النحل ٧٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

خداوند شما را آفرید؛ سپس شما را می‌میراند؛ بعضی از شما به نامطلوب‌ترین سنین بالای عمر می‌رسند، تا بعد از علم و آگاهی، چیزی ندانند (و همه چیز را فراموش کنند)؛ خداوند دانا و تواناست!

|و خدا شما را آفريد، سپس جان شما را مى‌گيرد، و برخى از شما به پست‌ترين دوران عمر مى‌رسد تا [سر انجام‌] هر چه را آموخته است از ياد ببرد. به راستى خدا داناى تواناست
و خدا شما را آفريد، سپس [جان‌] شما را مى‌گيرد، و بعضى از شما تا خوارترين [دوره‌] سالهاى زندگى [فرتوتى‌] بازگردانده مى‌شود، به طورى كه بعد از [آن همه‌] دانستن، [ديگر] چيزى نمى‌دانند. قطعاً خدا داناى تواناست.
و خدا شما را آفریده و سپس می‌میراند؛ و بعضی از شما را به سن انحطاط پیری می‌رسانند که هر چه دانسته همه را فراموش می‌کند. همانا خداست که همیشه دانا و تواناست.
و خدا شما را آفرید، آن گاه شما را می میراند، برخی از شما به سوی پست ترین مرحله عمر [که سالخوردگی و فرتوتی است] برگردانده می شود، تا پس از دانش اندکی که داشت چیزی را نداند؛ یقیناً خدا دانا و تواناست.
خدا شما را بيافريد، آنگاه مى‌ميراند و از ميان شما كسى را به فرتوتى مى‌رساند تا هر چه را كه آموخته است از ياد ببرد، زيرا خدا دانا و تواناست.
و خداوند [است که‌] شما را آفریده است و سپس جانتان را می‌گیرد، و بعضی از شما هستند که به حد اعلای فرتوتی می‌رسند، چندانکه پس از دانستن [بسیاری چیزها] چیزی ندانند، بی‌گمان خداوند دانای تواناست‌
و خدا شما را آفريد سپس جان شما را برگيرد و از شما كس هست كه به فروترين [دوران‌] عمر- پيرى و فرتوتى- بازگردانده شود تا [سرانجام‌] پس از دانايى چيزى نداند. همانا خدا دانا و تواناست.
خداوند شما را آفریده است (و روزگاری را برایتان تعیین کرده است که در آن زندگی می‌کنید و کتاب خوشبختی یا بدبختی خود را می‌نویسید و) سپس شما را می‌میراند و (به سوی خویش برمی‌گرداند). برخی از شما به سنین بالای عمر می‌رسند (و) به گونه‌ای (فرتوت می‌شوند که کارشان بدانجا می‌کشد) که پس از (آن همه) علم و آگهی (و تجربه‌ای که در زندگی آموخته‌اند) چیزی نخواهند دانست (و همه چیز را فراموش می‌کنند. چرا که از فعّالیّت سلولهای بدن کاسته شده است و استخوانها و عضلات و اعصاب سستی گرفته است). بی‌گمان خدا (از اسرار آفریدگان خود) آگاه و توانا (بر هر آن چیزی) است (که بخواهد).
و خدا شما را آفرید؛ سپس (جانهای) شما را می‌گیرد. و بعضی از شما تا خوارترین (دوره‌ی) سال‌های زندگی [:فرتوتی] باز گردانده می‌شود، تا پس از دانستنی اندک، (دیگر) چیزی نداند. بی‌گمان خدا بس دانایی بسیار تواناست.
و خدا بیافریدتان و سپس بمیراندتان و از شما است آنکه گردانیده شود بسوی پسترین عمر تا نداند پس از دانست چیزی را همانا خدا است دانای توانا


النحل ٦٩ آیه ٧٠ النحل ٧١
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَرْذَلِ الْعُمُرِ»: پست‌ترین مراحل زندگی. دوره‌ای که انسان در آن فرتوت و خرِف می‌گردد و همچون کودک ناتوان و نادان می‌شود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- آفرینش و مرگ انسانها به دست خداوند است. (و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم)

۲- مرگ، دریافت کامل روح انسان از ناحیه خداوند است نه نابودى وى (و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم) «توفّى» (از باب تفعل) به معناى اخذ شىء به تمام و کمال است. بدیهى است که هنگام مرگ، جسم انسان در زمین باقى مى ماند و آنچه توسط خداوند دریافت مى شود، حقیقتى به نام روح است.

۳- روح انسان، تشکیل دهنده حقیقت و هویت انسانى وى است. (و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم) برداشت فوق بر این اساس است که هنگام مرگ جسم انسان هم چنان باقى است و آنچه توسط خداوند دریافت مى شود، همان روح است که از آن با ضمیر «کم» تعبیر شده است.

