الأنفال ٣٥
ترجمه
الأنفال ٣٤ | آیه ٣٥ | الأنفال ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَلاتُهُمْ»: نماز ایشان. دعا و عبادت ایشان. «مُکَآءً»: سوتکشیدن. «تَصْدِیَة»: کفزدن. از ماده (صدد) و در آن دال دوم به یاء قلب شده است. یا از (صَدی) و ناقص یائی است.
نزول
هنگامى که قریش در دارالندوة به قصد کشتن و از بین بردن رسول خدا صلی الله علیه و آله جلسه تشکیل دادند پس از اخذ تصمیم براى اجراى مقاصد شوم خویش به طرف کعبه رفتند و با صدا و کف زدن و داد و فریاد کشیدن مشغول طواف شدند و این آیه نازل گردید.[۱]
عبدالله بن عمر گوید: کفار در خانه خدا به طواف مى پرداختند در حالى که کف میزدند و صدا بلند میکردند و داد و فریاد مى کشیدند سپس این آیه نازل شد.[۲] سعید بن جبیر گوید: کفار قریش در طواف خانه کعبه مزاحم پیامبر میشدند و او را مسخره میکردند و در همین طواف صداى خود را بلند مینمودند و داد و فریاد راه مى انداختند و نیز کف میزدند سپس این آیه نازل گردید.[۳]
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۳۰، سوره انفال
- معناى (( مكر )) و تقسيم آن به مكر ممدوح و مكر مذموم
- بيان اينكه جمله : (( ان كان هذا هو الحق ... )) حكايت كلام مشركين نيست
- مقتضاى اينكه پيغمبر (ص ) رحمة للعالمين است اين نيست كه مصلحت دين ناديده گرفته شود و مطلقا عذاب دنيوى براى ظالمين در كار نباشد
- وجوهى كه در مجمع البيان در مورد اينكه در يك آيه عذاب از مشركين نفى ، و در آيه دوماثبات شده است ، نقل شده و اشكال وارد بر آن وجوه
- اشاره به اينكه متروك ماندن خانه كعبه ، مؤ اخذه و عذاب الهى در پى دارد
- توضيح معناى آيه شريفه : (( ليميز الله الخبيث من الطيب ... ))
- معناى آيه شريفه : (( و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله ... ))
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه
- رواياتى در شاءن نزول و معناى آيه : (( اللهم ان كان هذا هو الحق ... )) و (( ما كان الله معذبهم ))
- رواياتى در معناى : (( و ما كان صلاتهم عندالبيت الا مكاء و تصديه )) و شاءن نزول آن
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( ان الذين ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله ... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «35»
(دعا و) نمازشان نزد بيت اللّه (كعبه)، جز سوت و دست زدن نبود.
پس به خاطر آنكه كفر مىورزيديد، عذاب (الهى را) بچشيد.
نکته ها
«مُكاءً»، به معناى سوت زدن و «تَصْدِيَةً»، به معناى دست زدن است.
سوت كشيدن آنان شايد به خاطر اعلام حضورشان نسبت به بتهايى بوده كه در كعبه قرار داشته است.
مفسّران از مصاديق روشن عذاب در جملهى «فَذُوقُوا الْعَذابَ» را شكست مشركان در جنگ بدر مىدانند. «1»
پیام ها
1- بىاحترامى و انجام امور لغو و بيهوده، همچون دست و سوت زدن در مكان مقدّس، نشاندهندهى لياقت نداشتن براى توليت آن مكان است. إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ ... وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً
2- در طول تاريخ، مراسم مذهبى دستخوش تحريف و يا آميخته به امورى لغو شده است. صَلاتُهُمْ ... مُكاءً وَ تَصْدِيَةً
3- گاهى مقدّسترين مراكز، صحنهى بالاترين خرافات مىشود. «عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً»
4- كفر و بىاحترامى به مقدّسات، عذاب الهى را بدنبال دارد. «مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
5- لجاجت و استمرار در كفر و انحراف، عامل نزول عذاب است. «فَذُوقُوا الْعَذابَ
«1». تفاسير مجمعالبيان، الميزان و فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 314
بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (35)
بعد از آن توصيف فرمايد نماز مشركين را:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ: و نيست نماز مشركان نزديك خانه كعبه يا آنچه را كه نماز ناميدهاند، إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً: مگر صفير زدن و دست بهم زدن. عادت مشركان بود مرد و زن عريان طواف مىكردند و صفير و كف مىزدند.
