الإسراء ٩٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات کلی امور جهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | سخن فخر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۸
کپی متن آیه |
---|
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ کُفُوراً |
ترجمه
الإسراء ٩٨ | آیه ٩٩ | الإسراء ١٠٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِثْلَهُمْ»: همانند ایشان. عین خودشان. یعنی خدائی که نخستین بار انسانها را از نیستی به هستی آورده است، دوباره میتواند روح به پیکرشان بدمد و اجساد ایشان را زنده گرداند. «أَجَلاً»: مراد سرآمد دوران برزخ و سرآغاز قیامت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء
- وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است
- توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)
- تقسيمات کلی امور جهان
- معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»
- بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد
- نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»
- بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)
- معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»
- موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد
- تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن
- مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست
- گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه
- تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است
- چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»
- بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او
- بحث روايتى
- چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُوراً «99»
«1». مفردات راغب.
جلد 5 - صفحه 123
آيا نيانديشيدهاند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده است، بر آفريدن مثل اين مردم نيز تواناست؟ و خداوند براى آنان مدّتى معيّن كرده كه شكّى در آن نيست، امّا ستمگران سرباز زده و جز به كفر به چيزى تن نمىدهند.
نکته ها
عبارت «لا رَيْبَ فِيهِ»، يعنى جاى هيچ ترديدى در قرآن نيست، نه آنكه هيچ كس ترديدى در آن نمىكند.
قرآن بارها براى شكزدايى از معاد، به آفرينش آسمانها وزمين وعظمت دستگاه خلقت و قدرت الهى بر آفرينش، اشاره كرده است. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها» «1» آيا آفرينش شما سختتر است يا آسمان كه آن را بنا نهاد؟ يعنى بهترين دليل بر امكان وجود يك چيز، واقع شدن و بودن آن است.
در قيامت، استخوانهاى پوسيده همان استخوانهاى دنيوى و روح ملحق شده به آنها همان روح است، امّا قرآن «مِثْلَهُمْ» مىگويد، مانند خشتى كه اگر در هم كوبيده و دوباره از همان گل خشتى بسازند، مىگويند: اين مثل اوّلى است، نه عين آن. با آنكه موادّش همان مواد است. «2» «مِثْلَهُمْ»
پیام ها
1- بهترين دليل بر امكان معاد، توجّه به قدرت الهى در طبيعت است. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا»
2- زندگى دنيا چند روزى بيشتر نيست، كافران اين همه سرسختى نكنند، يا مرگشان مىرسد، يا قيامت. «جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا»
3- بىتوجّهى به قدرت خداوند و استبعاد قيامت، عملى ظالمانه است، «فَأَبَى الظَّالِمُونَ» و ظلم زمينهى كفر است. «إِلَّا كُفُوراً»
«1». نازعات، 27.
«2». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 124
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً (99)
بعد از آن در رد و استبعاد و انكار حشر و قيامت مىفرمايد:
أَ وَ لَمْ يَرَوْا: آيا نمىبينند و نمىدانند. أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: بدرستى كه ذات خداوندى كه به قدرت كامله و حكمت شامله بيافريد آسمانها و زمينها را با آن عظمت و سلطنت، بيماده. قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ: توانا است بر آنكه بيافريند مانند ايشان را، يعنى ديگر بار آنها را بر مثل اول خلق كند. يا مراد به «مثل» نفس ايشان است، و عرب تعبير مىكند از «نفس» به «مثل» چنانكه گويند (مثلك لا يبخل- اى- انت) پس مراد مثل خودشان باشد، زيرا مثل شىء مساوى است او را در حالت. حاصل آيه آنكه: آن ذاتى كه قادر است بر خلق چيزى، قادر است بر امثال آن چنانچه مثل
جلد 7 - صفحه 449
يا امثالى در جنس داشته باشد، و هرگاه قادر بر خلق امثال باشد، البته قادر خواهد بود بر اعاده آن زيرا اعاده آسانتر است از ايجاد در مشاهده، و لذا در آيه ديگر فرمايد: (وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ) «1» وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَيْبَ فِيهِ: و مقرر فرمود خداى تعالى براى فناء ايشان مدتى كه هيچ شكّى نيست در آن، و آن زمان مرگ است. يا قرار داده به جهت اعاده ايشان اجلى كه قيامت باشد. فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُوراً: پس ابا و سرپيچى نمودند و نخواستند كافران مگر انكار بعث و حشر را با وجود وضوح حق، زيرا نشر در دنيا به نظر لبيب عاقل برهانى است بر حشر در آخرت لذا حضرت سجاد عليه السّلام فرمايد «2»: العجب كلّ العجب لمن انكر النّشأة الاخرى و هو يرى النّشأة الاولى: يعنى: عجب، تمامى عجب باشد براى كسى كه انكار كند نشأه آخرت را، و حال آنكه مىبيند نشأه دنيا را. چه ايجاد عالم دنيا برهانى است بر اعاده در عالم آخرت، زيرا مبدء و معيد يكى است.
