يوسف ٦٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و هنگامی که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه آنها به آنها بازگردانده شده! گفتند: «پدر! ما دیگر چه میخواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما باز پس گردانده شده است! (پس چه بهتر که برادر را با ما بفرستی؛) و ما برای خانواده خویش موادّ غذایی می‌آوریم؛ و برادرمان را حفظ خواهیم کرد؛ و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت؛ این پیمانه (بار) کوچکی است!»

|و هنگامى كه بارهاى خود را باز كردند، ديدند كه سرمايه‌شان پس داده شده است. گفتند: اى پدر! ديگر چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما پس داده‌اند. [بگذار برويم‌] براى كسان خود آذوقه مى‌آوريم و برادرمان را [نيز] حفاظت مى‌كنيم و [با بردن او] يك بار شتر
و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايه‌شان بدانها بازگردانيده شده است. گفتند: «اى پدر، [ديگر] چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانيده شده است. قوت خانواده خود را فراهم، و برادرمان را نگهبانى مى‌كنيم، و [با بردن او] يك بار شتر مى‌افزاييم، و اين [پيمانه اضافى نزد عزيز] پيمانه‌اى ناچيز است.»
چون برادران بارها را گشوده و متاعشان را به خود رد شده یافتند گفتند: ای پدر، ما دیگر چه می‌خواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده (با همین مال التجاره باز به مصر می‌رویم) و غله برای اهل بیت خود تهیه کرده و برادر خود را هم در کمال مراقبت حفظ می‌کنیم و بار شتری بر این قوت کم که اکنون آورده‌ایم می‌افزاییم.
و هنگامی که کالایشان را گشودند، دیدند اموالشان را به آنان بازگردانده اند، گفتند: ای پدر! [بهتر از این] چه می خواهیم؟ این اموال ماست که به ما بازگردانده و ما [دوباره با همین اموال] برای خانواده خود آذوقه می آوریم و برادرمان را حفظ می کنیم، و بار شتری اضافه می کنیم و آن [بار شتر از نظر عزیز که مردی کریم است] باری ناچیز است.
چون بار خود گشودند، ديدند كه سرمايه‌شان را پس داده‌اند. گفتند: اى پدر، در طلب چه هستيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما پس داده‌اند. براى كسان خود غله بياوريم و برادرمان را حفظ كنيم و بار شترى افزون گيريم، كه آنچه داريم اندك است.
و چون بار و بنه‌شان را باز کردند چنین یافتند که سرمایه‌شان به ایشان بازگردانده شده است، گفتند پدرجان دیگر چه می‌خواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است [بگذارید بار دیگر برویم‌] و برای خانواده خود آذوقه بیاوریم و مراقب برادرمان هم هستیم و یک بار شتر هم اضافه خواهیم گرفت، چه [تاکنون‌] به ما بار و پیمانه اندکی داده‌اند
و چون كالاى خويش گشودند، سرمايه خويش را يافتند كه به آنها باز گردانده شده، گفتند: اى پدر، ديگر چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانده شده و [ما بدين وسيله‌] خاندان خود را خواربار مى‌آوريم و برادرمان را نگهدارى مى‌كنيم و بار شترى را [به نام بنيامين‌] افزون مى‌گيريم كه اين بارى اندك است [در نزد پادشاه آن سرزمين‌].
هنگامی که بارهای خود را باز کردند، دیدند که (پول) کالای ایشان (در داخل بارهایشان گذارده شده و) بدیشان برگشت داده شده است. گفتند: ای پدر! ما دیگر (بیش از این از الطاف عزیز مصر) چه می‌خواهیم؟! این (بهای) کالای ما است که به ما پس داده شده است. (پس بهتر است برادرمان را با ما بفرستی) و ما برای خانواده‌ی خود موادّ غذائی (بیشتری) بیاوریم و از برادر خود محافظت کنیم و بار شتری را (بر مقدار قبلی) بیفزائیم که آن (چیزی که با خود آورده‌ایم با توجّه به جود و لطف عزیز مصر) اندک است.
و هنگامی که بار خود را گشودند، دریافتند که سرمایه‌شان بدان‌ها بازگردانیده شده.گفتند: «ای پدرمان! ما (دیگر) چه می‌جوییم؟ این سرمایه‌ی ماست که به ما بازگردانیده شده و قوت خانواده‌ی خود را (هم) می‌افزاییم و برادرمان را (هم) حفظ می‌کنیم و پیمانه‌ی شتری (هم) می‌افزاییم‌؛ این (پیمانه‌ی گذشته‌ی عزیز) پیمانه‌ای ناچیز است.»
و هنگامی که برگشودند بار خویش را دیدند کالای خود را که بازگردانیده شده است بسوی ایشان گفتند ای پدر چه می‌خواهیم اینک کالای ما برگردانیده شد بسوی ما و خوراک دهیم خاندان خویش را و نگهداریم برادر خویش را و بیفزائیم پیمایش اشتری را این است پیمایشی اندک‌


يوسف ٦٤ آیه ٦٥ يوسف ٦٦
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَتَاعَهُمْ»: کالای خود را. بار و بنه خویش را. «مَا نَبْغِی»: مگر چه می‌خواهیم؟ مگر چه انتظاری داریم؟ «نَمِیرُ»، غذا و خوراک حمل می‌کنیم. از واژه (میرَة) به معنی طعام و خوراکی که از جاهای دیگر وارد کنند. «کَیْل»: (نگا: یوسف / ). «کَیْلٌ یَسِیرٌ»: گندم و غلّه اندکی است. گندم و غلّه‌ای است که ساده و آسان به دست می‌آید.


