الفتح ١٦
کپی متن آیه |
---|
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِيماً |
ترجمه
الفتح ١٥ | آیه ١٦ | الفتح ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَوْمٍ»: مراد بنوحنیفه، قوم مُسَیْلمه کذّاب، یعنی اهل رِدّه است که چهار سال بعد از نزول این آیات در زمان ابوبکر میان ایشان و مؤمنان جنگ سختی درگرفت. (نگا: التفسیر القرآنی للقرآن). «أُوْلِی بَأْسٍ»: (نگا: اسراء / نمل / ). «تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ»: با آنان میجنگید یا مسلمان میشوند. یعنی باید با آنان بجنگید تا اسلام را میپذیرند. راه دیگری از ایشان پذیرفته نمیگردد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: قتاده و سعید بن جبیر گویند: این آیه درباره اهل خیبر است و داعى (دعوت کننده (یا) دستوردهنده) در آیه رسول خدا صلى الله علیه و آله مى باشد و اگر بگوئیم داعى آن پیامبر نیست به طور قطع ابوبکر و عمر هم نخواهند بود. چنان که مخالفین ما از اهل سنت و جماعت به آن اعتقاد دارند بلکه داعى مزبور على بن ابىطالب خواهد بود.[۱]
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۱۷ سوره فتح
- عذرى كه تخلف كنندگان از همراهى با پيامبر (ص ) آوردند و گفتند:اشتغال به سرپرستى اموال و خانواده هايمان ما را باز داشت و جواب به آنها كه سببواقعى تخلفشان سوء ظن و ترس از كشته شدن بوده است
- مقصود از اينكه درباره متخلفانى كه در خواستشان در مورد پيوستن به مجاهدان براىغنيمت گرفتن ردّ شد فرمود: جز اندكى نمى فهمند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16»
به باديه نشينان متخلّف بگو: به زودى (براى جنگ) با گروهى سرسخت و جنگجو دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد تا اسلام آورند، پس اگر اطاعت كنيد (و دعوت را قبول) كنيد، خداوند پاداشى نيك به شما خواهد داد و اگر سرپيچى كنيد، همان گونه كه پيش از اين نافرمانى كرديد، شما را به عذابى دردناك عذاب خواهد كرد.
پیام ها
1- راه بحث و گفتگو را بر مخالفان و متخلّفان باز بگذاريد. «قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ»
2- يكى از جلوههاى اعجاز قرآن در زمان نزول، خبردادن از آينده است.
«سَتُدْعَوْنَ»
3- راه بازگشت و جبران را براى متخلفان باز بگذاريم و آنان را براى هميشه بايكوت نكنيم. «سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ»
4- دشمن را ساده و ناتوان ننگريد. «أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»
5- رزمندگان بايد آگاهانه بجنگند و دشمن و ساز و برگ او را از قبل شناسايى كرده باشند. «أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»
6- دشمنىها را در بيان حقايق ناديده بگيريم. «أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»
7- توان و قدرت دشمن، مانع انجام تكليف و وظيفه نيست. أُولِي بَأْسٍ ...
تُقاتِلُونَهُمْ
8- مسلمانان بايد از نظر قدرت نظامى در حدّى باشند كه دشمن زورمند را به اسلام آوردن وادار كنند. «تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ»
9- در ميدان جنگ، درون و باطن افراد بر ملا شده و صداقتها و رياكارىها
جلد 9 - صفحه 130
آشكار مىشوند. تُطِيعُوا ... تَتَوَلَّوْا
10- نيكىها و خيرات، بدىهاى گذشته را محو مىكند، قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ ... فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً
11- در تبليغ و تربيت، تشويق و پاداش را بر تهديد و توبيخ مقدّم بداريد. عبارتِ «أَجْراً حَسَناً» قبل از «عَذاباً أَلِيماً» آمده است.
