ابراهيم ٢٥
کپی متن آیه |
---|
تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَکَّرُونَ |
ترجمه
ابراهيم ٢٤ | آیه ٢٥ | ابراهيم ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُکُلَ»: میوه. ثمر. «کُلَّ حِینٍ»: در هر زمان. هر چند در کره زمین درختانی وجود دارد که در تمام مدّت سال میوه از شاخههای آنها قطع نمیشود و با وجود داشتن میوههای قبلی، به بار مینشینند و گل میدهند، ولی تشبیهات زیادی در زبانهای مختلف داریم که اصلاً وجود خارجی ندارند. از جمله میگوئیم: قرآن همچون آفتابی است که غروب ندارد. هجران من همچون شبی است که پایان ندارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۴ سوره ابراهيم
- بيان آیه: «إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَأتِ بِخَلقٍ جَدِيد»
- معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»
- بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت
- سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت
- بيان اين كه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند
- رد كلام فخر رازى، در خصوص استثناء در آيه شريفه
- بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت
- انسان مختار است و خود، مسؤول نيك و بد اعمال خويش است
- اختلاف مفسران، در معناى آيه: «ألَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَة...»
- مراد از كلمۀ «طيّبه» و کلمه «خبیثه»، در آیه شریفه
- آغاز و ادامه هدايت مؤمنان، از ناحيه خداوند است
- وضع رهبران کفر و ضلالت، که مردم خود را هلاكت كشاندند
- انگيزه اصلى مشركان در شرك ورزيدن به خداوند
- استدلال بر اختصاص تدبیر عام موجودات، به خداوند تعالی
- معناى سؤال و مراد از جملۀ «وَ آتَيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ»
- توضيحى درباره اين كه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست
- بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- چند روايت در مورد سؤال قبر و تفسیر آيه: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25»
(شجرة طيّبة) با اذن پروردگارش، همواره ميوه مىدهد و خداوند براى مردم مثلهايى مىزند، باشد كه به ياد آرند و پند گيرند.
نکته ها
جز خداوند و ايمان به او، همه چيز فانى است، «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «2» و چيزى كه فانى است نمىتواند براى هميشه ثمر دهد، ولى هر كارى كه رنگ خدايى دارد ابدى است، «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» «3» آرى، رنگ خدايى ثابت است و ساير رنگها از بين
«1». ابراهيم، 27.
«2». قصص، 88.
«3». نحل، 96.
جلد 4 - صفحه 410
مىروند. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» «1»
درخت ايمان همواره ثمر مىدهد و مومن در همه حال به ياد خدا و در پى انجام وظيفه است، در رفاه يا سختى، در خوشى يا ناخوشى، در فقر و غنى.
هنگام تهديد ستمگران، تا پاى جان مقاومت مىكند. «إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ» «2»
هنگام تبليغ، چشم داشتى به ديگران ندارد. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» «3»
هنگام خشم، براى رضاى او خود را نگاه مىدارد. «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ» «4»
هنگام ازدواج، بر او توكّل مىكند. «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» «5»
هنگام عبادت و اطاعت، قصد قربت دارد. «إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» «6»
هنگام فقر، نزد اغنيا نمىرود واهل تملّق نيست. «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» «7»
هنگام پيروزى يا شكست در جبههى نبرد، چون به وظيفهى خود عمل كردهاند، خوشحال است. «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» «8»
آرى! ايمان به خداوند متعال، همچون درختى است كه ميوهى آن در هر لحظه، در دنيا و برزخ و قيامت انسان را كامياب مىكند. «تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ» ولى مال و مقام و فرزند و نعمتهاى ديگر، همچون درختى است كه تنها چند روز ميوه مىدهد، آن هم ميوهاى بسيار اندك. بگذريم كه گاهى همين مال و مقام و فرزند، هيچ ميوهاى ندارند و تنها وسيلهى شكنجه روحى انسان مىشوند. «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها» «9»
پیام ها
1- درخت ايمان، همواره ثمر دارد ومومن پاييز وخزان ندارد. «أُكُلَها كُلَّ حِينٍ»
2- تشبيه و تمثيل، شيوهاى قرآنى براى توجه و تذكر مردم. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»
«1». بقره، 138.