ابن عباس نقل نموده كه: چون حضرت در كعبه به نماز مشغول مىشد، بنى عبد الدار براى تغليط آن سرور، در عقب صفير و كف مىزدند. و بنابراين تقدير، مراد نماز مأمور به باشد. فَذُوقُوا الْعَذابَ: (در كلام محذوفى است، اى: يقال لهم اذا عذّبوا: فذوقوا العذاب) پس بچشيد عذاب را اى كافران به قتل و اسر روز بدر و حرق و زجر روز حشر، بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: به سبب آنچه هستيد كفر مىورزيد به توحيد الهى و نبوت حضرت رسالت پناهى. اين آيه شريفه براى تقرير استحقاق ايشان است عذاب دارين را با عدم ولايت آنها مسجد الحرام را، چه ولايت لايق كسى نيست كه او را اين نوع از نماز باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (35)
ترجمه
و نباشد نمازشان نزد كعبه مگر صفيرى و دست زدنى پس بچشيد عذاب را براى بودنتان كافران.
تفسير
كفّار مكّه بجاى نماز صفير ميكشيدند و دست ميزدند چون گفته شده است عادتشان اين بود كه طواف مينمودند برهنه دور خانه كعبه و انگشتها را داخل در يكديگر مىكردند و صفير مىكشيدند و دست ميزدند و اين كار را وقتى ميكردند كه پيغمبر (ص) مشغول قرائت در نماز بود براى آنكه حواس پيغمبر (ص) را پرت كنند و شايد باين جهت از داخل نمودن انگشتان در يكديگر نهى شده است و معنى مكاء و تصديه را بنحويكه بيان شد در معانى و عياشى ره از حضرت صادق (ع) و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده است و در مجمع روايت نموده كه پيغمبر (ص) وقتى در مسجد الحرام مشغول بنماز ميشد دو نفر از بنى عبد الّدار در دست راست او مىايستادند و صفير ميزدند و دو نفر در دست چپ او و كف ميزدند و حواس پيغمبر (ص) را پرت ميكردند و تمام آنها در جنگ بدر كشته شدند پس عذاب دنياشان قتل و اسارت بود و عذاب آخرتشان آتش جهنم براى كفرشان بخدا و پيغمبر او و بنظر حقير ظاهر آيه آنستكه كيفيت نمازشان اين بوده و منافات ندارد با آنكه براى آزار پيغمبر (ص) هم بجا مىآوردند خدا ميفرمايد نماز آنها اثرى نداشت و چيزى نبود مگر دو صوت لهوى پس مبعّد از حق بود نه مقرّب باو.
جلد 2 صفحه 532
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ صَلاتُهُم عِندَ البَيتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصدِيَةً فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ (35)
و نبود صلوة اينکه كفار و مشركين نزد كعبه معظمه مگر صفير و سوت زدن و تصفيق كف بر كف زدن پس بچشيد اي مشركين عذاب را بسبب آنچه که بوديد كافر ميشديد وَ ما كانَ صَلاتُهُم صلوة يا بمعني لغويست بمعني دعاء خير چنانچه در ذكر شريف صلوات است يا بمعني عبادت است عند البيت يعني اطراف كعبه که مطاف مسلمين است الّا مكاء که معني صفير است چنانچه معمول پاسبانان و شبگردان است و تصدية که معني تصفيق است که كف بر كف زدن است
جلد 8 - صفحه 116
تنبيه- نكته اينکه عمل اينست که اينکه مشركين عبادت بتهاي خود ميكردند اگر بت را مقابل خود ميگذاشتند بآن سجده ميكردند که بعقيده فاسد خود بت ببيند که او عبادت ميكند و از بت حاجت ميخواستند لكن چون بتهاي بزرگ خود را در كعبه آويخته بودند و درب كعبه بسته و مقفل بود بتها عبادت آنها را نميديدند لذا حاجت که ميخواستند سوت ميزدند که خدايان آنها که در داخل كعبه هستند صداي آنها را بشنوند و حاجت آنها را برآورند و عبادت آنها را که ميكردند كف بر كف ميزدند که صداي او بگوش بتها برسد بفهمند که اينها براي عبادت آمدهاند و غافل از اينكه اينکه اصنام نه چشم دارند که ببينند و نه گوش دارند که بشنوند و نه شعور دارند که بفهمند چنانچه خداوند ميفرمايد أَ لَهُم أَرجُلٌ يَمشُونَ بِها أَم لَهُم أَيدٍ يَبطِشُونَ بِها أَم لَهُم أَعيُنٌ يُبصِرُونَ بِها أَم لَهُم آذانٌ يَسمَعُونَ بِها الاية اعراف آيه 194 گذشت شرح آن.
