يوسف ١٠١
ترجمه
يوسف ١٠٠ | آیه ١٠١ | يوسف ١٠٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِنَ الْمُلْکِ»: از ملک و حکومت، حرف (مِنْ) میتواند تبعیضیّه باشد، و میتواند زائد بوده و (الْمُلْکِ) مفعول باشد. یعنی ملک و حکومت را. «تَأْوِیلِ»: تعبیر. «الأحَادِیثِ»: جمع حدیث. خوابها (نگا: یوسف / ). «فَاطِرَ»: آفریننده. نوآفرین. «تَوَفَّنِی»: مرا بمیران. جانم را بگیر. «مُسْلِماً»: مسلمان. حال است. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»: این عبارت، بیانگر عبودیّت کامل و نیاز شدید به کمک خدا و طلب حسن ختام زندگی از او است، و تعلیمی است برای پیروان یوسف و همه مؤمنان دیگر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لاَ شَرِيکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ... (۲) فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا... (۲) وَ مَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ... (۳) فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ... (۰) فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ... (۱) يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ... (۰) رَبِ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَ وَ... (۱) فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۰۲ - ۹۳، سوره يوسف
- بيان آيات راجع به بازگشت برادران نزد پدر با پيراهن يوسف (عليه السلام ) وعزيمت آل يعقوب به مصر و...
- پس از سالها جدايى يعقوب (ع ) بوى يوسف را مى شنود
- مقصود از گمراهى نسبت داده شده به يعقوب در (انك لفى ضلالك القديم )
- ديدار يوسف (ع ) با پدر و مادرش پس از فراق طولانى
- به سجده افتادن در برابر يوسف ، براى پرستش او نبوده است
- فتوت و جوانمردى يوسف (ع ) در حق برادرانش
- يوسف (ع ) خداوند را به جهت الطافش حمد و ثنا مى گويد
- حمد و ثنا و بر شمردن نعمتهاى خداوند در ادامه گفتار يوسف (ع )
- معناى اينكه يوسف (عليه السلام ) از خدا مى خواهد: ((مرا مسلم بميران و به صالحان ملحق بساز))
- بحث روايتى (رواياتى پيرامون ملاقات برادران با يوسف (عليه السلام ) در مصر و...
- پيراهن يوسف از بهشت نازل شده بود
- چند روايت در مورد علت تاءخير در تسويف يعقوب (عليه السلام ) در دعا براى آمرزش فرزندان (سوف استغفرلكم ربّى )
- رواياتى درباره سجده يعقوب (عليه السلام ) و فرزندانش در برابر يوسف (عليه السلام )
- رواياتى در مورد حليت نعمتهاى دنيوى و جواز بهره بردارى از آنها
- گفتارى در چند پيرامون داستان يوسف (عليه السلام )
- ۱ داستان يوسف (عليه السلام ) در قرآن
- ۲ ثناى خداوند بر يوسف (عليه السلام ) و مقام معنوى او
- ۳ داستان يوسف (عليه السلام ) از نظر تورات
- گفتارى در چند فصل پيرامون رويا
- ۱ اعتناى مردم نسبت به رويا
- ۲- رويا داراى حقيقت است
- ۳ خواب هاى راست عوالم سه گانه و سه گانه رؤ يا
- ۴ مؤ يد آنچه درباره رؤ يا گفته شد، در قرآن
نکات آیه
۱- یوسف(ع) ، پس از برشمردن احسانها و نعمتهاى خدادادیش براى یعقوب(ع) ، به ستایش خداوند و دعا به درگاه او پرداخت. (رب قد ءاتیتنى ... فاطر السموت و الأرض ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
۲- توجه به ربوبیّت خداوند از آداب دعا و نیایش است. (رب قد ءاتیتنى ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
۳- یوسف(ع) با یادآورى نعمتهاى الهى و توجه به ربوبیّت و علم و حکمت فراگیر خداوند ، خویشتن را در محضر او احساس کرد. (إن ربى لطیف لما یشاء إنه هو العلیم الحکیم. رب قد ءاتیتنى) تغییر سیاق ; یعنى، التفات از غیبت (إن ربى ... إنه هو العلیم) به خطاب (رب قد ءاتیتنى) حاوى نکاتى است از جمله اینکه یوسف(ع) با یاد کردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبیّت و علم و حکمت مطلق الهى، به این حقیقت توجه پیدا کرد که خداوند حاضر و ناظر است. از این رو خود را در محضر او احساس کرد و او را مخاطب قرار داد.
