القصص ٦٤
ترجمه
القصص ٦٣ | آیه ٦٤ | القصص ٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُدْعُوا»: فرا خوانید. به کمک طلبید. «لَوْ أَنَّهُمْ ...»: حرف (لَوْ) برای تمنّی است. یا برای شرط است و جواب محذوف است که (لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا... (۳) وَ يَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَکَائِيَ... (۵) وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ «64»
و (در اين هنگام به مشركان) گفته مىشود: (اكنون آن) معبودانى را كه شريك خدا مىپنداشتيد بخوانيد، پس آنها را مىخوانند؛ امّا جوابى به آنها نمىدهند و (در اين حال) عذاب الهى را مىبينند (كه آنان را در برمىگيرد، پس آرزو مىكنند) اى كاش، هدايت يافته بودند.
نکته ها
با بر پايى قيامت، صحنههاى عجيب و گوناگونى اتفاق مىافتد كه اين آيات به بعضى از آنها اشاره مىفرمايد؛ يكى از صحنهها، سؤالات توبيخآميز خداوند، از مشركان است.
صحنهى ديگر، اظهار تنفّر و بيزارى معبودها از كسانى است كه آنها را مىپرستيدند و صحنهى سوّم، ملامت منحرفان از شيطان است كه شيطان هم در جواب مىگويد: مرا
جلد 7 - صفحه 84
سرزنش نكنيد، بلكه خودتان را ملامت نماييد؛ «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» «1» در قيامت، هر كس گناه خود را به گردن ديگرى مىاندازد، ولى از طرف مقابل هم جواب مىشنود كه: «بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ» «2» گناه را به گردن ما نياندازيد، بلكه شما خودتان اهل طغيان بوديد.
بعضى از معبودها همچون حضرت عيسى و فرشتگان الهى، تقصيرى ندارند؛ امّا كسانى نظير شياطين، طاغوتها دانشمندانى كه سبب بدعت و انحراف در دين گشتهاند، مقصّرند و عذاب خداوند در مورد آنان قطعى است.
پیام ها
1- صحنههاى قيامت را فراموش نكنيم. وَ يَوْمَ ...
2- دادگاه قيامت، علنى و حضورى است. «أَيْنَ شُرَكائِيَ»
3- كارى نكنيم كه در قيامت، از پاسخگويى آن، درمانده و عاجز باشيم. «أَيْنَ شُرَكائِيَ»
4- شرك و تكيه بر هرچه غير خداست، گمان، خيال و سراب است. «تَزْعُمُونَ»
5- معبودهاى عزيز دنيوى، ذليلان و محكومان اخروىاند. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ»
6- هركس ديگران را به جاى خداوند به سوى خويش بخواند، عذاب الهى برايش حتمى است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ»
7- پرستش غير خدا، يك فريب است. «أَغْوَيْنا» 8- فريب خوردگان، به دنبال فريب ديگران نيز هستند. «أَغْوَيْناهُمْ كَما غَوَيْنا»
9- انسانها در انتخاب راه آزادند و مىتوانند راههاى انحرافى را نيز برگزينند.
«غَوَيْنا»
10- معبودهاى غير خدايى، روزى از عابدانِ خود متنفّر خواهند بود. «تَبَرَّأْنا»
11- حقيقت شرك، هوىپرستى است. «ما كانُوا إِيَّانا يَعْبُدُونَ»
«1». ابراهيم، 22.
«2». صافّات، 30.
جلد 7 - صفحه 85
12- معبودهاى دروغين، به نالههاى شما در وقت نياز پاسخى نخواهند داد.
«فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا» دلبستن به غير خدا در دنيا، مايهى محروم شدن از يارى او در قيامت است.)