«2». قلم، 32.
«3». يونس، 72.
«4». آلعمران، 134.
«5». نور، 32.
«6». انعام، 162.
«7». قصص، 24.
«8». توبه، 52.
«9». توبه، 55.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 411
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25»
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ: مىآورد ميوه خود را در هر سال يا هر شش ماه يا هر موقع، چه مراتب ميوه خرما از طلع و ملج و بسر و رطب موجود، و هر چهار فصل مطلوب است. بِإِذْنِ رَبِّها: به اراده و ايجاد آفريدگار و به فرمان پروردگار. ملخص معنى آنكه: ايمان را تشبيه فرموده به نخله به جهت ثبات ايمان در قلب مؤمن مانند ثبات نخله در زمين، و تشبيه نموده ارتفاع عمل او را به آسمان به ارتفاع نخله، يعنى كلمه توحيد در قلب مؤمن ثابت گشته، آب از سر چشمه تصديق خورده، فروع آن كه اعمال صالحه است به عالم علوى رسد بدون حاجبى و مانعى لقوله (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ) «1».
جامع الاخبار «2»- حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
مثل هذا الدّين كمثل شجرة ثابته الايمان اصلها و الزّكوة فرعها و الصّيام عرقها و التّآخى فى اللّه ثباتها و حسن الخلق و رقها و الكف عن محارم اللّه ثمرها فكما لا يكمل الشّجرة الّا بثمرة طيّبة لا يكمل الايمان الّا بالكفّ عن محارم اللّه.
مثل اين دين مانند درختى است رسته، ايمان به خدا اصل آن، و زكات شاخه آن، و روزه عرق آن و مواخات با هم براى خدا ثبات آن، و حسن خلق برگ آن، و خوددارى از گناهان ميوه آن، و چنانچه درخت تمام نشود مگر به
«1» سوره فاطر آيه 10.
«2» جامع الاخبار، فصل 89، فى الاسلام.
جلد 7 - صفحه 47
ميوه همچنين كامل نشود ايمان مگر به ترك معاصى الهى.
بيان: حكمت در تشبيه ديانت اسلام به درخت، آنست كه درخت تمام نشود مگر به سه چيز: عرقى ثابت، و اصلى قائم، و فرعى عالى. همچنين اسلام و ايمان به سه ركن بر پا گردد: تصديق قلبى، و اقرار زبانى، و عمل اركانى. چنانچه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است: الايمان معرفة بالقلب و اقرار باللّسان و عمل بالاركان. «1» وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ: و بيان مىفرمايد خداى تعالى مثلها براى مردمان. لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ: براى اين كه ايشان دريابند مطالب را، زيرا مثل، تصوير معانى است در آئينه افهام، و نزديك كردن معقول است به محسوس.
تأويل آيه شريفه:
1- عياشى «2» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه اين آيه و آيه بعد را خداى تعالى مثل زده براى اهل بيت پيغمبر خود و دشمنان ايشان.
2- در كافى- عمرو بن حريث گويد: از حضرت صادق عليه السّلام از اين سؤال نمودم، فرمود: رسول اللّه اصلها و امير المؤمنين فرعها و الائمّة من ذريتهما اغصانها و علم الائمّة ثمرها و شيعتهم المؤمنون ورقها. هل فيها شوب؟ قال: قلت لا و اللّه قال: و اللّه انّ المؤمن ليولد فتورق ورقة فيها و انّ المؤمن ليموت فتسقط ورقة منها. «3» امام فرمود: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل آن درخت، و امير المؤمنين عليه السّلام فرع آن، و ائمّه از ذريه اين دو، شاخههاى آن، و علم ائمه ميوه آن، و شيعيان مؤمنان برگ آن، آيا در آن شائبه خطائى باشد يا اختلاط حق به باطل؟
عرض كردم: خير. فرمود: قسم به خدا بدرستى كه مؤمن كه متولد شود برگى
«1» نهج البلاغه فيض حكمت 218.
«2» تفسير عيّاشى، جلد 2، صفحه 225.
«3» اصول كافى، جلد 2، كتاب الحجة، صفحه 428، حديث 80.
