المؤمنون ٤٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link27 | آيات ۲۳ - ۵۴، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link27 | آيات ۲۳ - ۵۴ سوره مؤمنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link28 | اشاره به عقيده بت پرستان درباره عبادت آلهه و معناى خطاب نوح عليه السلام به قوم خود: ((اعبدوا الله ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link28 | معنای این که نوح «ع» به قوم خود: «أعبُدُوا الله...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link29 | افترائات و احتجاجات قوم نوح عليه السّلام در مقام انكار رسالت آنحضرت .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link29 | احتجاجات قوم نوح «ع»، در مقام انكار رسالت آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link30 | و دورى گزيدن از قوم خود كه بعد از انكار و تكذيبشان محكوم به عذاب شده بودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link31 | اشراف و بزرگان قوم نوح «ع»، مردم را عليه پيامبرشان مى شورانند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳#link31 | اشراف و بزرگان قوم نوح عامه مردم را عليه پيامبراشان مى شورانند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link32 | آغاز نزول عذاب الهى، با صيحه اى آسمانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link32 | نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link34 | اشاره اى به رسالت موسى و هارون «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link33 | يادآورى سنت الهى : هدايت امم با ارسال رسل ، تكذيب امتها آنان را و عذاب الهى و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link36 | بحث روايتى: (روايتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link34 | اشاره اى به رسالت موسى و هارون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link35 | خطابى از خداوند به عموم پيامبران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link36 | بحث روايتى (روايتى در ذيل برخى آيات گذشته )]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۳

کپی متن آیه
إِلَى‌ فِرْعَوْنَ‌ وَ مَلَئِهِ‌ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کَانُوا قَوْماً عَالِينَ‌

ترجمه

بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتری‌جوی بودند.

|به سوى فرعون و سران قوم او، ولى تكبّر نمودند و مردمى گردنكش بودند
به سوى فرعون و سران [قوم‌] او، ولى تكبّر نمودند و مردمى گردنكش بودند،
به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنان مردمی متکبّر و سرکش بودند.
به سوی فرعون و سران و اشراف قومش، پس تکبّر ورزیدند؛ و آنان قومی برتری جو بودند.
نزد فرعون و مهتران قومش. پس گردنكشى كردند كه مردمى برترى جوى بودند،
به سوی فرعون و بزرگان قومش، آنگاه گردنکشی کردند و قومی بزرگی طلب بودند
به سوى فرعون و مهتران [قوم‌] او، پس گردنكشى كردند و گروهى برترى‌جوى بودند
به سوی فرعون و فرعونیان، ولی آنان (خود را بالاتر از این دانستند که دعوت ایشان را بپذیرند و) تکبّر ورزیدند، و ایشان اصولاً مردمان سلطه‌طلب و خود بزرگ‌بین بودند.
سوی فرعون و ویژگانش. پس تکبر نمودند و مردمی سلطه‌گر و بلندپرواز بودند.
بسوی فرعون و گروهش پس سرکشیدند و شدند قومی برتری‌جویان‌

To Pharaoh and his nobles, but they turned arrogant. They were oppressive people.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٤٥ آیه ٤٦ المؤمنون ٤٧
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَلَئِهِ»: اشراف. اطرافیان (نگا: بقره / اعراف / و . «عَالِینَ»: سرکشان. مراد مستکبران و خود بزرگ‌بینانی است که مقام طلب و شهرت طلب بوده و خویشتن را بالاتر از دیگران می‌دانند و مردمان را زیردستان خود می‌انگارند (نگا: اعراف / یونس / ، قصص / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ «45» إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ «46»

سپس موسى و برادرش هارون را با معجزات و دليلى روشن فرستاديم.

به سوى فرعون و اشراف قوم او، ولى تكبّر ورزيدند و آنان مردمى برترى‌جوى و گردنكش بودند.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلْطانٍ» مرادف حجّت است، زيرا انسان با داشتن منطق، استدلال و حجّت علمى و عقلى، بر قلوب مردم مسلّط و پيروز مى‌شود.