تبصره- شيخ بهائى رحمه اللّه در كشكول فرموده: مبناى كلام منكرين معاد، فقط استبعاد است به اينكه: چگونه اجزاء بدن پس از تفرق و تشتت تمام ذرات آن جمع مىشوند؟
پس در جواب آنها گفته مىشود: آيا نمىدانيد منى كه فضله هضم رابع است، پراكنده باشد در اطراف اعضاء مانند طلى (چيز ماليده) و قوه شهوانيه جمع مىكند اين اجزاء طليه را در اوعيه منى بعد از تشتت و پراكندگى آن در جميع اعضاء، و ايضا آيا نمىدانيد اينكه منى متولد از اغذيهايست كه پراكنده است در اطراف و اقطار عالم، و اغذيه هم از عناصر متشتته متباعده، پس آن ذات عالم قادرى كه جمع فرمايد اين اجزاء متباعده متفرقه را، قادر است بر جمع اجزاء بدن بعد از تفرق و تشتت، و به اين معنى اشاره فرموده حق
«1» روم، آيه 27.
«2» بحار الانوار، جلد 78، باب 21، صفحه 142، حديث 4.
جلد 7 - صفحه 450
سبحانه و تعالى (قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ). «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (96) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً (97) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (98) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً (99) قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً (100)
ترجمه
ترجمه بگو كافى است خدا كه گواه باشد ميان من و ميان شما همانا او باشد به بندگانش آگاه و بينا
و كسى را كه راهنمائى كند خدا پس او است راه يافته و كسانيرا كه در گمراهى گذارد پس هرگز نيابى براى آنها ياورانى از غير او و جمع كنيم آنها را روز قيامت كشيده شده بر رويهاشان كوران و گنگان و كران جايگاه آنها دوزخ است هر گاه فرو نشيند آتش زياد كنيم بر آنها شعله را
اين جزاى آنها است براى آنكه كافر شدند بآيتهاى ما و گفتند آيا وقتى كه باشيم استخوانها و ريزه ريزه آيا ما هر آينه گرديم برانگيخته شدگان مخلوقى تازه
آيا ندانستند همانا خداوندى كه آفريد آسمانها و زمين را توانا است بر آنكه بيافريند مانند آنها را و قرار داد براى آنها مدتى كه نيست شكّى در آن پس قبول ننمودند ستمكاران مگر انكار را
بگو اگر شما مالك بوديد خزينههاى رحمت پروردگار مرا آنگاه هر آينه امساك ميكرديد از ترس خرج كردن و باشد آدمى بسيار امساك كننده.
