النور ٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link74 | آيات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link74 | آيات ۱ - ۱۰ سوره نور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link75 | معنا و مورد استعمال كلمه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link75 | معنا و مورد استعمال كلمه «سوره»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link76 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link76 | وجوه گفته شده مفسران، در بارۀ بيان حدّ زن و مرد زناکار]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link79 | تشريع حکم «قذف» و «لعان»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۰#link81 | بحث روايتی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link79 | تشريع | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۰#link83 | روايتى در شأن نزول آيه «لعان»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۰#link81 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۰#link83 | روايتى در | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۵
کپی متن آیه |
---|
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا کُلَ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ |
ترجمه
النور ١ | آیه ٢ | النور ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی»: مراد دختر زناکار و پسر زناکار است. چرا که زن زناکار و مرد زناکار برابر سنّت رسول، رجم و سنگسار میگردند. «إِجْلِدُوا»: تازیانه بزنید. مراد زدن به وسیله چیزی است که جِلد، یعنی پوست بدن را درد و الم برساند، بدون این که باعث شکستگی استخوان و یا پاره شدن گوشت بدن گردد. تازیانه هم باید به همه اندامهای لخت بدن بجز رأس و وجه و فرج زده شود. «لا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ»: مراد این است که حدود خدا را به سبب مقام مردمان، شفاعت و میانجیگری دیگران، لومه این و آن، وسوسه شیطان، و غیره تعطیل و رها نسازید و از آن هم نکاهید. «طائِفَةٌ»: دسته. گروه. بعضی چهار نفر و بالاتر، و برخی ده نفر و بیشتر دانستهاند. یادآوری زنا به وسیله یکی از این سه چیز ثابت میشود: الف) اقرار به زنا. ب) آبستن شدن زن بیشوهر. ج) شهادت چهار نفر که گواهی دهند که بدون هیچ گونه شکّ و شبههای، زناکاران را در حال عمل جماع دیدهاند و آلات تناسلی آنان را داخل یکدیگر مشاهده نمودهاند (نگا: تفسیرالمراغی). یادآوری آیه مورد بحث، حکم آیههای و سوره نساء را در صد تازیانه محدود و معیّن کرده است. یادآوری عبارت: «أَلشَّیْخُ وَ الشَّیْخَة إِذا زَنَیَا فَاجْلِدُوهُما ألْبَتَّةَ، نَکالاً مِنَ اللهِ وَ اللهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ»! که برخی آن را آیه رجم نام داده و جزو قرآن منسوخالتلاوه بشمار آوردهاند، نه از زمره آیات الهی و نه از جمله احادیث نبوی است (نگا، تفسیر عبدالکریم خطیب، جلد و ، صفحات - ). یادآوری مسأله تغریب، یعنی تبعید یک ساله زناکار هم که در بحث زنا مطرح است، بعضی آن را حدیثی منسوخ، و برخی آن را سخنی نادرست بشمار آوردهاند، گروهی هم آن را افزون بر صد تازیانه به صلاح دید حاکم یا قاضی واگذار کردهاند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «2»
هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، در اجراى حكم خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزى نشويد و هنگام كيفر آن دو، گروهى از مؤمنان حاضر و ناظر باشند.
نکته ها
احكام زنا بر اساس شرايط افراد متفاوت مىشود، در اين آيه فقط به يك صورت اشاره شده كه اگر مرد يا زن مجردى زنا كند، صد تازيانه مىخورد، ولى اگر كسى با داشتن همسر و دسترسى به او، مرتكب زنا شود، رجم و سنگسار مىگردد.
مفاسد زنا در قرآن و روايات
قرآن، زنا را كارى زشت مىداند و از نزديك شدن به آن نهى مىكند. «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» «1» ترك زنا را نشانهى بندگان راستين خداوند مىشمرد. وَ عِبادُ الرَّحْمنِ ... لا يَزْنُونَ «2» و دورى از اين گناه را شرط بيعت با پيامبر مىداند. إِذا جاءَكَ ... وَ لا يَزْنِينَ «3»
برخى از مفاسد اجتماعى زنا، در يكى از سخنان حضرت رضا عليه السلام چنين عنوان شده است:
1- ارتكاب قتل به واسطهى سقط جنين.
بر هم خوردن نظام خانوادگى و خويشاوندى.
3- ترك تربيت فرزندان.
4- از بين رفتن موازين ارث. «4»
- حضرت على عليه السلام ترك زنا را مايهى استحكام خانواده وترك همجنسبازى را عامل حفظ
«1». اسراء، 32.
