الإسراء ٨٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات کلی امور جهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | سخن فخر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۶
کپی متن آیه |
---|
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً |
ترجمه
الإسراء ٨١ | آیه ٨٢ | الإسراء ٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شِفَآءٌ»: بهبودی از بیمارهای فکری و اخلاقی فرد و جامعه. مراد مرحله پاکسازی یا به اصطلاح عرفاء مقام تخلیه است. «رَحْمَةٌ»: رحمت یزدان به بندگان، بر اثر شکفتن گُل ایمان در پرتو آیات قرآن. مراد مرحله نوسازی یا به اصطلاح عرفاء مقام تحلیه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ... (۰) قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوّاً... (۲) يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ... (۳) وَ إِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ... (۳) وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً... (۳) هُدًى وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ (۰) وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً... (۴)
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً... (۲) وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ... (۲) وَ کَذٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَ... (۰) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ... (۱) ثُمَ کُلِي مِنْ کُلِ الثَّمَرَاتِ... (۱) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ... (۱)
نزول
محمد بن العباس بعد از سه واسطه از امام حسنمجتبى علیهالسلام و ایشان از پدر بزرگوارش امام على مرتضى علیهالسلام نقل نماید که این قسمت از آیه «وَلا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» درباره ظلم و ستمکنندگان به آل محمد علیهمالسلام نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء
- وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است
- توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)
- تقسيمات کلی امور جهان
- معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»
- بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد
- نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»
- بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)
- معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»
- موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد
- تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن
- مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست
- گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه
- تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است
- چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»
- بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او
- بحث روايتى
- چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً «82»
و آنچه از قرآن فرو مىفرستيم، مايهى شفا (ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمىافزايد.
نکته ها
كلمهى «مِنَ» در «مِنَ الْقُرْآنِ»، به معناى «بعض» نيست تا دلالت كند بر اينكه بعضى از قسمتهاى قرآن شفاست، بلكه بيان مىكند كه هر آنچه از قرآن كريم نازل مىشود، شفابخش است.
با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ» «1»* ولى تنها كسانى از اين نور بهره مىبرند كه پنجرهى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» «2» و لذا لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمىافزايد. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاك است.
استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مىدهد؛ موعظهى قرآن، قساوت را درمان مىكند؛ تاريخ قرآن تحيّر را برطرف مىسازد؛ زيبايى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را
«1». بقره، 185.
«2». بقره، 2.
جلد 5 - صفحه 110
جذب مىكند؛ قوانين و احكامش عادات خرافى را ريشه كن مىسازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بيمارى غفلت را شفا مىبخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مىدهد و رهنمودهاى آن، تاريكىها را روشن مىكند.
شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوتهاى زيادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمىشود و تاريخ مصرف ندارد. شفا يافتهى قرآن عامل شفاى ديگران مىشود. در نسخهى شفاى قرآن اشتباه نيست، هميشه و در اختيار همه است، طبيب اين دارو، هم ما را مىشناسد، هم دوستمان دارد و هم نتيجهى نسخهاش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «فان القرآن شفاء من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال» «1»، قرآن درمان بزرگترين دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد.
خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «2» و پيامبرش را براى جهانيان، رحمت قرار داده است، «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «3» هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4» و هم كتابش رحمت است. «شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ»
پیام ها
1- چون قرآن از جانب خدايى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانين آن نيز با فطرت مطابق و نجات دهندهى اوست. «شِفاءٌ»
2- آنچه از سوى خداى رحمان و رحيم باشد، رحمت است. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»
3- چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمىكنند، نزول هر دستور، جرمشان را بيشتر و خسارتشان را افزونتر مىسازد. «لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 176.
«2». انعام، 12.
«3». انبياء، 107.
