البقرة ٦١
ترجمه
البقرة ٦٠ | آیه ٦١ | البقرة ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُدْعُ»: فراخوان. «بَقْلِ»: سبزیجات. از قبیل: نعناع و کرفس و تره. «قِثَّآء»: خیار. خیار چنبر. «فُوم»: سیر. «بَصَل»: پیاز. «أَدْنَی»: ناچیز. «خَیْرٌ»: خوب. «مِصْراً»: شهری. «الْمَسْکَنَةُ»: خواری و بیچارگی. «بَآءُوا»: برگشتند. «بَآءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللهِ»: خشم خدا را با خود آوردند. مورد خشم خدا قرار گرفتند. «عَصَوْا»: سرپیچی کردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أُولٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقّاً... (۳) فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ... (۴) وَ يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ... (۲) قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا... (۰)
تفسیر
نکات آیه
۱ - بنى اسرائیل، از بسنده کردن به «منّ» و «سلوى» ناخشنود بوده، و از اکتفا کردن به آن اظهار ناشکیبایى مى کردند. (لن نصبر على طعام وحد) مراد از «طعام واحد» به قرینه آیه ۵۷ «من» و «سلوى» مى باشد.
۲ - بنى اسرائیل، از یکنواختى خوراک خویش (منّ و سلوى) به موسى(ع) شکایت کردند. (و إذ قلتم یموسى لن نصبر على طعام وحد)
۳ - انسان تنوع طلب و ناشکیبا بر یکنواختى است. (لن نصبر على طعام وحد)
۴ - بنى اسرائیل، از موسى (ع) خواستند تا رفع یکنواختى طعامشان را از درگاه خدا مسألت کند و آنان را به غذاهاى متنوع برساند. (لن نصبر على طعام وحد فادع لنا ربک) به قرینه «لن نصبر ...» مورد دعا بر طرف شدن یکنواختى خوراکیهاست و به دلیل «یخرج لنا ...» مورد دعا دستیابى به خوراکیهاى گیاهى نیز هست. بنابراین بنى اسرائیل دو تقاضا داشتند: ۱- بر طرف شدن یکنواختى غذا; ۲- دستیابى به خوراکیهاى گیاهى.
۵ - بنى اسرائیل، از موسى(ع) خواستند تا براى رسیدن به خوراکیهاى گیاهى به درگاه خدا دعا کند. (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض)
۶ - قوم موسى، خواهان خوراکیهاى گیاهى و روییده شده از زمین بودند. (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و ... بصلها) عبارت «مما تنبت الأرض» (آنچه از زمین برویاندش) دلالت بر این دارد که: قوم موسى، خوراکیهایى را طلب مى کردند که گیاهى بوده و محصول زمین باشد. اضافه شدن کلمات «بقل» و «بصل» به ضمیر «ها» - که به «الأرض» بر مى گردد - (سبزیجات زمین و ... پیاز زمین)، بیانگر تأکید آنان بر زمینى بودن خوراکیهاى درخواستى است.
۷ - بنى اسرائیل عصر بعثت، ویژگیها و خصوصیات روحى اسلاف و گذشتگان خویش را دارا بودند. (إذ قلتم یموسى لن نصبر على طعام وحد) نسبت دادن کردارها و گفتارهاى گذشتگان بنى اسرائیل به بنى اسرائیل عصر بعثت و گفتن «إذ قلتم» به جاى «إذ قالوا» گویاى این است که: بنى اسرائیل عصرهاى بعد در روحیات و رفتارهاى اجتماعى، همسان گذشتگان خود بودند.
۸ - قوم موسى مطمئن به استجابت دعاى موسى(ع) بودند. (فادع لنا ربک یخرج لنا) فعل «یخرج» مجزوم است و حکایت از شرطى مقدر دارد; یعنى: «ادع لنا ربک ان تدع یخرج ...; دعا کن، اگر دعا کردى خداوند پدید خواهد آورد ...» این سخن دلالت بر اطمینان قوم موسى به استجابت دعاى او دارد.