پیام ها

1- تبليغ، گاهى بايد به صورت چند نفره و اعزام هيأت باشد. «مُوسى‌ وَ أَخاهُ»

2- مبلغ دين بايد از پشتيبانى علمى برخوردار باشد. «سُلْطانٍ مُبِينٍ»

3- براى اصلاح مردم و نظام اجتماعى، اوّل بايد به سراغ افراد مطرح و شاخص جامعه رفت. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»

4- اطرافيان طاغوت‌ها، در قدرت آنان نقش مهمّى دارند. «مَلَائِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (46)

خلاصه فرستاديم موسى و هارون به معجزات ما.

إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ‌: به سوى فرعون و قوم او ايشان دعوت كردند.

فَاسْتَكْبَرُوا: پس سركشى نمودند قوم فرعون از ايمان و متابعت پيغمبر، وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ‌: و بودند گروهى گردن كش و زبر دست مردم به قهر و غلبه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (45) إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (46) فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ (47) فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (48) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (49)

وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلى‌ رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ (50) يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52)

ترجمه‌

- پس فرستاديم موسى و برادرش هارون را با نشانه‌هاى خود و حجّتى روشن‌

بسوى فرعون و جماعتش پس گردنكشى كردند و بودند گروهى متكبّران‌

پس گفتند آيا ايمان آوريم براى دو آدمى مانند خودمان با آنكه قوم آنها مرما را پرستندگانند

پس تكذيب كردند آندو را پس گشتند از هلاك شدگان‌

و هر آينه بتحقيق داديم موسى را تورية باشد كه ايشان راه يابند

و گردانيديم پسر مريم و مادر او را آيتى و جاى داديم آندو را بمكانى رفيع صاحب آرامگاه و آب جارى‌

اى پيغمبران بخوريد از پاكيزه‌ها و بكنيد كار شايسته همانا من بآنچه ميكنيد دانايم‌

و همانا اين ملّت شما است كه يك ملّت است و منم پروردگار شما پس بپرهيزيد از من.

تفسير

- خداوند متعال بعد از انبياء نامبرده و نام نبرده در آيات سابقه حضرت موسى و برادرش حضرت هارون را با آيات بيّنات و معجزات ظاهرات كه برهان واضح و دليل روشن بود بر رسالت آندو مانند عصا و يد بيضاء و ساير خوارق عادات كه در سوره اعراف و غيرها ذكر شد مبعوث فرمود بر فرعون و اعيان قومش پس تكبّر و سركشى كردند از قبول ايمان و اطاعت آندو چون مردمان متكبّر و گردن كشى بودند كه ميخواستند بزور بر مردم تفوّق پيدا كنند و گفتند بر سبيل انكار و استكبار كه آيا ايمان بياوريم بدو نفر آدمى كه مانند ما هستند در صفات بشريّت با آنكه آن دو و قومشان يعنى طائفه بنى اسرائيل تمامى مانند بندگان مطيع و فرمانبردار ما باشند يا غير آن دو از بنى اسرائيل بندگى ما را ميكنند يعنى ما را پرستش مينمودند و مينمايند چون گفته‌اند فرعون بت‌پرست بود و مردم فرعون پرست پس تكذيب نمودند آن دو را و غرق شدند بتفصيلى كه گذشت در سور سابقه و خداوند بحضرت موسى كتاب تورية را مرحمت فرمود كه بنى اسرائيل باحكام و معارف حقّه آشنا و مهتدى شوند و قرار داد حضرت عيسى و مادرش حضرت مريم را براى ولادت يكى از ديگرى بدون شوهر نشانه‌ئى از قدرت خود و معيّن كرد مأوى و منزل آن دو را در مكان مرتفعى كه داراى وسعت و صلاحيّت بود براى تمكّن و استقرار در آن و زراعت و فلاحت و بهره‌بردارى از آن چون داراى آب جارى روى زمين كه سهل التّناول است بود و ظاهرا مراد اراضى شام و بيت المقدّس باشد ولى در بعضى از روايات معتبره ربوة بنجف اشرف و كوفه و


