير عقبا(( است
- مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريعالزوال
- مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه
نکات آیه
۱- آدمى، به هنگام شداید، به ولایت و تسلّط مطلق خداوند بر همه امور، پى مى برد. ( و لم تکن له فئه ینصرونه ... هنالک الولیة للّه الحقّ) تردیدى نیست که ولایت خداوند (چه به معناى حاکمیت و تدبیر و چه به معناى نصرت) همواره، حاکم و نافذ است، لذا اشاره به مکان و واقعه خاص با واژه «هنالک» از آن جهت است که در چنین موقعیت هایى، آدمى، به آن نکته واقف مى گردد.
۲- تنها، خداوند، قادر بر یارى رساندن در بحبوحه قطع همه اسباب ظاهرى است. (هنالک الولیة للّه الحقّ) اهل لغت، تفاوتى را بین معناى «وِلایت» و «وَلایت» ذکر کرده اند و آن این که «وَلایت» به معناى نصرت است و «وِلایت» به معناى سرپرستى و تدبیر. گرچه برخى مفسران این تفاوت را انکار کرده اند، (ر.ک: المیزان) ولى با توجه به موارد مشابه در آیات دیگر و نیز آیه قبل که سخن از نصرت است، به نظر مى رسد این معنا در این مورد، اقرب باشد.
۳- حقّانیّت و ثبات، از جمله ویژگى هاى ذات یگانه خداوند است. (للّه الحقّ)
۴- خداوند، تنها یاور قابل اتّکا، به هنگام عذاب و گرفتارى ها است. (هنالک الولیة للّه الحقّ) چنان چه «هنالک» اشاره به زمان عذابى باشد که «أُحیط بثمره» بر آن دلالت داشت، مراد این است که هنگام نزول عذاب، امید آدمى به اسباب، منقطع گشته و تنها نقطه امیدبخش، نصرت خداى یگانه است.
۵- شرک، عقیده اى فاقد پشتوانه در عینیّت و حقیقت هستى است. ( یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا ... هنالک الولیة للّه الحقّ) متصف کردن «اللّه» به «الحقّ» پس از بیان پایان شوم شرکْورزى در آیات پیشین، به این نکته اشاره دارد که شرک، در همه انواع خود، فاقد حقّانیّت است و آنچه حقِّ محض است و داراى واقعیّت و حقیقت است، فقط، خدا است.
۶- خداوند، عطاکننده بهترین پاداش ها و برترین فرجام ها است. ( هو خیر ثوابًا و خیر عقبًا) «ثواب» به معناى «اجر و پاداش» است و «عقب» به معناى «عاقبت و فرجام».
۷- ولایت خداوند و حقّانیّت او، ضامن اعطاى بهترین پاداش ها و فرجام ها است. ( هنالک الولیة للّه الحقّ هو خیر ثوابًا و خیر عقبًا)
۸- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشایند، پى آمد شرک و دنیاپرستى است. ( و لم تکن له فئة ینصرونه من دون اللّه ... هو خیر ثوابًا و خیر عقبًا) بیان سرگذشت مرد ثروت مند و پایان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذکر این که خداوند، بهترین پاداش دهنده و فراهم کننده سرانجام نیک براى بندگان است، این نتیجه را در پى دارد که دنیاپرستى و شرک، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.
۹- فرجام نیک و پایان خوش، ملاکى مهم در ارزش گزارى امور است. ( خیر عقبًا)
موضوعات مرتبط
- اتکا: اتکا به خدا ۴
- ارزشگذارى: ملاک ارزشگذارى ۹
- انسان: یاور انسان ها ۲
- پاداش: بهترین پاداش ۶، ۷; تضمین پاداش ۷; منشأ پاداش ۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
- خدا: آثار حقانیت خدا ۷; آثار ولایت خدا ۷; اختصاصات خدا ۲; پاداشهاى خدا ۶; حاکمیت خدا ۱; حقانیت خدا ۳; عطایاى خدا ۶; ولایت خدا ۱
- دنیاطلبى: پوچى دنیاطلبى ۸; فرجام دنیاطلبى ۸
- سختى: آثار سختى ۱; امداد در سختى ۲
- شرک: پوچى شرک ۵، ۸; فرجام شرک ۸
- عذاب: یاور اهل عذاب ۴
- علم: زمینه علم ۱
- فرجام: ارزش حسن فرجام ۹; بهترین فرجام ۶، ۷; عوامل حسن فرجام ۷; عوامل فرجام شوم ۸; منشأ حسن فرجام ۶