الأنعام ١٠٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

چشمها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشمها را می‌بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است.

ديدگان، او را در نيابند و اوست كه ديدگان را در مى‌يابد و او باريك بين و آگاه است
چشمها او را درنمى‌يابند و اوست كه ديدگان را درمى‌يابد، و او لطيف آگاه است.
او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده می‌کند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است.
چشم ها او را در نمی یابند، ولی او چشم ها را درمی یابد، و او لطیف و آگاه است.
چشمها او را نمى‌بينند و او بينندگان را مى‌بيند. دقيق و آگاه است.
دیدگان او را درنیابد و او دیدگان را دریابد، و اوست باریک بین آگاه‌
چشمها او را درنيابد و او چشمها را دريابد و اوست لطيف- بخشنده و نيكوكار يا باريكدان- و آگاه- به آشكار و نهان.
چشمها (کُنْهِ ذات) او را درنمی‌یابند، و او چشمها را درمی‌یابد (و به همه‌ی دقائق و رموز آنها آشنا است) و او دقیق (است و با علم کامل و اراده‌ی شامل خود به همه‌ی ریزه‌کاریها آشنا، و از همه چیزها) آگاه است.
دیده‌ها(ی سر، سِرّ) او را نمی‌یابند، حال آنکه او (کل) دیدگان را درمی‌یابد و او همان نادیدنی باریک‌بین (و) بسی آگاه است.
درنیابندش دیدگان و او دریابد دیدگان را و او است بخشنده آگاه‌


الأنعام ١٠٢ آیه ١٠٣ الأنعام ١٠٤
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَصَآئِرُ»: جمع بَصیرة، بینش درون. دلائل متقن و براهین روشن. در اینجا مراد قرآن و حجّتهای واضح موجود در آن است. «أَبْصَرَ»: دید. با چشم بصیرت به تأمّل و دقّت پرداخت. آگاه گردید (نگا: اعراف / . «عَمِیَ»: کور و نابینا گردید. از دید او پنهان ماند. مراد این است که از مشاهده حق چشمان خود را بست و بدان پشت کرد. «حَفِیظ»: حافظ. مراقب.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- رؤیت خداوند با چشم ممکن نیست. (لا تدرکه الأبصر) «ابصار» مى تواند جمع «بصر» به معنى «چشم» باشد. لذا «ادراک البصر» یعنى دیدن و به چشم آمدن.

۲- ناتوانى قواى باطنى انسان از درک حقیقت و ذات خداوند. (لا تدرکه الأبصر) بنابراین که «بصر» به معناى بصیرت باشد، چنانکه راغب مى گوید: « ... و یقال لقوة القلب المدرکة بصیرة و بصر ... و جمع البصر الأبصار». همچنین وى مى گوید ادراک یعنى رسیدن به عمق و نهایت چیزى.

۳- آنچه در حس و تصور و وهم انسان بگنجد خدا نیست. (لا تدرکه الأبصر) چون خداوند «ابصار» را ناتوان از ادراک خدا دانسته است. بنابراین آنچه به عنوان او درک و تصور شود، خدا نخواهد بود.

۴- علم و ادراک بشر محدود است. (لا تدرکه الأبصر)

۵- خداوند حقیقتى فوق تصور و ادراک انسان و پیراسته از ویژگیهاى جسم است. (لا تدرکه الأبصر) عدم امکان دیدن خداوند نشانه مبرا بودن او از خصوصیات جسم است.

۶- تنها خداوند به درک و اندیشه آدمى کاملاً آگاه است. (و هو یدرک الأبصر) چنانکه راغب در المفردات گفته است. «بَصَرَ» به معناى «بصیرة» نیز آمده است، و «بصیرت» یعنى: نیروى ادراک انسان، بنابراین «یدرک الابصار» یعنى دریافت عمق اندیشه ها و ادراکات.

۷- تنها خداوند لطیف خبیر است. (و هو اللطیف الخبیر)

۸- چون خداوند لطیف است، قابل رؤیت و ادراک نیست. (لا تدرکه الأبصر ... و هو اللطیف الخبیر) جمله «و هو اللطیف الخبیر» تعلیل براى صدر آیه به صورت لف و نشر است. راغب در معنى لطیف گوید: لطیف به چیزى گفته مى شود که حواس آن را درک نمى کند، و اطلاق صفت لطیف بر خداوند از همین جهت مى تواند باشد.

