ابراهيم ٣٠
ترجمه
ابراهيم ٢٩ | آیه ٣٠ | ابراهيم ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَندَاداً»: جمع نِدّ، به معنی شبیه و نظیر و مانند و همتا و همگون است (نگا: بقره / و . «تَمَتَّعُوا»: لذّت ببرید. از زندگی بهره ببرید. «مَصِیر»: بازگشت (نگا: بقره / آلعمران / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَ إِلَيْنَا... (۱) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَ... (۱) ذَرْهُمْ يَأْکُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ... (۱) فَلاَ تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا... (۰) وَ إِذَا مَسَ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا... (۷)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم
- اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است
- بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد
- معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))
- بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت
- سخن شيطان با پيروان خود در قيامت
- معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))
- بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند
- رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه
- بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت
- انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است
- وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است
- موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر
- بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است
- مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است
- آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))
- چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند
- حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند
- انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار
- وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند
- استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او
- معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))
- معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))
- توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)
- روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))
- نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده
- چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن
- چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره
- روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ «30»
(رهبران فاسد) براى خداوند شريكهايى قرار دادند تا مردم را از راه خدا گمراه نمايند. بگو: كامياب شويد كه قطعاً پايان كار شما آتش است.
نکته ها
بعضى در آفرينش جهان، براى خداوند شريك قايلاند و بعضى در نعمتها براى خدا شريك مىپندارند. داشتنِ سلامتى و علم و قدرت و عزّت و مال را از هنر خود يا قدرتها مىشمارند، اما بسيار زود درمىيابند كه به گمراهى رفتند.
پیام ها
1- از بدترين انواع كفران نعمت، شريك قرار دادن براى خدا و گمراه كردن مردم
«1». مجمع البيان.
جلد 4 - صفحه 414
است. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا»
2- گاهى سرچشمهى شرك، طاغوتها هستند. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا» و گاهى جاذبهى بتها عامل انحرافند. «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ» «1»
3- خداوند افرادى را به حال خود رها مىكند. «قُلْ تَمَتَّعُوا»
4- كافران در دنيا كاميابند، ولى آخرت ندارند. «تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ»
5- هر رفاهى نشانهى مهر نيست، شايد وسيله و مقدّمهى قهر الهى باشد. «تَمَتَّعُوا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً: و قرار دادند براى ذات يكتاى الهى همتايان در عبادت و اطاعت، يا در تسميه كه ايشان را الهه نام نهادند. لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ:
تا گمراه گردانند از راه خدا كه توحيد است.
نكته: غرض ايشان در اتخاذ «انداد» ضلال و اضلال نبود تا لام غرض باشد، لكن چون گمراهى نتيجه آن بود، پس گوئيا در حكم غرض است.
بعد از آن تهديد فرمايد كه: قُلْ تَمَتَّعُوا: بگو اى پيغمبر به آنها برخوردار شويد به آرزوهاى خود، يا بگذرانيد عمر را به پرستش بتان كه از قبيل شهوات است. حاصل آنكه چند روزى به وسوسه شيطانى و آرزوهاى نفسانى بگذرانيد. فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ: پس بتحقيق بازگشت شما به آتش جهنم است. زندگانى كفار را تمتع نام فرمود، زيرا امهال آن بر وجهى كه فرض شود
جلد 7 - صفحه 54
اسهل باشد نسبت به آنچه مهيا است براى آنها در آخرت از عذاب و بالنسبه به جهنم مكانى كه در آيند به آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ «29» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)
ترجمه
- ثابت ميگرداند خدا آنانرا كه ايمان آوردند بگفتاريكه به ثبوت رسيده در زندگانى دنيا و در آخرت و گمراه ميكند خدا ستمكاران را و بجا مىآورد خدا آنچه را ميخواهد
آيا نظر ننمودى بآنانكه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و فرود آوردند قومشان را در سراى هلاك
كه جهنّم است در آيند آنرا و بد قرارگاهى است
و قرار دادند براى خداوند همتايانى تا گمراه گردانند از راهش بگو برخوردار شويد پس همانا بازگشت شما بسوى آتش است..