جلد 3 صفحه 642

قرار بمسجد آن و معين بفرات تفسير شده و اين انعام و توسعه از خداوند اختصاص بآن دو نداشت بلكه بتمام پيغمبران هر يك در زمان خود خطاب فرمود كه بخوريد از اشياء حلال پاكيزه خوب و بجا آوريد كار شايسته خوب را و بدانيد كه من بتمام اعمال شما عالمم و بر طبق آن بشما پاداش ميدهم و اين اباحه و توسعه اختصاص بانبياء سابق الذكر يا تمام پيغمبران ندارد بلكه براى تمام مردم است و از احكام ثابته در تمام اديان حقّه است چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خدا طيّب است و قبول نميكند جز طيّبات را و او مؤمنين را امر فرموده بچيزى كه امر نموده بآن مرسلين را پس فرموده يا ايّها الرّسل كلوا من الطّيّبات و فرموده‌ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‌ و مؤيّد اين معنى است كه فرموده اين طريقه و ملّت و دين همه شما است كه يك طريقه و ملّت و دين است و بايد مردم متّفق بر آن باشند كه اصول آن توحيد و نبوّت و معاد و فروع آن ارتكاب محلّلات و اجتناب از محرّمات و تناول طيّبات و احتراز از خبائث است و شما همگى بندگان منيد و من پروردگار شمايم پس بايد از من بترسيد و ميان خودتان اختلاف كلمه ايجاد نكنيد و انّ بفتح و تخفيف و بدون آن نيز قرائت شده است و بعضى خطاب را متوجّه به پيغمبر ما و مخاطبه واحد را بلفظ جمع از دأب عرب دانسته‌اند و اين احتمال بجهاتى بعيد است و بعضى امّت را بمعناى جماعت گرفته‌اند يعنى اين خلق جماعت شما است كه با پيشينيان متّحد در دين است و يك امّت و جماعت حساب ميشود و اين احتمال اگر چه لفظا قريب است ولى معنا ابعد از سابق است با آنكه استعمال امّت در دين ثابت در كلام الهى است كه فرموده‌ إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ* و مراد دين است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد بودن بر مذهب واحد است و شمه‌ئى از بيان اين آيه و آيه بعد در اواخر سوره انبياء گذشت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلائِه‌ِ فَاستَكبَرُوا وَ كانُوا قَوماً عالِين‌َ (46)

و فرستاديم‌ موسي‌ و هارون‌ ‌را‌ بسوي‌ فرعون‌ و جمعيت‌ ‌او‌ ‌پس‌ تكبر كردند و بودند قومي‌ ‌که‌ بلند پروازي‌ ميكردند. حضرت‌ موسي‌ فقط ‌بر‌ فرعونيان‌ مبعوث‌ نشده‌ ‌بود‌، بلكه‌ ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌هم‌ مبعوث‌ ‌بود‌. لكن‌ بني‌ اسرائيل‌ ايمان‌ آوردند بلكه‌ بسيار خوشنود شدند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ظلم‌ فرعونيان‌ نجات‌ داد و تكبر نكردند لكن‌ فرعونيان‌ چون‌ مسلط ‌شده‌ بودند ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ غلام‌ و كنيز ‌خود‌ قرار داده‌ بودند و باعمال‌ شاقه‌ وادار كرده‌ بودند زير بار ‌اينکه‌ نرفتند ‌که‌ دو نفر ‌از‌

جلد 13 - صفحه 405

بني‌ اسرائيل‌، موسي‌ و هارون‌ ‌را‌ اطاعت‌ كنند لذا ميفرمايد: [إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ] ‌که‌ قبطيان‌ باشند.

[فَاستَكبَرُوا] چه‌ تكبري‌ ‌که‌ بگويد: [أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌] و بحضرت‌ موسي‌ بگويد: [لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ] شعراء آيه 28.

