البقرة ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=همانا پروا ندارد خدا که مثَلی زند پشه‌ای تا برتر از آن پس آنان که ایمان آوردند دانند آن را حقّ‌ّ از نزد پروردگار خود و آنان که کفر ورزیدند گویند آیا خدا را غرض چه باشد از این مثَل که گروهی را بدان گمراه و گروهی را بدان هدایت کند حالی که گمراه نمی‌کند بدان مگر فاسقان را
|-|معزی=همانا پروا ندارد خدا که مثَلی زند پشه‌ای تا برتر از آن پس آنان که ایمان آوردند دانند آن را حقّ‌ّ از نزد پروردگار خود و آنان که کفر ورزیدند گویند آیا خدا را غرض چه باشد از این مثَل که گروهی را بدان گمراه و گروهی را بدان هدایت کند حالی که گمراه نمی‌کند بدان مگر فاسقان را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = البقرة ٢٥ | بعدی = البقرة ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = البقرة ٢٥ | بعدی = البقرة ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«لا یَسْتَحْیی»: شرم نمی‌کند. مراد این است که: ترک نمی‌کند و امتناع نمی‌ورزد. «مَثَلاً مَّا»: ما در آن زائد است و (بَعُوضَةً) بدل از «مَثَلاً» است. «بَعُوضَةً»: پشّه. «فَوْقَهَا»: بالاتر از آن. در معنی مراد کوچکی است. یعنی: کمتر و پائین‌تر از آن. «یُضِلُّ بِهِ ...»: گمراه می‌سازد بدین مثل. مراد این است که قرآن همچون غذای پرچربی است، برای شخص سالم مفید است و برای شخص بیمار مضرّ (نگا: ابراهیم / ، غافر / ).
«لا یَسْتَحْیی»: شرم نمی‌کند. مراد این است که: ترک نمی‌کند و امتناع نمی‌ورزد. «مَثَلاً مَّا»: ما در آن زائد است و (بَعُوضَةً) بدل از «مَثَلاً» است. «بَعُوضَةً»: پشّه. «فَوْقَهَا»: بالاتر از آن. در معنی مراد کوچکی است. یعنی: کمتر و پائین‌تر از آن. «یُضِلُّ بِهِ ...»: گمراه می‌سازد بدین مثل. مراد این است که قرآن همچون غذای پرچربی است، برای شخص سالم مفید است و برای شخص بیمار مضرّ (نگا: ابراهیم / ، غافر / ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۵


