گسترشکپی متن آیه
|
وَ قَالُوا هٰذِهِ أَنْعَامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لاَ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَ أَنْعَامٌ لاَ يَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا کَانُوا يَفْتَرُونَ
|
ترجمه
و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است؛ و جز کسانی که ما بخواهیم -به گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند؛ (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.») بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد!
و به پندار خويش گفتند: اينها چهارپايان و زراعتهايى ممنوع هستند و جز كسى كه ما بخواهيم از آن نمىخورد، و چهارپايانى هستند كه سوارى آنها حرام شده و [حال] چهارپايانى را نيز بدون ذكر نام خدا ذبح مىكنند [و اين احكام را] بر خدا مىبندند. به زودى خدا آ
و به زعم خودشان گفتند: «اينها دامها و كشتزار[هاى] ممنوع است، كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد، و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است. و دامهايى [داشتند] كه [هنگام ذبح] نام خدا را بر آن[ها] نمىبردند به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مىبستند جزا مىدهد.
و به پندار (جاهلانه) خویش گفتند: اینها چهار پایان و زراعتهایی است که بر همه ممنوع (و مخصوص بتان) است، نباید از آن بخورد مگر آن کس که ما بخواهیم، و چهارپایانی است که سواری آنها حرام است، و چهارپایانی را نیز بدون ذکر نام خدا ذبح میکنند. چون در این احکام به خدا دروغ بستند خدا به زودی آنها را مجازات خواهد کرد.
و به گمان بی اساس خود گفتند: این چهار پایان و زراعتی که [سهم خدا و بتان است، خوردنش] ممنوع است، فقط کسی که ما بخواهیم باید از آنها بخورد، و [اینها] چهارپایانی است که سوار شدن بر آنان حرام است، و [نیز آنان را] چهارپایانی [بود] که [هنگام ذبح] نام خدا را بر آنها نمی بردند، در حالی که [این سنت ها و قوانین را به دروغ] به خدا نسبت می دادند؛ به زودی خدا آنان را در برابر آنچه دروغ می بستند، مجازات خواهد کرد.
از روى پندار گفتند: اينها چارپايان و كشتزاران ممنوع است. هيچ كس جز آنكه ما بخواهيم، نبايد از آنها بخورد. و اينها چارپايانى است كه سوارشدنشان حرام است و اينها چارپايانى است كه نام خدا را بر آنها ياد نكنند به خدا افترا مىبندند و به زودى به كيفر افترايى كه مىبستهاند جزايشان را خواهد داد.
و به پندار خویش گفتند این چارپایان و زراعت حرام است، و جز کسی که ما بخواهیم هیچ کس نباید از آن بخورد، و چارپایانی که سواری آنها حرام شده است، و چارپایانی است که نام خدا را [هنگام ذبح] بر آنها نمیبرند، [این احکام را] از روی افتراء به خداوند قائل شدند، [خداوند] به زودی به خاطر افترایی که بستند جزایشان را خواهد داد
و به پندار خويش گفتند: اينها چهارپايان و كشتزارى است ممنوع، كه آن را نخورد مگر كسى كه ما بخواهيم- مردان خدمتكار خدايان- و چهارپايانى كه [سوارشدن بر] پشت آنها حرام شده است و چهارپايانى كه [هنگام كشتن] نام خدا را بر آن ياد نمىكنند اينها همه دروغى است كه بر خدا بستند، [و خداوند] بزودى آنها را به سزاى اين دروغها كه مىبافتند كيفر مىدهد.
و (از جملهی خرافات ایشان این است که) میگویند: این (قسمت از) چهارپایان و کشت و زرع ممنوع است (و مخصوص بتها میباشد) و جز کسانی (از خدمتکاران اصنامی) که ما بخواهیم از آن نمیخورند، و این (قاعدهی ناروا ساختهی آنان و ناشی از) گمان ایشان است (نه ناشی از فرمان یزدان، و همچنین میگفتند: اینها) حیواناتی هستند که سوار شدن بر آنها حرام است و (کسی نباید سوار آنها شود. و اینها) حیواناتی هستند که به هنگام ذبح نام خدا را بر آنها نمیرانند (بلکه نام بتان را بر آنها میرانند و این را دستور خدا میدانند و) بر خدا دروغ میبندند. هرچه زودتر کیفر افتراهای آنان را خواهیم داد.
و گفتند: «اینها دامها و کشتزارهایی است ممنوع (و) جز کسی که ما بخواهیم» - به گمانشان- «آنها را نمیخورد»و دامهایی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام شده است و دامهایی که (هنگام ذبح) از روی افترا بر خدا نام خدا را بر آنها نمیبرند. به زودی خدا آنان را به خاطر آنچه افترا میبستهاند کیفر میدهد.