تفسير
- خداوند سبحان پس از جواب مقالات اهل شرك و طغيان بنحوى كه در آيات سابقه بيان شد به پيغمبر خود دستور فرموده كه بآنها بگويد كافى است خداوند كه شاهد باشد بر صدق ادّعاء من و آنكه بوظيفه تبليغ خود قيام نمودم و شهادت خداوند قولا به آيات بيّنات قرآن مجيد است و فعلا باجراء معجزات با هرات است بدست آنحضرت و خداوند دانا و خبير است بعقائد و اعمال خفيّه بندگان و بينا و بصير است باحوال و افعال آشكار آنها و همه را بپاداش خواهد رسانيد و اينجمله براى تسليت خاطر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تهديد كفّار ذكر شده و نيز خداوند امر فرموده به پيغمبر خود كه بفرمايد راه وصول بحقّ و حقيقت و خير دنيا و آخرت منحصر است در دين اسلام و اطاعت پيغمبر و اوصياء او عليهم السلام كسيكه قبول نمايد آن دين را و پيروى كند از ايشان هدايت الهى و اصل باو شده پس او است مهتدى و راه يافته و كسيكه تجاوز نمايد و منحرف گردد از آن راه هدايت الهى و اصل باو نشده و در گمراهى افتاده خداوند هم او را بحال خود واگذار ميفرمايد و دستگيرى از او نميكند چون خود را بسوء اختيار بسبب عناد و لجاج و تكبّر از قبول حقّ از قابليّت هدايت انداخته و معلوم است چنين كسى ولى و هادى و يار و ياورى نخواهد داشت و كسى نميتواند از او دستگيرى كند چون بقول خدا
جلد 3 صفحه 395
و پيغمبر و اوصياء او مهتدى نشده چه رسد بسائرين با آنكه راه و راهنما منحصر است و مردم جز راه حقّ راهى و جز خدا و اولياء او دستگيرى ندارند و اين خلاصه معناى گمراه نمودن يا در گمراهى گذاردن يا حكم بگمراهى كردن خداوند است كه مكرّر بيان شده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود من تنها مبلّغ از جانب خدايم رساندن مردم را بحقّ كار من نيست اگر بود من تمام مردم روى زمين را مؤمن مينمودم شيطان هم عقائد و اعمال ناشايسته را در نظر مردم جلوه ميدهد و گمراهى مردم بدست او نيست اگر بود همه مردم را گمراه ميكرد پس هدايت و ضلالت بدست خدا است و توفيق و خذلان از او است هر كس را بخواهد هدايت ميكند و هر كس را بخواهد گمراه ميدارد و معلوم است اين قبيل اشخاص كه در دنيا كورند از مشاهده آيات الهى و لالند از اقرار بتوحيد و نبوّت و امامت و كرند از شنيدن سخن حقّ در آخرت هم باين اوصاف محشور ميشوند چون آنجا روز ظهور حقائق و بروز سرائر است پس نمىبينند چيزيرا كه موجب روشنى چشمهاشان باشد و نميشنوند صوتى را كه سبب لذّت بردن گوشهاشان گردد و نميگويند سخنى را كه براى آنها فائده داشته باشد و براى مزيد ذلّت و خوارى بر پيشانى و رخسار كشيده ميشوند بصحراى محشر چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مردى از آنحضرت سؤال نمود چگونه محشور ميشود كافر در قيامت بر رخسارش فرمود كسيكه روان فرمود او را در دنيا بدو پايش قدرت دارد كه او را روان فرمايد در آخرت برخسارش و عيّاشى ره از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد پيشانى است جايگاه ابدى آنها جهنّم است و هر زمان كه فرو نشيند آتش آن براى سوختن گوشت و پوست آنها خداوند گوشت و پوست تازه بآنها ميدهد و در نتيجه آن شعله آتش زياد ميشود و اين براى آنستكه آنها منكر معاد بودند در دنيا و از روى بىفكرى و تعجّب و انكار ميگفتند آيا وقتى ما مرديم و گوشت و پوست ما خاك شد و استخوانهاى ما پوسيده و ريز ريز و متفرق گرديد خداوند ما را دوباره زنده ميكند و بر پا ميدارد كه مخلوق تازهاى باشيم خداوند ميخواهد بآنها بفهماند امرى را كه شما منكر بوديد وقوع آنرا يكبار خداوند ميتواند دائما نسبت بشما معمول دارد تا موجب مزيد تأسفشان شود بر تكذيب انبيا و انكار معاد و بيشتر
جلد 3 صفحه 396