ترجمه

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

به راستى خدا ابايى ندارد از اين كه به پشه‌اى يا فوق آن مثل زند، امّا آنان كه ايمان آوردند مى‌دانند كه آن [مثل‌] حق بوده و از جانب پروردگارشان است ولى كافران [به قصد تحقير] گويند: خدا از اين مثل چه خواسته است؟ [آرى‌] بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را
خداى را از اينكه به پشه‌اى -يا فروتر [يا فراتر] از آن- مَثَل زند، شرم نيايد. پس كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌دانند كه آن [مَثَل‌] از جانب پروردگارشان بجاست؛ ولى كسانى كه به كفر گراييده‌اند مى‌گويند: «خدا از اين مَثَل چه قصد داشته است؟» [خدا] بسيارى را با آن گمراه، و بسيارى را با آن راهنمايى مى‌كند؛ و[لى‌] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‌كند.
و خدا را شرم و ملاحظه از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند، پس آنهایی که به خدا ایمان آورده‌اند می‌دانند که آن مثل حق است از جانب او، و اما آنهایی که کافرند می‌گویند: خدا را از این مثل چه مقصود است؟ گمراه می‌کند به آن مثل بسیاری را و هدایت می‌کند بسیاری را! و گمراه نمی‌کند به آن مگر فاسقان را.
بی تردید خدا [برای فهماندن مطلبی به مردم] از اینکه به پشه و فراتر از آن [در کوچکی] مَثَل بزند، شرم نمی کند؛ اما اهل ایمان آگاهند که آن مثل از سوی پروردگارشان درست و حق است و اما کافران می گویند: خدا از این مثل چه اراده کرده است؟! خدا بسیاری را به آن مثل [به خاطر عدم دقت و مطالعه] گمراه می کند، و بسیاری را به آن مثل [به سبب درک صحیح] هدایت می نماید؛ و جز فاسقان را به آن گمراه نمی کند.
خدا ابايى ندارد كه به پشه و كمتر از آن مثل بزند. آنان كه ايمان آورده‌اند مى‌دانند كه آن مثل درست و از جانب پروردگار آنهاست. و امّا كافران مى‌گويند كه خدا از اين مثل چه مى‌خواسته است؟ بسيارى را بدان گمراه مى‌كند و بسيارى را هدايت. امّا تنها فاسقان را گمراه مى كند.
خداوند پروا ندارد که به پشه و فراتر [یا فروتر] از آن مثل زند، آنگاه مؤمنان می‌دانند که آن [مثل‌] راست و درست است [و] از سوی پروردگارشان است، ولی کافران می‌گویند خداوند از این مثل چه می‌خواهد؟ [بدین‌سان‌] بسیاری را بدان گمراه و بسیاری را راهنمایی می‌کند، ولی جز نافرمانان کسی را بدان بیراه نمی‌گرداند
خدا شرم ندارد از اينكه مَثَلى بزند، پشه باشد و فراتر از آن، اما آنان كه ايمان دارند مى‌دانند كه آن
خداوند شرم ندارد از این که مثال بزند به (کوچکترین موجودات)، پشّه‌ای یا کمتر از آن. کسانی که اهل ایمانند می‌دانند (هدف از این تمثیل چیست و) این صحیح و درست است و از جانب خدایشان می‌باشد. و امّا کسانی که راه کفر و انکار را برگزیده‌اند، می‌گویند: خواست خدا از این مثل چیست؟ (باید بدانند) خدا با بیان این نوع مثل، بسیاری را سرگردان و ویلان می‌سازد، و بسی را (به سوی حق) راهنمائی می‌نماید. و امّا خدا جز کجروان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمی‌گرداند.
همانا خدا از اینکه به پشه‌ای - چه فروتر، چه فراتر- از آن مَثَلی زند، شرم نمی‌کند؛ پس اما کسانی که ایمان آوردند می‌دانند که آن (مَثَل) به‌راستی از (جانب) پروردگارشان کاملاً بجاست‌؛ ولی کسانی که به کفر گراییدند گویند: «خدا با (بیان) این مَثَل چه چیزی را خواسته است‌؟» بسیاری را با آن گمراه می‌کند و بسیاری را (هم) با آن به راه می‌آورد. و (اما) جز خلافکاران را با آن گمراه نمی‌کند.
همانا پروا ندارد خدا که مثَلی زند پشه‌ای تا برتر از آن پس آنان که ایمان آوردند دانند آن را حقّ‌ّ از نزد پروردگار خود و آنان که کفر ورزیدند گویند آیا خدا را غرض چه باشد از این مثَل که گروهی را بدان گمراه و گروهی را بدان هدایت کند حالی که گمراه نمی‌کند بدان مگر فاسقان را


البقرة ٢٥ آیه ٢٦ البقرة ٢٧
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا یَسْتَحْیی»: شرم نمی‌کند. مراد این است که: ترک نمی‌کند و امتناع نمی‌ورزد. «مَثَلاً مَّا»: ما در آن زائد است و (بَعُوضَةً) بدل از «مَثَلاً» است. «بَعُوضَةً»: پشّه. «فَوْقَهَا»: بالاتر از آن. در معنی مراد کوچکی است. یعنی: کمتر و پائین‌تر از آن. «یُضِلُّ بِهِ ...»: گمراه می‌سازد بدین مثل. مراد این است که قرآن همچون غذای پرچربی است، برای شخص سالم مفید است و برای شخص بیمار مضرّ (نگا: ابراهیم / ، غافر / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - به کارگیرى مَثَل از روشهاى قرآن براى هدایت مردم (إن اللّه لایستحى أن یضرب مثلا ... یهدى به کثیراً)

۲ - خداوند، در تبیین برخى حقایق، حشره اى چون پشه و بزرگتر از آن را در مثلهاى قرآنى به کار برده است. (إن اللّه لایستحى أن یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها) جمله «إن اللّه ...» حکایت از آن دارد که: در قرآن مثلهایى - که در آن حشره اى همانند بعوضة (پشه) و بزرگتر از آن ذکر شده است - وجود دارد. و این گویا اشاره اى باشد به آیه ۷۳ از سوره حج (لن یخلقوا ذباباً ...» و آیه ۴۱ از سوره عنکبوت (کمثل العنکبوت). گفتنى است که در لسان العرب آمده است: بعوض از خانواده مگسهاست و بعوضة مفرد آن است.