تفسير
كسانيكه در اصول عقائد حقّه از قبيل توحيد و نبوّت و امامت و معاد بديده انصاف نظر و تأمّل و تدبّر نمودند و ببراهين عقليّه و شواهد نقليّه و حجج قطعيّه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و كتاب و حساب خداوند ايشانرا ثابت و مستقرّ و مطمئن ميفرمايد بر اين عقائد بطوريكه ابدا و اصلا در خاطرشان تزلزل و فتورى روى نميدهد و بتشكيك مشكّك و تفتين مفتّن اين عقائد حقّه از آنها سلب نميگردد و منتفى نميشود در دنيا و آخرت بطوريكه در جواب سؤال مردم و ملائكه از اين حقائق بدون درنگ و تأمّل و لكنت و تزلزل اقرار و اظهار مينمايند بخلاف كسانيكه از باب لجاج و عناد خود دارى نمودند از نظر و تأمّل در آيات الهى و ظلم كردند بخودشان و خلق خدا كه موجب گمراهى آنها شدند قولا و عملا خداوند آنها را بحال خودشان واگذار ميفرمايد و كمك نميفرمايد با آنها در رفع شبهه و تزلزل و دفع شكّ و تحيّر از قلوبشان لذا در وادى جهالت و نادانى و حيرت و ضلالت و اله و سرگردانند تا روز
جلد 3 صفحه 230
قيامت كه راه بهشت را گم كنند بامر الهى چنانچه از امام صادق عليه السّلام در توحيد نقل نموده كه مراد اضلال خداوند است آنها را از دار كرامت خود در روز قيامت و خدا آنچه را ميخواهد ميكند از ثابت نمودن اهل ايمان در عقائد حقّه و مخذول فرمودن اهل ظلم و هر چه ممكن باشد و قبيح نباشد و كسيرا قدرت جلوگيرى از مشيّت او نيست و حقّ چون و چرا در كار او ندارد در فقيه و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در وقت مرگ ميآيد نزد مردى از دوستان ما از دست راست و چپ او براى آنكه گمراه كند او را از عقائد حقّهاش ولى خداوند نميگذارد در او مؤثر شود و اين است مراد از قول خداوند يثبّت اللّه الّذين آمنوا تا آخر آيه و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن دو ملك سؤال ميكنند در قبر از او كه كيست پروردگار تو و كيست پيغمبرت و چيست دينت و او ميگويد خداوند پروردگار من و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر من و اسلام دين من است پس آندو ميگويند خدا تو را ثابت بدارد بر آنچه مىپسندد و خوشنود ميشود و اين است مراد از قول خداوند يثبت اللّه الذين آمنوا تا آخر آيه و باين معنى رواياتى از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده است و خداوند اظهار تعجّب فرموده از حال كسانيكه شناختند نعمت خدا را كه اعظم آن وجود پيغمبر و امام است و تبديل نمودند شكر را بكفر لذا خطاب به پيغمبر خود فرموده كه آيا نديدى و نظر نكردى بسوى اين اشخاص كه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و وارد كردند قوم خود را در سراى هلاكت كه جهنّم است يعنى بجاى شكر نعمت كفران نمودند و كافر شدند بخدا و پيغمبر و امام منصوب از طرف او و مراد كفّار قريش عموما، و خصوصا بنى اميّه و بنى مغيرهاند كه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جنگ نمودند و منكر اوصياء او شدند و ذريّه او را شهيد كردند و خداوند نسل آنها را قطع و نامشان را محو و آثارشانرا نابود فرمود و اين معنى را در كافى از صادقين عليهما السّلام و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده نهايت آنكه در بعضى اختصاص به دو قبيله نامبرده داده شده و در بعضى بتعميم آن نسبت بقريش تصريح فرمودهاند و بايد حمل بر بيان مصداق واضح و اوضح شود چنانچه معلوم است كه مصداق اوضح و اعظم و اكمل نعم الهيّه پيغمبر و امام است كه خداوند از طائفه قريش انتخاب فرمود و آنها قدردانى و شكر گذارى نكردند بلكه حقّ كشى و ناشكرى نمودند و بجزاى
جلد 3 صفحه 231
