يوسف ٦٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان مؤکّد الهی بدهید که او را حتماً نزد من خواهید آورد! مگر اینکه (بر اثر مرگ یا علّت دیگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامی که آنها پیمان استوار خود را در اختیار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه می‌گوییم، ناظر و نگهبان است!»

|گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا به من پيمان اكيد از خدا بدهيد كه او را حتما نزد من خواهيد آورد، مگر آن كه گرفتار حادثه‌اى شويد. پس چون پيمان خود را بدو دادند، گفت: خدا بر آنچه مى‌گوييم و كيل [و شاهد] است
گفت: «هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا با من با نام خدا پيمان استوارى ببنديد كه حتماً او را نزد من باز آوريد، مگر آنكه گرفتار [حادثه‌اى‌] شويد.» پس چون پيمان خود را با او استوار كردند [يعقوب‌] گفت: «خدا بر آنچه مى‌گوييم وكيل است.»
یعقوب گفت: تا شما برای من به خدا عهد و قسم یاد مکنید که او را برگردانید مگر آنکه (به قهر خدا) گرفتار و هلاک شوید من هرگز او را همراه شما نخواهم فرستاد. پس چون برادران عهد و قسم به خدا یاد کردند یعقوب گفت: خدا بر قول ما وکیل و گواه است (و او را فرستاد).
گفت: برادرتان را همراه شما [به مصر] نمی فرستم تا اینکه پیمان محکمی از خدا به من بسپارید که او را حتماً به من بازگردانید، مگر اینکه [به سبب بسته شدن همه راه ها به روی شما] نتوانید. پس هنگامی که پیمان استوارشان را به پدر سپردند، گفت: خدا بر آنچه می گوییم، وکیل است.
گفت: هرگز او را با شما نمى‌فرستم، تا با من به نام خدا پيمانى ببنديد كه نزد منش بازمى‌آوريد. مگر آنكه همه گرفتار شويد. چون با او عهد كردند، گفت: خدا بر آنچه مى‌گوييم گواه است.
گفت هرگز او را همراه شما نمی‌فرستم مگر آنکه عهدی به نام خدا به من بدهید که او را به نزد من باز آورید، مگر آنکه از هر سو گرفتار آیید، و چون عهدشان را دادند، [یعقوب‌] گفت خداوند بر آنچه می‌گوییم [و قول و قرار ما] [ناظر و] کارساز است‌
گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا مرا پيمانى استوار از خداى دهيد- يعنى به نام خدا سوگند خوريد، تا گروگانى باشد- كه هر آينه او را به من باز مى‌آريد مگر آنكه گرفتار شويد. پس چون او را پيمان استوار خويش بدادند، گفت: خداى بر آنچه گوييم [گواه و] نگاهبان است.
(سرانجام یعقوب گول سخنان فرزندان را خورد. ولی برای اطمینان خاطر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا این که عهد و پیمان مؤکّد و استوار با سوگند به خدا، با من نبندید که او را (سالم) به من برمی‌گردانید، مگر که (بر اثر مرگ و یا غلبه‌ی دشمن و یا عامل دیگر) قدرت از شما سلب گردد. (فرزندانش پیمانش را پذیرفتند و خدای را به شهادت طلبیدند.) هنگامی که با پدر پیمان بستند، گفت: خداوند آگاه و مطّلع بر آن چیزی است که (به همدیگر) می‌گوئیم.
گفت: «هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا پیمانی از خدایم بیاورید که به‌راستی او را بی‌چون نزد من باز آورید، مگر آنکه ناخودآگاه گرفتار شوید.» پس چون پیمان خود را برای او آوردند (یعقوب) گفت: «خدا بر آنچه می‌گوییم وکیل است.»
گفت نفرستمش با شما تا دهیدم گروگانی از خدا که بیاریدش بسوی من مگر آنکه فراگرفته شوید و هنگامی که دادندش گروگان خود را گفت خدا است بر آنچه گوئیم وکیل‌


