الأنعام ١٣٩
ترجمه
الأنعام ١٣٨ | آیه ١٣٩ | الأنعام ١٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَالِصَةٌ»: پاک و دربست. ذکر تاء در آخر آن برای مبالغه است و همچون تاء در واژههای: راویة، نسّابة، علاّمة میباشد. و یا این که ذکر تاء به اعتبار معنی (ما) است که (أَجِنَّة) است و ذکرنکردن تاء در آخر (مُحَرَّم) به اعتبار لفظ است. همان گونه که در سوره طلاق آیه لفظ (خالِدینَ) به اعتبار معنی (مَنْ) و ضمیر (هُ) در (لَهُ) به اعتبار لفظ (مَنْ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ... (۳) ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ... (۶) مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام
- بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.
- مراد از نهى از اسراف در: (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين )) .
- خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است .
- رواياتى در مورد حق فقراء و مساكين در محصول زراعت .
- معناى : (( ثمانيه ازواج من الظاءن اثنين ... )) .
- در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.
نکات آیه
۱- مشرکان عصر جاهلى خوردن جنین دامهاى وقف شده براى خدا و یا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند. (و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذکورنا و محرم على أزوجنا) مراد از «ازواج» به قرینه تقابل آن با «ذکور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران
۲- خوردن از دامهایى که به گمان مشرکان عصر جاهلى سهم خدا و یا سهم دیگر معبود بود، از نظر آنان غیر مجاز شمرده مى شد. (و قالوا هذه الأنعم و حرث حجر لایطعمها ... و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة) «هذه الأنعام» اشاره به چهارپایان خاصى است که در آیات پیشین مورد بحث قرار گرفته بود. از این آیه نیز که در مورد جواز خوردن جنین آن حیوانات است، تحریم اصل آن از دیدگاه مشرکان استفاده مى شود.
۳- مشرکان عصر جاهلى استفاده از جنین مرده حیوانات وقف شده براى خدا و یا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند. (و محرم على أزوجنا و إن یکن میتة فهم فیه شرکاء)
۴- خوردن جنین مرده دام در برخى موارد از نظر مشرکان عصر جاهلى جایز بود. (و إن یکن میتة فهم فیه شرکاء)
۵- مشرکان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. * (خالصة لذکورنا و محرم على أزوجنا و إن یکن میتة فهم فیه شرکاء) حلیت جنین زنده براى مردان و حلیت جنین مرده براى زنان از دیدگاه مشرکان عصر جاهلیت، حکایت از نگرش آنان به زن دارد. زیرا تنها در صورت مرده به دنیا آمدن جنین خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.
۶- کیفر الهى در انتظار مشرکانى است که توصیفهاى ناروا و احکام ساخته خود را به خدا نسبت مى دادند. (سی-جزیهم بما کانوا یف-ترون. و قالوا ما فى بطون ... سیجزیهم وصفهم)
۷- افترا به خداوند و انتساب احکام ساختگى به او، کیفر او را در پى دارد. (و قالوا ما فى بطون ... سیجزیهم وصفهم)
۸- خداوند، حکیم (کارش حکیمانه و متقن) و علیم (داناى کامل) است. (إنه حکیم علیم)
۹- عقاید و اعمال آدمى، در روز قیامت دامنگیر او خواهد شد. (سیجزیهم وصفهم)
۱۰- قوانین و مقررات ساختگى مشرکان عصر جاهلى بى پایه و به دور از حکمت و جاهلانه بوده است. (و قالوا ما فى بطون ... سیجزیهم وصفهم إنه حکیم علیم) جمله «إنه حکیم علیم» به منزله تعریض به کسانى است که بدون علم و حکمت به جعل احکام بر اساس تصورات خویش مى پردازند، چنانکه مشرکان عصر جاهلیت این چنین بودند.
۱۱- کیفر کسانى که احکام خود ساخته را به خداوند منتسب مى سازند، مجازاتى حکیمانه و عالمانه است. (سیجزیهم وصفهم إنه حکیم علیم)
۱۲- مجازاتهایى که خداوند اعمال مى کند، عالمانه و حکیمانه است. (سیجزیهم وصفهم إنه حکیم علیم)
۱۳- ضرورت پرهیز از تبعیضهاى ناروا و جاهلانه در قوانین مربوط به زن و مرد (و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذکورنا و محرم على أزوجنا ... سیجزیهم وصفهم)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: حکیم ۸; علیم ۸
- افترا: کیفر افترا به خدا ۶، ۷، ۱۱
- بدعت: کیفر بدعت ۶، ۷
- تبعیض: اجتناب از تبعیض ۱۳
- جاهلیت: بى منطقى رسوم جاهلیت ۱۰; بى منطقى قوانین جاهلیت ۱۰; خوردن جنین در جاهلیت ۱، ۳، ۴; رسوم جاهلیت ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
- خدا: کیفرهاى خدا ۶; ویژگى کیفرهاى خدا ۱۱، ۱۲
- زن: حقوق زن ۱۳; زن در جاهلیت ۱، ۵
- عقیده: آثار اخروى عقیده ۹
- عمل: آثار اخروى عمل ۹
- قانونگذارى: تبعیض در قانونگذارى ۱۳; ملاکهاى قانونگذارى ۱۳
- کیفر: موجبات کیفر ۶، ۷; نظام کیفرى ۱۱
- محرمات: در جاهلیت ۱، ۲
- مرد: در جاهلیت ۵
- مشرکان: کیفر مشرکان ۶; مشرکان دوران جاهلیت ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۱۰; مشرکان و سهم المال بتها ۱، ۲، ۳; مشرکان و سهم المال خدا ۱، ۲، ۳
- نظام جزایى:۱۲
- وقف: براى بتها ۱، ۳; وقف در جاهلیت ۱، ۳