12- تشويق و تنبيه در كنار هم لازم است. أَجْراً حَسَناً ... عَذاباً أَلِيماً
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16»
بعد از آن در ذم آنها و شناعت متخلفين فرمايد:
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ: بگو مر متخلفان از عربان باديه نشين، سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ: زود باشد كه خوانده شويد به حرب گروهى كه، أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ: خداوندان كارزارهاى سخت شجاعت و تهور تمام باشند، تُقاتِلُونَهُمْ: مقاتله كنيد با ايشان و بكشيد آنان را، أَوْ يُسْلِمُونَ: تا مسلمان شوند، يعنى ناچار است از وقوع يكى از اين دو. قول صحيح آنكه مراد به داعى در اين آيه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله است كه اعراب مذكوره را به غزوات شديده و قتال اقوام شجاع و قوى امر نمود مانند حنين و طائف و موته و تبوك و غير آنها. بعد از آن در ترغيب و ثبات آنها فرمايد: فَإِنْ تُطِيعُوا: پس اگر فرمانبردارى كنيد كسى را كه داعى شماست به جهاد كفار، و اجابت قول او نمائيد، يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً: بدهد خدا شما را مزدى نيكو كه غنيمت است در دنيا و درجه علياست در بهشت، وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا: و اگر روى برگردانيد و پشت كنيد و قول او قبول ننمائيد، كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ: چنانچه پشت كرديد و قبول
جلد 12 - صفحه 156
ننموديد پيش از اين كه سفر حديبيه باشد، يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً: عذاب نمايد خدا شما را عذابى دردناك در دنيا و هم در آخرت.
«شأن نزول»: چون وعيد متخلفان را مسلمانان شنيدند، ترسان شده خدمت حضرت عرض كردند ما بواسطه عجز و ضعف و مرض از جهاد تخلف مىكنيم، آيا حال ما چه باشد؛ آيه شريفه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
ترجمه
بگو به بازماندگان از باديه نشينان زود باشد كه خوانده شويد بسوى گروهى صاحبان شجاعت و دليرى بسيار كه كارزار كنيد با آنها يا اسلام آورند پس اگر اطاعت كنيد ميدهد بشما خدا مزدى خوب و اگر روى بگردانيد همچنانكه روى گردانديد پيشتر عذاب كند شما را عذابى دردناك
نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را داخل ميكند او را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها و كسيكه روى گرداند عذاب كند او را عذابى دردناك
بتحقيق خوشنود شد خدا از مؤمنان وقتى كه بيعت ميكردند با تو در زير آن درخت پس دانست آنچه را كه در دلهاى ايشانست پس فرو فرستاد آرامش را بر ايشان و پاداش داد بآنان فتحى نزديك
و غنيمتهاى بسيار كه برگيرند آنرا و باشد خدا تواناى درست كردار
وعده داد بشما خدا غنيمتهاى بسيارى كه برگيريد آنها را پس زود مهيّا فرمود براى شما اين را و باز داشت دستهاى مردمانرا از شما و تا باشد آيتى براى مؤمنان و هدايت كند شما را
جلد 5 صفحه 28
براهى راست.
تفسير
خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه باعراب متخلّف مذكور در آيات سابقه بفرمايد اگر شما راست ميگوئيد و طالب جهاد در راه خدائيد من بعدا شما را دعوت ميكنم براى جنگ با قوميكه داراى شجاعت و شهامت فوق العاده باشند و بايد يكى از دو امر واقع شود جنگ شما يا اسلام آنها و بعضى يسلموا بدون نون قرائت نمودهاند يعنى الى ان يسلموا و اشاره فرموده بقول خود كما تولّيتم من قبل به اعراض آنها از تبعيّت در واقعه حديبيّه كه مفصلا ذكر شده است و نفى فرموده مشقّت تكليف و گناه مخالفت آنرا از كور و لنگ و بيمار بعد از تهديد آنها بعذاب اليم در صورت تخلّف و تكرار فرموده ثواب اطاعت را براى تفصيل و عذاب مخالفت را براى تعميم و مقدّم داشته وعد را بر وعيد براى سبقت رحمت بر غضب و در بيان مراد از آن قوم اقوال مختلفهاى نقل شده كه حاجت بذكر آنها نيست و بيان فرموده قبول توبه اهل ايمانرا در بيعت رضوان كه سابقا ذكر شد و اشاره فرموده بقول خود فعلم ما في قلوبهم بنظر حقير بآنكه قبول توبه بعضى از آنها