۹ - گرایش طبیعى انسان به بهره بردارى از زمین (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض) بنى اسرائیل، از تنوع نداشتن غذا شکایت داشتند و در تقاضاى خویش قید کردند که تنوع غذاها، از روییدنیهاى زمین باشد. این نشان مى دهد که آدمى به بهره بردارى از زمین علاقه مند است و به آن گرایش دارد.
۱۰ - قوم موسى در صحراى سینا از غذاهاى روییدنى زمین بى بهره بودند. (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض)
۱۱ - پدید آمدن گیاهان از زمین، در اختیار خداوند و به دست اوست. (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض)
۱۲ - خداوند، حاکم بر عوامل طبیعى است. (یخرج لنا مما تنبت الأرض)
۱۳ - قوم موسى معتقد به ربوبیت و حاکمیت خداوند بر طبیعت (فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض)
۱۴ - سبزیجات، خیار، گندم، عدس و پیاز از خوراکیهایى که قوم موسى خواهان آن بودند. (یخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و ... بصلها) «فوم» به معناى گندم است. برخى از اهل لغت گفته اند که به معناى سیر نیز به کار مى رود و نیز گفته شده که «فوم» به گندم و دیگر حبوباتى که با آن نان پخته شود اطلاق مى گردد.
۱۵ - «منّ» و «سلوى» خوراکى بهتر در مقابل آنچه که قوم موسى در پى دستیابى به آن بودند. (قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خیر) «أدنى» از «دنو» و به معناى نزدیکتر است که به قرینه «خیر» مراد از آن پست تر مى باشد. قابل ذکر است که برخى «أدنى» را از «دنائة» (پست) دانسته اند. بر این مبنا معناى حقیقى «أدنى» پست تر خواهد بود.
۱۶ - موسى (ع) مردمش را به خاطر تقاضاى غذایى پست تر در مقابل از دست دادن غذایى بهتر، سرزنش کرد. (قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خیر) استفهام در «أتستبدلون» انکار توبیخى است. ضمیر در «قال» مى تواند به «ربک» برگردد و مى تواند به «موسى» ارجاع شود در برداشت فوق دومین احتمال لحاظ شده است.
۱۷ - قوم موسى به مصلحت خویش در انتخاب غذا ناآگاه بودند. (قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خیر)
۱۸ - بنى اسرائیل، در صورت دستیابى به خوراکیهاى دلخواه (سبزیجات و ...) از «منّ» و «سلوى» محروم مى شدند. (قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خیر) با وجود اینکه در سخنان بنى اسرائیل این معنا نبود که «منّ» و «سلوى» نمى خواهیم، ولى خداوند یا موسى(ع) در پاسخ آنان، جمله «أتستبدلون» (چرا معاوضه مى کنید) را به کار برد تا به این نکته اشاره کند که: دستیابى به خوراکیهاى یاد شده، موجب محرومیت شما از «منّ» و «سلوى» خواهد شد.
۱۹ - بنى اسرائیل، مردمى ناسپاس در برابر نعمتهاى ارزشمند الهى (منّ و سلوى) (لن نصبر على طعام وحد ... قال أتستبدلون الذى هو أدنى)
۲۰ - راضى بودن به آنچه خدا مقرر کرده و شکیبا بودن بر آن، تأمین کننده خیر و مصلحت واقعى انسان است. (لن نصبر على طعام وحد ... قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خیر)
۲۱ - موسى (ع) در پى تقاضاى قومش (درخواست خوراکیهاى زمینى) از آنان خواست تا به یکى از شهرها در آیند و شهرنشینى را انتخاب کنند. (قال أتستبدلون ... اهبطوا مصراً فان لکم ما سألتم) چنانچه ضمیر در «قال» به «ربک» برگردد، جمله «اهبطوا ...» سخن خداوند است و اگر به موسى (ع) ارجاع شود، آن جمله گفته موسى(ع) خواهد بود. برداشت فوق به لحاظ احتمال دوم است.