۳ - خداوند در تبیین حقیقت از تمثیل به حشره اى همانند پشه، پروا و شرمى ندارد. (إن اللّه لایستحى أن یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها) «استحیاء» از «حیاء» به معناى خجالت کشیدن و شرم کردن است و «بعوضة» به معناى پشه مى باشد.

۴ - شرم و حیا نباید آدمى را از بیان حقایق دینى باز دارد. (إن اللّه لایستحى أن یضرب مثلا ما بعوضة) افعال خداوند از منبع لایزال علم و حکمت، صادر گردیده است و آنچه از افعال خداوند در قرآن بیان گردیده براى ماقابل تأسى است (جز مواردى که ممکن نیست مانند «خلق»). بر این اساس از جمله «لایستحیى» مى توان این درس را گرفت که: در بیان حقایق نباید از چیزى شرم کرد.

۵ - مثلهاى قرآن، حق (بیانگر واقعیتها) و همه از جانب خداوند است. (فیعلمون أنه الحق من ربهم)

۶ - مثالهاى قرآن مایه تربیت و رشد مؤمنان است. (فیعلمون أنه الحق من ربهم)

۷ - اهل ایمان حقانیت مثلهاى قرآن و آسمانى بودن آنها را در مى یابند و به خوبى مى فهمند. (فأما الذین ءامنوا فیعلمون أنه الحق من ربهم)

۸ - کافران، تمثیل به پشه و مانند آن را امرى ناروا، نامعقول و به دور از شأن خداوند مى پنداشتند. (و أما الذین کفروا فیقولون ماذا أراد اللّه بهذا مثلا) با توجّه به اینکه کفرپیشگان قرآن را نپذیرفته بودند معلوم مى شود: جمله «ماذا أراد اللّه ...; خداوند چه هدفى را از این مثلها تعقیب مى کند» بدین معنا نیست که آنان باور داشتند که این مثلها از جانب خداوند است و در توجیه آنها درمانده بودند; بلکه مقصود آنان این بود که چون آن گونه مثلها ناپسند، بى هدف و نامعقول است، نمى تواند نازل شده از جانب خداوند باشد.

۹ - ناتوانى کافران از آوردن همانند براى قرآن، منشأ اعتراضها و ایرادهاى آنان به مثلهاى قرآن (فان لم تفعلوا و لن تفعلوا ... إن اللّه لایستحى أن یضرب مثلا ما ... و أما الذین کفروا فیقولون ماذا أراد اللّه بهذا مثلا) بیان اشکال تراشى کافران به برخى تمثیلهاى قرآن - پس از دعوت آنان به تحدى (فأتوا بسورة) و بیان ناتوانى آنان از آوردن همانند براى قرآن (و لن تفعلوا) - اشاره به ریشه بهانه جوییهاى کافران دارد; یعنى، چون نتوانستند براى قرآن همانند بیاورند به بهانه گیرى و اشکال تراشى پرداختند (ماذا أراد اللّه بهذا مثلا)

۱۰ - خداوند با مثالهاى قرآن، بسیارى را گمراه و بسیارى را هدایت مى کند. (یضل به کثیراً و یهدى به کثیراً) ضمیر در «یضل و یهدى» به «اللّه» و در «به» به «مثلا» بر مى گردد.

۱۱ - تنها فاسقان به سبب وجود مثلهایى در قرآن، به گمراهى کشانده مى شوند. (و ما یضل به إلا الفسقین)

۱۲ - فسق و تبهکارى آدمى، مایه اراده خداوند بر گمراه سازى اوست. (و ما یضل به إلا الفسقین) «باء» در «به» سببیه و یا استعانت است. فاعل «یضل» ضمیرى است که به «اللّه» بر مى گردد و مفعولش «الفاسقین» مى باشد.