13- قيامت، روز حسرت است. «لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ (64)
وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ: و گويند روز قيامت كافران كه بخوانيد شريكان خود را در پرستش. اضافه شركاء به ايشان به جهت محال و ممتنع بودن شريك است مر خداى تعالى را در نفس الامر و واقع، و دعوى شرك آنها مر خداى را خلاف باشد، يعنى بخوانيد آنان را كه شريك ما مىساختيد در عبادت از بتان و غير آن تا عذاب را از شما دفع كنند. فَدَعَوْهُمْ: پس بخوانيد ايشان را از فرط حيرت، و يا به اميد نصرت. فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ: پس اجابت نكنند مر ايشان را به جهت عجز از اجابت و نصرت، وَ رَأَوُا الْعَذابَ: و ببينند متبوعان و تابعان عذاب را لازم و ملازم حال خود، لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ: اگر آنكه ايشان بودند راه يافتگان به وجهى از وجوه حيله و تدبير، هر آينه دفع عذاب را از خود مىكردند، لكن نتوانند و راه نيابند. يا اگر مهتدى بودند به حق، آن عذاب را مشاهده نمىكردند. نزد بعضى «لو» براى تمنى است، يعنى چون عذاب را ببينند و راه نيابند به دفع آن، تمنا كنند كاشكى راه يافته بودى به قبول حق تا از عذاب ايشان ايمن شدى، و لكن اين تمنى نتيجهاى براى آنها نخواهد داشت و حسرت و ندامت سودى ندهد؛ علاج واقعه را پيش از وقوع بايد كرد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (61) وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنا أَغْوَيْناهُمْ كَما غَوَيْنا تَبَرَّأْنا إِلَيْكَ ما كانُوا إِيَّانا يَعْبُدُونَ (63) وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ (64) وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ (65)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ (66)
ترجمه
آيا پس كسى كه وعده داديم او را وعده خوبى پس او يابنده است آنرا مانند كسى است كه داديم او را بهره زندگانى دنيا پس او است روز قيامت از حاضر كرده شدگان
و روز كه ندا كند آنها را پس گويد كجايند شريكان من كه بوديد گمان ميكرديد
گويند آنانكه لازم شد بر آنها وعده عذاب پروردگارا اينانند آنانكه گمراه كرديم، گمراه كرديمشان همچنانكه گمراه شديم بيزارى جوئيم بسوى تو نبودند كه ما را بپرستند
و گفته شود بخوانيد شريكانتان را پس بخوانند آنها را پس اجابت ننمايند از آنها و به بينند عذاب را و آرزو كنند كه آنها بودند آنچنان كه هدايت مىيافتند
و روز كه ندا كند آنها را پس گويد چه جواب داديد پيغمبران را
پس پوشيده شود بر آنها خبرها در چنين روز پس آنها از يكديگر پرسش نميكنند.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه و ترجيح حال كسانيكه متنعّم بنعيم آخرتند بر متنعّمين در دنيا فرموده آيا كسيكه ما وعده خوب منجز باو داديم كه در آخرت بهشت برين از آن او باشد و قطعا بآن و اصل خواهد شد و
جلد 4 صفحه 201
هميشه از نعمتهاى گوناگون آن برخوردار خواهد بود مانند كسى است كه چند روز در اين دنيا متنعّم و بهرهمند نموديم او را با هزاران زحمت و تشويش و روز قيامت هم بايد در محضر عدل ما حاضر شود براى حساب و عقاب چنين نيست بلكه تفاوت ميان آن دو از زمين تا آسمان است و اى پيغمبر ياد كن براى اين جماعت متنعّم مشرك روزى را كه ندا ميكند آنها را خداوند و براى ملامت و سرزنش آنها مىفرمايد كجايند آن كسانيكه شما آنها را شركاء من مىپنداشتيد در اطاعت و عبادت و اميدوار بانتفاع از آنها بوديد پس بزرگان و رؤساء آنها كه مستحق عقوبت شدند در دنيا بوعدههاى عذاب خدا بلسان انبياء مانند فرعون و نمرود و شياطين انسى و جنّى گويند پروردگارا اينجماعت آنانند كه گمراه نموديم ما آنها را ولى گمراه نموديم آنانرا چنانچه گمراه شديم خودمان و فعلا ما از آنها و عملشان