خود رسيدند و خواهند رسيد و قرار دادند براى خداوند همتايانى از جنس بتها كه عبادت مينمودند آنها را و نتيجه آن اين بود كه گمراه ميكردند مردم را از راه خداشناسى و عبادت او يا گمراه ميشدند بنابر قرائت يضلّوا بفتح ياء اگر چه اين عمل را براى گمراهى خود و خلق نمىنمودند و بنابراين لام در ليضلّوا لام عاقبت است كه بمنزله غرض قرار داده شده و خداوند نصيب آنها را فقط نعم فانيه دنياى دنى قرار داده كه چندى از آنها متمتّع و بهرهمند شوند چون قابليت غير آنرا ندارند و چنان سرگرم بآن زخارف شدهاند كه در فكر جز آن نيستند و عاقبت وارد در جهنم شوند و مخلّد در آتش گردند و راه نجاتى براى آنها نباشد لذا ظاهرا امر نموده است آنها را بتمتع در دنيا با آنكه مقصود تهديد و تنبيه آنقوم است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلُوا لِلّهِ أَنداداً لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ قُل تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُم إِلَي النّارِ (30)
و قرار دادند اينها از براي خدا مثل و مانند براي اينكه اينها را گمراه كنند از سبيل و راه خداوند، بفرما بآنها که اينکه چهار روز دنيا هر چه ميخواهيد متمتع شويد و بهره برداري كنيد پس محققا مصير شما بسوي آتش است.
وَ جَعَلُوا لِلّهِ أَنداداً بعضي در الوهيت ندّي بر خدا اتخاذ كردند طبقات مشركين، عبده اصنام، عبده شمس و قمر و كواكب و گاو و گوساله و آتش و ملك و جنّ و بشر و شجر و غير اينها، بعضي در امر رزق و اماته و احياء و ساير افعال الهي ندّي قرار دادند و مستند بغير دانستند يا بطبيعت، شانس، خوشبختي يا بعمليات خود يا برؤساء و فرمان فرمايان و غير اينها که منكر توحيد افعالي شدند، بعضي در صفات که زائد بر ذات دانستند و قديم شمردند: بعضي در ذات مثل إبن كمونه، بعضي قائل بيزدان و اهرمن شدند خالق خيرات و شرور.
لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ سبيل الي اللّه توحيد او است در جميع مراحل ذاتي صفتي، افعالي: عبادتي، نظري و بسياري از افراد را در ضلالت انداختند.
قُل تَمَتَّعُوا و اينکه تمتع نه لطفيست از جانب الهي بلكه يك نوع از عقوبت است که باعث مزيد عذاب الهي ميشود چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ
جلد 11 - صفحه 389
كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 178.
فَإِنَّ مَصِيرَكُم إِلَي النّارِ انسان در دنيا در اينکه مدت عمر دائما در سير است و دو سير داريم يك رو ببهشت تمامش زحمت است بايد جلوگيري كند از هواهاي نفساني و طلب جاه و مال و رياست و لذائذ معاصي، صبر بر بليات و زحمت عبادات و جلوگيري از معاصي، و ديگر رو بآتش است تمامش هواهاي نفساني و زخارف دنيوي و لذائذ جسماني و حبّ شهوات که انسان فريب آنها را ميخورد و بسرعت هر چه تمامتر رو بجهنم ميرود که گفتند انسان سه دشمن دارد: دنيا خود را جلوه ميدهد، نفس مايل ميشود، شيطان راه نشان ميدهد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 30)- در این آیه به یکی از بدترین انواع کفران نعمت که آنها مرتکب میشدند اشاره کرده، میگوید: «و آنها برای خدا شریکهایی قرار دادند تا (مردم را به این وسیله) از راه او گمراه سازند» (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ).
و چند روزی در سایه این شرک و کفر و منحرف ساختن افکار مردم از آیین و طریق حق بهرهای از زندگی مادی و ریاست و حکومت بر مردم ببرند.
ای پیامبر! «به آنها بگو: (از این زندگی دنیا و بیارزش مادی) بهره بگیرید اما (بدانید) سر انجام کار شما به سوی آتش (دوزخ) است» (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ).
با این که نه این زندگی شما زندگی است که بدبختی است و نه این ریاست و حکومت شما ارزشی دارد که تبهکاری و دردسر و مصیبت است.