۴- توجّه آدمى به اسما و صفات خدا ، زمینه ساز دیدن خویش در محضر او و روى آورى به دعا و نیایش به درگاه وى (إنه هو العلیم الحکیم. رب قد ءاتیتنى من الملک ... توفنى مسلمًا)
۵- خداوند ، اعطا کننده حکومت و فرمانروایى به یوسف(ع) (رب قد ءاتیتنى من الملک)
۶- قلمرو حکومتى یوسف(ع) محدود بود و فراگیر همه سرزمینها نمى شد. (قد ءاتیتنى من الملک) برداشت فوق با توجه به اینکه «من» در «من الملک» براى تبعیض است ، استفاده شده است.
۷- بهره مند شدن از قدرت و مکنت از نعمتهاى بزرگ الهى است. (رب قد ءاتیتنى من الملک) از آن جا که یوسف(ع) در مقام سپاسگزارى و بیان الطاف خداوند است ، معلوم مى شود: آنچه نام برده از نعمتهاى الهى است و از اینکه در میان نعمتهاى بى شمار الهى چندین نعمت را یادآور شده است ، عظمت و بزرگى آنها را مى توان استفاده کرد.
۸- یوسف(ع) برخوردار از علم به تأویل رؤیاها و تحلیل حوادث (علمتنى من تأویل الأحادیث) «احادیث» جمع حدیث است. صاحب مفردات در معناى کلمه حدیث گفته است: «هر کلامى که با شنیدن و یا از طریق وحى - چه در بیدارى و چه در خواب - به انسان برسد به آن حدیث گفته مى شود». بنابراین مراد از احادیث هم مى تواند رؤیاها باشد و هم مى تواند حوادث و رویدادها باشد.
۹- دانش یوسف(ع) به تعبیر و تأویل رؤیاها و تحلیل حوادث و رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود. (علمتنى من تأویل الأحادیث) برداشت فوق با توجه به «من» که براى تبعیض است ، استفاده مى شود.
۱۰- خداوند ، آموزگار یوسف(ع) در تأویل و تحلیل رؤیاها و حوادث (رب قد ... علمتنى من تأویل الأحادیث)
۱۱- دانش تعبیر رؤیاها و تحلیل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمتهاى خداوند است. (و علمتنى من تأویل الأحادیث)
۱۲- خداوند پدید آورنده آسمانها و زمین (فاطر السموت و الأرض) «فاطر» به معناى آفریننده و پدید آورنده است. این کلمه در آیه شریفه مناداست ; یعنى: «یافاطر السموت».
۱۳- جهان آفرینش حاوى آسمانهاى متعدد (فاطر السموت)
۱۴- خداوند ، ولى و سرپرست انسانهاست و امور ایشان به تمامى در اختیار اوست. (أنت ولىّ فى الدنیا و الأخرة )
۱۵- ولایت و سرپرستى خدا محدود به زمان و مکان نبوده و در دنیا و آخرت نافذ است. (أنت ولىّ فى الدنیا و الأخرة )
۱۶- آفریننده هستى تنها حقیقت شایسته و توانمند براى سرپرستى و ولایت بر آدمیان (فاطر السموت و الأرض أنت ولىّ فى الدنیا و الأخرة ) یوسف(ع) پس از توصیف خداوند به پدید آورنده آسمانها و زمین (هستى) او را ولىّ خویش مى خواند تا به این حقیقت اشاره کند که: چون خدا خالق هستى است ، ولىّ و سرپرست است.