بيزارى مىجوئيم نزد تو آنها در واقع عبادت نمىنمودند ما را بلكه پيروى از هواى نفس خودشان ميكردند چنانچه ما هم پيرو هواى نفس خود بوديم و در گمراهى و سببش شريكيم با آنان ما آنها را مجبور ننموديم بكفر و عصيان خودشان باختيار خود كردند آنچه كردند ما هم باختيار خود كرديم آنچه كرديم پس در استحقاق عقوبت مزيّتى بر آنها نداريم و از طرف خداوند بمرءوسين خطاب ميشود كه بخوانيد شركاء جعلى خودتان را كه در دنيا براى خدا قرار داده بوديد باميد انتفاع از آنها براى نصرت يا شفاعت خودتان در امروز و آنها از بيچارگى متوسل بآن اشقيا ميشوند و از آنها جوابى نميشنوند و كمكى نمىبينند براى آنكه آنها از اينها بيچارهترند و همه عذاب الهى را مشاهده مىنمايند كه بآنها احاطه كرده و اگر آنها راه چارهاى مىيافتند از خود دفع مىنمودند عذاب را و بنابراين جواب لو محذوف است و محتمل است لو براى تمنّى باشد يعنى آرزو نمايند كه در دنيا هدايت يافته بودند براه نجات از عذاب و وصول بثواب و نيز ياد كن براى اين جماعت روزى را كه ندا ميكند خداوند آنها را پس ميگويد براى سرزنش و ملامتشان در مقام عبادت و اطاعت كه چه جواب گفتيد به پيغمبرانى كه مبعوث بر شما بودند براى بيان معارف و احكام و بچه اندازه از آنها معتقد شديد و عمل نموديد پس پوشيده و ناپديد و مشتبه گردد بر آنها در آنروز
جلد 4 صفحه 202
راههاى جواب و محو شود از نظرشان مطالب از شدت هول و هراس بطوريكه قدرت پيدا نميكنند بر پرسش از يكديگر براى پيدا كردن راه جوابى و بيان عذرى در پيشگاه احديّت كه موجب رفع عذاب يا تخفيف آن از آنها گردد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قِيلَ ادعُوا شُرَكاءَكُم فَدَعَوهُم فَلَم يَستَجِيبُوا لَهُم وَ رَأَوُا العَذابَ لَو أَنَّهُم كانُوا يَهتَدُونَ (64)
و گفته ميشود باين مشركين که دعوت كنيد شركاء خود را پس دعوت ميكنند پس شركاء آنها جواب نميدهند و اجابت نميكنند آنها را و رؤيت ميكنند عذاب را اگر بدرستي که آنها بودند که قبول هدايت كرده بودند.
وَ قِيلَ ادعُوا شُرَكاءَكُم قائل ظاهرا ملائكه عذاب هستند که ميگويند الهه خود را بخوانيد بيايند شما را از عذاب نجات دهند و شما را ياري كنند و اينکه قول از راه توبيخ است که اينها در دنيا ميگفتند که اينها شفعاء ما هستند نزد خدا وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّهِ
جلد 14 - صفحه 263
(يونس آيه 18) که هر غلطي و خطايي داشته باشيم اينکه الهه شفاعت ميكنند و عذاب از ما برداشته ميشود حال بآنها گفته ميشود که آنها را بخواهيد بيايند شما را شفاعت كنند و تعبير شركاؤكم يعني شما آنها را شريك خدا قرار داديد و اينکه كلام منحصر بمشركين نيست تمام اهل ضلال رؤساء خود را ميخوانند که آنها اينها را شفاعت كنند.
فَدَعَوهُم آلهه خود را ميخوانند از اينکه جمله استفاده ميشود که مشركين در قيامت هم باعتقاد شرك باقي هستند و الا آنها را دعوت نميكردند.
فَلَم يَستَجِيبُوا لَهُم آن شركاء جوابي نميدهند و ياري نميكنند بلكه خود آنها هم در جهنم هستند إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ (انبياء آيه 98).
وَ رَأَوُا العَذابَ و ديدند عذاب را که چه نعرهها و زفيرها دارد.
لَو أَنَّهُم كانُوا يَهتَدُونَ جواب شرط محذوف است يعني اگر قبول هدايت كرده بودند نه همچه كلامي بآنها گفته ميشد و نه آنها دعوت ميكردند و نه انتظار جواب از آنها داشتند و نه عذاب را مشاهده ميكردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 64)- به دنبال سؤالی که از آنها در باره معبودهایشان میشود و آنها در پاسخ عاجز میمانند، به آنان «گفته میشود: شما معبودهایتان را (که شریک خدا میپنداشتید) بخوانید» تا به یاری شما بر خیزند! (وَ قِیلَ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ).