«4». فتح، 29.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 111
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (82)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ: و نازل كنيم از قرآن را كه شفاء و رحمت باشد براى ايمان آرندگان، زيرا ايشان بهره و فايده برند به قرآن و مستفيض شوند از بركات آن. وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً: و زياد ننمايد كفار و منكرين را نزد نزول آن مگر خسران ثواب و استحقاق عقاب را به سبب كفر و ترك تدبر و تفكر در آن.
«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 442، با مضمون مشابه در مجمع البيان جلد 3، صفحه 435 به نقل از بخارى در صحيحش.
«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 441.
«3» تفسير نور الثقلين، جلد 3، صفحه 213، حديث 410، (منقول از خرايج)
جلد 7 - صفحه 431
تبصره: وصف قرآن را به شفا وجوهى باشد:
1- جامع است نظم و تأليف و غايت فصاحت و بلاغتى را كه به تأمل در آن رفع كند شك و ترديد در دين را، و اثبات نمايد نبوت و صدق آورنده آن را.
2- شامل است دلائل مبدء و معاد را به بيانات مختلفه متقنه، و شواهد حسيه كه تفكر در آنها كفر و شرك و نفاق را زايل و توحيد و ايمان را كامل گرداند.
3- شفاى امراض قلبيه و رسيدن به كمالات معنويه كه مبتلايان به اخلاق ذميمه از بخل و حسد و كبر و عجب و غيره به سبب تعقل در گزارشات قرآنيه و واقعات امم گذشته، هرآينه بينائى و آگاهى و دوائى باشد بر معالجه امراض معنوى و روحانى.
4- شفاى امراض بدنيه؛ چنانچه در امالى شيخ «1»- فرمود حضرت صادق عليه السّلام: هر كه را برسد علتى، پس بخواند حمد را در پيشانيش هفت مرتبه.
پس اگر بر طرف شد بسيار خوب، و الا هفتاد مرتبه بخواند و من ضامنم براى او سلامتى را.
در طب الائمه «2» از آن حضرت مروى است كه شكايت نكند هيچكس از مؤمنين شكايتى را هرگز، و حال آنكه بخواند به اخلاص نيت: (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً) و مسح كند موضع علت را مگر آنكه عافيت يابد از آن علت هر چه باشد، و مصدق اينست آيه (شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ).
و ديگر از صفات قرآن آنكه: بخشايش سبحانى است در دنيا و آخرت براى مؤمن، لكن كافر به سبب كفر و انكار، خود را از تمام اين فيوضات محروم داشته.
«1» بحار الانوار، جلد 92، باب 29، صفحه 231، حديث 13، (به نقل از امالى طوسى)
«2» تفسير نور الثقلين جلد 3، صفحه 213.
جلد 7 - صفحه 432
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (82) وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (83) قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلاً (84)
ترجمه
و نازل مينمائيم از قرآن چيزى را كه آن شفاء و رحمت است براى گروندگان و نمىافزايد ستمكاران را جز زيان
و چون نعمت دهيم بر انسان روى گرداند و دور شود و پهلو تهى كند و چون برسد او را شرّ باشد نااميد
بگو هر كس كار ميكند مانند فطرت خود پس پروردگار شما داناتر است بآنكه او راه يافتهتر است براه.