و گفتند این است دامها و کشتی بازداشت شده نچشدش جز آنکه خواهیم پندار ایشان و دامهائی که حرام است پشتهای آنها و دامهائی که نبرند نام خدا را بر آنها به دروغبستن بر او بزودی کیفرشان دهد بدانچه بودند دروغ میبستند
And they say, “These animals and crops are restricted; none may eat them except those we permit,” by their claims, and animals whose backs are forbidden, and animals over which they do not pronounce the name of Allah—fabricating lies against Him. He will repay them for what they used to invent.
معنی کلمات و عبارات
«حِجْرٌ»: ممنوع. قدغن. حرام. مصدری است به معنی اسم مفعول، یعنی محجور، مانند (ذِبْح) که به معنی مَذبوح است (نگا: صافّات / . مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «بِزَعْمِهِمْ»: به گمان ایشان. یعنی چنین میانگارند که خدا بدیشان اجازه داده است چنین کنند (نگا: اعراف / و یونس / ). «إفْتِرَآءً عَلَیْهِ»: مراد این است که این نوع تقسیمبندی بیاساس و ناروا است و دروغگفتن بر زبان خدا است. (إِفْتِرآءً) حال و به معنی (مُفْتِرینَ) و یا مفعولٌله است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ «138»
و مشركان (به پندار خويش) گفتند: اينها، دامها و كشتهايى ممنوع است، كسى نخورد مگر آن (خادمين بتكدهها) كه ما بخواهيم. و چهارپايانى است كه (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چهارپايانى كه نام خدا را (هنگام ذبح) بر آن نمىبرند (اين احكام را) به دروغ به خدا نسبت مىدادند.
خداوند به زودى آنان را به كيفر آنچه به او افترا مىبستند جزا خواهد داد.
جلد 2 - صفحه 563
نکته ها
«حِجْرٌ» به معناى منع است و «تحجير» يعنى منطقهاى را سنگچين كردن و مانع شدن از ورود ديگران براى تصاحب آن. «حِجر اسماعيل» نيز جايى است كه با ديوار سنگى جدا شده است. عقل را هم «حِجر» گويند، چون انسان را از زشتىها باز مىدارد. «هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ» «1»
در دو آيهى قبل، عقائد خرافى مشركان دربارهى سهم خدا و بتها از كشاورزى و چهارپايان مطرح بود. در اين آيه چگونگى مصرف سهم بتها بيان شده كه احدى حقّ استفاده ندارد، مگر خادمان بتها و بتكدهها.
با توجّه به اين آيه، مشركان چهار انحراف داشتند: 1. ممنوع شمردن بعضى از چهارپايان.
2. ممنوع شمردن بعضى از محصولات كشاورزى. 3. ممنوع كردن سوارى برخى از چهارپايان. 4. نبردن نام خدا به هنگام ذبح حيوانات.
قرآن، هدف آفرينش چهار پايان را سوار شدن بر آنها و مصرف از گوشت آنها مىداند:
«جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» «2» و تحريم بهرهبردارى از چهارپايان را، از بدعتهاى جاهلى مىشمرد كه در آيه 103 سورهى مائده نيز بيان شده است.
اسلام، آيين جامعى است كه حتّى انحراف در بهرهگيرى از حيوانات را هم تحمّل نمىكند.
وقتى قرآن، از بىمصرف ماندن حيوان وتحريم سوارشدن بر آن نكوهش مىكند، به طريق اولى از بىمصرف ماندن انسانها، منابع، سرمايهها واستعدادها بيشتر نكوهش مىكند.
پیام ها
1- احكام دين بايد منسوب به خدا باشد، نه بر پايهى گمان، خيال، قياس و استحسان. قالُوا ... بِزَعْمِهِمْ ... افْتِراءً عَلَيْهِ
2- مبارزه با خرافات، يكى از وظايف اصلى پيامبران است. «افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ»
«1». فجر، 5.
«2». غافر، 79.