بچشند طعم آتش را قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه از امام سجّاد عليه السّلام نقل نموده كه سعير نام واديى است در جهنّم كه هر زمان آتش آن فرو نشيند از وادى سعير بآن كمك رسد آيا ندانستند و فكر نكردند تا بدانند كه خداوندى كه بدست قدرت خود آفريده است بناى با عظمت آسمانها و زمين را قادر است كه بيافريند آدميزاد و مانند آنها را با آنكه ميدانند خلق آدميزاد آسانتر است از خلق آسمانها و دوباره ساختن چيزى آسانتر است از دفعه اوّل و خداوند مقرّر فرموده است براى بنى آدم مدّتى را كه تفكّر نمايند و پى بحقائق ببرند تا زمان مرگ يا قيامت كه شكّى در وقوع هيچيك از آن دو نيست و با اين همه آيات بيّنات باز ستمكاران بخويش و خلق از قبول حقّ امتناع ورزيدند و براى خود نخواستند جز كفر و انكار و كفران و ناسپاسى را و چون آنها از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چشمه و باغ و بستان و طلا خواسته بودند در بدو مقالشان كه در آيات سابقه بيان شد خداوند هم به پيغمبر خود دستور فرمود كه در خاتمه جواب بفرمايد شما مردمانى هستيد كه اگر خداوند خزينههاى ارزاق و نعم خود را بشما عطا فرمايد و مالك شويد از ترس آنكه مبادا تمام شود خرج نميكنيد با آنكه تمام شدنى نيست چون انسان بالطّبع ممسك و بخيل است و بايد برياضت اين صفت را از خود دور كند و اين براى آنستكه انسان محتاج است و كسيكه احتياج دارد اگر چيزى بكسى هم بدهد براى غرضى يا اميد عوضى ميدهد و كسيكه بدون غرض و عوض بخشش ميكند فقط خداوند است كه بهيچ وجه احتياجى ندارد پس جواد و كريم حقيقى او است نه غير او و اولياء خدا متّصف بصفات او هستند و اقتضاء طبع انسانى در وجود آنها مقهور قوّه عقلانى و جنبه رحمانى است خلاصه آنكه فائده مال داشتن خرج كردن است شما كه دل خرج كردن را نداريد مال نداشته باشيد براى شما بهتر است چون زحمت شما كمتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَرَوا أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ قادِرٌ عَلي أَن يَخلُقَ مِثلَهُم وَ جَعَلَ لَهُم أَجَلاً لا رَيبَ فِيهِ فَأَبَي الظّالِمُونَ إِلاّ كُفُوراً (99)
آيا نميبينند اينکه كفار اينكه خداوندي که اينکه آسمانها و كرات جوّيه و اينکه زمين موسّع را خلق فرموده قادر است بر اينكه خلق فرمايد يك دسته ديگري را مثل آنها طبقاتي که بعدا بوجود ميآيند و قرار دهد براي آنها مدت زماني که جاي شك و ريب نيست پس از اينکه بيان واضح اباء و امتناع كردند ظالمين مگر كفر و انكار خداوندي که انسان و ساير حيوانات را از يك نطفه متعفن خلق ميفرمايد بلكه ناچيز را چيز ميكند قدرت دارد استخوان پوسيده و اعضاء از هم پاشيده را جمع فرمايد و صورت انساني باو بدهد و روح را برگرداند و او را زنده كند اگر اينکه را مشاهده نكردهاند نظائر او را که ميبينند أَ وَ لَم يَرَوا يعني البته همه روز مشاهده ميكنند.
أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ اينکه عالم وسيع بالا و اينکه كرات جوّيه که بسا چندين هزار برابر كره زمين است و همين كره زمين که با اينکه ثقالت روي آب قرار گرفته و هر دو در جوّ هوا و نيز مشاهده ميكنند که خدا قادِرٌ عَلي أَن يَخلُقَ
جلد 12 - صفحه 313
مِثلَهُم طبقات بشر نسلا بعد نسل را خلق ميفرمايد و از براي هر طبقه مدتي معين فرموده أَجَلًا لا رَيبَ فِيهِ که يك ساعت پس و پيش نميافتد وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ اعراف آيه 32 اما خيره سر كافر ظالم فَأَبَي الظّالِمُونَ با اينکه مشاهده زير بار نميروند ظالمين الا كفورا مگر زير بار كفر و ضلالت بكمال شدّت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 99)- قرآن بلافاصله از این گفتار آنها که مسأله معاد جسمانی را با تعجب مینگریستند و یا آن را غیر ممکن میپنداشتند با بیان روشنی پاسخ داده، میگوید: «آیا نمیدانند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده قادر است مثل آنها را
ج2، ص673
بیافریند»؟ و به زندگی جدید بازشان گرداند (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ).
ولی آنها نباید عجله کنند این رستاخیز و قیامت اگرچه دیر آید سر انجام میآید «و برای آنان سر آمدی قطعی- که شکی در آن نیست- قرار ده» و تا این زمان موعود فرا نرسد قیامت برپا نخواهد شد (وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَیْبَ فِیهِ).
«اما ظالمان (و ستمگران با شنیدن این آیات نیز به همان راه انحرافی خود ادامه میدهند) و جز راه کفر و انکار را پذیرا نیستند» (فَأَبَی الظَّالِمُونَ إِلَّا کُفُوراً).