۲۲ - موسى(ع) با دور نگه داشتن قومش از سکونت در شهرها، اهداف بلندى را براى آنان در نظر داشت و آن را تعقیب مى کرد. (اهبطوا مصراً فان لکم ما سألتم) جمله «اهبطوا مصراً ...» (به یکى از شهرها در آیید، آنچه مى خواستید در آن وجود دارد) بیانگر این است که: انتقال قوم موسى از بیابانها به شهر کارى سهل و آسان بوده است. و ناگزیر از بیابان گردى نبودند. بنابراین موسى(ع) بیابان گردى را براى قومش انتخاب کرده بود و این معنا بدیهى است که اگر پیامبران امرى را براى قوم خویش انتخاب کنند - خصوصاً اگر مشکلاتى را هم به دنبال داشته باشد - در پى رساندن آنان به اهداف بلندى هستند.
۲۳ - خوارى، فقر و درماندگى، سرنوشت محتوم متجاوزان بنى اسرائیل است. (و ضربت علیهم الذلة و المسکنة) «مسکنة» به معناى فقر و سستى است. «ذلة» و «مسکنة» به قبّه و مانند آن تشبیه شده و لذا کلمه «ضربت» (زده شد) براى آن به کار رفته است; یعنى، خوارى و درماندگى همچون قبه اى آنان را احاطه کرده و بر آنان خیمه زده است.
۲۴ - بنى اسرائیل، به غضب و خشم خداوند گرفتار شدند. (و باءو بغضب من اللّه) «باءو» به معناى بازگشتند، است. «باء» در «بغضب» براى ملابست و مصاحبت مى باشد; یعنى، بازگشتند در حالى که غضب و خشم خدا را به دوش مى کشیدند.
۲۵ - بنى اسرائیل، آیات خدا را انکار کردند و به آنها کفر ورزیدند. (کانوا یکفرون بأیت اللّه)
۲۶ - بعثت پیامبرانى بسیار براى بنى اسرائیل (و یقتلون النبیین بغیر الحق) «ال» در «النبیین» براى استغراق است و مراد از آن در این جا کثرت مى باشد.
۲۷ - بنى اسرائیل، پیامبران بسیارى را به قتل رساندند. (و یقتلون النبیین بغیر الحق)
۲۸ - بنى اسرائیل هیچ عذر و بهانه اى براى کشتن پیامبران الهى نداشتند. (و یقتلون النبیین بغیر الحق) با توجّه به این حقیقت که کشتن پیامبران هرگز حق نیست، قید توضیحى (بغیر الحق) آورده شده تا به این معنا اشاره کند که: بنى اسرائیل هیچ بهانه اى از قبیل جهل به پیامبرى پیامبران و یا خطایى از سوى ایشان، سراغ نداشتند تا بتوانند کشتن آنان را حق جلوه دهند.
۲۹ - انکار آیات الهى و کشتن انبیا، موجب خوار گشتن و درمانده شدن همیشگى بنى اسرائیل شد. (ذلک بأنهم کانوا یکفرون بأیت اللّه و یقتلون النبیین) «ذلک» اشاره به «ذلة»، «مسکنة» و «غضب الهى» است و باء در «بأنهم» سببیه مى باشد.
۳۰ - بنى اسرائیل، به خاطر کفرشان به آیات الهى و کشتن پیامبران، مورد غضب خداوند قرار گرفتند. (ذلک بأنهم کانوا یکفرون بأیت اللّه و یقتلون النبیین)
۳۱ - بنى اسرائیل، گنهکار و همواره تجاوزگر بوده اند. (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)
۳۲ - عصیان و تجاوز گرى بنى اسرائیل، ریشه گرایش آنان به کفر و جرئتشان بر کشتن پیامبران بود. (یکفرون بأیت اللّه ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) مشارالیه «ذلک» در «ذلک بما عصوا» کفر به آیات خدا و کشتن پیامبران است. قابل ذکر است که برخى از مفسّران، ذلک در «ذلک بما عصوا» را اشاره به «ذلت و ...» دانسته اند و در نتیجه عصیان و تجاوز را نیز علت «ذلت و ...» شمرده اند.
