الأنعام ٦٤
ترجمه
الأنعام ٦٣ | آیه ٦٤ | الأنعام ٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَرْبٍ»: غم و اندوه.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ «64»
بگو: خداوند شما را از اين ظلمتها و از هر ناگوارى ديگر نجات مىدهد، باز شما (به جاى سپاس)، شرك مىورزيد.
نکته ها
كلمهى «تَضرُّع» به معناى دعاى آشكار و كلمهى «خُفْيَةً» به معناى دعاى پنهان است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بهترين دعا، دعاى با صداى آهسته و خُفيه است و از جمعى كه با صداى بلند دعا مىخواندند، انتقاد كرد و فرمود: خداوند شنوا و نزديك است. «1»
در آيهى 12 سورهى يونس نيز آمده است: انسان هنگام خطر، به ياد خدا مىافتد و او را مىخواند، امّا «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ» 10: 12 همين كه مشكلش حل شد، سرش را پايين انداخته و مىرود، گويا ما را اصلًا صدا نزده است.
شدايد براى انسان، چهار حالت به وجود مىآورد: احساس نياز، تضرّع، اخلاص و التزام به شكرگزارى. آرى، شدايد و سختىها و قطع شدن اسباب مادّى، روح خداجويى را شكوفا مىكند و انسان در مشكلات، دست خدا را مىبيند.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 480
پیام ها
1- يكى از شيوههاى تبليغ و موعظه، سؤال از وجدان مردم است. «مَنْ يُنَجِّيكُمْ» 6: 63
2- يادآورى و توجّهدادن انسان به خلوص، از بهترين روشهاى خداشناسى است. «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» 6: 63
3- انسان در سختىها و شدايد، دست از كفر و شرك برداشته و موحّد مىشود.
«تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» 6: 63
4- انسان مشرك به تعهّدات خود در برابر خدا بىوفاست. «ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ» 6: 64
5- از بدترين انواع ناسپاسى انسان، شرك است. لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ... ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ
6- راحتى و احساس رهايى و بىنيازى، زمينهى غفلت از خدا و شرك به اوست.
«قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ» 6: 64
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ (64)
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ: بگو اى پيغمبر، خداوند سبحان نجات دهد شما را از اندوه ظلمات بر و بحر و از هر غصه و غمى كه غير آن باشد ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ: پس شما دوباره به شرك رجوع كرده به عهد خود وفا نمىكنيد.
نكته- وضع «تشركون» در موضع «تشكرون» تنبيه است بر آنكه هر كه شرك آورد در عبادت خدا، گوئيا اصلا حق سبحانه را نپرستيده، و لذا شخص موحد بايد چهار مقام توحيد را دارا باشد: توحيد ذاتى. توحيد صفاتى. توحيد افعالى. توحيد عبادتى. و اخلال به يكى از اين چهار از جرگه موحدين خارج و در زمره مشركين داخل خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ (64)
ترجمه
بگو خدا نجات مىدهد شما را از آن و از هر اندوهى پس شما شرك مىآوريد.
تفسير
رحمت الهى هميشه شامل حال بندگان هست و در مواقع شدّت و غير آن هر اندوهى باشد دستگيرى فرموده رفع همّ و غم را مينمايد ولى بندگان عهدشكن بعد از آنكه خداوند آنها را از شدت و اندوه نجات داد بحال اول خود عود مىكنند اگر عاصى باشند بمعصيت و اگر مشرك بودند بشرك ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُلِ اللّهُ يُنَجِّيكُم مِنها وَ مِن كُلِّ كَربٍ ثُمَّ أَنتُم تُشرِكُونَ (64)
بگو خداوند نجات ميدهد شما را از اينکه ظلمات و از هر كرب و محنتي پس از اينکه شما شرك ميآوريد.
قُلِ اللّهُ يُنَجِّيكُم هر بنده در تمادي عمر خود بسيار مواقع را مشاهده كرده که نزديك بهلاكت رسيده و تمام دربها بروي او بسته شد، و تمام اسباب نجات منقطع شده و فقط حفظ الهي او را نجات بخشيده و در آن حال نذوراتي دارد و معاهداتي با خدا مينمايد و توبه ميكند و عازم بر انجام وظيفه عبوديت ميشود لكن پس از نجات همه اينها را فراموش ميكند و بهمان طريقه فاسده خود مشي ميكند وَ إِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلي ضُرٍّ مَسَّهُ يونس آيه 13.