«2». فرقان، 63- 68.
«3». ممتحنه، 12.
«4». بحار، ج 79، ص 24.
جلد 6 - صفحه 144
نسل مىداند. «1»
- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: زنا داراى زيانهاى دنيوى و اخروى است:
امّا در دنيا: از بين رفتن نورانيّت و زيبايى انسان، مرگ زودرس و قطع روزى.
امّا در آخرت: درماندگى، هنگام حساب قيامت؛ غضب الهى و جهنّم هميشگى. «2»
- از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است: هر گاه زنا زياد شود، مرگ ناگهانى هم زياد مىشود. «3»
- زنا نكنيد، تا همسران شما نيز به زنا آلوده نشوند. آن گونه كه با ديگران رفتار كنيد، با شما رفتار خواهد شد. «4»
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
- چهار چيز است كه هر يك از آنها در هر خانهاى باشد، آن خانه، ويرانه است و بركت ندارد:
1- خيانت. 2- دزدى. 3- شرابخوارى. 4- زنا. «5»
- زنا، از بزرگترين گناهان كبيره است. «6»
- امام صادق عليه السلام فرمود: هر گاه مردم مرتكب چهار گناه شوند، به چهار بلا گرفتار شوند:
1- زمانى كه زنا رواج يابد، زلزله خواهد آمد.
2- هر گاه مردم زكات نپردازند، چهار پايان به هلاكت مىرسند.
3- هرگاه قضاوت مسئولان قضايى، ظالمانه باشد، باران نخواهد باريد.
4- زمانى كه پيمان شكنى رواج يابد، مشركان بر مسلمانان غلبه خواهند كرد. «7»
پیام ها
1- آزادى جنسى و روابط نامشروع، در اسلام ممنوع است. الزَّانِيَةُ ... فَاجْلِدُوا ...
2- نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات آن، از مردان بيشتر است، به همين دليل كلمه زانيه قبل از كلمه زانى آمده است. «الزَّانِيَةُ وَ
«1». نهجالبلاغه، حكمت 252.
«2». بحار، ج 77، ص 58.
«3». بحار، ج 73، ص 372.
«4». بحار، ج 76، ص 27.
«5». بحار، ج 76، ص 19.
«6». بحار، ج 76، ص 19.
«7». بحار، ج 76، ص 21.
جلد 6 - صفحه 145
الزَّانِي» بر خلاف دزدى كه نقش مردان بيشتر است و لذا كلمه سارق، بر سارقه مقدم شده است. «السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ» «1»
3- تنبيهبدنى زانى، براى تأديب او وحفظ عفت عمومى لازم است. «فَاجْلِدُوا»
4- در روابط نامشروع هر دو طرف به يك ميزان تنبيه مىشوند. (مگر در مواردى كه حكم خاصى دارد) «كُلَّ واحِدٍ»
5- حدود كيفر بايد از طرف خداوند معين شود. «مِائَةَ جَلْدَةٍ»
6- در مجازات مجرمان، ترحم و تحت تأثير عواطف قرار گرفتن، روا نيست. «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ»
7- محبّت و رأفت بايد در مدار شرع باشد. «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ»
8- دين، تنها نماز و روزه نيست؛ اجراى حدود الهى نيز از دين است. «فِي دِينِ اللَّهِ»
9- صلابت و قاطعيّت در اجراى حدود الهى، در سايهى ايمان به مبدأ و معاد به دست مىآيد. «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
10- مجازات مجرم، بايد مايه عبرت ديگران شود. «وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما»
11- زناكار، علاوه بر شكنجهى جسمى، از نظر روحى نيز بايد زجر ببيند.
وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ ...
12- در مراسم اجراى حدّ الهى، گروهى از مؤمنان حضور داشته باشند. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «2»
«1». تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 568، چاپ دار الكتب العلميه قم، به نقل از كافى.
جلد 9 - صفحه 193
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي: زن زنا كننده و مرد زنا كننده چون غير محصن باشند، فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ: پس بزنيد اى حكام شرع ايشان را صد تازيانه هرگاه آزاد و بالغ و بكر باشند، اما هرگاه هر دو محصن يا يكى محصن باشد حدّش سنگسار (رجم) باشد. مراد به احصان آنكه مرد زن داشته باشد و زن شوهر داشته باشد.
