الكهف ٢٠
ترجمه
الكهف ١٩ | آیه ٢٠ | الكهف ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن یَظْهَرُوا»: اگر غالب شوند. اگر چیره گردند (نگا: توبه / . «یَرْجُمُوکُمْ»: شما را سنگسار میکنند. شما را سنگباران میکنند (نگا: هود / ). «مِلَّة»: دین. آئین.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- اصحاب کهف، خود را در صورت اسارت به دست کافران، محکوم به سنگ سار و یا مجبور به پذیرش آیین شرک مى دیدند. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم) «ملّة» به معناى دین و آیین است و جمله «یعیدوکم فى ملّتهم» یعنى: شما را به دین و آیین خود، برمى گردانند.
۲- کیفر روى گردانى از آیین شرک در عصر اصحاب کهف، سنگ سار شدن بود. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم) از جمله معانى ذکر شده براى «رجم» سنگ سار کردن است.
۳- مشرکان، در عصر اصحاب کهف، در صورت بازگشت کامل یکتاپرستان به شرک، از کیفر آنان چشم پوشى مى کردند. (یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم) در اصل، باید براى فعل «یعیدوکم» حرف «إلى» به کار رود; جاى گزینى حرف «فى» گویاى این است که چنان چه اصحاب کهف، به طور کامل، در شرک مستقر شوند و هیچ گفته و کردارى خلاف آن نداشته باشند، مشرکان، از سنگ سار آنان صرف نظر خواهند کرد.
۴- یکتاپرستان، نباید خود را در محیط و شرایطى قرار دهند که بر حفظ ایمان خویش قادر نباشند. (إنّهم إن یظهروا علیکم ... یعیدوکم فى ملّتهم)
۵- لزوم پرهیز از هر اقدامى که مقدمه گرفتار شدن انسان در دام کافران و مشرکان گردد. (ولیتلطّف و لایشعرنّ بکم أحدًا . إنّهم إن یظهروا علیکم) جمله «إنّهم إن یظهروا...» تعلیل است براى توصیه هاى اصحاب کهف که در آیه قبل ذکر شد. آن ها براى پیشْ گیرى از اسارت به دست کافران، به فرستاده خویش توصیه کردند که نرمش داشته باشد و اسرار را فاش نسازد.
۶- جامعه اصحاب کهف، در دفاع از عقاید باطل خویش، تعصّب و شدّت عمل داشتند. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم)
۷- حکومت، در زمان زندگى اصحاب کهف، حکومتى مستبد و ظالم بود. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم)
۸- مشرکان، هرگز رستگار نخواهند شد. (و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۹- پذیرش اجبارى شرک - در صورتى که مقدّمات آن اختیارى باشد - سدّ راه رستگارى است. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) روشن است که انسان مى تواند - در صورت اضطرار - تظاهر به شرک کند، ولى اصحاب کهف، آن را مجوِّز شرکورزى نمى دیدند; زیرا، آنان، از اضطرارى سخن مى گفتند که ممکن بود در نتیجه بى احتیاطى افرادشان حاصل شود.
۱۰- اصحاب کهف، در صورت گرفتارى به دست کافران، سنگ سار شدن را بر پذیرش آیین شرک ترجیح مى دادند. (یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) ارتباط جمله «و لن تفلحوا...» با «یعیدوکم» گویاى این است که اصحاب کهف، تنها، شرک و بازگشت به آیین قوم خویش را مانع رستگارى مى دانستند و درباره سنگ سار شدن چنین دیدگاهى نداشتند.
۱۱- اصحاب کهف، تمامى راه هاى گریز از شرک را - در صورت پذیرش اجبارى آیین مشرکان - برخویش بسته مى دیدند. (او یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) مراد از «فلاح» - به مناسبت مورد - رستن و رهایى از شرک است.
۱۲- اصحاب کهف، ارتداد و پذیرش دوباره شرک را، گناهى بزرگ و مانع سعادت جاودان خود مى دانستند. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۱۳- اصحاب کهف، از مدّت زمان خواب خویش، کاملاً بى اطلاع بودند. (إنّهم إن یظهروا ... و لن تفلحوا إذًا أبدًا) بدیهى است اگر اصحاب کهف، احتمال گذشت چندین قرن از زمان خوابیدن خویش را مى دادند، هرگونه تغییر و تحوّلى را محتمل مى دیدند و وضعیت سیاسى و اجتماعى جامعه را، همان وضعیت دوران خویش فرض نمى کردند.
۱۴- مرتّدان، براى همیشه، از رستگارى محروم اند. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۱۵- رستگارى، در گروِ ایمان به خداى یکتا است. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
موضوعات مرتبط
- ارتداد: آثار ارتداد ۱۲
- اصحاب کهف: اجبار اصحاب کهف به شرک ۱; اصحاب کهف و ارتداد ۳; اصحاب کهف و شرک ۱۱، ۱۲; ایمان اصحاب کهف ۱۰; بینش اصحاب کهف ۱، ۱۲; پیش بینى اصحاب کهف ۱۱; تعصب مردم دوران اصحاب کهف ۶; جهل اصحاب کهف۱۳; حکومت دوران اصحاب کهف ۷; خطر سنگسارى اصحاب کهف ۱; شرایط عفو اصحاب کهف ۳; عقیده باطل در دوران اصحاب کهف ۶; قصه اصحاب کهف ۱، ۳، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳; کیفر شرک ستیزى در دوران اصحاب کهف ۲; کیفر موحدان در دوران اصحاب کهف ۲; مدت خواب اصحاب کهف ۱۳; مشرکان دوران اصحاب کهف ۳; موانع سعادت اصحاب کهف ۱۲
- ایمان: اهمیت محافظت از ایمان ۴
- توحید: آثار توحید ۱۵
- حکومت: حکومت استبدادى ۷
- رستگارى: عوامل رستگارى ۱۵; محرومان از رستگارى ۸، ۱۴; موانع رستگارى ۹
- سنگسار: سنگسار در دوران اصحاب کهف ۲
- شرک: آثار شرک ۹; شرک اکراهى ۹; نجات از شرک ۱۱
- ظالمان ۷:
- کافران: اجتناب از توطئه کافران ۵
- کیفر: ترجیح کیفر بر شرک ۱۰
- گناهان کبیره ۱۲:
- مرتد: محرومیت مرتد ۱۴
- مشرکان: اجتناب از توطئه مشرکان ۵; شقاوت مشرکان ۸
- موحدان: مسؤولیت موحدان ۴