تفسیر

نکات آیه

۱- فرزندان یعقوب پس از گزارش سفر ، به گشودن محموله هاى خریدارى شده از مصر پرداختند. (و لما فتحوا متعهم)

۲- فرزندان یعقوب با گشودن محموله هاى خویش ، بهاى غلات خریدارى شده از مصر را در میان آنها یافتند. (و لما فتحوا متعهم وجدوا بضعتهم ردّت إلیهم)

۳- فرزندان یعقوب با مشاهده بهاى باز گردانده شده ، شادمان شدند و آن را به یعقوب گزارش کردند. (قالوا یأبانا ما نبغى هذه بضعتنا ردّت إلینا) «ما» در «ما نبغى» استفهامیه و مفعول براى نبغى است. «بغى» به معناى خواستن و طلب کردن مى باشد. جمله «ما نبغى» ; یعنى ، [بیش از این] چه مى خواهیم؟

۴- اطمینان فرزندان یعقوب به باز گردانده شدن سرمایه خویش نه رخ دادن اشتباه و خطا از ناحیه کارگزاران یوسف (وجدوا بضعتهم ردّت إلیهم ... هذه بضعتنا ردّت إلینا) جمله «رُدّت إلینا» «دلالت بر آن دارد که فرزندان یعقوب بضاعت خویش را با این وصف که به آنان بازگردانده شده است ، یافتند ; یعنى ، این گمان را نداشتند که اشتباهى رخ داده است تا خویشتن را به ارجاع آن ملزم ببینند.

۵- فرزندان یعقوب به وى خاطرنشان کردند که عزیز مصر (یوسف) بدون آگاهى ایشان و بدون کمترین امتنانى ، بضاعت آنان را بازگردانده است. (هذه بضعتنا ردّت إلینا) آوردن فعل «رُدّت» به صورت مجهول و یاد نکردن از فاعل آن براى رساندن این معناست که باز گرداننده به گونه اى عمل کرده که ما متوجّه او نشویم و احساس کوچکى و شرمندگى نکنیم.

۶- فرزندان یعقوب در کنار پدر و پیرامون او زندگى مى کردند. (و لما فتحوا متعهم ... قالوا یأبانا ما نبغى هذه بضعتنا ردّت إلینا)

۷- فرزندان یعقوب با مشاهده سرمایه بازگردانده شده ، تلاش مجددى را براى جلب توافق پدر با مسافرت کردن بنیامین آغاز کردند. (قال هل ءامنکم ... یأبانا ما نبغى هذه بضعتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا و نحفظ أخانا) سخنان فرزندان یعقوب (ما نبغى هذه بضاعتنا...) به قرینه مخاطب قرار دادن یعقوب (یا أبانا)، در راستاى جلب موافقت وى براى سفر بنیامین بود.

۸- حدس و پیش بینى یوسف(ع) (تقویت عزم برادرانش براى آمدن به مصر با مشاهده بهاى باز گردانده شده) حدسى صائب و نظرى بجا بود. (لعلهم یعرفونها ... لعلهم یرجعون ... ما نبغى هذه بضعتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا)

۹- فرزندان یعقوب متکفل تهیه آذوقه براى خاندان وى ، و سفر به مصر تنها راه ایشان براى فراهم کردن طعام (و نمیر أهلنا) «میرة» به معناى طعام است و «میر» (مصدر نمیر) به معناى تهیه کردن و فراهم آوردن طعام مى باشد.

۱۰- ضرورت تهیه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن براى بهاى آذوقه و لطف و عنایت خاص دربار مصر به فرزندان یعقوب ، دلیلهاى آنان براى لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنیامین (ما نبغى هذه بضعتنا ردّت إلینا و نمیر أهلنا) سخنان فرزندان یعقوب (یا أبانا هذه ...) در راستاى جلب رضایت وى براى سفر بنیامین است و هر جمله آن اشاره به دلیلى بر لزوم این مسافرت دارد. فرزندان یعقوب با جمله «ما نبغى ...» بیان مى دارند که مورد توجه خاص عزیز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نیست درخواست او (آوردن بنیامین) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله «نمیر أهلنا» بر جمله اى مقدر نظیر «نستظهر بها» (از این بضاعت باز گردانده شده براى تهیه آذوقه کمک مى گیریم) بیان مى کنند که مشکل نداشتن بهاى آذوقه را ندارند و با جمله «نحفظ أخانا» مى رسانند که به خاطر پاسخ مثبت به عزیز مصر و دریافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله «ذلک کیل یسیر» بیان مى کنند که سخت نیازمند تهیه طعام هستند.