تبصره: در وسائل- اصبغ بن نباته روايت نموده كه پنج نفر زانى را نزد عمر آوردند، امر نمود به اقامه حد بر هر يك. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
اى عمر، اين نيست حكم آنها. عرض كرد: تو اقامه حد فرما. حضرت يكى را پيش آورد گردن زد، دومى را رجم فرمود، سومى را تازيانه زد، چهارمى را نصف حد، پنجمى را تعزير نمود. عمر متحير و مردم متعجب شدند، عمر گفت: پنج نفر در يك قضيه، پنج حد اقامه نمودى كه شباهت نداشت به يكديگر. فرمود: اولى ذمى بود، خارج شد از ذمه حدى نداشت مگر شمشير؛ دومى مرد محصن بود، حد او رجم؛ سومى غير محصن بود، حد او تازيانه؛ چهارمى عبد بود، حد او نصف؛ پنجمى مجنون، عقلش مغلوب شده بود. «1» اين داستان بينائى باشد براى صاحبان بصيرت، فتأمل.
نكته: مقدم شدن «زانيه» بر «زانى» به جهت آنست كه اين فعل زنا از زن، شنيعتر و فضيحتر و عظيمتر، و نسبت به حمل ضررش زيادتر، و تا مادامى كه حاضر نشود، زنا از مرد واقع نشود غالبا.
تنبيه: يكى از گناهان كبيره و قبايح عظيمه كه عقل و شرع دالند بر قبح و فساد آن، زنا مىباشد:
«1». تفسير الصّافى، ج 3، ص 415، چاپ سعيد مشهد. به نقل از اصبغ نباته.
جلد 9 - صفحه 194
اما عقل: فى الجمله آنكه زنا موجب اختلال نظم عالم و افساد جامعه بنى آدم و اختلاف انساب و كمى نسل خواهد بود، پدر از پسر و پسر از پدر ممتاز نشود، و ارحام محفوظ نماند، عاطفه نسب و قرابت و رحم كه مصالحى در حسن جامعه دارد از ميان برداشته شود و به فقدان تربيت، ملكات و اخلاق فاسد، و به فساد اخلاق ضرر بسيارى به جامعه وارد آيد. زنا باعث رسوائى و بدنامى قبيله، و سبب نزاع و مخاصمه و جدال و اتلاف نفوس و اموال گردد، زيرا زانيه مطمع هر فاجرى است نابكار، و توجه انظار و اجتماع اشرار، و بسا منجر به قتل و انتحار گردد، و البته عقل سليم حكم به منع و نهى از آن نمايد.
و اما نقل: احاديث بسيار در آن وارد شده از جمله:
1- در وصاياى حضرت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: يا على فى الزّنا ست خصال ثلاث فى الدنيا و ثلاث فى الاخرة اما التى فى الدنيا فيذهب بالبهاء و يعجل الفناء و يقطع الرزق و اما التى فى الاخرة فسوء الحساب و سخط الرحمن و الخلود فى النار.
يا على در زنا شش صفت باشد سه در دنيا و سه در آخرت، اما در دنيا: 1- مىبرد بهاء را. 2- تعجيل كند فنا و موت را. 3- قطع كند روزى را. و اما در آخرت: 1- بدى حساب. 2- غضب رحمان. 3- خلود در جهنم (اگر حلال داند) «1».
2- كافى- از حضرت صادق عليه السّلام، فرمود: جمع شدند حواريون نزد عيسى عليه السّلام، پس گفتند: اى ياد دهنده خير، ارشاد كن ما را. پس فرمود:
بدرستى كه موسى كليم اللّه امر نمود شما را كه قسم نخوريد به خدا دروغ، و من امر مىكنم شما را كه قسم نخوريد به خدا دروغ و نه راست. عرض كردند: يا روح اللّه زياد فرما. فرمود: بدرستى كه موسى نبىّ خدا امر نمود شما را كه زنا نكنيد، و من امر مىكنم شما را حديث نكنيد نفس خود را به زنا فضلا از اينكه زنا كنيد، زيرا هر كه حديث كند نفس خود را به زنا، مانند كسى است كه
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 268، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 195
روشن كند آتش در خانه مزيّن، پس فاسد كند زينتها را اگرچه نسوزاند خانه را.