۹- خداوند در عین آگاهى بر کردارهاى آدمیان، به آنان لطف دارد. (هو یدرک الأبصر و هو اللطیف الخبیر) از معانى «لطیف» رفق و لطف است و مقتضاى کنار هم آمدن دو صفت لطیف و خبیر، خصوصاً در صورتى که «الخبیر» صفت «اللطیف» باشد، برداشت فوق است.

۱۰- تنها خداوند به کنه و همه ابعاد هستى آگاه است. (و هو اللطیف الخبیر) ذکر نشدن متعلق براى «الخبیر» حکایت از اطلاق و دامنه گسترده آن دارد.

روایات و احادیث

۱۱- عن أبى الحسن الرضا (ع): ... قال الله: «لا تدرکه الابصار ... » هذه الابصار لیست هى الأعین إنما هى الأبصار التى فى القلب لا یقع علیه الأوهام و لا یدرک کیف هو.[۱] از امام رضا (ع) روایت شده است: «ابصار» در آیه «لا تدرکه الابصار ... »، به معناى چشم نیست، بلکه مراد چشم دل و قدرت دریافت قلبى است، زیرا اوهام بر خداوند احاطه پیدا نمى کند و ذات او آنگونه که هست قابل ادراک قلبى نیست.

۱۲- عن أبى الحسن (ع) فى حدیث: ... انما قلنا اللطیف للخلق اللطیف و لعلمه بالشىء اللطیف او لاترى إلى اثر صنعه فى النبات اللطیف ... و من الحیوان الصغار ... و ما هو اصغر منها ما لا یکاد تستبینه العیون ... .[۲] از ابوالحسن (امام رضا یا امام هادى علیهما السلام) روایت شده است: ... اطلاق وصف «لطیف» بر خداوند به سبب آن است که آفریننده اشیایى لطیف است و به اشیاى لطیف علم دارد. آیا نشانه آفرینش او را در گیاهان لطیف، حیوانات ریز و کوچکتر از آنها که به چشم نمى آید مشاهده نمى کنى ... ؟

۱۳- عن أبى الحسن الرضا (ع): ... و اما اللطیف فلیس قلة و قضافة و صغر، و لکن ذلک على النفاذ فى الاشیاء و الامتناع من ان یدرک ... و کذلک لطف الله تبارک و تعالى عن ان یدرک بحد او یحد بوصف ... و اما الخبیر فالذى لا یعزب عنه شىء و لا یفوته شىء، لیس للتجربة و لا الاعتبار بالاشیاء فیفیده التجربة و الاعتبار علما ... .[۳] از امام رضا (ع) روایت شده است: ... «لطیف» در صفات خداوند به معناى کمى و ریزى و کوچکى نیست، بلکه اطلاق این صفت بر ذات اقدس او به سبب نفوذش در اشیا و ممکن نبودن درک ذات بارى است ... و اما «خبیر» به معناى آن است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و چیزى از حیطه آگاهى او بیرون نمى باشد. آگاهى و علم خداوند از راه تجربه و اکتساب حاصل نمى شود ... .

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: خبیر اسماء و صفات ۷ ; صفات جلال ۵ ; لطیف ۷، ۸
  • انسان: عمل انسان ۹ ; محدودیت ادراکات انسان ۴، ۵ ; محدودیت علم انسان ۴ ; محدودیت قواى انسان ۲
  • چشم: محدوده دید چشم ۱
  • خدا: احاطه علمى خدا ۱۳ ; اختصاصات خدا ۶، ۷، ۱۰ ; ادراک ذات خدا ۲، ۳، ۸، ۱۱ ; حقیقت خدا ۳، ۵ ; رؤیت خدا ۱، ۸ ; رؤیت قلبى خدا ۱۱ ; علم غیب خدا ۶، ۹، ۱۰ ; لطف خدا ۹، ۱۲، ۱۳
  • موجودات: خلقت موجودات ظریف ۱۲

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۷۳، ح ۷۹ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۴۸، ح ۸.
  2. کافى، ج ۱، ص ۱۱۹، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۵۵- ، ح ۲۲۸.
  3. توحید صدوق، ص ۱۸۹، ح ۲، ب ۲۹ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۵۶، ح ۲۲۹.