۱۷- برخوردارى یوسف(ع) از قدرت و مکنت و بهره مندى او از دانش تعبیر رؤیاها و تحلیل حوادث ، پرتوى از ولایت خداوند بر او بود. (قد ءاتیتنى من الملک و علمتنى ... أنت ولىّ فى الدنیا و الأخرة )
۱۸- لزوم تسلیم شدن در برابر خداوند و احکام و مقدرات او (توفنى مسلمًا) «اسلام» (مصدر مسلماً) به معناى تسلیم شدن و انقیاد است. نیاوردن متعلق «مسلماً» براى رساندن شمول و عموم آن مى باشد ; یعنى ، تسلیم در برابر هر آنچه خداوند بخواهد فرمان دهد و یا تقدیر کند.
۱۹- تسلیم خدا بودن در تمامى عمر و در حال مردن ، از دعاها و درخواستهاى یوسف(ع) به درگاه خداوند (توفنى مسلمًا)
۲۰- تسلیم خدا بودن تا پایان عمر ، از نعمتهاى بزرگ الهى است. (توفنى مسلمًا) جمله «مرا در حال تسلیم بمیران» (توفنى مسلماً) کنایه از این است که من همواره تسلیم تو باشم به گونه اى که در هر لحظه و شرایطى که جان دادم ، با این وصف قرین بوده باشم.
۲۱- خداوند ، انسانها را مى میراند و جانشان را باز مى گیرد. (توفنى مسلمًا) «توفّى» به معناى گرفتن کامل و تمام است و مراد از آن میراندن مى باشد ; چون میراندن آدمى ، گرفتن جان و روح اوست.
۲۲- زیستن با صالحان در سراى آخرت از نعمتهاى گران سنگ الهى است. (و ألحقنى بالصلحین) جمله «ألحقنى» پس از «توفنى مسلماً» مى رساند که مراد از الحاق ، الحاق در قیامت و سراى آخرت است.
۲۳- ملحق شدن به صالحان در سراى آخرت ، از تقاضاهاى یوسف(ع) در نیایشش به درگاه خداوند (و ألحقنى بالصلحین)
۲۴- انسان باید براى تسلیم بودن در برابر خدا و عاقبت به خیر شدن و زیستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا کرده و به درگاه خدا نیایش کند. (توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
۲۵- پذیرش ولایت خداوند ، زمینه ساز تسلیم شدن در برابر خدا و شایسته بودن براى همزیستى با صالحان در سراى آخرت (أنت ولىّ فى الدنیا و الأخرة توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
۲۶- یاد کردن از نعمتهاى خداوند و ستایش کردن او با صفاتى شایسته ، از آداب دعا به درگاه اوست. (رب قد ءاتیتنى من الملک ... فاطر السموت و الأرض ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
۲۷- فرمانبردارى از خداوند و تسلیم او بودن ، شرط درآمدن به جرگه صالحان است. (توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحین)
روایات و احادیث
۲۸- «عن أبى عبدالله(ع) یقول: بینا رسول الله(ص) جالس فى أهل بیته إذ قال: أحبّ یوسف أن یستوثق لنفسه ... لما عزل له عزیز مصر عن مصر ... خرج إلى فلاة من الأرض فصلى رکعات فلما فرغ رفع یده إلى السماء فقال: «رب قد آتیتنى من الملک و علّمتنى من تأویل الأحادیث فاطر السماوات و الأرض أنت ولیى فى الدنیا و الأخرة» قال: فهبط إلیه جبرئیل فقال له: یا یوسف ما حاجتک؟ فقال: رب «توفنى مسلماً و ألحقنى بالصالحین» فقال أبوعبدالله(ع) خشى الفتن ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که مى فرمود: رسول خدا(ص) زمانى در جمع خانواده خود نشسته بود که بى مقدمه فرمود: یوسف دوست داشت کار خود را محکم کند ... هنگامى که عزیز مصر به نفع او از ریاست مصر برکنار شد ... یوسف به بیانانى رفت و چند رکعت نماز خواند و چون فارغ شد، دست به سوى آسمان برداشت و گفت: «رب قد آتیتنى ...». [پیامبر(ص) ]فرمود: پس جبرئیل بر یوسف فرود آمد و به او گفت: اى یوسف! حاجت تو چیست؟ یوسف گفت: پروردگارا! «توفنى مسلماً و ألحقنى بالصالحین» سپس امام صادق(ع) فرمود: یوسف از فتنه ها ترسید».