جلد 7 - صفحه 48
رويد در آن، و چون بميرد برگى بيفتد از آن.
3- در اكمال الدين «1» روايت شده كه حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام ميوه آن درخت، و نه نفر از اولاد حسين عليه السّلام شاخههاى آن.
4- در معانى الاخبار «2» فرمود: شاخه آن فاطمه و ميوه آن اولاد آن معصومه، و ورق آن شيعيان آن مكرّمه. و در روايات معتبره وارد شده كه (تؤتي اكلها كلّ حين باذن ربّها ما يفتى به الائمّة من آل محمّد شيعتهم من الحلال و الحرام).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ «23» أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ «24» تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25» وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»
ترجمه
و در آورده ميشوند آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيان در آن بدستور پروردگارشان درودشان در آنجا سلام است
آيا نديدى چگونه زد خدا مثلى را كه قرار داد كلمه پاكيزه را مانند درخت پاكيزه كه بيخش استوار باشد و شاخش در آسمان
ميدهد ميوهاش را در هر وقتى بدستور پروردگارش و ميزند خدا مثلها را براى مردم باشد كه ايشان دريابند
و مثل كلمه پليد مانند درخت پليد است كه ريشه كن شده از بالاى زمين نباشد مر آنرا هيچ قرارى..
تفسير
چون روز قيامت شود و مردم از حساب فارغ شوند كسانيكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داخل شوند در بهشت عنبر سرشت كه در پاى درختان و از زير قصور آن نهرهاى آب جارى است و خدا و ملائكه بتحيت و سلام ايشانرا تعظيم و اكرام نمايند و باين اشارت بشارت دهند بدوام سعادت و سلامت براى ايشان بدستور خداوند سبحان چون كلمه طيبه لا اله الا اللّه و ساير اقوال حقّه ايشان مانند درخت خرما و ساير فواكه پاكيزه ريشه آن در اعماق زمين و قلوب صافيه جاى گزين و ثابت شده كه ديگر بهيچ شبهه و وسوسه و باد تندى از جاى خود حركت نميكند و كنده نميشود و شاخههاى آن بآسمان صعود نموده كه از دستبرد نااهل مأمون است و در موعد مقرّر الهى ميوه پاكيزه خود را ميدهد و هميشه مردم از آن بهره مىبرند و خداوند اين مثلها را ميزند براى مردم تا آنكه تشبيه فرمايد معقول را بمحسوس و نزديك كند معانى را بأفهام و موجب تذكر و تنبه شود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از تفسير شجره در اين آيه فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل آن و امير المؤمنين عليه السّلام فرع آن و ائمه از ذريّه آندو شاخههاى آن و علم ائمه ميوه آن و شيعيان مؤمنان ايشان برگهاى آنند بخدا قسم مؤمنى بدنيا مىآيد آندرخت برگى ميآورد و مؤمنى از دنيا ميرود از آندرخت برگى مىافتد و قريب باين معنى چندين روايت بمضامين مختلفه وارد شده است كه معلوم است مراد بيان مصاديق جليّه و مقاصد خفيّه است و با اهل بيت اطهار
جلد 3 صفحه 229
و شيعيان اخيار تطبيق شده و مثل كلمه كفر و قول باطل و گفتار ناشايسته مانند درخت پليد تلخ سرشت از قبيل هندوانه ابو جهل و غيره است كه ريشه آن از بالاى زمين كنده شده و قرار و ثباتى ندارد و باندك تزلزلى ساقط و زائل و نابود ميشود و در روايات ما اين شجره به بنى اميّه و اعداء اهل بيت و كفّار تفسير شده است كه بحمد اللّه تعالى ريشه آنها كنده و نامشان محو و آثارشان زائل گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِي السَّماءِ «24» تُؤتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذنِ رَبِّها وَ يَضرِبُ اللّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرُونَ «25»
أَ لَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا رؤيت در اينجا بمنزله علم است که رؤيت
جلد 11 - صفحه 383
قلب باشد يعني آيا پيغمبر اكرم نميداني و درك نميكني که چگونه خداوند حقايق را با مثال بيان ميفرمايد که يك قسمت مهم قرآن بيان امثال است چون درك حقايق بمثل روشنتر ميشود.