۳۳ - انکار آیات الهى و کفر به آنها، موجب ذلت و درماندگى آدمى خواهد شد. (و ضربت علیهم الذلة ... ذلک بأنهم کانوا یکفرون بأیت اللّه)
۳۴ - انکار آیات الهى و کفر به آنها، در پى دارنده خشم و غضب خداوند است. (و باءو بغضب من اللّه ذلک بأنهم کانوا یکفرون بأیت اللّه)
۳۵ - کشتن رهبران الهى، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است. (ضربت علیهم الذلة ... ذلک بأنهم ... یقتلون النبیین)
۳۶ - تجاوزگرى و ارتکاب گناهان، آدمى رابه سوى کفر گرایش داده و بر کشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد. (یکفرون بأیت اللّه ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)
۳۷ - شهرنشینى بنى اسرائیل و رسیدن به رفاه و آسایش، زمینه ساز عصیانگرى، تجاوز، کشتن پیامبران و کفرشان بود. (لن نصبر على طعام وحد ... اهبطوا مصراً ... و ضربت علیهم الذلة) برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آیه; یعنى، «و ضربت علیهم الذلة ...» با بخش اول آیه است.
۳۸ - داستان ناسپاسى بنى اسرائیل بر «منّ» و «سلوى» و انتخاب شهرنشینى و گرایش آنان به کفر و تجاوز، داستانى آموزنده و شایسته به یاد آوردن است. (إذ قلتم یموسى لن نصبر .... و ضربت علیهم الذلة ... و کانوا یعتدون) «إذ قلتم ...» مفعول براى «أذکروا» (به یاد آوردن) مى باشد.
روایات و احادیث
۳۹ - «عن أبى عبداللّه (ع) - و تلا هذه الآیة - «ذلک بأنهم کانوا یکفرون بایات اللّه و یقتلون النبین بغیر الحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون» قال: و اللّه ما قتلوهم بأیدیهم و لاضربوهم باسیافهم و لکنهم سمعوا أحادیثهم فاذاعوها فاخذوا علیها فقتلوا فصار قتلا و اعتداء و معصیة;[۱] از امام صادق (ع) روایت شده است که در پى تلاوت آیه فوق، فرمودند: به خدا سوگند! بنى اسرائیل، پیامبران خود را با دستان خود نکشتند و آنان را با شمشیرهاى خود به قتل نرساندند و لکن احادیث آنان را شنیدند و اسرارشان را فاش کردند و در نتیجه پیامبران، دستگیر و کشته مى شدند. از این جهت افشاى سرّ، قتل و تجاوز و معصیت محسوب شده است».
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۲۹، ۳۳، ۳۴; مکذبان آیات خدا ۲۵
- انبیا: آثار تکذیب انبیا ۳۰; آثار قتل انبیا ۲۹، ۳۰; قاتلان انبیا ۲۷
- انسان: بى صبرى انسان ۳; تأمین مصالح انسان ۲۰; تنوع طلبى انسان ۳; گرایشهاى انسان ۹