نکات آیه
۱- توجه به خلقت آسمانها و زمین، عاملى براى پى بردن به قدرت خداوند در آفرینش دوباره انسانها (أو لم یروا أن الله ... قادر على أن یخلق مثلهم)
۲- تشویق و ترغیب آدمیان به تفکر درباره پیدایش آسمانها و زمین، جهت درک تحقق معاد (أو لم یروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن یخلق مثلهم)
۳- خلقت آسمانها و زمین، به مراتب مهمتر از حیات دوباره انسان پس از مرگ است. (أو لم یروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن یخلق مثلهم)
۴- بى دقتى و جهل کافران به عظمت آفرینش آسمانها و زمین، زمینه ساز انکار حیات دوباره انسان از سوى آنان است. (أو لم یروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن یخلق مثلهم)
۵- وجود علایمى براى رهیافت انسان به حقایق غیبى، در متن جهان طبیعت و عالم محسوسات (أو لم یروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن یخلق مثلهم) آسمانها و زمین (عالم طبیعت)، همان آیاتى است که با دقت در آنها، اعجاب انسان نسبت به حقایق غیبى و از جمله حیات دوباره انسان رفع مى شود.
۶- حیات انسانها در قیامت، با جسمى همانند جسم دنیایى خواهد بود. (قادر على أن یخلق مثلهم)
۷- آفرینش دوباره انسانها در قیامت، حتمى و داراى زمان و برنامه اى از پیش تعیین شده (و جعل لهم أجلاً لاریب فیه)
۸- تحقق نیافتن معاد انسان قبل از قیامت، معلول حاکمیت نظم و برنامه در کار آفرینش است نه ناشى از عدم قدرت خداوند (قادر على أن یخلق مثلهم و جعل لهم أجلاً) تذکر «جعل لهم أجلاً» پس از «قادر على أن یخلق مثلهم» در واقع پاسخ گویى این سؤال مقدّر است که اگر خدا قادر بر خلقت دوباره انسانهاست، پس چرا از هم اکنون این کار را نمى کند.
۹- اجل و عمر انسانها در دنیا، محدود و پایان پذیر است. (أو لم یروا ... و جعل لهم أجلاً لاریب فیه) بنابر اینکه مراد از «أجلاً» اجل و عمر محدود انسان در دنیا باشد نه زمان برپایى قیامت، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۰- انکار معاد و نادیده گرفتن قدرت عظیم الهى در آفرینش جهان، عملى ظالمانه است. (أو لم یروا ... فأبى الظلمون إلاّ کفورًا)
۱۱- تنها شیوه حق ناپذیران ستم پیشه در برخورد با آیات الهى، انکار آنهاست. (فأبى الظلمون إلاّ کفورًا)
۱۲- ستم پیشگى، زمینه ساز کفر و انکار آیات الهى است. (فأبى الظلمون إلاّ کفورًا)
۱۳- برخى شبهه هاى عقیدتى انسان، ناشى از عدم شناخت عمیق صفات الهى است. (أو لم یروا أن الله الذى ... قادر على أن یخلق مثلهم) از اینکه خداوند، براى رفع شبهه منکران معاد، آنان را به قدرت عظیم خویش توجه داده، نکته فوق قابل استفاده است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: اهمیت خلقت آسمان ها ۳; عظمت خلقت آسمان ها ۴; مطالعه در خلقت آسمان ها ۲
- آفرینش: قانونمندى آفرینش ۸; نظم آفرینش ۸
- آیات خدا: زمینه تکذیب آیات خدا ۱۲; مکذبان آیات خدا ۱۱
- اجل: اجل مسمّى ۹
- انسان: محدودیت عمر انسان ۹
- حق: روش برخورد حق ناپذیران ۱۱; ظلم حق ناپذیران ۱۱
- حقایق: نشانه هاى حقایق غیبى ۵
- خدا: آثار جهل به صفات خدا ۱۳; دلایل قدرت خدا ۱; ظلم تکذیب قدرت خدا ۱۰
- ذکر: آثار ذکر خلقت آسمانها ۱; آثار ذکر خلقت زمین ۱
- زمین: اهمیت خلقت زمین ۳; عظمت خلقت زمین ۴; مطالعه در خلقت زمین ۲
- شبهات: منشأ شبهات ۱۳
- ظلم: آثار ظلم ۱۲; موارد ظلم ۱۰
- کافران: آثار جهل کافران ۴
- کفر: زمینه کفر ۱۲
- معاد: اهمیت معاد ۳; حتمیت معاد ۷; زمینه معاد شناسى ۱، ۲; ظلم تکذیب معاد ۱۰; عوامل تکذیب معاد ۴; قانونمندى معاد ۷; معاد جسمانى ۶; معاد قبل از قیامت ۸
منابع