يوسف ٦٥ آیه ٦٦ يوسف ٦٧
سوره : سوره يوسف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَوْثِقاً»: عهد و پیمان مؤکّد. «مَوْثِقاً مِّنَ اللهِ»: عهد و پیمانی که با سوگند خوردن به خدا مؤکّد گردد. «أَن یُحَاطَ بِکُمْ»: از طرف دشمن احاطه شوید. مرگ بر شما چیره شود. «وَکِیلٌ»: حافظ. مراقب. مطلع.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- یعقوب(ع) سرانجام با مسافرت بنیامین به مصر همراه دیگر فرزندانش ، موافقت نمود. (قال لن أُرسله معکم حتى تؤتون موثقًا)

۲- یعقوب(ع) روانه ساختن بنیامین به سفر مصر را ، منوط به آن دانست که فرزندانش وثیقه اى الهى بسپارند (با خدا پیمان ببندند و به نام او سوگند یاد کنند). (لن أُرسله معکم حتى تؤتون موثقًا من الله) «موثق» به معناى عهد و پیمان است که به دلیل «لام» قسم در «لتأتنّنى» عهد و پیمانى است همراه با سوگند. «من الله» بیانگر این است که باید سوگند به نام خدا و پیمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پیمان (حتى تؤتون موثقًا) ; یعنى، سوگند یاد کردن و پیمان بستن.

۳- یعقوب در توصیه بر حفاظت از بنیامین به فرزندانش تأکید کرد که هیچ عذرى جز مغلوب شدن و ناتوان گشتن را از آنان نخواهد پذیرفت. (حتى تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنى به إلاّ أن یحاط بکم)

۴- یعقوب(ع) ، علاقه اى وافر به بنیامین و سلامتى او داشت و جدایى و فراق او برایش رنج آور بود. (لتأتنّنى به) جمله هاى «إنا له لحافظون» و «فالله خیر حافظاً» در آیات پیشین دلالت بر آن داشت که یعقوب(ع) خواهان نرسیدن گزند و آسیب به بنیامین بود و جمله «لتأتنّنى به» (او را نزد من آورید) حاکى است که دورى او نیز بر آن حضرت مشکل بود و خواهان حضور وى نزد خویش بود.

۵- یعقوب(ع) از فرزندانش انتظار نداشت با به خطر انداختن خویش در حفظ بنیامین و باز گرداندن او تلاش کنند. (إلاّ أن یحاط بکم) احاطة که ظاهراً مصدر «یحاط» است به معناى گرفتن پیرامون چیزى از همه جوانب آن است و در آیه شریفه کنایه از مغلوب شدن و بسته شدن همه راهها و چاره هاست.

۶- یعقوب(ع) از فرزندانش خواست صورت ناتوانى و عذر را ، در سوگندشان بر محافظت از بنیامین و باز گرداندن او استثنا کنند. (لتأتنّنى به إلاّ أن یحاط بکم) ظاهر این است که عبارت «إلاّ أن یحاط بکم» استثنا از قسم - که مفاد «لتأتنّنى به» است - مى باشد. بر این اساس یعقوب(ع) به فرزندانش توصیه کرد که در اجراى صیغه سوگند مورد عذر و ناتوانى را استثنا کنند و چنین بگویند: «والله لنأتینک به إلاّ أن یحاط بنا» (به خدا سوگند بنیامین را به تو باز مى گردانیم مگر مغلوب شویم و همه راهها و چاره ها بر ما بسته شود).

۷- هنگام سوگند یاد کردن و پیمان بستن با خدا، شایسته است صورت ناتوانى از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود. (لتأتنّنى به إلاّ أن یحاط بکم)

۸- وفا نکردن به عهد و قسم در صورت استثناى موارد عذر و ناتوانى ، پیامدى (عقوبت ، کفاره و ...) نخواهد داشت. (لتأتنّنى به إلاّ أن یحاط بکم ... قال الله على ما نقول وکیل)

۹- استطاعت شرط لزوم وفا به عهد ، قسم و تکالیف الهى است. (إلاّ أن یحاط بکم)

۱۰- سوگند به نام خدا و پیمان بستن با او ، داراى جایگاهى ویژه در آیین یعقوب(ع) و در نزد خاندان او (حتى تؤتون موثقًا من الله ... إلاّ أن یحاط بکم)

۱۱- مشروعیت سوگند به خدا و پیمان بستن با او در ادیان گذشته و لزوم پایبندى به آنها (حتى تؤتون موثقًا)

۱۲- لزوم پایبندى به عهد و قسم و عمل به مقتضاى آن (حتى تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنى به)

