فصلت ٢١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

آنها به پوستهای تنشان می‌گویند: «چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!» آنها جواب می‌دهند: «همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده ما را گویا ساخته؛ و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست!

|و به پوست [بدن‌] خود مى‌گويند: چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟ گويند: همان خدايى كه هر چيز را به سخن مى‌آورد، ما را به سخن آورده و او نخستين بار شما را [كه چيزى نبوديد] آفريد و به سوى او برگردانده مى‌شويد
و به پوست [بدن‌] خود مى‌گويند: «چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟» مى‌گويند: «همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مى‌شويد.»
و آنها به اعضاء بدن گویند: چرا بر اعمال ما شهادت دادید؟ آن اعضاء جواب گویند: خدایی که همه موجودات را به نطق آورد ما را نیز گویا گردانید و او شما را نخستین بار بیافرید و باز به سوی او بازگردانیده می‌شوید.
و آنان به پوستشان می گویند: چرا بر ضد ما گواهی دادید؟ می گویند: همان خدایی که هر موجودی را به سخن آورد، ما را گویا ساخت، و او شما را نخستین بار آفرید و به سوی او بازگردانده می شوید.
به پوستهاى خود گويند: چرا بر ضد ما شهادت داديد؟ گويند: آن خدايى كه هر چيزى را به سخن مى‌آورد و شما را نخستين بار بيافريد و به او بازگشت مى‌يابيد، ما را به سخن آورده است.
به پوستهایشان گویند چرا بر ما گواهی دادید؟ گویند ما را خداوندی که هر چیز را به سخن درآورد، به سخن درآورده است، و او شما را نخست بار [که چیزی نبودید] آفرید، و به سوی او باز گردانده می‌شوید
و به پوستهاى خويش گويند: چرا بر ما گواهى داديد؟ گويند: خدايى كه هر چيزى را گويا كرده است ما را به سخن آورد. و اوست كه شما را نخستين بار بيافريد و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.
آنان به پوستهای خود می‌گویند: چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟ پاسخ می‌دهند: خداوندی ما را به گفتار درآورده است که همه چیز را گویا نموده است، و همو در آغاز شما را (از عدم) آفریده است و (در پایان زندگی و بعد از ممات، دوباره جامه‌ی حیات به تنتان کرده و برای حساب و کتاب) به سوی او برگردانده شده‌اید.
و به پوست‌ها [:بدن‌ها]شان گفتند: «چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟» (در پاسخ‌) گفتند: «همان خدایی که هر چیزی را به زبان در آورده، ما را (نیز) گویا گردانیده است، حال آنکه او نخستین بار شما را آفرید و تنها سوی او برگردانیده می‌شوید.»
و گفتند به پوستهای خویش چرا گواهی دادید بر ما گفتند به سخن آورد ما را خدائی که به سخن آورد همه چیز را و او آفرید شما را نخستین بار و بسویش بازگردانیده شوید


فصلت ٢٠ آیه ٢١ فصلت ٢٢
سوره : سوره فصلت
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ»: خدا همه چیز را به گفتار انداخته است. یعنی امروز همه موجودات عالم سخن می‌گویند و اسرار را بازگو می‌کنند. چرا که پرده‌ها از رازها به کنار رفته است (نگا: / ، طارق / . نه‌تنها در قیامت در دنیا هم همه ذرّات عالم به تسبیح و تقدیس خدا مشغول و مأموران رازبگوی خدایند، و هر ذرّه‌ای صفحه‌ای گویا از تاریخ هستی است. امّا هر یک دارای قلمی دیگر و زبانی دیگرند. امّا چگونه؟ شما انسانید و نمی‌دانید. «وَ هُوَ خَلَقَکُمْ ...»: دنباله سخن جلود، و یا مستأنفه است و فرموده آفریدگار جلود است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - گفت وگوى آدمى با اعضا و جوارح خویش، در قیامت (و قالوا لجلودهم ... قالوا أنطقنا اللّه)

۲ - گلایه دشمنان خدا، در قیامت، از پوست بدن خود به خاطر شهادت علیه ایشان (و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا) «لِمَ» مرکب از لام علت و ماى استفهامیه است. استفهام در «لِمَ شهدتم» مى تواند توبیخى باشد که در این صورت حاکى از اعتراض، گلایه و سرزنش است.

