الأنفال ٤٥
ترجمه
الأنفال ٤٤ | آیه ٤٥ | الأنفال ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِئَةً»: دسته. گروه. «فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا ...»: دو عامل پیروزی، یکی پایداری و دومی در همه حال به یاد خدا بودن و ذکر خدا کردن است.
تفسیر
- آيات ۵۴ - ۴۱، سوره انفال
- توضيح و تفسير مفردات و جملات آيه شريفه مربوط به خمس : (( واعملوا انما غنمتم منشى ء فان لله خمسه و للرسول ... ))
- ياد آورى امدادهاى غيبى الهى در جنگ بدر كه موجب پيروزى مسلمين گرديد
- شش دستور جنگى به سربازان اسلام
- توضيح در مورد زينت دادن شيطان ، اعمال مشركين راو تحريك آنها به جنگ با مسلمين و سپس تنها گذاشتن آنانرا
- سخن منافقين و بيمار دلانى كه در ميان اصحاب بدر بودند، درباره مسلمان مجاهد
- تبدل نعمت به نقمت و عذاب هنگامى است كه صاحبان نعمت استعداد درونى خود را از دست داده مستعد عقاب شده باشند.
- رواياتى در مورد خمس و مستحقيقن آن در ذيل آيه شريفه : (( واعملوا انما غنمتم من ... ))
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به جنگ بدر
- اشاره به اينكه تجسم شيطان در صورتهاى انسانى ، امر محالى نيست تا استعباد شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «45»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه با گروهى (از دشمن) روبرو شديد، ثابتقدم باشيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد.
نکته ها
مراد از ذكر و ياد خدا در آيه، تنها ذكر زبانى نيست، بلكه توجّه درونى و ياد لطفها و امدادهاى و وعدههاى و ياد عزّت، عظمت و فرمان او نيز مقصود است، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: «از امور مهمّى كه خداوند بر بندگان لازم دانسته است، بسيار ياد نمودن از خداوند است، ياد الهى هنگام مواجهه با حلالها و حرامها كه اگر اطاعت الهى باشد بدان عمل كند و اگر معصيت خدا باشد، آن را ترك كند». «1»
پیام ها
1- لازمهى ايمان، ثابت قدمى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَاثْبُتُوا
2- ما مأمور به ثبات قدم در جبههايم، «فَاثْبُتُوا» امّا همين پايدارى را هم بايد از خدا بخواهيم. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» «2»
«1». بحار، ج 93، ص 163.
«2». بقره، 250.
جلد 3 - صفحه 329
3- فضاى جبههى مسلمانان بايد آكنده از ياد خدا باشد و هر چه مشكلات بيشتر باشد، نياز به ياد خدا بيشتر است. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً»
4- يادى از خدا كافى نيست، بايد خدا را بسيار ياد كنيم. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» زيرا اگر در بحران جنگ و حوادث جبهه، ياد خدا زياد نباشد، امكان انحراف در هدف، عمل وشيوه بيشتر است.
5- در جبهه، بايد ياد خدا، جايگزين ياد زن، فرزند، مال و ... شود. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ» چنانكه امام سجاد عليه السلام در دعاى مرزداران مىفرمايد: خدايا! ياد مال و فرزندان و ... را از دل رزمندگان ببر و بهشت را جلوى چشمشان جلوه بده. «1»
6- پايدارى و ياد خدا، رمز پيروزى در نبرد و رستگارى جاويد است. فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
7- ميدانهاى نبرد وجبههها، يكى از مراكز رستگارى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (45)
بعد از آن امر مىفرمايد به قتال و ثبات در آن:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا: هر گاه تلاقى كنيد جماعت كفره را، پس ثابت شويد براى قتال آنها، و فرار منمائيد. نيشابورى گفته: هر گاه ملاقات كنيد جماعتى را كه آن نفس و هوى و شيطان و اعوان او و دنيا و زينت آن را، پس ثابت باشيد بر آنچه هستيد بر آن از يقين و صدق و اخلاص و طلب.
نكته: وصف ننمودن فئه را به كفار، به جهت آنست كه مؤمنان مقاتله نمىكنند مگر با كفار. و لقى غالب الاستعمال است در قتال:
وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً: و ياد نمائيد خدا را بسيار به دل و زبان در مواطن حرب و غير آن، و دعا كنيد براى غلبه خود بر دشمنان. مراد ذكر تكبير است در وقت شمشير زدن. يا دعا بر كفار بدين وجه كه: اللّهمّ خذلهم، اللّهمّ اقطع دابرهم، يا ياد كنيد آنچه را كه وعده فرمود خدا شما را نصرت بر دشمنان در دنيا و ثواب در عقبى تا داعى شود شما را بر ثبات در جهاد.
در وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام قال: من اشدّ ما فرض اللّه على خلقه ذكر اللّه كثيرا ثمّ قال: لا اعنى سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر، و ان كان منه، و لكن ذكر اللّه عند ما احلّ و حرّم فان كان طاعة
جلد 4 صفحه 351
عمل بها و ان كان معصية تركها. «1» فرمود: از شديدتر چيزى كه واجب فرموده خدا بر خلق خود، ياد نمودن خداست بسيار. بعد فرمود: قصد نكردم: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر را، و اگر باشد از ذكر؛ و لكن ياد خدا نمودن نزد آنچه حلال و حرام فرمود، پس اگر طاعت باشد عمل كند به آن، و اگر معصيت باشد ترك كند آن را.
لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: براى اينكه شما رستگار شويد به قوت و ظفر بر دشمنان و رسيدن به ثواب حضرت منان.
تذكره: آيه شريفه آگاهى است بر آنكه مؤمن بايد ثابت باشد بر ايمان و هيچ شغلى او را از ياد الهى باز ندارد و در شدائد و سختيها ملتجى به او شده، در همه احوال به الطاف و عنايات سبحانى واثق باشد.
در ارشاد القلوب ديلمى روايت شده كه در زمان حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تاجرى بدون مصاحبت قافله از مدينه به شام مسافرت نمود، توكل بر خدا، و واثق به رجاء الهى، ناگاه بين راه دزدى مصادف شده، صيحه بر او زده ايستاد. تاجر گفت: مال را بگير و مرا رها كن. دزد گفت: بايد تو را بكشم.
تاجر درخواست وضو كرد و نماز نمود. دزد گفت: بكن هر چه خواهى. تاجر وضو ساخته، چهار ركعت نماز خواند، و دست به دعا برداشت، دعائى خواند، يك مرتبه سوارى بر اسب اشهبى با لباس سبز و نيزه به دست، ظاهر شد. به قوت نيزه بر دزد زده، او را كشت. بعد به تاجر گفت: بدان، من ملكى هستم از آسمان سوم، شنيديم دعاى تو را، درهاى آسمان گشوده، جبرئيل نازل، و مرا امر نمود به كشتن دزد. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (45) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (46) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (47)
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد چون ملاقات كنيد گروهى را پس ثابت باشيد و ياد كنيد خدا را بسيار اميد است كه شما رستگار شويد
و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را و نزاع ننمائيد پس سستى كنيد و برود شوكت شما و صبر كنيد همانا خداوند با صابران است
و مباشيد مانند آنانكه بيرون آمدند از منزلهاشان با تكبّر و نشاط و براى وانمود بمردم و باز ميدارند از راه خدا و خدا بآنچه ميكنند احاطه دارد.
تفسير
امر است به ثبات قدم در مقابل لشگر مخالف با توسّل بدعا و توجّه بخدا و طلب نصرت از او كه موجب ظفر و رستگارى است و ارشاد است بوجوب اطاعت خدا و پيغمبر و امام و نهى است از نزاع و اختلاف داخلى كه موجب بد دلى بيكديگر و ضعف و سستى و كسر صولت و نقص دولت است چون ريح در كلام عرب كنايه از شوكت و دولت است براى مشابهت در نفوذ امر چنانچه باد در فارسى كنايه از تكبّر و نخوت است و گفته شده است كه هميشه فتح بعد از وزيدن نسيمى است كه بامر خدا مىوزد و باين جهت پيغمبر (ص) فرموده من نصرت يافتم بصبا و قوم عاد هلاك شدند بدبور كه بادى است از مغرب ميوزد مقابل صبا و بنابر اين ريح در معنى حقيقى خود استعمال شده است و مراد آنستكه كارى نكنيد كه نسيم فتح بر شما نوزد و صبر كنيد كه خداوند حافظ و ناصر صبر كنندگان است صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد و آنانكه بيرون آمدند از ديار خودشان اهل مكه بودند كه براى حمايت از كاروانشان و جنگ با مسلمانان حركت كردند با تمام لوازم عشرت و نشاط و نخوت و غرور و چون بجحفه كه يكى از مواقيت حجّ است در سه منزلى مكه رسيدند قاصد ابو سفيان رسيد و آنها را از سلامتى كاروان آگاه نمود و دستور مراجعت داد ولى أبو جهل ابا كرد و گفت ممكن نيست مگر آنكه ببدر رويم و شراب بنوشيم و زنان مغنّيه براى ما سرود بخوانند و اطعام نمائيم عرب را تا معروف
جلد 2 صفحه 540
بشجاعت و سماحت شويم و نگذاريم امر محمد (ص) نفوذ پيدا كند ولى تدبير آنها با تقدير الهى موافق نبود لذا بجاى شراب شربت ناگوار مرگ را چشيدند و بجاى تغنّى زنان بر آنها نوحهسرائى كردند و موّفق باطعام نشدند ولى طعمه شمشير مسلمانان شدند و نفوذ اسلام در جزيرة العرب منتشر گرديد و خداوند احاطه علمى دارد به نيّات و افعال آنها و بر طبق آن پاداش داده و خواهد داد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُم فِئَةً فَاثبُتُوا وَ اذكُرُوا اللّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ (45)
اي كساني که ايمان آورديد زماني که تلاقي كرديد با دسته و جمعيت كفار براي محاربه پس بايد ثابت قدم باشد در جهاد و بسيار ذكر خدا بگوئيد و بياد خدا باشيد بايد رستگار شويد.
