يس ٦٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۵۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‌اش می‌کنیم (و به ناتوانی کودکی باز می‌گردانیم)؛ آیا اندیشه نمی‌کنند؟!


يس ٦٧ آیه ٦٨ يس ٦٩
سوره : سوره يس
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نُنَکِّسْهُ»: او را واژگونه و وارونه می‌کنیم. مراد عقبگرد قوای جسمانی و روحانی انسان است، تا بدانجا که بازگشت کامل انسان به حالات طفولیّت انجام می‌پذیرد، و حرکات و روحیّات کودکان در پیران پدیدار می‌گردد. به عبارت دیگر: پیران، کودکان می‌شوند (نگا: حجّ / روم / ). «الْخَلْقِ»: خلقت. آفرینش. مراد وضع جسمی و روحی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - بازگشت انسان به حالت طفولیت پس از عمر طولانى و دوران پیرى از نظر قواى جسمى و عقلى (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق) «تعمیر» (مصدر «نعمّر» و از ماده «عمر») به معناى طولانى کردن عمر و «تنکیس» (مصدر «ننکّسه») به معناى واژگون ساختن است. مقصود از جمله «و من نعمّره ننکّسه فى الخلق» واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قواى جسمى و عقلى در دوران پیرى، به دوران ضعف و سستى طفولیت خویش است.

۲ - قواى انسان - هرچند نیرومند باشد - زوال پذیر و در معرض سستى است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق)

۳ - انسان، در جلوگیرى از تحلیل و سستى قواى خویش به هنگام پیرى، ناتوان است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق)

۴ - آغاز جوانى، شروع تکامل و رشد قواى جسمى و عقلى، و آغاز پیرى، اول سستى و سیر نزولى آن قوا است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، دوران پیرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفولیت دانسته است. بنابراین لازمه این سخن، مطلبى است که در برداشت بالا آمده است.

۵ - جوانى، بهترین و مفیدترین دوران زندگى براى تربیت و رشد جسمى و عقلى انسان (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق)

۶ - بازگشت انسان به حالت طفولیت - پس از دوران پیرى - از نظر قواى جسمى و عقلى، نشانگر توانایى خداوند بر عذاب کافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخیز است. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم ... و من نعمّره ننکّسه فى الخلق) برداشت یاد شده براین اساس استوار است که عبارت «من نعمّره ...» عطف بر «و لو نشاء لطمسنا...» - از باب عطف علت بر معلول - باشد; یعنى، آیه شریفه درصدد ارئه شاهدى بر توانایى خداوند بر مسخ و زمین گیر کردن انسان و بازگرداندن وى به روز رستاخیز براى محاکمه است.

۷ - سرزنش خداوند بر عدم تعقل و اندیشه، در مراحل تکاملى قواى انسان و سیر نزولى آن (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق أفلایعقلون)

۸ - تعقل و اندیشیدن در آفرینش، از راه هاى خداشناسى است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق أفلایعقلون)

۹ - لزوم بهره گیرى از استعدادها و قواى جسمى و عقلى، به هنگام شکوفایى آن و در دوران پیرى (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق أفلایعقلون)

موضوعات مرتبط

  • ادراک: استفاده از قواى ادراکى ۹
  • انسان: زوال قدرت انسان ۲; عجز انسان ۳; محدودیت قدرت انسان ۲
  • پیرى: آثار پیرى ۴; سستى در پیرى ۳; ضعف در پیرى ۱; ویژگیهاى پیرى ۱، ۳
  • تربیت: زمینه تربیت ۵
  • تعقل: آثار تعقل ۸; تعقل در آفرینش ۸; تعقل در تکامل انسان ۷
  • جوانى: آثار جوانى ۴; تربیت در جوانى ۵; ویژگیهاى جوانى ۵
  • خدا: روش خدا شناسى ۸; سرزنشهاى خدا ۷; نشانه هاى قدرت خدا ۶
  • رشد: آغاز رشد جسمانى ۴
  • عمر: دورانهاى عمر ۴، ۵، ۶
  • ضعف جسمانى: آغاز ضعف جسمانى ۴
  • قدرت: استفاده از قدرت جسمانى ۹
  • کافران: عذاب کافران ۶
  • کودکى: بازگشت به کودکى ۱، ۶
  • معاد: دلایل معاد ۶

منابع