۳ - گواهى پوست بدن گناه کاران علیه آنان در قیامت، امرى شگفت و دور از انتظار براى ایشان (و قالوا لجلودهم لِمَ شهدتم علینا) استفهام در «لِمَ شهدتم» مى تواند در مقام تعجب و شگفتى باشد.

۴ - اعطاى قدرت نطق و سخن گویى، به اعضاى انسان در قیامت، به اراده خداوند (قالوا أنطقنا اللّه)

۵ - خداوند، اعطا کننده قدرت نطق و سخن گویى به هر موجود (الذى أنطق کلّ شىء)

۶ - برخوردارى تمام موجودات در قیامت، از قدرت نطق و سخن گویى (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء) برداشت بالا بر این پایه است که ظرف «نطق» در «أنطق کلّ شىء» قیامت باشد.

۷ - آخرت، صحنه بروز و ظهور حیات و شعور موجودات * (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء)

۸ - اعضا و جوارح آدمى، آگاه به وجود خداوند و قدرت و اقتدار او (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء)

۹ - خداوند، خالق و آفریننده انسان، براى نخستین بار و بدون سابقه و پیشینه (و هو خلقکم أوّل مرّة) مراد از «أوّل مرّة» زمانى است که آدمى وجود نداشت و خداوند او را آفرید.

۱۰ - آفرینش انسان به وسیله خداوند، دلیل قدرت او بر اعطاى نطق به اعضا و جوارح آدمى (قالوا أنطقنا اللّه ... و هو خلقکم أوّل مرّة)

۱۱ - بازگشت انسان ها، تنها به سوى خداوند است. (و إلیه ترجعون) تقدیم «إلیه» بر «ترجعون» مى تواند براى افاده حصر باشد.

۱۲ - معاد و بازگشت انسان به سوى خداوند، امرى قهرى و خارج از اختیار و انتخاب آدمى است. (و إلیه ترجعون) برداشت یاد شده از مجهول آمدن فعل «ترجعون» استفاده شده است.

۱۳ - آفریدگار جهان و برپادارنده قیامت، قادر به ایجاد نطق و شعور در اعضا و جوارح انسان (قالوا أنطقنا اللّه ... و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون) جمله «و هو خلقکم» به منزله دلیلى بر قدرت خداوند در ایجاد نطق و سخن در اعضا و جوارح است.

۱۴ - آگاهى و شهادت اعضا و جوارح آدمى در قیامت به آفریدگارى خداوند و بازگشت همگان به سوى او (قالوا ... و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که جمله «و هو خلقکم ...» ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.

۱۵ - خالقیت خداوند، نمایانگر قدرت او بر معاد و آفرینش دوباره آدمیان در قیامت (و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون)

موضوعات مرتبط

  • انسان: ابداع انسان ۹; خالق انسان ها ۹; خلقت اولیه انسان ها ۹; فرجام انسان ها ۱۱; منشأ خلقت انسان ۱۰
  • بازگشت به خدا: ۱۱، ۱۴ حتمیت بازگشت به خدا ۱۲
  • بدن: تکلم اخروى اعضاى بدن ۱; خداشناسى اعضاى بدن ۸، ۱۴; گواهى اخروى اعضاى بدن ۱۴; منشأ تکلم اعضاى بدن ۴، ۱۰، ۱۳
  • پوست: شگفتى گواهى اخروى پوست ۳; گلایه اخروى از پوست ۲; گواهى اخروى پوست ۲
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۱
  • خدا: آثار اراده خدا ۴; ابداع خدا ۹; خالقیت خدا ۹، ۱۴، ۱۵; دلایل قدرت خدا ۱۰; عطایاى خدا ۵; قدرت خدا ۸، ۱۳; گلایه اخروى دشمنان خدا ۲; نشانه هاى قدرت خدا ۱۵
  • قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۷; منشأ برپایى قیامت ۱۳; ویژگیهاى قیامت ۱، ۶، ۷
  • گناهکاران: گواهان اخروى گناهکاران ۳
  • معاد: حتمیت معاد ۱۲; دلایل معاد ۱۵; علم به معاد ۱۴
  • موجودات: تکلم اخروى موجودات ۶; شعور اخروى موجودات ۷; منشأ تکلم موجودات ۵

منابع