[وَ كانُوا قَوماً عالِين‌َ] علو بلند پروازي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌حتي‌ اراده‌ كرد ‌که‌ خداي‌ موسي‌ ‌را‌ بقتل‌ رساند ‌که‌ ‌به‌ وزيرش‌ هامان‌ ‌گفت‌:

[وَ قال‌َ فِرعَون‌ُ يا هامان‌ُ ابن‌ِ لِي‌ صَرحاً لَعَلِّي‌ أَبلُغ‌ُ الأَسباب‌َ الاية] و تير رها كرد ‌که‌ بخداي‌ موسي‌ بزند نگاه‌ كنيد تكبر و بلند پروازي‌ كار انسان‌ ‌را‌ ‌به‌ كجا ميكشد، ‌که‌ مثل‌ نمرود. شداد، فرعون‌ مي‌پروراند و امثال‌ اين‌ها بسيارند ‌که‌ ‌به‌ اصطلاح‌ ‌با‌ نيزه‌ دم‌ دماغ‌ ‌آنها‌ نميتوان‌ برد مخصوصا ‌در‌ بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ و سلاطين‌ جور بلكه‌ اجزاء ‌آنها‌ ‌حتي‌ پست‌ترين‌ افراد ‌آنها‌ چه‌ تفرعناتي‌ دارند ‌که‌ كوچكترين‌ بي‌اعتنايي‌ چه‌ عقوبتهاي‌ سختي‌ دارد، نمي‌شود ‌گفت‌ بالاي‌ چشمت‌ ابرو ‌است‌ و ديگران‌ ‌را‌ بنده‌ و غلام‌ ‌خود‌ مي‌پندارند، چنانچه‌ قوم‌ فرعون‌ گفتند:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 46)- آری! موسی و برادرش هارون را با این آیات و سلطان مبین فرستادیم «به سوی فرعون و اطرافیان اشرافی و مغرور او» (إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).

اشاره به این که ریشه همه فساد، اینها بودند و هیچ کشوری اصلاح نخواهد شد مگر این که سردمدارانش اصلاح شوند.

«ولی (فرعون و اطرافیانش) استکبار کردند» و زیر بار آیات حق و سلطان مبین نرفتند (فَاسْتَکْبَرُوا).

«و اصولا آنها مردمی برتری جو و سلطه طلب بودند» (وَ کانُوا قَوْماً عالِینَ).

نکات آیه

۱ - مسؤولیت مشترک موسى و هارون، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او (ثمّ أرسلنا موسى و أخاه هرون ... إلى فرعون و ملإیه) «ملأ» اسم جمع و به معناى اشراف و سران است. «إستکبار» (مصدر «استکبروا»); یعنى، کبر ورزیدن و تکبّر نمودن «علوّ» (مصدر «عالین») نیز به معناى برترى جویى و سلطه طلبى است.

۲ - حرکت به سوى فرعون و اشراف پیرامون وى، نخستین رسالت موسى و هارون(ع) (ثمّ أرسلنا موسى و أخاه هرون ... إلى فرعون و ملإیه)

۳ - نظام فرعونى، نظامى سرکوبگر و متکى به اشراف (إلى فرعون و ملإیه ... و کانوا قومًا عالین)

۴ - حاکمیت سرکوبگر فرعون، مانع از آزادى مردم و روى آوردن موسى به هدایت آنان، در مرحله نخست (ثمّ أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ملإیه) با توجه به این که در آیات پیشین، وقتى سخن از «انبیا» به میان مى آمد، رسالت آنان به سوى توده هاى مردم مد نظر بود; ولى در مورد موسى(ع) سخن از رسالت او به سوى فرعون به میان آمده است، مى توان گفت که حرکت حضرت موسى به سوى فرعون، بدان جهت بود که نظام فرعونى، مانع از آزادى مردم و گرایش آنان به موسى - و به عبارت دیگر - سدى میان او و مردم بوده است.