كلمة طيّبة كلمه طيّبه لا اله الّا اللّه است که كلمه اخلاصش هم ميگويند و كلمه توحيد هم نام ميگذارند لكن بتمام معني چون اينکه كلمه شريفه سه دلالت دارد مطابقي توحيد عبادتي است در مقابل مشركين که عبده اصنام و غير آنها بودند. تضمّني توحيد ذاتي و افعالي و صفاتي زيرا اگر واجب الوجودي غير او بود يا خلق و رزق بدست غير او بود مستحق عبوديت و پرستش بود.
التزامي اعتقاد بجميع عقائد حقه و تسليم جميع فرمايشات و دستورات و واردات كشجرة طيبة در اخبار بسياري داريم که شجره طيبه اصل آن و ريشه آن وجود مقدس پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که ميفرمايد
اصلها ثابت
الي يوم القيمة وَ فَرعُها فِي السَّماءِ ائمه اطهار عليهم السلام هستند، و في السماء اشاره بارتفاع درجه و مقام آنها است و غصن و قامه آن صديقه طاهره سلام اللّه عليها است و برگها و اوراق آنها شيعيان هستند که در بسياري از اخبار دارد که هر شيعه که از دنيا ميرود يك برگ آن ساقط ميشود و هر شيعه که بدنيا ميآيد جاي آن برگ برگي روئيده ميشود.
تُؤتِي أُكُلَها اكل و ميوههاي آن علوم ائمه عليهم السلام است.
كُلَّ حِينٍ بِإِذنِ رَبِّها که در هر زماني روز بروز و عصر بعصر بقلم و بيان علماء شيعه روشنتر و شيرينتر و واضحتر ميشود بتوفيق پروردگار آن شجره و كلمه طيبه لا اله الّا اللّه هم در هر عصر و زماني آثار قدرت و كبريايي او بيشتر و زيادتر و روشنتر ميشود.
وَ يَضرِبُ اللّهُ الأَمثالَ اينکه مثل تطبيق حقايق و معنويات اسلام است با
جلد 11 - صفحه 384
ظواهر اسلام که وجود مقدس اينکه خانواده و علوم آنها و شيعيان آنها باشند و اينکه امثال را خداوند ميزند للناس تمام اهل عالم لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرُونَ گفتيم لعلّ از خداوند متعال بمعني ترديد نيست که خداوند نداند که اينها متذكر ميشوند يا نميشوند بلكه بمعني بايد است که بايد متذكر شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- ششم: این شجره طیبه شجرهای پربار است نه همچون درختانی که میوه و ثمری ندارند بنابراین مولد است و «میوه خود را میدهد» (تُؤْتِی أُکُلَها).
7- اما نه در یک فصل یا دو فصل، بلکه در هر فصل، یعنی «در هر زمان» که دست به سوی شاخههایش دراز کنی محروم بر نمیگردی (کُلَّ حِینٍ).
8- میوه دادن او نیز بیحساب نیست بلکه مشمول قوانین آفرینش است و طبق یک سنت الهی «و به اذن پروردگارش» این میوه را به همگان ارزانی میدارد (بِإِذْنِ رَبِّها).
اکنون درست بیندیشیم و ببینیم این ویژگیها و برکات را در کجا پیدا میکنیم؟
مسلما در کلمه توحید و محتوای آن، و در یک انسان موحد و با معرفت.
مردان بزرگ و با ایمان این کلمات طیبه پروردگار، حیاتشان مایه برکت است، مرگشان موجب حرکت، آثار آنها و کلمات و سخنانشان و شاگردان و کتابهایشان و تاریخ پرافتخارشان، و حتی قبرهای خاموششان همگی الهام بخش است و سازنده و تربیت کننده.
آری «خداوند برای مردم مثلهایی میزند شاید متذکر شوند» (وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
نکات آیه
۱- کلمه طیبه، چنان درخت پاکى است که ریشه ثابت و شاخه برافراشته داشته و در وقت ثمردهى، بى کم و کاست ثمر بدهد. (مثلاً کلمة طیّبة کشجرة طیّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . تؤتى أکلها کلّ حین) احتمال دارد که «تؤتى أکلها کلّ حین » ادامه مشبه به باشد و مراد از آن به تناسب موضوع، آن زمانى است که درخت در آن هنگام به بار مى نشیند و ثمر مى دهد.