۱۳ - اراده خداوند بر هدایت انسانها و یا گمراه کردنشان، مشروط به زمینه هایى است که آدمى خود فراهم کننده آنهاست. (یضل به کثیراً و یهدى به کثیراً و ما یضل به إلا الفسقین) جمله «و ما یضلّ ...; خداوند تنها فاسقان را به وسیله مثلهایى از قرآن گمراه مى سازد» بیانگر این حقیقت است که گمراه سازى خداوند گزاف نبوده، بلکه ریشه در عملکرد اختیارى خود انسان دارد. در حقیقت این گمراهى پیامد فسق آدمى و کیفر تبهکارى خود اوست.

۱۴ - تحقق افعال الهى از طریق اسباب و علل (یضل به کثیراً و یهدى به کثیراً)

۱۵ - هدایت انسانها و نیز گمراهى آنها به دست خدا و در اختیار اوست. (یضل به کثیراً و یهدى به کثیراً)

روایات و احادیث

۱۶ - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «إنما ضرب اللّه المثل بالبعوضة لأن البعوضة على صغر حجمها خلق اللّه فیها جمیع ما خلق فى الفیل مع کبره و زیادة عضوین آخرین;[۱] خداوند مثل به پشه زده; چون پشه با کوچکى جسمش تمام آنچه را خداوند در فیل با آن تنومندى جمع کرده است، دارد و حتى دو عضو زیادتر از فیل دارد ...».

۱۷ - امام صادق (ع) فرمود: «إن هذا القول من اللّه عز و جل (إن اللّه لایستحیى ...) رد على من زعم أن اللّه تبارک و تعالى یضل العباد ثم یعذبهم على ضلالتهم فقال اللّه عز و جل «إن اللّه لایستحیى ...»;[۲] این سخن خداوند عز و جل (ظاهراً مراد، جمله آخر آیه است) جواب کسانى است که گمان کرده اند، خداوند بندگانش را گمراه مى نماید، سپس بر آن گمراهى عذابشان مى کند; پس خداوند فرمود: إن اللّه لایستحیى...».

موضوعات مرتبط

  • تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۶
  • حقایق: حیا در تبیین حقایق ۴; روش تبیین حقایق ۲، ۳
  • خدا: اختیارات خدا ۱۵; اراده خدا ۱۳; اضلال خدا ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۷; افعال خدا ۱۰; خدا و حیا ۳; کیفیت افعال خدا ۱۴; مشیّت خدا ۱۵; هدایت خدا ۱۰، ۱۳، ۱۵
  • رشد: عوامل رشد ۶
  • روانشناسى: روانشناسى تربیتى ۱
  • فاسقان: عوامل گمراهى فاسقان ۱۱; فاسقان و مثالهاى قرآن ۱۱
  • فسق: آثار فسق ۱۲
  • قرآن: اضلال مثالهاى قرآن ۱۰، ۱۱; حقانیت مثالهاى قرآن ۵، ۷; فلسفه مثالهاى قرآن ۵، ۶; فواید مثالهاى قرآن ۱; فهم مثالهاى قرآن ۷; مثالهاى قرآن ۲، ۱۶; منشأ اعتراض به قرآن ۹; منشأ مثالهاى قرآن ۵; وحیانیت مثالهاى قرآن ۷; هدایتگرى مثالهاى قرآن ۱۰; همانند سازى براى قرآن ۹
  • کافران: عجز کافران ۹; کافران و مثالهاى قرآن ۸
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۱۲، ۱۳; منشأ گمراهى ۱۵
  • مؤمنان: تربیت مؤمنان ۶; رشد مؤمنان ۶; مؤمنان و مثالهاى قرآن ۷
  • مثالها: تمثیل به پشه ۲، ۳، ۸، ۱۶
  • هدایت: روش هدایت ۱; زمینه هدایت ۱۳; منشأ هدایت ۱۵

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۵; بحارالأنوار، ج ۹- ، ص ۶۴
  2. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۴; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵- ، ح ۶۳.