تفسير
خداوند كريم نازل فرموده است در قرآن مجيد آنچه را موجب
جلد 3 صفحه 384
شفاء امراض باطنى و ظاهرى و روحى و جسمى است از حيث لفظ و معنى و در صافى فرموده در معانى آن شفاء ارواح است و در الفاظ آن شفاء ابدان و بنظر حقير در هر دو شفاء هر دو است چون در توجّه بمعانى آن شفاء امراض روحى از قبيل جهل و شك و حيرت و ضلالت است و در عمل باحكام آن سلامتى از امراض باطنى و ظاهرى است و در استشفاء بالفاظ آن بهبودى از تمام آلام و اسقام است چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه شفاء فقط در علم قرآن است چون خداوند فرموده نازل ميكنيم در قرآن آنچه شفاء و رحمت است براى اهلش و شكّى در آن نيست و اهل قرآن ائمه هدايند كه خداوند در باره ايشان فرموده ما آنها را برگزيديم از بندگان خود و وارث كتاب فرموديم و نيز از آنحضرت مروى است كه هيچ كس بدردى و مرضى مبتلا نشود كه با نيت خالص دست بجاى درد و مرض بگذارد و اين آيه را بخواند تا آخر مگر آنكه شفا يابد هر درد و مرضى باشد و دليل بر اين خود اين آيه است و بنابراين اگر كسى مبتلا بمرض بخل و حسد و كينه باشد و دست بقلب خود بگذارد و بخواند شفاء يابد انشاء اللّه تعالى و نيز نازل فرموده است خداوند در قرآن آنچه را موجب رحمت و نعمت و مغفرت است براى اهل ايمان بآن نه كفّار چون كسيكه منكر قرآن شود ظلم بخود نموده كه خويش را از منافع دنيوى و اخروى عمل بآن محروم كرده و بسبب كفر و كفران بر خسران و زيان خود افزوده كه بعذاب ابدى گرفتار شده و اين بمقتضاى طبع و خوى بد انسان است كه چون خداوند نعمت و ثروت و مكنت و عزّت و عظمت باو عنايت فرمايد روى گرداند و پهلو تهى كند از قبول آن مانند رو گرداندن كفّار از پيغمبر اكرم كه بزرگترين نعمت خداوند بود براى آنها در دنيا و آخرت و چون دچار سختى و گرفتارى و بلا و مرض شود از روح و رحمت الهى مأيوس باشد و هيچ گاه روى نياز بدرگاه كريم كار ساز نياورد و توبه و انا به ننمايد و لذا در آيه اخيره به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه بآنها بفرمايد هر يك از مؤمن و كافر بر حسب نيت و طبع و ساختمان و عادت خوب و بد خودكار ميكند و خداوند از هر كس بسرائر و ضمائر خلق آگاهتر است و آنها را بپاداش اعمالشان خواهد رسانيد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نيت
جلد 3 صفحه 385
بالاتر است از عمل آگاه باشيد كه نيت همان عمل است و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز در آنكتاب و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه اهل آتش هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا باشند گناه كنند و اهل بهشت هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا بمانند ثواب كنند پس هر دو دسته براى نيت بد و خوبشان مخلّدند و اين آيه را تلاوت فرمود «از كوزه برون همان تراود كه در او است» و شاكله بر مشاكل حال و طبيعت و خليقت و سريرت و طريقت و عادت و نيّت اطلاق ميشود و در اينجا همه معانى مناسب است و اللّه و اوليائه اعلم خداوند هم با ما بمقتضاى عادت و رويّه و طريقه خود كه جود و عفو و احسان است عمل خواهد فرمود انشاء اللّه تعالى و كلمه سبيلا ظاهرا تميز است و براى تأكيد ذكر شده يعنى پروردگار شما داناتر است بحال كسيكه راه يافتهتر است از جهت راه يعنى راهش راستتر و دينش بهتر و ثوابش زيادتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً (82)
و ما نازل كرديم از قرآن چيزي را که آن چيز شفاء امراض است و رحمت است براي مؤمنين.
و زياد نميكند ظالمين را مگر خسران و زيانكاري وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ و استشفاء بقرآن انحاء كثيره است.
«1» امراض روحي ببيانات روشن و ادله متقنه شرك و كفر و ضلالت را ميبرد و ايمان و تصديق و اقرار و اعتراف بعقايد حقه ميآورد و اينکه بالاترين امراض است که ميفرمايد فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً بقره آيه 9 و ما در جلد اول در ذيل همين آيه مفصلا امراض قلبي را متعرض شديم رجوع فرمائيد.
جلد 12 - صفحه 298
«2» امراض نفساني که عبارت از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات قبيحه ببركت قرآن زائل ميشود و اخلاق حميده و صفات پسنديده و ملكات حسنه جايگير ميشود.