۵ - تصحیح مرکزیت قدرت و حاکمیت جامعه، راهکار اصلاح و هدایت مردم (ثمّ أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ملإیه) با توجه به این که حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى فرعون - که محور قدرت و حاکمیت بود - فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

۶ - موضع گیرى مستکبرانه فرعون و اشراف دربار او، در برابر موسى و هارون(ع) (ثمّ أرسلنا موسى و أخاه هرون ... إلى فرعون و ملإیه فاستکبروا)

۷ - فرعون و اشراف حکومت او، اشخاصى برترى جو و سلطه طلب بودند. (و کانوا قومًا عالین)

۸ - روحیه خود بزرگ بینى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او، مانع از پذیرش دعوت موسى و هارون (فاستکبروا و کانوا قومًا عالین) جمله «و کانوا قوماً عالین» تعلیل براى «فاستکبروا» است; یعنى، چون آنان مردمى متکبر بودند، از پذیرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع کردند.

۹ - اشرافیت، زمینه حق ناپذیرى و استکبار در برابر پیامبران (إلى فرعون و ملإیه فاستکبروا)

۱۰ - حاکمیت دیرین خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمین مصر* (و کانوا قومًا عالین) جمله «کانوا قوماً عالین» مى تواند بدین معنا باشد که: فرعون و اشراف حکومت او، بدان جهت که از دیر زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذیرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذیرى ى کرد، از پذیرش آن خود دارى مى کردند.

۱۱ - حاکمیت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن، مانع از پذیرش دعوت موسى و سرنهادن به دستورهاى او، از سوى آنان بود. (فاستکبروا و کانوا قومًا عالین)

موضوعات مرتبط

  • استکبار: زمینه استکبار ۹
  • اشراف فرعون: آثار استکبار اشراف فرعون ۸; آثار حاکمیّت اشراف فرعون ۱۱; آثار سلطه طلبى اشراف فرعون ۸; استکبار اشراف فرعون ۶; برترى طلبى اشراف فرعون ۷; حاکمیّت اشراف فرعون ۱۰; سلطه طلبى اشراف فرعون ۷; مبارزه بااشراف فرعون ۱; موانع ایمان اشراف فرعون ۸، ۱۱
  • اشرافیت: آثار اشرافیت ۹
  • اصلاح اجتماعى: روش اصلاح اجتماعى ۵
  • انبیا: استکبار با انبیا ۹
  • ایمان: موانع ایمان به موسى(ع) ۸، ۱۱; موانع ایمان به هارون(ع) ۸
  • بنى اسرائیل: موانع آزادى بنى اسرائیل ۴
  • حاکمان: آثار اصلاح حاکمان ۵
  • حق: زمینه حق ناپذیرى ۹
  • سرزمینها: تاریخ سرزمین مصر ۱۰; حاکمان سرزمین مصر ۱۰
  • فرعون: آثار استکبار فرعون ۸; آثار سلطه طلبى فرعون ۸; استکبار فرعون ۶; برترى طلبى فرعون ۷; حکومت استبدادى فرعون ۳، ۴; حکومت اشرافى فرعون ۳; سلطه طلبى فرعون ۷; مبارزه بافرعون ۱; موانع ایمان فرعون ۸; ویژگیهاى حکومت فرعون ۳
  • فرعونیان: آثار حاکمیت فرعونیان ۱۱; حاکمیت فرعونیان ۱۰; موانع ایمان فرعونیان ۱۱
  • موسى(ع): اوّلین رسالت موسى(ع) ۲، ۴; قصه موسى(ع) ۱، ۶; مبارزه موسى(ع) ۱; مسؤولیت موسى(ع) ۱; هدایتگرى موسى(ع) ۴
  • هارون(ع): اولین رسالت هارون(ع) ۲; قصه هارون(ع) ۱، ۶; مبارزه هارون(ع) ۱; مسؤولیت هارون(ع) ۱
  • هدایت: روش هدایت ۵

منابع