ظاهرى بوده چنانچه بيان شد و مراد از سكينه گذشت و فتح قريب و مغانم كثيره اشاره بجنگ خيبر است كه معروف بوفور غنائم در آن ميباشد و عزت و قدرت و قهر و غلبه خداوند معلوم و مطابقت افعالش با حكمت و مصلحت در تمام امور از صلح و جنگ و ردّ و قبول مسلّم است و خدا وعده داد بمسلمانان غنائم بسيارى را كه بتدريج تا روز قيامت از كفار بدست آنها ميرسد و تعجيل فرمود در وصول غنائم خيبر براى آنها و بازداشت ايادى كفّاريرا كه عازم بردن غنائم از دست ايشان بودند بغارت چون القاء رعب فرمود در دلهاى آنها كه منصرف شدند و اين وعده براى تشويق ايشان بجهاد بود و براى آنكه ظاهر شود صدق آن و معجزه باشد از پيغمبر براى اهل ايمان كه هر چه وعده داد از فتح و ظفر و عزت و غنيمت در موارد خاصّه و عامّه محقّق و هويدا گرديد و هدايت شوند بآنكه آنچه آورده است او از جانب خدا از ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و غيرها حق محض و محض حق است و اميدوار و مطمئن باشند بصدق مواعيد خدا و پيغمبر
جلد 5 صفحه 29
نسبت بآخرت و نعيم بهشت در آتيه خودشان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لِلمُخَلَّفِينَ مِنَ الأَعرابِ سَتُدعَونَ إِلي قَومٍ أُولِي بَأسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُم أَو يُسلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤتِكُمُ اللّهُ أَجراً حَسَناً وَ إِن تَتَوَلَّوا كَما تَوَلَّيتُم مِن قَبلُ يُعَذِّبكُم عَذاباً أَلِيماً «16»
بفرما به اينهايي که تخلف كردند از اعراب زود باشد که شما خوانده شويد براي جهاد با كفار که صاحب بأس شديد هستند با آنها مقاتله كنيد يا اسلام بياورند پس اگر اطاعت كنيد خداوند از تقصيرات قبل شما ميگذرد و بشما اجر نيكي عطا ميكند و اگر باز مخالفت كرديد و تولي نموديد عذاب ميكند شما را عذاب اليم.
قُل لِلمُخَلَّفِينَ مِنَ الأَعرابِ همينهايي که منافق و في قلوبهم مرض بودند و قعود كردند و همراه حضرت نرفتند و معتذر شدند.
سَتُدعَونَ إِلي قَومٍ أُولِي بَأسٍ شَدِيدٍ اختلاف كردند مفسرين که اينها كيانند حرب هوازن است، يا ثقيف يا حنين يا طائف يا تبوك، و بعضي گفتند راجع ببعد رسول است حرب فارس و روم و صفين. اقول: ظاهر همان حرب زمان نبي است.
تُقاتِلُونَهُم أَو يُسلِمُونَ اينکه جمله هم دلالت دارد بر همان زمان نبي (ص) زيرا كفار مقاتله ميكردند با مسلمين و مثل فارس و روم مسلمين با آنها مقاتله ميكردند.
جلد 16 - صفحه 208
فَإِن تُطِيعُوا و حاضر شديد براي جهاد و تائب شديد از تولي قبلي.
يُؤتِكُمُ اللّهُ أَجراً حَسَناً هم در دنيا سرفراز ميشويد و هم در آخرت سعادتمند ميگرديد.
وَ إِن تَتَوَلَّوا كَما تَوَلَّيتُم مِن قَبلُ سستي و تقاعد و تخلف نموديد و بهمان نفاق و مرض قلب باقي مانديد.
يُعَذِّبكُم عَذاباً أَلِيماً که ميفرمايد: إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ.
سپس خداوند بيان ميفرمايد كساني که معفو هستند از جهاد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- در ادامه همین بحث و گفتگو با متخلفان «حدیبیه» آیه شریفه پیشنهادی به آنها کرده، و راه بازگشت را به روی آنها چنین میگشاید و میفرماید:
«به متخلفان از اعراب (بادیه نشین) بگو: به زودی از شما دعوت میشود که به سوی قومی نیرومند و جنگجو بروید، و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند» (قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلی قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ).
«پس اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما میدهد، و اگر سرپیچی کنید- همانگونه که در گذشته نیز سر پیچی کردید- خداوند شما را با عذاب
ج4، ص477
دردناکی کیفر میدهد» (فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَما تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً).
باید امتحان صداقت خود را در میدان سخت و سهمگین دیگری بدهید، و گر نه از میدانهای سخت اجتناب کردن، و در میدانهای راحت و پر غنیمت شرکت نمودن به هیچ وجه ممکن نیست.