- بنى اسرائیل: آثار تجاوز گرى بنى اسرائیل ۳۲; آثار رفاه بنى اسرائیل ۳۷; اثار شهر نشینى بنى اسرائیل ۳۷; آثار عصیان بنى اسرائیل ۳۲; آثار قتلهاى بنى اسرائیل ۲۹; انبیاى بنى اسرائیل ۲۶; بنى اسرائیل در صحراى سینا ۱۰; بنى اسرائیل صدر اسلام ۷; بنى اسرائیل و افشاى راز انبیا ۳۹; بنى اسرائیل و خوردنى سلوى ۱، ۱۸، ۱۹; بنى اسرائیل و خوردنى گیاهى ۱۰; بنى اسرائیل و خوردنى منّ ۱، ۱۸، ۱۹; بنى اسرائیل و درخواست پیاز ۱۴; بنى اسرائیل و در خواست سبزیجات ۱۴; بنى اسرائیل و درخواست عدس ۱۴; بنى اسرائیل و درخواست گندم ۱۴; بنى اسرائیل و دعا ۵; بنى اسرائیل و دعاى موسى(ع) ۸; بنى اسرائیل و قتل انبیا ۲۷، ۲۸، ۳۲، ۳۷، ۳۹; بنى اسرائیل و موسى (ع) ۴; بى صبرى بنى اسرائیل ۱; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴، ۵، ۱۰، ۱۴، ۱۶، ۲۱، ۲۳، ۲۷، ۳۸; تجاوزگرى بنى اسرائیل ۳۱، ۳۸; تنوع طلبى بنى اسرائیل ۲، ۴; جرایم بنى اسرائیل ۲۷; جهل بنى اسرائیل ۱۷; خواسته هاى بنى اسرائیل ۴، ۵، ۶، ۱۴، ۱۵، ۲۱; خوردنى گیاهى بنى اسرائیل ۱۴; خوردنیهاى بنى اسرائیل ۲، ۴، ۱۵، ۱۷; ذلت بنى اسرائیل ۲۳، ۲۹; زمینه تجاوزگرى بنى اسرائیل ۳۷; زمینه عصیان بنى اسرائیل ۳۷; زمینه کفر بنى اسرائیل ۳۷; سرزنش بنى اسرائیل ۱۶; شکوه بنى اسرائیل ۲; شهرنشینى بنى اسرائیل ۲۱، ۳۸; صفات بنى اسرائیل ۷; عقیده بنى اسرائیل ۱۳; عوامل مغضوبیت بنى اسرائیل ۳۰; فرجام متجاوزان بنى اسرائیل ۲۳; فقر متجاوزان بنى اسرائیل ۲۳; قصه قتل در بنى اسرائیل ۲۷، ۳۰، ۳۲; کفران بنى اسرائیل ۱۹، ۳۸; کفر بنى اسرائیل ۲۵، ۳۰، ۳۸; گناه بنى اسرائیل ۳۱; مصالح بنى اسرائیل ۱۷; مغضوبیت بنى اسرائیل ۲۴; ممانعت از شهرنشینى بنى اسرائیل ۲۲; منشأ کفر بنى اسرائیل ۳۲; ناخشنودى بنى اسرائیل ۱
- تجاوز: آثار تجاوز ۳۶
- جرایم: آثار جرایم ۲۹، ۳۰، ۳۵; عوامل جرم ۳۲، ۳۶، ۳۷
- خدا: اختصاصات خدا ۱۱; افعال خدا ۱۱; حاکمیت خدا ۱۲، ۱۳; ربوبیت خدا ۱۳; رضایت به مقدرات خدا ۲۰; غضب خدا ۲۴; موجبات غضب خدا ۳۰، ۳۴، ۳۵
- خوردنیها: درخواست خوردنى گیاهى ۵، ۶
- ذکر: ذکر تاریخ ۳۸
- ذلت: عوامل ذلت ۲۹، ۳۳، ۳۵
- رهبران دینى: آثار قتل رهبران دینى ۳۵; زمینه قتل رهبران دینى ۳۶
- زمین: استفاده از زمین ۹
- ظلم: آثار ظلم ۳۲
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۱۲
- فقر: عوامل فقر ۳۵
- کفر: آثار کفر به آیات خدا ۳۰، ۳۳، ۳۴; زمینه کفر ۳۶; کفر به آیات خدا ۲۵
- کفران: کفران نعمت ۱۹
- گناه: آثار گناه ۳۶
- گناهکاران: ۳۱
- گیاهان: منشأ رویش گیاهان ۱۱
- متجاوزان: ۳۱ مغضوبان خدا: ۲۴، ۳۰
- موسى (ع): اجابت دعاى موسى (ع) ۸; اهداف موسى (ع) ۲۲; سرزنشهاى موسى (ع) ۱۶; قصه موسى (ع) ۱۶، ۲۱; موسى (ع) و بنى اسرائیل ۱۶، ۲۱، ۲۲
منابع
- ↑ کافى، ج ۲ ،ص ۳۷۱ ،ح ۶ ; نور الثقلین ،ج ۱- ،ص ۸۴ ،ح ۲۲۱ .