3- عقاب الاعمال- ابن بابويه رضوان اللّه عليه به اسناد خود از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: اذا كان يوم القيامة اهبّ اللّه ريحا منتنة يتأذّى بها أهل الجمع حتّى اذا همّت ان تمسك بانفاس النّاس ناداهم مناد: هل تدرون ما هذه الرّيح الّتى قد آذتكم فيقولون: لا فقد أذتنا و بلغت منّا كلّ مبلغ قال: فيقال: هذه الرّيح ريح فروج الزّناة الّذين لقوا اللّه بالزّنا ثمّ لم يتوبوا، فالعنوهم لعنهم اللّه قال: فلا يبقى فى الموقف احد الّا قال اللّهم العن الزّناة.
وقتى روز قيامت شود، بوزد ريح و بوئى گند كه متأذى شوند اهل محشر تا اينكه نگه دارد نفسهاى مردم را. منادى ندا كند: آيا مىدانيد چيست اين بوئى كه اذيت نموده شما را؟ گويند: ندانيم، بتحقيق به نهايت ما را آزار نموده.
گويند: اين بوى فرج زنا كنندگان است، آنانكه ملاقات نمودند خدا را به زنا و توبه ننمودند، پس لعن كنيد آنها را كه خدا ايشان را لعن فرموده، پس باقى نماند در موقف مگر آنكه گويند: خداوند لعنت نمايد زنا كنندگان را. «1» تكميل: محدث نورى رضوان اللّه عليه در مستدرك الوسائل از حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: لكلّ عضو من بنى آدم حظ من الزّنا و العين زناه النّظر و اللّسان زناه الكلام و الاذنان زناهما السّمع و اليدان زناهما البطش و الرّجلان زناهما المشى و الفرج يصدّق ذلك و يكذّبه.
فرمود: براى هر عضوى از بنى آدم حظى باشد از زنا: چشم، زناى آن نظر به اجنبى؛ و زبان، زناى آن كلام؛ و گوشها، زناى آنها شنيدن؛ و دست، زناى آن گرفتن؛ و پاى، زناى آن راه رفتن دنبال اجنبى، و فرج تصديق و تكذيب آن نمايد.
تتمه: چون زنا از اعظم گناهان و فساد بزرگى به جامعه بشريت طارى گرداند، لذا شارع مقدس براى حفظ نواميس، مقدمات آن را نهى فرموده از نظر و
«1». عقاب الاعمال، ص 312، چاپ صدوق.
جلد 9 - صفحه 196
تكلم و شنيدن و رفتن به دنبال اجنبى، كه تمام اينها وسيلهاى باشد براى آن فحشاء عظيم؛ و در بزرگى معصيت زنا همين بس كه رأفت خداوند رءوف در اجراى حد زناكاران برداشته شده است.
وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ: و فرا نگيريد به «زانى» و «زانيه» مهربانى در فرمانبردارى خدا كه منع كند از اقامه حد بر آنها، پس تعطيل شود حدود و احكام الهى. يا فرا نگيريد به آن دو رحمتى كه منع نمايد از تازيانه شديد و سخت، إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: اگر هستيد كه ايمان آوردهايد به خدا و روز قيامت، زيرا ايمان به خدا اقتضا كند جدّ و جهد را در اقامه حدود الهى و اجراى فرامين سبحانى بدون مسامحه و سهل انگارى. وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ: و بايد حاضر شود در وقت عذاب آن دو تن، يعنى در زمان اقامه حد بر ايشان، گروهى از مؤمنان تا تشهير آنها حاصل گردد و آن تفضيح مانع شود از معاودت به مثل آن عمل شنيع. اختلاف است در اين عده نزد جمعى سه نفر و زيادتر. نزد جمعى دو نفر، و نزد بعضى عدد محصورى براى آنها نيست، و آن منوط براى امام است، و مقصود آنست كه جماعتى حاضر شوند تا شيوع يابد و اعتبار حاصل آيد. و نزد بعضى اقل آن يك نفر است، چنانچه در تهذيب- از حضرت امير المؤمنين و در عوالم از حضرت باقر عليهما السّلام روايت شده كه طائفه حاضره، يكى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الزّانِيَةُ وَ الزّانِي فَاجلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ وَ لا تَأخُذكُم بِهِما رَأفَةٌ فِي دِينِ اللّهِ إِن كُنتُم تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ ليَشهَد عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنِينَ «2»
زن زنا دهنده و مرد زنا كننده را پس بزنيد بر هر يك از آنها صد تازيانه و نگيرد شما را نسبت بآنها رأفت و مهرباني در دين إلهي و دستور خداوندي اگر شما ايمان بخدا و روز جزا داريد و بايد حاضر شوند و مشاهده كنند عذاب اينکه دو را طايفهاي از مؤمنين.