۲- اعتقادات حق با اذن پروردگار، داراى ثمردهى مداوم بوده و محدود به زمانى نیست. (مثلاً کلمة طیّبة ... تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها) احتمال دارد که «تؤتى أکلها کلّ حین» ادامه مشبه باشد که به تناسب موضوع همواره ثمر مى دهد و منوط به زمان خاصى نیست.
۳- اعتقادات حق، داراى ثمرهاى فراوان بوده و همه آنها مفید است. (مثلاً کلمة طیّبة ... تؤتى أکلها کلّ حین) آوردن جمع مضاف «أکل» (خوردنیها)، که مفید عموم است، براى توصیف مشبه (کلمة طیبة)، به جاى «فواکه» و «ثمرات»، مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.
۴- ثمربخشى اعتقادات حق برخاسته از ربوبیت خداوند است. (تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها)
۵- عمل عوامل طبیعى در گرو اذن و فرمان خداوند است. (تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال است که «تؤتى أکلها کلّ حین» ادامه مشبه به باشد.
۶- همه مثالهایى که خداوند براى مردم به کار مى برد، جهت تنبه و تذکر به آنان است. (و یضرب الله الأمثال للناس لعلّهم یتذکّرون)
۷- به کارگیرى مَثَل، از روشهاى هدایتى - تبلیغى قرآن کریم (و یضرب الله الأمثال للناس لعلّهم یتذکّرون)
۸- تنبه یافتن همه مردم داراى اهمیتى ویژه در تعالیم دینى (یضرب الله الأمثال للناس لعلّهم یتذکّرون) کلمه «الناس» اسم جنس و دال بر همه انسانهاست.
۹- هدایت پذیرى تنها در گرو ابزار هدایت نیست; بلکه خود انسانها در آن نقش اساسى دارند. (یضرب الله الأمثال للناس لعلّهم یتذکّرون) بى شک از هدفهاى ذکر مَثَل، هدایت انسانها و پند دادن به آنان است; اما ذکر «لعلّ» براى آن، که به معناى ترجى و طمع در انجام کار است، مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.
روایات و احادیث
۱۰- «محمد بن یزید قال: سألت أباعبدالله(ع) عن قول الله:...«تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها»؟ قال: یعنى ما یخرج إلى الناس من علم الإمام فى کلّ حین یسأل عنه;[۱] محمد بن یزید گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خدا... «تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها» سؤال کردم آن حضرت فرمود: یعنى، آن مقدار از علم امام(ع) که براى مردم در هر زمان - که از ائمه سؤال گردد - بیان مى شود».
۱۱- «إن علیّاً صلوات علیه قال: ... و الحین ستة أشهر، لأن الله عزّوجلّ یقول: «تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها»;[۲] امام على(ع) فرمود: مراد از «حین» شش ماه است; زیرا خداوند - عزّوجلّ - مى فرماید: «تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها».
موضوعات مرتبط
- ائمه(ع): پرسش از ائمه(ع) ۱۰; علم ائمه(ع) ۱۰
- انسان: هدایت انسان ها ۹
- تذکر: ابزار تذکر ۶
- حین: مراد از حین ۱۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; اهمیت اذن خدا ۲، ۵; اهمیت اوامر خدا ۵
- دین: اهمیت دین ۸
- شجره طیبه: ثمردهى شجره طیبه ۱; مدت ثمردهى شجره طیبه ۱۱
- عقیده: فواید عقیده حق ۲، ۳; منشأ فواید عقیده حق ۴
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۵
- قرآن: روش هدایتى قرآن ۷; فواید مثالهاى قرآن ۶; مثالهاى قرآن ۱، ۷; هدایتگرى قرآن ۷
- مثالهاى قرآن: تمثیل به شجره طیبه ۱; مثل کلمه طیبه ۱
- مردم: اهمیت تنبه مردم ۸
- هدایت: روش هدایت ۷; شرایط هدایت ۹; عوامل هدایت ۹
منابع