جلد 2 - صفحه 564
3- تحريم حلالها و تحليل حرامها، افترا بر خداست. هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ ... افْتِراءً
4- بدعتگذاران، در انتظار كيفر قوانين موهوم خود باشند. «سَيَجْزِيهِمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ (138)
بعد نوع سوم از عقيده باطله آنها را فرمايد:
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 385
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ: و گفتند اين نصيب الهه ما كه چهارپايان و زراعت باشد حرام است بر ما لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ: نخورد آن را هيچ شخصى مگر آن را كه ما خواهيم از خدمه اوثان مردان، پس مطلق زنان را در آن دخالت نمىدادند به گمان باطل خودشان، يعنى اين قسمت و منع بىحجتى و برهانى بود وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها: و اين چهارپايان حرام شده است سوارى آنها، مراد به جاير و سوامى و وصايل و حوامى است كه در سوره مائده گذشت وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا: و چهارپايانى كه ياد نكنند نام الهى را بر ذبح آن، چه آن را به نام بتان ذبح مىنمودند يا بر پشت آنها ذكر خدا در ايام حج «لبّيك اللّهمّ» نمىگفتند. حاصل آنكه مشركان انعام را سه قسم كرده بودند به هوى و آرزوى خود، و اين تقسيم را نسبت به خدا مىدادند افْتِراءً عَلَيْهِ: در حالى كه دروغگو و افتراكننده بودند بر خداى تعالى، زيرا مىگفتند خدا امر فرموده سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ: زود باشد كه جزا دهد خدا ايشان را به سبب آنچه را كه بودند افترا مىبستند و دروغ مىبافتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ (138)
ترجمه
و گفتند اين چهارپايان و كشتى است كه ممنوع است نميخورند آنها را مگر كسانيكه ميخواهيم بگمانشان و چهارپايانى است كه حرام كرده شد پشتهاشان و چهارپايانى است كه ياد نميكنند نام خدا را بر آنها بافتراء بر او زود باشد كه جزا دهد آنها را براى آنچه بودند كه افترا ميزدند.
تفسير
رسم ديگرى از رسوم مشركين عرب اين بود كه چهارپايان پر فائده خود را كه شتر و گاو و گوسفند است سه قسمت مينمودند و هر قسمت را بعنوانى ذكر مىكردند يك مقدار از زراعت خودشان را بضميمه دسته از انعام مىگفتند حرام است بر غير خدّام بتها يا بر هر قوميكه ميخواستند چنانچه قمى ره فرموده و يك دسته از انعام را مىگفتند حرام است سوارى و باركشى از آنها كه اين قسمت مركّب از بحيره و سائبه و وصيله و حام بوده كه در اواخر سوره مائده ذكر شد و دسته ديگر را بنام بتان ذبح و نحر مينمودند و نام خداوند را بر آن ياد نميكردند يا آنكه با آنها حجّ نمىنمودند و در موقع سوارى بر آنها تلبيه را روا نمىدانستند در هر حال اين تقسيمات و تخصيصات اعتقادات
جلد 2 صفحه 387
باطله و بدعتهاى واضحى بود كه در دين حق گذارده بودند و نسبت بحق ميدادند و خداوند بزودى جزاى افتراى آنها را خواهد داد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا هذِهِ أَنعامٌ وَ حَرثٌ حِجرٌ لا يَطعَمُها إِلاّ مَن نَشاءُ بِزَعمِهِم وَ أَنعامٌ حُرِّمَت ظُهُورُها وَ أَنعامٌ لا يَذكُرُونَ اسمَ اللّهِ عَلَيهَا افتِراءً عَلَيهِ سَيَجزِيهِم بِما كانُوا يَفتَرُونَ (138)
و گفتند اينکه انعام شتر، گاو، گوسفند و حرث که كشت كرده بودند نسبت بآن دو سهم که براي خدا و بتها منظور داشتند ممنوع است نبايد كسي بخورد مگر كساني که ما معين كردهايم که بگمان خود معين كرده بودند و انعامي که حرام شد پشت آنها و انعامي که ذكر اسم خدا بر آنها نشده و اينکه افترايي است که نسبت بخدا دادهاند زود باشد جزا دهيم آنها را بآنچه که بودند افتراء ميزدند وَ قالُوا هذِهِ اشاره بآيه قبل است که نصيبي براي خدا معين كرده و نصيبي براي بتها انعام که همان انعام ثلاثه باشد و حرث که حاصل برداشته حجر يعني ممنوع است که هيچگونه تصرفي در آن نميتوان كرد لا يَطعَمُها احدي حق ندارد از اينکه دو سهم برداشت كند إِلّا مَن نَشاءُ مراد گفتند خدام كعبه که طائفه بني شيبه باشند که محارست بتها که در كعبه قرار داده بودند ميكردند آنهم بذكور آنها دون اناث بزعمهم يعني اينکه تحريم و تحليل را بگمان خود بدون مدرك و دليل بوده معين كردهاند.