این قوم جنگجو و پر قدرت که در این آیه به آنها اشاره کرده چه جمعیتی بودند؟
جمله «تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ» (با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند) دلیل بر این است که اهل کتاب نبودند، زیرا آنها را مجبور به پذیرش اسلام نمیکنند، بلکه مخیر میان اسلام آوردن یا پذیرش شرائط اهل ذمه و همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان و پرداخت جزیه میکنند، تنها مشرکان و بت پرستان هستند که چیزی جز اسلام از آنان پذیرفته نمیشود، زیرا اسلام بتپرستی را به عنوان یک «دین» نمیشناسد، و اجبار در ترک بت پرستی جایز است.
و با توجه به این که در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بعد از ماجرای حدیبیه غزوه مهمی با مشرکان جز «فتح مکه» و غزوه «حنین» وجود نداشت، آیه فوق میتواند اشاره به آنها باشد، مخصوصا غزوه حنین که مردان جنگجوی سخت کوشی از طایفه هوازن و بنی سعد در آن شرکت داشتند.
نکات آیه
۱ - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حدیبیه، براى شرکت در جنگى دشوار به منظور جبران گذشته خود (قل للمخلّفین ... ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید)
۲ - اخبار الهى از نبرد قریب الوقوع مسلمانان با دشمنى نیرومند، پس از جنگ خیبر (قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید)
۳ - خداوند، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملى، براى اعراب متخلّف از سفر حدیبیه (قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید) از جمله «فإن تطیعوا» - که در ذیل آیه آمده است - استفاده مى شود که دعوت متخلفان براى جنگ، در حقیقت ایجاد فرصتى براى بازگشت آنان به سوى خدا و اطاعت از رسول او است.
۴ - آشکار شدن صداقت توبه کنندگان واقعى، در میدان عمل و تکالیف دشوار (قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید)
۵ - تکالیف دشوار و میدان جهاد، صحنه آزمون انسان ها و تمایز مؤمنان واقعى از مدعیان ایمان (قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید)
۶ - جنگ هاى پیامبر(ص) با مشرکان و معارضان، تحت تدبیر و هدایت خداوند (سیقول المخلّفون ... قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل ... قل للمخلّفین) در این مجموعه آیات، همواره خداوند از برنامه هاى آینده خبر داده است و بدین وسیله تکلیف مسلمانان را روشن ساخته و در هر مقطعى مسائل عمده آن را مشخص کرده است.
۷ - اخبار از حوادث و رخدادهاى آینده، جلوه اى از اعجاز قرآن (إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ... کذلکم قال اللّه من قبل ... قل للمخلّفین من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید)
۸ - مسلمانان موظّف به پیکار بى امان با دشمنان نیرومند، تا مرز کشتن و یا به تسلیم کشاندن آنان (ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید تقتلونهم أو یسلمون)
۹ - نبرد مسلمانان پس از جنگ خیبر، با مشرکان بود و نه اهل کتاب.* (تقتلونهم أو یسلمون) در صورتى که «یسلمون» به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به کشته شدن یا اسلام آوردن، مطلب بالا استفاده مى شود; زیرا در مورد اهل کتاب راه سومى به عنوان تسلیم و پرداخت «جزیه» نیز مطرح است.
۱۰ - نوید الهى به اعطاى پاداشى نیک به اعراب متخلّف از حدیبیه، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نیرومند اسلام (فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا)
۱۱ - شمول لطف و رحمت الهى، نسبت به گنه کاران، در صورت اقدام عملى آنان به جبران گناهان (قل للمخلّفین من الأعراب ... فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا)
۱۲ - جهاد در راه خدا، داراى اجرى بزرگ و ارجمند (ستدعون إلى قوم أولى بأس شدید ... فإن تطیعوا یؤتکم اللّه أجرًا حسنًا)
۱۳ - تهدید متخلّفان از سفر حدیبیه، به عذاب دردناک، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد (و إن تتولّوا کما تولّیتم من قبل یعذّبکم عذابًا ألیمًا)
۱۴ - تخلّف از جنگ و جهاد، داراى کیفرى بس بزرگ و دردناک (و إن تتولّوا کما تولّیتم من قبل یعذّبکم عذابًا ألیمًا)
۱۵ - بازگشت به گناه، پس از اظهار توبه، داراى عقوبتى سنگین * (و إن تتولّوا کما تولّیتم من قبل یعذّبکم عذابًا ألیمًا) برداشت یاد شده بدان احتمال است که سنگینى کیفر متخلّفان از آن جهت باشد که اینان پس از تخلّف نخست، اظهار پشیمانى کردند و این بار بر آنان اتمام حجت شده است.