جلد 13 - صفحه 487
(الزّانِيَةُ وَ الزّانِي) الف و لام جنس است شامل جميع اقسام زنا ميشود لكن در اخبار معتبره تقييداتي دارد که اشاره ميشود و اقسام زنا بسيار است زناي محصنه که مرد زندار زنا كند يا زن شوهردار زنا دهد، زناي با محارم، زناي با اجنبيه، حر و حره باشند يا عبد و امه، بكر باشد زن يا سيّبه، بالغ باشند يا غير بالغ، عن علم و عمد باشند يا شبهه بلكه بسياري از روز جهل بحكم است مثل عامه که طواف نساء ندارند و بسياري از حاج که حج آنها باطل است و بسياري از عقود ازدواج که باطل باشد و غير اينها، و اولا ثبوت زنا امر بسيار مشكلي است زيرا يا باقرار ثابت ميشود يا بشهادت چهار نفر آن هم عادل باشند و شهادت آنها كالميل في المكحلة باشد و دونه خرط القتاد و آنهم نزد حاكم شرع باشد و پس از ثبوت مجري حد بايد حاكم شرع باشد و حدود هم مختلف است و در عبيد و اماء نصف حد آزاد است.
زناي محصنه رجم است «سنگسار بعد از صد جلد» زناي با محارم قتل است.
پس از جلد در غير بالغ تعزير است و در بكر ضمان هم دارد و غير اينها که در فقه در كتاب حدود بيان شده.
(فَاجلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ).
سؤال، وجه تقديم زانيه بر زاني چيست! با اينكه در موارد ديگر رجال را مقدم ذكر فرمود مثل.
(السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقطَعُوا أَيدِيَهُما مائده آيه 42).
جواب: چون منشأ زنا در زنها بيشتر است هم شهوت آنها زيادتر است هم قوه حفظ در آنها كمتر است هم عقل آنها ناقصتر است لذا بيشتر اقدام باين امر شنيع دارند.
(تنبيه) در اخبار زنا را نسبت باعضاء داده زنا چشم زنا گوش زنا لب
جلد 13 - صفحه 488
زنا دست زنا با زبان زنا بدن زنا قلب.
زنا چشم برؤيت شهوت است زنا گوش بسماع صوت اجنبيه زنا لب ببوسيدن زنا دست ببدن اجنبيه گذاردن زنا پا پابپاي يكديگر ماليدن زنا زبان تكلم كردن بشهوت زنا بدن پهلوي هم خوابيدن زنا قلب صورت زنا را در ذهن تصور كردن تا شهوت بحركت بيفتد و بسا انزال هم ميشود و اينها ملحق به زنا هستند در حرمت و بسا تعزير هم دارد دون الحد.
(تنبيه) زنا محقق ميشود بمجرد غيبوبت ختنهگاه و لو انزال هم نشود.
(وَ لا تَأخُذكُم بِهِما رَأفَةٌ فِي دِينِ اللّهِ) دلسوزي نكنيد به اينكه اينکه بدنهاي لطيف طاقت تازيانه ندارد يا سبك و خفيف بزنيد، حدود الهيه بايد جاري شود تا جلوگيري از اينکه فساد بزرگ شود امروز چون حدود الهيه تعطيل شده نه قاتل را ميكشند و نه شارب الخمر و نه لاطي و نه زاني اينهمه رواج پيدا كرده بلكه اگر حد الهي بر مرتد و منكر ضروري و مبدع جاري ميشد اينکه همه كفر و ضلالت بوجود نميآمد.
(إِن كُنتُم تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ) مفهومش اينكه رأفت و ملاحظه باعث سلب ايمان ميشود.
(وَ ليَشهَد عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنِينَ) تا اينكه ديگران چشمشان بحساب بيفتد و اينها در نظر اينها خفيف و سبك شوند.
(مسئلة) توبه قبل از ثبوت نزد حاكم رافع حد است بهمين نحوي که توبه رافع عذاب اخروي ميشود رافع حد هم ميشود.
489
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- بعد از این بیان کلی، به نخستین دستور قاطع و محکم پیرامون زن و مرد زنا کار پرداخته، میگوید: «هر یک از زن و مرد زنا کار را صد تازیانه بزنید» (الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ).