اينکه آيه شريفه دستور كلي است در مورد جهاد که فرار از زحف يكي از گناهان كبيره است که سابقا تذكر داديم در همين سوره آيه 16 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا که خداوند نصرت و ظفر را نصيب شما ميفرمايد إِذا لَقِيتُم فِئَةً مراد مجرد برخورد نيست بلكه تلاقي براي محاربه و مقاتله است و مراد از فئة مطلق است لكن مراد فئه كفار و مشركين است زيرا آنها براي محاربه مؤمنين ميآيند فَاثبُتُوا ثبات قدم در هر امر ديني واجب و لازم است بخصوص در موقع جهاد وحشت نكنيد، فرار نكنيد، سستي نورزيد با كمال شهامت و شجاعت مقابله كنيد وَ اذكُرُوا اللّهَ كَثِيراً (ذكر اللّه حسن في کل حال) و عبادت بسيار بزرگي است وَ لَذِكرُ اللّهِ أَكبَرُ عنكبوت آيه 44، و ممكن است مراد ياد خدا باشد که از خدا طلب نصرت كنند و متذكر باشند که چنانچه در بدر براي آنها مدد فرستاد از ملائكه و آنها را نصرت بخشيد همين نحو باز آنها را منصور ميفرمايد لَعَلَّكُم باشد که شما تُفلِحُونَ رستگار شويد هم در دنيا معزز و منصور گرديد و هم در آخرت رستگار و مغفور گرديد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- شش دستور دیگر در زمینه جهاد! در این آیه و آیه بعد شش دستور مهم به مسلمانان داده شده است:
1- نخست میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که گروهی از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم باشید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا)، یعنی دیگر از نشانههای بارز ایمان ثابت قدم در همه زمینهها مخصوصا در پیکار با دشمنان حق است.
2- «خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید» (وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
شک نیست که منظور از یاد خدا تنها ذکر لفظی نیست، بلکه خدا را در درون جان حاضر دیدن است، این توجه به خدا روحیه سرباز مجاهد را تقویت میکند و در پرتو آن احساس مینماید که در میدان مبارزه تنها نیست، تکیهگاه نیرومندی دارد که هیچ قدرتی در برابر آن مقاومت نمیکند، و اگر هم کشته شود به بزرگترین سعادت، یعنی سعادت شهادت رسیده است.
نکات آیه
۱- اهل ایمان وظیفه دار پایدارى در نبرد با دشمنان دین (یأیها الذین ءامنوا إذا لقیتم فئة فاثبتوا) «لقاء» مصدر «لقیتم» به معناى رو در رو شدن و برخورد کردن است و مراد از آن به مناسبت سیاق آیه، برخورد نظامى، یعنى پیکار و نبرد، مى باشد.
۲- لزوم زیاد یاد کردن خدا به هنگام رویارویى با دشمنان دین و نبرد با آنان (إذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا اللّه کثیرا) «اذکروا اللّه» مى تواند عطف بر «اثبتوا» باشد که در حقیقت جواب شرط «إذا لقیتم» خواهد بود. بر این مبنا مقصود، زیاد یاد کردن خدا به هنگام نبرد است. همچنین «اذکروا ... » مى تواند جمله مستانفه باشد. در این صورت زیاد یاد کردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى که از مصادیق آن هنگام رویارویى با دشمنان است.
۳- پایدارى اهل ایمان در صحنه هاى پیکار همراه با یاد مداوم خدا، زمینه ساز پیروزى آنان بر دشمنان دین (فاثبتوا و اذکروا اللّه کثیرا لعلکم تفلحون) «لعلکم» علاوه بر اینکه متعلق بر «اذکروا اللّه» است، مى تواند متعلق به «فاثبتوا» نیز باشد. در این صورت مراد از «فلاح»، پیروزى در جنگ است.
۴- سعادت و رستگارى مؤمنان در گرو جهاد و کثرت یاد خداست. (إذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا اللّه کثیرا لعلکم تفلحون) در برداشت فوق «فلاح» به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.
موضوعات مرتبط
- استقامت: آثار استقامت ۳
- جنگ: استقامت در جنگ ۱، ۳
- جهاد: آثار جهاد ۴ ; آداب جهاد ۲
- دین: پیروزى بر دشمنان دین ۳ ; جنگ با دشمنان دین ۱، ۲
- ذکر: آثار ذکر خدا ۳، ۴ ; اهمیت ذکر خدا ۲ ; ذکر خدا در جنگ ۲، ۳
- رستگارى: عوامل رستگارى ۴
- سعادت: عوامل سعادت ۴
- مؤمنان: رستگارى مؤمنان ۴ ; زمینه پیروزى مؤمنان ۳ ; سعادت مؤمنان ۴ ; مسؤولیت مؤمنان ۱