«3» بتوسل بآيات شريفه و سور قرآنيه امراض جسمي و بدني زائل ميشود و اينکه يك باب مفصليست.
«4» نگاه داشتن قرآن يا بعض آيات شريفه نزد خود يا كتابت آن يا قرائت آن باعث حفظ از آفات و بليات ميشود.
«5» موجب حفظ مال از سرقت و زيان و كسر و نقصان ميشود و باعث بركت و زيادي ميشود.
«6» براي قضاء حوائج و اصلاح امور استجابت دعا و انجاح مقاصد بسيار نافع است و رحمة تمسك بقرآن و عمل بوظايف آن و احترام بآن چه اندازه مثوبات و اجر در دنيا و آخرت دارد و همچنين تلاوت و قرائت لكن اينکه شفاء و رحمة خصيصه مؤمنين است للمؤمنين و مؤمن كسي را گويند که معتقد بجميع عقائد حقه باشد و منكر ضروريات دين و مذهب نباشد و اهل بدعت نباشد وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ چه ظلم بدين كنند يا باولياء الهي يا بمؤمنين يا بخود که ظالم بنفس باشد لا يزيده الا خسارا خسارت خسران در دين و در جان و در مال و اولاد روز بروز زياد ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 82)- قرآن نسخه شفابخش: از آنجا که در آیات گذشته، بحث از توحید و حق و مبارزه با شرک و باطل بود، در این آیه به تأثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در این رابطه پرداخته، میگوید: «و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم» (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ).
قرآن نسخهای است برای سامان بخشیدن به همه نابسامانیها، بهبودی فرد و جامعه از انواع بیماریهای اخلاقی و اجتماعی.
«و ستمگران را جز خسران (و زیان بیشتر چیزی بر آنها) نمیافزاید» (وَ لا یَزِیدُ
ج2، ص664
الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً)
. چرا که به جای این که از این وسیله هدایت بهره گیرند با حالتی صد در صد منفی به سراغ قرآن میآیند لذا عناد و کفر در جانشان عمق بیشتری پیدا میکند.
نکات آیه
۱- نزول آیات قرآن از جانب خداوند، جلوه حق و مایه نابودى باطل (و قل جاء الحقّ و زهق البطل ... و ننزل من القرءان) ذکرِ «و ننزّل من القرآن» پس از اعلام پیروزى حق و شکست باطل مى تواند به منظور نکته یاد شده باشد.
۲- نزول آیات قرآن از سوى خداوند، براى شفابخشى بیماریهاى روحى و فکرى انسان است. (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة) از آنجایى که قرآن، کتاب هدایت و وجه غالب آن، کتاب معنویت است; شفا بودن آن مى تواند رفع مشکلات فکرى و روحى باشد.
۳- نقش نزول تدریجى آیه هاى قرآن، در زدایش بیمارى انسانها (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة) برخى اهل لغت برآنند که ماده «نزل» در باب تفعیل، به معناى نزول تدریجى است. بنابراین، ذکر نزول قرآن به صورت تدریجى و یادآورى هدف آن که شفاست، گویاى حقیقت فوق است.
۴- قرآن، شفابخش هرگونه بیمارى در انسانهاست. (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء)
۵- انسان، بدون هدایت وحى، گرفتار نوعى بیمارى فکرى، روحى و اخلاقى است. (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة) از اینکه نزول قرآن براى شفابخشى معرفى شده است، حکایت از آن دارد که بدون وحى، بشر گرفتار مرضهاى علاج ناپذیر روحى است.
۶- آیات قرآن، رحمتى بزرگ از جانب خدا براى اهل ایمان است. (و ننزّل ... رحمة للمؤمنین)
۷- تنها اهل ایمان و حق پذیران، برخوردار از شفا و رحمت قرآنند. (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین)
۸- شفابخشى قرآن نسبت به بیماریهاى روحى، فکرى و اخلاقى توأم با رحمت، شفقت و مهربانى است. (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین) ذکر دو صفت «شفاء» و «رحمت» براى قرآن، در کنار یکدیگر، مى تواند مشعر به معناى یاد شده باشد.