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۱۳; خالق آسمان ها۱۲
- آفرینش: ولایت خالق آفرینش ۱۶
- ارواح: قابض ارواح ۲۱
- اسماء و صفات: فاطر ۱۲ اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۲۷
- انسان: ولىّ انسان ها ۱۴، ۱۶
- تسلیم: آثار تسلیم به خدا ۲۷; اهمیت تسلیم به خدا ۱۸، ۲۴; اهمیت تسلیم به دین ۱۸; اهمیت تسلیم به مقدرات ۱۸; زمینه تسلیم به خدا ۲۵
- تقرب: زمینه تقرب ۴
- حمد: حمد خدا ۱، ۲۶
- خدا: آثار قبول ولایت خدا ۲۵; احسان خدا ۱; اختصاصات خدا ۱۶; اختیارات خدا ۱۴; تعالیم خدا ۱۰; خالقیت خدا ۱۲; عطایاى خدا ۵; نشانه هاى ولایت خدا ۱۷; نعمتهاى خدا ۱، ۷، ۱۱، ۲۰، ۲۲; نقش خدا ۲۱; ولایت اخروى خدا ۱۵; ولایت دنیوى خدا ۱۵; ولایت مطلق خدا ۱۵; ویژگیهاى ولایت خدا ۱۵
- دانش: اهمیت دانش تحلیل حوادث ۱۱; اهمیت دانش تعبیر رؤیا ۱۱
- دعا: آداب دعا ۲، ۲۶; اهمیت دعا ۲۴; زمینه دعا ۴ ذکر: آثار ذکر ۴; آثار ذکر حکمت خدا ۳; آثار ذکر ربوبیت خدا ۳; آثار ذکر علم خدا ۳; آثار ذکر نعمت ۳;ذکر اسما وصفات ۴; ذکر ربوبیت خدا ۲; ذکر نعمت ۲۶
- زمین: خالق زمین ۱۲
- صالحان: شرایط همنشینى با صالحان ۲۷; همنشینى اخروى با صالحان ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵
- فرجام: اهمیت حسن فرجام ۲۰، ۲۴
- مرگ: منشأ مرگ ۲۱
- نعمت: مراتب نعمت ۷، ۲۰، ۲۲; نعمت تسلیم به خدا ۲۰; نعمت حکومت ۷; نعمت دانش تحلیل حوادث ۱۱; نعمت دانش تعبیر رؤیا ۱۱; نعمت قدرت ۷; نعمت همنشینى با صالحان ۲۲
- ولایت: ملاک ولایت ۱۶
- یوسف(ع): احسان به یوسف(ع) ۱; انقیاد یوسف(ع) ۱۹; حکومت یوسف(ع) ۱۷; دانش تحلیل حوادث یوسف(ع) ۸، ۹، ۱۰، ۱۷; دانش تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۸، ۹، ۱۰، ۱۷; دعاى یوسف(ع) ۱، ۱۹، ۲۳، ۲۸; زمینه تقرب یوسف(ع) ۳; شکرگزارى یوسف(ع) ۱; فضایل یوسف(ع) ۵، ۸; قصه یوسف(ع) ۱; محدوده حکومت یوسف(ع) ۶; محدوده علم یوسف(ع) ۹; معلم یوسف(ع) ۱۰; منشأ حکومت یوسف(ع) ۵; منشأ علم یوسف(ع) ۱۰، ۱۷; منشأ قدرت یوسف(ع) ۱۷; نعمتهاى یوسف(ع) ۱; ولىّ یوسف(ع) ۱۷; یوسف(ع) در محضر خدا ۳; یوسف(ع) و صالحان ۲۳; یوسف(ع) و یعقوب(ع) ۱
منابع
- ↑ تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۱۹۹، ح ۸۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۷۲، ح ۲۲۰.