نکات آیه
۱- شرک به خدا، کفران و ناسپاسى نعمتهاى اوست. (ألم تر إلى الذین بدّلوا نعمت الله کفرًا ... و جعلوا لله أندادًا) جمله «و جعلوا لله أنداداً» عطف بر جمله «بدّلوا نعمت الله ...» است و مى تواند بیان و تفسیر براى چگونگى تبدیل نعمت الهى باشد.
۲- سران کفر و شرک، براى منحرف کردن مردم از مسیر خدا و توحید، به ساختن شبیه و مانند براى خداوند روى آوردند. (أحلّوا قومهم دار البوار ... و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله) از سیاق این آیه و آیات قبل استفاده مى شود که درباره سران کفر و شرک است. زیرا مبتلا کردن مردم به سرنوشت و جایگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نیز مانند درست کردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً لیضلّوا عن سبیله) کار رهبران و سران کفر و شرک است.
۳- شرک، آیینى ساختگى و به وجود آمده پس از عقیده به توحید و خداى یگانه است. (و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله) از تعبیر « جعلوا لله أنداداً» (براى خدا شریک قرار دادند)، استفاده مى شود که آنان اصل وجود خداى یگانه را قبول داشتند، ولى سپس براى او شریک قرار دادند.
۴- سازندگان آیین شرک و بت پرستى به یگانگى خداوند و بطلان آیین بت پرستى آگاه بودند. (و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله قل تمتّعوا فإن مصیرکم إلى النار) از تعبیر «جعلوا لله أندادا» (براى خدا شریک قرار دادند)، و همچنین با توجه به اینکه این کار مربوط به سران و سازندگان اصلى آیین شرک است، استفاده مى شود که آنان آگاهانه و از روى عمد به چنین عملى دست زدند.
۵- دستیابى به منافع مادى و رسیدن به حکومت و مقام، انگیزه اصلى سازندگان آیین شرک و بت پرستى (و أحلّوا قومهم ... و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله قل تمتّعوا) جمله «قل تمتوا» (بگو برخوردار شوید)، پیش از جمله «فإن مصیرکم إلى النار»، مى تواند کنایه از آن باشد که هر چند شما به دنبال تمتع و کامیابى از دنیا هستید، ولى مسیر و نهایت کار شما دوزخ است. گفتنى است موضوع رسیدن به حکومت و مقام، از جمله «و أحلّوا قومهم ...» استفاده شده است.
۶- سازندگان آیین شرک و بت پرستى برخوردار از ریاست، مکنت و ثروت بودند. (و أحلّوا قومهم ... و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله قل تمتّعوا)
۷- ایجاد انحراف در دین، از شیوه ها و ابزارهاى دنیاپرستان و صاحبان زر و زور براى نیل به هدفهاى مادى خود (و أحلّوا قومهم ... و جعلوا لله أندادًا ... قل تمتّعوا)
۸- دوزخ، سرانجام تلاش براى ترویج آیین شرک و گمراه کردن مردم از مسیر خدا و یگانه پرستى (و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله ... فإن مصیرکم إلى النار)
موضوعات مرتبط
- اضلالگران: اضلالگران در جهنّم ۸
- ثروتمندان: اضلال ثروتمندان ۷
- جهنّمیان ۸:
- خدا: همانندسازى براى خدا ۲
- دنیاطلبان: اضلال دنیاطلبان ۷
- دین: انحراف در دین ۷
- رهبران: انگیزه رهبران شرک ۵; ثروتمندى رهبران شرک ۶; دنیاطلبى رهبران شرک ۵; روش اضلال رهبران شرک ۲; روش اضلال رهبران کفر ۲; رهبران شرک و بطلان بت پرستى ۴; رهبران شرک و توحید ۴; ریاست طلبی رهبران شرک ۶
- شرک: آثار شرک ۱; پوچى شرک ۳; پیدایش شرک ۳; تاریخ شرک ۳; فرجام تبلیغ شرک ۸; مبلغان شرک در جهنّم ۸
- ظالمان: اضلال ظالمان ۷
- عقیده: تاریخ عقیده ۳
- کفران: موارد کفران نعمت ۱
- گمراهى: ابزار گمراهى ۷
- مردم: فرجام اضلال مردم ۸