۱۱- تعهد مجدد و محبت آمیز فرزندان یعقوب براى حفاظت از برادرشان بنیامین در سفر به مصر (نمیر أهلنا و نحفظ أخانا)

۱۲- لغو تحریم آذوقه و اضافه شدن یک بار شتر غلّه با آمدن بنیامین به مصر ، از دلیلهاى ارائه شده به یعقوب(ع) براى جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنیامین (و نزداد کیل بعیر ذلک کیل یسیر) «ازدیاد» (مصدر «نزداد» از باب افتعال) به معناى درخواست زیاده و اضافه است. «کیل بعیر» ; یعنى، بار و محموله اى که معمولاً بر یک شتر حمل مى کنند. گفتنى است جمله هاى «فإن لم تأتونى به فلاکیل لکم ...» و «منع منا الکیل» دلالت مى کند بر اینکه یوسف(ع) اعطاى سهمیه به فرزندان یعقوب را بدون همراهى بنیامین ممنوع و تحریم کرد. بنابراین مراد از «نزداد کیل بعیر» این است که اگر بنیامین را به همراه ببریم علاوه بر لغو تحریم، یک بار اضافه نیز مطالبه مى کنیم.

۱۳- جیره بندى سرانه ، برنامه یوسف(ع) براى توزیع غلات در دوران قحطى هفت ساله (نزداد کیل بعیر) چون با آمدن بنیامین به مصر ، فرزندان یعقوب یک بار شتر علاوه بر بارهاى خویش مى گرفتند چند نکته استفاده مى شود: ۱- جیره بندى سرانه بوده است. ۲- سهمیه و جیره بیش از یک بار شتر نبوده است.

۱۴- یوسف(ع) به هر فرد در هر نوبت ، تنها یک بار شتر غلّه مى فروخت. (نزداد کیل بعیر)

۱۵- تحویل سهمیه هر فرد به شخص متقاضى ، از جمله مقررات وضع شده از ناحیه یوسف براى توزیع غلات در دوران قحطى هفت ساله (نزداد کیل بعیر) چنان چه کسى مى توانست سهمیه دیگرى را دریافت کند «نزداد کیل بعیر» (با آمدن بنیامین یک بار شتر اضافه دریافت مى کنیم) به عنوان یک دلیل مستقل براى لزوم مسافرت بنیامین به مصر مطرح نمى شد.

۱۶- شتر وسیله متعارف حمل کالا ، در مصر و کنعان باستان (و نزداد کیل بعیر)

۱۷- فرزندان یعقوب غلّه دریافتى در سفر اول را براى قحطى پیش آمده کافى نمى دانستند و سفر به مصر را براى دریافت سهمیه اى دیگر ضرورى مى شمردند. (ذلک کیل یسیر) «ذلک» اشاره به متاع و آذوقه اى است که فرزندان یعقوب در سفر نخست دریافت کرده بودند. «یسیر» به معناى اندک است و روشن است که اندک بودن به لحاظ دوره قحطى مى باشد.

۱۸- ضرورت تلاش براى تأمین آذوقه و پرهیز از غفلت و سستى در تأمین معاش آینده (نمیر أهلنا ... ذلک کیل یسیر)

۱۹- جواز اندوخته ساختن آذوقه براى مصارف شخصى حتى در دوران قحطى و کمبود مواد غذایى (نمیر أهلنا ... ذلک کیل یسیر)

موضوعات مرتبط

  • آل یعقوب: تأمین معاش آل یعقوب ۹
  • احکام: ۱۹
  • برادران یوسف: اطمینان برادران یوسف ۴; برادران یوسف و رضایت یعقوب(ع) ۱۰، ۱۲; برادران یوسف و مسافرت بنیامین ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲; برادران یوسف و مسافرت به مصر ۱۷; برادران یوسف و کمبود غلات ۱۷; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۵، ۶، ۷; تلاش برادران یوسف ۷; دلایل مسافرت برادران یوسف ۱۰، ۱۲; رد مال التجاره برادران یوسف ۲، ۳، ۴، ۵، ۷; سرور برادران یوسف ۳; عهد برادران یوسف ۱۱; مال التجاره برادران یوسف ۱; مکان زندگى برادران یوسف ۶; نقش برادران یوسف ۹
  • بنیامین: محافظت از بنیامین ۱۱
  • شتر: فواید شتر ۱۶
  • غلاّت: سهمیه بندى غلاّت در دوران یوسف(ع) ۱۳، ۱۴، ۱۵
  • قحطى: ذخیره طعام در قحطى ۱۹
  • مصر باستان: شتر در مصر باستان ۱۶; وسایل حمل و نقل در مصر باستان ۱۶
  • معاش: اهمیت تأمین معاش ۱۸
  • یعقوب(ع): زمینه سازى رضایت یعقوب(ع) ۷
  • یوسف(ع): تحقق دوراندیشى یوسف(ع) ۸; سیاستهاى اقتصادى یوسف(ع) ۱۳، ۱۴، ۱۵; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۷; یوسف(ع) و منّت ۵

منابع