۱۳- فرزندان یعقوب سوگند یاد کردند و با خدا پیمان بستند که در حد استطاعت، از بنیامین مراقبت کنند و او را به نزد پدر باز گردانند. (حتى تؤتون موثقًا ... فلما ءاتوه موثقهم)

۱۴- یعقوب(ع) خداوند را وکیل خویش بر میثاق و تعهد فرزندان قرار داد. (قال الله على ما نقول وکیل)

۱۵- یعقوب(ع) فرزندانش را به مجازاتهاى الهى در صورت شکستن سوگند و پیمانشان ، هشدار داد. (قال الله على ما نقول وکیل) سیاق آیه دلالت دارد که غرض یعقوب(ع) از وکیل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وکالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.

۱۶- شکستن سوگند و وفا نکردن به پیمانهاى الهى ، گناه و موجب عقوبت از ناحیه خداوند است. (الله على ما نقول وکیل)

۱۷- یعقوب(ع) براى واداشتن فرزندانش به پایبندى به سوگند و پیمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا کرد. (الله على ما نقول وکیل) از جمله «الله ...» در صورتى که آن را جمله اى خبرى بدانیم ، برداشت فوق استفاده مى شود.

۱۸- ضرورت توکل بر خداوند (الله على ما نقول وکیل)

موضوعات مرتبط

  • آل یعقوب: سوگند در آل یعقوب ۱۰
  • احکام: ۷، ۸
  • ادیان: تعالیم ادیان ۱۱
  • برادران یوسف: برادران یوسف و بنیامین ۱۳; برادران یوسف و مسافرت بنیامین ۱; سوگند برادران یوسف ۲، ۱۳; عهد برادران یوسف ۲، ۱۳; محدوده مسؤولیت برادران یوسف ۳، ۵، ۶; وثیقه برادران یوسف ۲; هشدار به برادران یوسف ۱۵
  • بنیامین: رضایت به مسافرت بنیامین ۲; محافظت از بنیامین ۳، ۵، ۶، ۱۳
  • تکلیف: قدرت در تکلیف ۹
  • توکل: اهمیت توکل بر خدا ۱۸
  • خدا: تهدید به کیفرهاى خدا ۱۵; عهد با خدا ۷، ۱۱، ۱۳; وکالت خدا ۱۴
  • ذکر: ذکر گواهى خدا ۱۷; ذکر نظارت خدا ۱۷
  • سوگند: احکام سوگند ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲; استثناء در سوگند ۷، ۸; اهمیت سوگند به خدا ۱۰; اهمیت وفاى به سوگند ۱۷،۱۲،۱۱; سوگند به خدا ۱۱; سوگند در ادیان ۱۱; شرایط وفاى به سوگند ۹; عجز در وفاى به سوگند ۷، ۸; کیفر حنث سوگند ۱۵; گناه حنث سوگند ۱۶
  • عهد: احکام عهد ۷، ۸، ۹، ۱۲; اهمیت وفاى به عهد ۱۲، ۱۷; شرایط وفاى به عهد ۹; عجز در وفاى به عهد ۷، ۸; عهد در ادیان ۱۱
  • عهدشکنى: کیفر عهدشکنى ۱۵; گناه عهدشکنى ۱۶
  • کیفر: موجبات کیفر ۱۶
  • یعقوب(ع): انتظارات یعقوب(ع) ۵; توصیه هاى یعقوب(ع) ۳; خواسته هاى یعقوب(ع) ۶; رضایت یعقوب(ع) ۱; روش برخورد یعقوب(ع) ۱۷; سوگند در دین یعقوب(ع) ۱۰; شرایط رضایت یعقوب(ع) ۲; عوامل رنج یعقوب(ع) ۴; قصه یعقوب(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۱۴; محبت یعقوب(ع) به بنیامین ۴; وکیل یعقوب(ع) ۱۴; هشدارهاى یعقوب(ع) ۱۵; یعقوب(ع) و برادران یوسف ۳، ۶، ۱۷; یعقوب(ع) و خواسته هاى برادران یوسف ۱; یعقوب(ع) و مسافرت بنیامین ۱، ۲; یعقوب(ع) و عهد برادران یوسف ۱۴; یعقوب(ع) و فراق بنیامین ۴
  • یوسف(ع): قصه یوسف(ع) ۱۳

منابع