۹- راه یابى برخى بیماریهاى فکرى، روحى و اخلاقى در مؤمنان و نیاز آنان به درمان خویش با قرآن (و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین)
۱۰- ظالمان نه تنها از رحمت و شفاى قرآن بهره اى نمى گیرند; بلکه تنها، مایه خسران و زیان آنان مى شود. (و لایزید الظلمین إلاّ خسارًا)
۱۱- کافران حق ناپذیر، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن، تنها خسارت و زیان به ارمغان مى برند. (شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظلمین إلاّ خسارًا) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «ظالمین» - به قرینه مقابله با «مؤمنین» - کافران باشند.
۱۲- انسانها خود، در بهره بردن یا محرومیت از هدایت قرآن نقش اصلى را دارند. (من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظلمین إلاّ خسارًا) وصف «مؤمنین» و «ظالمین» مشعر به علیت است; یعنى، روحیه حق پذیرى مؤمن، زمینه بهرهورى وى از شفا و روحیهء حق ناپذیرى ظالم، عامل محرومیت وى از قرآن است.
روایات و احادیث
۱۳- «عن أبى عبدالله(ع):... إنما الشفاء فى علم القرآن لقوله: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین»... ;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... همانا شفا در علم قرآن است; زیرا خداوند مى فرماید: و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین ...».
۱۴- «قال أبوعبدالله(ع): ما اشتکى أحد من المؤمنین شکایة قطّ و قال بإخلاص نیة و مسح موضع العلة و یقول «و ننزّل من القرآن ...» إلاّ عوفى من تلک العلة أیّة علّة کانت...;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: مؤمنى بیمار نشده که در حال بیمارى با نیت خالص جاى بیمارى را مسح کند و بگوید: «و ننزّل من القرآن...» مگر اینکه از آن بیمارى شفا یافته است...».
موضوعات مرتبط
- انحراف: زمینه انحراف اخلاقى ۵; زمینه انحراف فکرى ۵; موانع انحراف فکرى ۲
- انسان: نقش انسان ها ۱۲
- باطل: عوامل شکست باطل ۱
- بیمارى: درمان بیمارى روانى ۹; زمینه بیمارى روانى ۵; شفاى بیمارى روانى ۸; عوامل درمان بیمارى ۳، ۴، ۹
- حق: رحمت بر حق پذیران ۷; شفاى حق پذیران ۷; فضایل حق پذیران ۷; ظلم حق ناپذیران ۱۱; عوامل زیان حق ناپذیران ۱۱; نشانه هاى حق ۱
- ظالمان ۱۱: عوامل زیان ظالمان ۱۱ ۱۰
- قرآن: آثار روانى نزول قرآن ۲; آثار نزول تدریجى قرآن ۳; آثار نزول قرآن ۱; رحمت در شفابخشى قرآن ۸; رحمت قرآن ۶; زمینه محرومیت از قرآن ۱۲; زمینه هدایتگرى قرآن ۱۲; شفابخشى قرآن ۲، ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴; محرومان از رحمت قرآن ۱۰، ۱۱; مشمولان رحمت قرآن ۷; مهربانى در شفابخشى قرآن ۸; نقش قرآن ۴، ۱۰; ویژگیهاى شفابخشى قرآن ۸
- کافران: ظلم کافران ۱۱; عوامل زیان کافران ۱۱
- مؤمنان: درمان بیمارى روانى مؤمنان ۹; رحمت بر مؤمنان ۶، ۷; شفاى مؤمنان ۷; فضایل مؤمنان ۷; نیازهاى معنوى مؤمنان ۹
- وحى: هدایتگرى وحى ۵
منابع