آنها با این که میدانند در آنجا کاری از دست معبودان ساخته نیست، بر اثر شدت وحشت و یا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوی معبودانشان دراز میکنند و «آنها را به کمک میخوانند» (فَدَعَوْهُمْ).
ولی پیداست «جوابی به آنها نمیدهند» و دعوت آنها را لبیک نمیگویند (فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ).
در این هنگام است که «عذاب الهی را در برابر چشم خود میبینند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).
«و آرزو میکنند که ای کاش هدایت یافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ کانُوا یَهْتَدُونَ).
چرا که هر دست و پایی در آنجا کنند جز ناکامی و رسوایی نتیجهای نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ایمان و عمل صالح بوده که آنها فاقد آنند.
نکات آیه
۱ - مشرکان، از یارى خدا در قیامت محروم خواهند بود. (و قیل ادعوا شرکاءکم) فاعل قول در «قیل ادعوا شرکاءکم» - به قرینه آیات قبل و بعد - خداوند است. ارجاع دادن مشرکان به معبودهایشان بدین معنا است که آنان همان گونه که در دنیا به معبودهایشان امید بسته بودند، امروز نیز باید به آنها پناه ببرند و از یارى خدا مأیوس باشند.
۲ - انباز داشتن خدا، پندارى باطل و ساخته ذهن شرک پیشگان (و قیل ادعوا شرکاءکم) اضافه «شرکاء» به ضمیر «کم» بیانگر مطلب یاد شده است.
۳ - فراخواندن مشرکان از سوى خداوند، براى یارى خواستن از معبودهایشان در قیامت. (و قیل ادعوا شرکاءکم)
۴ - دل بستن به یارى غیرخدا در دنیا، مایه محروم شدن از یارى او در قیامت (و قیل ادعوا شرکاءکم)
۵ - نصرت طلبى مشرکان در روز رستاخیز از معبودهایشان (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم)
۶ - بى جواب ماندن فریاد یارى خواهى مشرکان از معبودهایشان در قیامت (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم)
۷ - روبه رو شدن مشرکان با عذاب الهى در قیامت، همراه با یأس کامل آنان از وجود یارى دهنده اى براى خود (قیل ادعوا شرکاءکم ... فلم یستجیبوا لهم و رأوا العذاب)
۸ - شرکورزى، ضلالت و گمراهى است. (لو أنّهم کانوا یهتدون)
۹ - عذاب قیامت، فرجام قطعى عناصر هدایت ناپذیر (و رأوا العذاب لو أنّهم کانوا یهتدون)
۱۰ - پذیرش هدایت الهى، مایه مصون ماندن از عذاب قیامت (لو أنّهم کانوا یهتدون) جواب «لو» در «لو أنّهم...» حذف شده و تقدیر آن چنین است: «لو أنّهم کانوا یهتدون لما رأوالعذاب»; یعنى، اگر آنان هدایت را مى پذیرفتند، با عذاب الهى روبه رو نمى شدند.
موضوعات مرتبط
- استمداد: استمداد اخروى از معبودان باطل ۳، ۵، ۶
- امدادهاى خدا: محرومان از امدادهاى خدا ۱
- امیدوارى: آثار امیدوارى به غیرخدا ۴
- خدا: خدا و شریک ۲; دعوتهاى خدا ۳; محرومیت اخروى از امدادهاى خدا ۴
- شرک: گمراهى شرک ۸
- عذاب: عوامل مصونیت از عذاب اخروى ۱۰
- مشرکان: استمداد اخروى مشرکان ۵; استمداد مشرکان ۳; بى یاورى اخروى مشرکان ۶، ۷; دعوت از مشرکان ۳; رد استمداد مشرکان ۶; عذاب اخروى مشرکان ۷; عقیده باطل مشرکان ۲; محرومیت اخروى مشرکان ۱; مشرکان در قیامت ۳، ۷; یأس اخروى مشرکان ۷
- هدایت: آثار هدایت ۱۰
- هدایت ناپذیران: عذاب اخروى هدایت ناپذیران ۹; فرجام هدایت ناپذیران ۹