۱۶ - فرصت دهى خداوند به متخلفان و گنه کاران، براى توبه و بازگشت و عدم تعجیل او در کیفر ایشان (قل للمخلّفین ... فإن تطیعوا ... و إن تتولّوا... یعذّبکم)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
- امتحان: ابزار امتحان ۵; امتحان با تکلیف سخت ۵; امتحان با جهاد ۵
- بشارت: بشارت پاداش نیکو ۱۰
- پاداش: مراتب پاداش ۱۲
- تائبان: امتحان تائبان ۴; زمینه صداقت تائبان ۴
- تکلیف: آثار تکلیف سخت ۴
- توبه: فرصت توبه ۱۶
- توبه شکنى: کیفر توبه شکنى ۱۵
- جنگ: پیشگویى جنگ سخت ۲; دعوت به جنگ سخت ۱
- جهاد: اهمیت تداوم جهاد ۸; پاداش جهاد ۱۰، ۱۲; عذاب ترک جهاد ۱۳; فضیلت جهاد ۱۲; کیفر ترک جهاد ۱۴
- حدیبیه: بشارت به متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۰; توبه متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۳; تهدید متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۳; دعوت از متخلفان مسافرت به حدیبیه ۱
- خدا: آثار تدبیر خدا ۶; آثار هدایتهاى خدا ۶; امهال خدا ۱۶; بشارتهاى خدا ۱۰; توبه پذیرى خدا ۳; تهدیدهاى خدا ۱۳; دعوتهاى خدا ۱; زمینه رحمت خدا ۱۱; زمینه لطف خدا ۱۱
- دشمنان: آثار تسلیم دشمنان ۸; آثار قتل دشمنان ۸; جهاد با دشمنان ۲
- عذاب: عذاب دردناک ۱۳; مراتب عذاب ۱۳
- عمل: آثار عمل ۴
- غزوه خیبر: قصه غزوه خیبر ۹
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۲، ۷; وجوه اعجاز قرآن ۷
- کفر: مراتب کفر ۱۴
- کیفر: کیفر سخت ۱۵; مراتب کیفر ۱۵
- گناه: آثار جبران گناه ۱۱
- گناهکاران: مهلت به گناهکاران ۱۶
- مؤمنان: زمینه تشخیص مؤمنان ۵
- محمد(ص): منشأ جهاد محمد(ص) ۶
- مسلمانان: جهاد مسلمانان ۹; مسلمانان و اهل کتاب ۹; مسؤولیت مسلمانان ۸
- مشرکان: جهاد با مشرکان ۶، ۹
منابع
- ↑ در این آیه اختلافى از حیث تفسیر و معنى آیه بین امامیه و اهل سنت وجود دارد چنان که صاحب مجمع البیان از خاصه گوید که مراد از (قوم اولى بأس شدید) اقوام و طوائف هوازن و ثقیف اند. برخى گویند: اصحاب مسیلمه کذاب هستند و نیز گویند: اهل فارس و روم مى باشند و همچنین گویند: اهل صفین از اصحاب معاویه هستند و صحیح آنست که مراد از داعى در جمله (ستدعون) رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است زیرا پیامبر بعد از فتح مکه مسلمین را به جنگهاى زیاد دیگرى خواند و دعوت نمود آن هم به قتال و نبرد با اقوام و طوائفى که داراى قدرت و قوت بودند مانند اهل حنین و طائف و موته و نیز جنگ تبوک و سایر جنگهاى دیگر، بنابراین اگر ما آن را به بعد از وفات پیامبر حمل نمائیم معنى نخواهد داشت و صاحب مفاتیح الغیب از عامه گوید: اقوى آنست که داعى مزبور رسول خدا صلى الله علیه و آله است و اظهر آنست که شامل غیررسول خدا هم خواهد بود و نیز گوید منافات ندارد که بگوئیم داعى آن در مرحله اول رسول خدا صلی الله علیه و آله و در مرحله دوم ابوبکر باشد و چون بحت تفسیرى در بین نیست از اطاله کلام خوددارى میشود.