وَ أَنعامٌ حُرِّمَت ظُهُورُها که بر خود حرام كرده بودند که بر آنها سوار نشوند که عبارت از سائبه و بحيره و حام باشد که بامر ركوبي که حمل داشته و در ركوب وضع حمل او شده بچه او را ديگر حرام ميدانستند سوار شوند که در سوره مائده آيه 102 تفصيلش گذشت.
وَ أَنعامٌ لا يَذكُرُونَ اسمَ اللّهِ عَلَيهَا يا باسم بتها كشته بودند يا آنها را براي حج همراه خود برده بودند يا بدون ذكر اسم اللّه كشته بودند ميگفتند که اينها را خداوند بر ما حرام فرموده افتِراءً عَلَيهِ اينکه كذب محض بود و افتراء
جلد 7 - صفحه 220
بر خداوند هيچ شريعتي حرام نكرده بود بر آنها.
سَيَجزِيهِم بِما كانُوا يَفتَرُونَ سه جنبه حرمت داشت: اولا كذب و ثانيا افتراء بر غير و ثالثا افتراء در دين و بر خداوند و اينکه همان بدعتها است که اهل بدع مثل خلفاء و بني اميه و بني العباس و عامه عمياء و ارباب مذاهب باطله مثل صوفيه و شيخيه و امثال آنها بدين اسلام بستند که اينکه سه جهت حرمت که بسا موجب كفر و لا اقل ضلالت ميشود خذلهم اللّه.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- ممنوعیت خوردن برخى از چهارپایان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشرکان عصر جاهلیت (و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء بزعمهم)
«حجر» به معناى منع و ممنوعیت است و مراد از ممنوعیت «أنعام» و «حرث»، به قرینه «لایطعمها»، ممنوعیت خوردن از آنهاست.
۲- اعتقاد بى اساس مشرکان به ممنوعیت خوردن از چهارپایان و کشتى (محصول زراعى) که براى خدا و بتها قرار مى دادند. (و جعلو الله ... و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء بزعمهم)
«هذه» اشاره به سهامى است که مشرکان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آیه ۱۳۶- بیان گردیده است.
۳- مشرکان عصر جاهلى خوردن از حیوان و یا کشت وقف شده براى خدا و شریکان موهوم او را براى هر کس که مى خواستند مجاز مى شمردند. (و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء)
۴- مشرکان عصر جاهلیت سوار شدن بر برخى از چهارپایان را حرام مى دانستند. (و أنعم حرمت ظهورها)
۵- تعمد مشرکان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپایان به هنگام ذبح (و أنعم لایذکرون اسم الله علیها)
۶- مشرکان عصر جاهلى قوانین و سنتهاى ساختگى و پندارى خود را به خداوند نسبت مى دادند. (و قالوا هذه أنعم ... افتراء علیه)
۷- وعده الهى به کیفر مشرکان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعیت خوردن برخى از چهارپایان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپایان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح) (سیجزیهم بما کانوا یفترون)
۸- افترا بر خداوند از گناهان بزرگ و موجب کیفر اوست. (سیجزیهم بما کانوا یفترون)
۹- جعل قانون و منتسب کردن آن به خداوند از گناهان بزرگ است. (و قالوا ... سیجزیهم بما کانوا یفترون)
موضوعات مرتبط
- افترا: کیفر افترا به خدا ۷، ۸; گناه افترا به خدا ۸، ۹
- بدعت: گناه بدعت ۹
- جاهلیت: افترا به خدا در جاهلیت ۶، ۷; رسوم جاهلیت ۱، ۴، ۵
- حیوانات: حرام در جاهلیت ۱، ۲، ۷; حیوانات موقوفه در جاهلیت ۳; ذبح حیوانات در جاهلیت ۵
- خدا: نام خدا ۵، ۷; وعید خدا ۷
- ذبح: ترک بسمله در ذبح ۵، ۷
- زراعت: موقوفه در جاهلیت ۳
- سوارکارى: حرام در جاهلیت ۴، ۷
- عقیده: باطل ۲
- غلات: حرام در جاهلیت ۱، ۲، ۷
- کیفر: موجبات کیفر ۸
- گناه: ان کبیره ۸، ۹
- محرمات: در جاهلیت ۱، ۲، ۳، ۴، ۷
- مشرکان: افتراهاى مشرکان ۷; بدعت گذارى مشرکان ۶; عقیده مشرکان ۲; کیفر مشرکان مفترى ۷; مشرکان دوران جاهلیت ۳، ۴، ۵; مشرکان و سهم المال بتها ۲، ۳; مشرکان و سهم المال خدا ۲، ۳
- وقف: در جاهلیت ۳
منابع