منها مرجع ضمير ظلمات است که در آيه قبل فرموده وَ مِن كُلِّ كَربٍ
جلد 7 - صفحه 100
كرب بلا و محنت و شدّت است و اقسام بليات بسيار است: بلاي فقر، تصادفات، امراض صعبه، گرفتار ظالم و سارق شدن، فراق احبّه، اضطراب خيال، خوف از پيشآمدها و غير اينها که خداوند در مورد خود از بندهگانش دفع بليات و كشف كربات و رفع مضرات فرموده و مع ذلک اينکه انسان خيره سر دست از كردار زشت خود بر نميدارد و متنبه نميشود و بهمان عقيده فاسده خود باقي ميماند ثُمَّ أَنتُم تُشرِكُونَ همان بتپرستي با اينكه ميداند که اينکه بتها خردلي از آنها بروز و ظهوري در انجاح مقاصد و كشف كربات ندارند و همين معامله خداوند حجت را بر بنده تمامتر كند و عقوبتش بيشتر گردد. و همين استدراج است تا معاصي آنها بيشتر شود و طغيان آنها زيادتر گردد.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند تنها نجاتبخش آدمیان از مهلکه ها و از هرگونه اندوه و سختى است. (قل من ینجیکم ... قل الله ینجیکم)
۲- پیامبر (ص) وظیفه دار بیان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است. (قل من ینجیکم ... قل الله ینجیکم)
۳- طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبیین و تبلیغ معارف دین است. (قل من ینجیکم ... قل الله ینجیکم)
۴- بیان نقش اختصاصى خداوند در برهه هاى حساس و بحرانهاى زندگى براى مردم، از وظایف پیامبر (ص) و مبلغان دین است. (قل من ینجیکم ... قل الله ینجیکم)
۵- آدمى پس از نجات از شداید، على رغم پیمان عدم شرک و سپاسگزارى از خداوند، پیمان شکنى مى کند و مجدداً شرک مىورزد. (لئن أنجنا ... قل الله ینجیکم ... ثم أنتم تشرکون)
۶- شرک، مصداق کامل ناسپاسى به درگاه خداوند است. (لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین. قل الله ینجیکم ... ثم أنتم تشرکون) روشن است که مصادیق ناسپاسى آدمى فراوان است. کاربرد جمله «ثم أنتم تشرکون» به جاى «تکفرون» و یا «ما تشکرون» به این نکته اشعار دارد که شرک بارزترین مصداق ناسپاسى است.
۷- توحید و یگانه پرستى، عالیترین جلوه شکرگزارى به درگاه خداوند است. (لئن أنجنا .... لنکونن من الشکرین ... قل الله ینجیکم ... ثم أنتم تشرکون)
۸- احساس بى نیازى از خداوند، زمینه غفلت از یاد او و گرایش به شرک است. (تدعونه تضرعاً و خفیة ... قل الله ینجیکم منها و من کل کرب ثم أنتم تشرکون)
۹- هر مرتبه از توحید مرتبه اى از شکر است. * (لنکونن من الشکرین ... ثم أنتم تشرکون) به قرینه تقابل بین «شکر» و «شرک»، شرک ناسپاسى و توحید سپاسگزارى است. بنابراین مراحل آن نیز با یکدیگر تناسب دارند.
موضوعات مرتبط
- اندوه: عوامل نجات از اندوه ۱
- انسان: عهد انسان با خدا ۵; عهد شکنى انسان ۵
- بى نیازى: احساس بى نیازى از خدا ۸
- پرسشهاى دینى: پاسخ پرسشهاى دینى ۱، ۲
- تبلیغ: روش تبلیغ ۲، ۳
- تعلیم: روش تعلیم ۳
- توحید: عبادى ۷; مراتب توحید ۹
- خدا: اختصاصات خدا ۱، ۴; افعال خدا ۴; امدادهاى خدا ۱; مظاهر نجات بخشى خدا ۱; نجات بخشى خدا ۱
- دین: تبیین تعالیم دین ۲، ۳
- سختى: آثار نجات از سختى ۵; عوامل تسهیل سختى ۴; عوامل نجات از سختى ۱
- شرک: آثار شرک ۶; اجتناب از شرک ۵
- شکر: بهترین شکر ۷; مراتب شکر ۹; مظاهر شکر ۷
- عهدشکنى: با خدا ۵
- غفلت: زمینه غفلت از خدا ۸
- کفران: اجتناب از کفران ۵; موارد کفران ۶
- گرایشها: زمینه گرایش به شرک ۸; گرایش به شرک ۵
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۴
- محمّد (ص): مسؤولیت محمّد (ص) ۲، ۴