فَذُوقُوا العَذابَ الف و لام جنس است شامل عذاب دنيوي از قتل و اسيري و ذلّت و عذاب اخروي که اشدّ عذاب براي آنها است ميشود بِما كُنتُم تَكفُرُونَ که سبب عذاب كفر آنها است که منكر توحيد شدند که امير المؤمنين عليه السّلام فرمود
(اول الدين معرفة اللّه و كمال معرفته توحيده)
و منكر رسالت شدند و رسول خدا را كذّاب و مفتري و ساحر و مجنون خواندند، و در اينکه جمله تقدير است يعني بآنها ميگويند که بچشيد عذاب را و گوينده يا رسول و مؤمنين هستند در موقع جهاد يا ملائكه عذاب هستند در فرداي محشر يا خداوند تبارك و تعالي است و اينکه اظهر است.
117
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- عجیبتر این که آنها مدعی بودند که نماز و عبادتی دارند و به کارهای احمقانه خود، نعره زدنها و کف زدنها در اطراف خانه خدا، نام نماز میگذاشتند، لذا قرآن اضافه میکند: «نماز آنها در کنار خانه خدا (کعبه) چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نبود» (وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَةً).
در تاریخ میخوانیم که گروهی از اعراب در زمان جاهلیت به هنگام طواف خانه کعبه لخت مادرزاد میشدند، و سوت میکشیدند و کف میزدند و نام آن را عبادت میگذاشتند.
در تعقیب این جمله میگوید اکنون که همه کارهای شما حتی نماز و عبادتتان این چنین ابلهانه و زشت و شرمآور است مستحق مجازاتید «پس بچشید عذاب الهی را به خاطر این کفرتان» (فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ).
نکات آیه
۱- سوت کشیدن و کف زدن، شیوه نیایش کافران مکه در مسجدالحرام و اطراف کعبه (و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیة)
۲- سوت کشیدن و کف زدن در اطراف کعبه به عنوان عبادت و نیایش از سوى کافران مکه، دلیل عدم شایستگى آنان براى ولایت بر مسجدالحرام (إن أولیاؤه إلا المتقون ... مکاء و تصدیة) جمله «ما کان صلاتهم ... » مى تواند بیان مصداقى براى بى تقوایى متولیان کفرپیشه مسجدالحرام باشد و در نتیجه دلیلى براى عدم شایستگى آنان براى ولایت بر مسجدالحرام.
۳- کافران مکه به سبب انجام امورى لغو و بیهوده در پیرامون کعبه به عنوان عبادت و نیایش، مستحق عذاب الهى بودند. (و ما لهم ألا لیعذبهم اللّه ... و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیة) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «ما کان صلاته-م ... » عطف بر «و هم یصدون ... » باشد.
۴- بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام کارهاى بیهوده به عنوان نیایش و پرستش، جلوه هایى از کفرپیشگى (و هم یصدون عن المسجدالحرام ... إلا مکاء و تصدیة ... بما کنتم تکفرون) از مصادیق مورد نظر براى «کنتم تکفرون» رفتارهاى ناپسندى است که در این آیه و آیه قبل بیان شده است ; یعنى بازدارى از مسجدالحرام و کف زدن و سوک کشیدن به عنوان عبادت و نیایش.
۵- آمیختنِ عبادت و نیایش به امورى لغو و بیهوده، امرى ناروا و بس نکوهیده (و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیة)
۶- مکانهاى مقدس و مخصوص عبادت را نباید به سرگرمیها و امورى لغو و بیهوده آلوده ساخت. (و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیة)
۷- کافرانى که بر کفر خویش اصرار ورزند، مستحق عذاب الهى هستند. (فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ضد ارزشها ۵
- اماکن مقدس: آداب اماکن مقدس ۶ ; لغو در اماکن مقدس ۶
- خدا: عذابهاى خدا ۳، ۷
- دعا: اهمیت دعا ۵ ; دعا با لغو ۵ ; دعاى ناپسند ۵
- عبادت: اهمیت عبادت ۶ ; عبادت با لغو ۵ ; عبادت ناپسند ۵
- عبادتگاه: آداب عبادتگاه ۶ ; لغو در عبادتگاه ۶
- عذاب: موجبات عذاب ۳، ۷
- کافران: روش دعاى کافران ۱، ۲ ; کافران و مسجدالحرام ۱
- کافران مکه: دعاى کافران مکه ۳ ; عبادت کافران مکه ۲، ۳ ; کافران مکه و کعبه ۳
- کعبه: اهمیت کعبه ۳
- کفر: اصرار بر کفر ۷ ; نشانه هاى کفر ۴
- لغو: موارد لغو ۳
- مؤمنان: و مسجدالحرام ۴
- مسجدالحرام: احکام مسجدالحرام ۲ ; سوت در مسجدالحرام ۱، ۲ ; شرایط متولیان مسجدالحرام ۲ ; کف زدن در مسجدالحرام ۱، ۲ ; لغو در مسجدالحرام ۴ ; ممانعت از مسجدالحرام ۴