۴- آغاز زندگى انسان از پایین ترین مراتب ادراکى و جسمانى و بازگشت وى در پایان، به همان نقطه * (و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم و منکم من یردّ إلى أرذل العمر) در ماده «یردّ» معنای بازگشت نهفته است. بنابراین، آیه دلالت می کند به اینکه، انسان ابتدا در نقطه اى قرار داشته، سپس سیر تکاملى را دنبال کرده است و در نهایت هم به همان نقطه آغازین باز مى گردد. خداوند از نقطه آغازین به عنوان پست ترین نقطه حیات یاد کرده است.

۵- ضعف قواى جسمى و فکرى انسان در کهنسالى، نمودار مقهور بودن او در برابر تدبیر الهى است. (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر) تذکر خداوند به ناتوانى انسان پس از دوران توانایى، مى تواند اشاره به مقهوریت انسان در برابر تدبیر الهى داشته باشد; زیرا واژه «یُردّ» که به صورت مجهول آمده، اختیار را از انسان نفى مى کند و تعبیر «الله خلقکم» در صدر آیه مى تواند اشاره به این داشته باشد که آن بازگشت در اختیار کسى است که حیات و مرگ به دست اوست.

۶- برخى از انسانها، از حفظ دستاوردهاى علمى خویش در همه مراحل زندگى ناتوانند. (و منکم من یردّ إلى ... لکى لایعلم بعد علم شیئًا)

۷- دوران کهنسالى همراه با نادانى، از پست ترین مراحل زندگى انسان (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر لکى لایعلم بعد علم شیئًا)

۸- برخى از انسانها آن چنان به پیرى مى رسند که تمامى اندوخته هاى علمى خود را از دست مى دهند. (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر لکى لایعلم بعد علم شیئًا)

۹- زندگى بدون علم و آگاهى، پست و بى ارزش است. (من یردّ إلى أرذل العمر لکى لایعلم بعد علم شیئًا) برداشت فوق، به خاطر این نکته است که خداوند مرحله اى را که انسان چیزى نمى داند و فاقد آگاهى است، پست ترین مرحله دانسته است.

۱۰- خداوند، داراى علم و قدرت گسترده (إن الله علیم قدیر)

۱۱- آفرینش و مرگ و اعطاى دانش و سلب آن از انسان، جلوه اى از علم و قدرت الهى است. (و الله خلقکم ثمّ یتوفّ-کم ... إن الله علیم قدیر)

۱۲- علم و قدرت انسان، ناپایدار و علم و قدرت خداوند، همیشگى است. (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر لکى لایعلم بعد علم شیئًا إن الله علیم قدیر)

روایات و احادیث

۱۳- «عن أبى جعفر(ع): إذا بلغ العبد مائة سنة فذلک أرذل العمر;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: هر گاه بنده خدا به صد سال مى رسد، [عمر او] «أرذل العمر» است».

۱۴- «عن على(ع) فى قوله «و منکم من یردّ إلى أرذل العمر» قال: خمس و سبعون سنة;[۲] از على(ع) روایت شده که درباره قول خدا «و منکم من یردّ إلى أرذل العمر» فرمود: «أرذل العمر» سن ۷۵ سالگى است».

۱۵- «روى: أن أرذل العمر أن یکون عقله عقل إبن سبع سنین;[۳] روایت شده است که «أرذل العمر» آن است که [در اثر پیرى] عقل انسان مانند عقل بچه هفت ساله باشد».

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۹
  • اسماء و صفات: علیم ۱۰; قدیر ۱۰
  • انسان: ابعاد انسان ۳; پیرى انسان ۱۳; حقیقت انسان ۳; خلقت انسان ۱۱; عجز انسان ها ۶; علم انسان ها ۶، ۱۱; عمر انسان ۴، ۶، ۷، ۸; فراموشى انسان ۱۱; فرجام انسان ۴; مرگ انسان ها ۱۱; مقهوریت انسان ۵; منشأ خلقت انسان ۱; ناپایدارى علم انسان ۱۲; ناپایدارى قدرت انسان ۱۲
  • پیرى: آثار پیرى ۱۵; جهل در پیرى ۷; ضعف در پیرى ۵; فراموشى در پیرى ۸
  • خدا: افعال خدا ۱، ۱۲; تدبیر خدا ۵; جاودانگى علم خدا ۱۲; جاودانگى قدرت خدا ۱۲; علم خدا ۱۰; قدرت خدا ۱۰; نشانه هاى علم خدا ۱۱; نشانه هاى قدرت خدا ۱۱
  • روح: قابض روح ۲; نقش روح ۳
  • زندگى: زندگى بی ارزش ۹
  • علم: ارزش علم ۹
  • عمر: آغاز عمر ۴; بدترین دوران عمر ۷، ۱۳، ۱۴، ۱۵; دورانهاى عمر ۴، ۶، ۸
  • مرگ: حقیقت مرگ ۲; منشأ مرگ ۱

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۷۹; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳۷۶، ح ۱.
  2. تفسیر طبرى، ج ۷، ص ۶۱۵; الدرالمنثور، ج ۵- ، ص ۱۴۶.
  3. خصال صدوق، ص ۵۴۶، ح ۲۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۷، ح ۱۴۴