و برای تأکید بیشتر اضافه میکند: «و نباید رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید» (وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
ج3، ص275
سر انجام در پایان این آیه به نکته دیگری برای تکمیل نتیجه گیری از این مجازات الهی اشاره کرده، میگوید:
«و باید گروهی از مؤمنان (حضور داشته باشند و) مجازات آن دو را مشاهده کنند» (وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است:
1- حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء- منظور از زنا آمیزش جنسی مرد و زن غیر همسر و بدون مجوز شرعی است.
2- تأکید بر این که در اجرای این حد الهی گرفتار محبتها و احساسات بیمورد نشوید.
3- دستور حضور جمعی از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گنهکار عبرت گیرد، بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم بشود.
نکات آیه
۱- صد ضربه شلاق با تازیانه چرمى، کیفر هر یک از زن و مرد زناکار (الزانیة والزانى فاجلدوا کلّ وحد منهما ماْئة جلدة) «جلد» (مصدر «اجلدوا») گاهى به معناى «زدن با تازیانه چرمى» و گاهى به معناى «بر پوست بدن کسى با تازیانه زدن» مى آید. برداشت یاد شده براساس کاربرد اول است.
۲- صد ضربه تازیانه بر پوست بدن هر کدام از زن و مرد زناکار، کیفر کردار ناپسند آنان (الزانیة والزانى فاجلدوا کلّ وحد منهما ماْئة جلدة)
۳- برهنه بودن زن و مرد زناکار به هنگام زدن تازیانه، واجب است. (الزانیة و الزانى فاجلدوا کلّ وحد منهما ماْئة جلدة)
۴- تساوى زن و مرد در حدود و کیفر زنا (صد تازیانه) (الزانیة و الزانى فاجلدوا کلّ وحد منهما ماْئة جلدة)
۵- مسؤولیت برپایى نظام قضایى به منظور اجراى حدود الهى، بر عهده فرد فرد مسلمانان است. (الزانیة و الزانى فاجلدوا کلّ وحد منهما ماْئة جلدة) با آن که اجراى حدود و مقررات، از طریق دستگاه قضایى انجام مى پذیرد; ولى خداوند همه مردم را مخاطب قرار داده و تازیانه زدن را از آنان خواستار شده است. این حکایت مى کند که یکایک افراد جامعه، در برابر اجراى حدود الهى مسؤول اند و باید در این مورد همکارى کنند.
۶- رأفت و ترحم بر زناکاران به هنگام اجراى کیفر الهى بر آنان، اکیداً ممنوع است. (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه) جمله «لاتأخذکم بهما رأفة...» مى تواند به این معنا باشد که به هنگام اجراى کیفر، نباید تحت تأثیر عواطف و احساسات شخصى قرار گیریم و در کیفر زناکاران تخفیف قائل شویم. هم چنین مى تواند به این معنا باشد که نباید تحت تأثیر عواطف و احساسات، از کیفر آنان صرف نظر کنیم; هرچند آن عواطف و احساسات، برخاسته از تعلقات و وابستگى هاى فرد، به شخص مجرم نباشد. برداشت یاد شده، مبتنى بر احتمال اول است.
۷- تأثیر پذیرى از احساسات و عواطف در حدود و کیفرهاى الهى و تساهل در اجراى دقیق آن، مورد نهى صریح خداوند (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه)
۸- لزوم برخورد قاطع و بدون ترحم با مرتکبان فساد جنسى و شکنندگان حریم عفت و حیا (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه)
۹- ایمان راستین به خدا و قیامت، ضامن پیاده شدن کامل و قاطع حدود و کیفرهاى الهى در جامعه و مانع تأثیر پذیرى از احساسات و عواطف به هنگام اجراى آنها (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه إن کنتم تؤمنون باللّه و الیوم الأخر) پیام و مفهوم جمله «فاجلدوا... إن کنتم تؤمنون باللّه و الیوم الآخر; تازیانه بزنید... اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید» این است که: اگر ایمان راستین وجود داشته باشد، حدود الهى اجرا خواهد شد و هرگز احساسات و عواطف و تعلقات شخصى، جلوگیر آنها نخواهد شد. گفتنى است جواب جمله شرطیه «إن کنتم...» جمله اى مقدر مانند: (فلاتأخذکم بهما رأفة) مى باشد.
۱۰- استفاده از احساسات مذهبى و عقاید دینى مردم، از روش هاى قرآن براى اجراى کامل قوانین و حدود در جامعه (الزانیة و الزانى فاجلدوا... إن کنتم تؤمنون باللّه) جمله «إن کنتم تؤمنون ...; اگر ایمان دارید...» ممکن است به منظور بهره گیرى از عقاید دینى مردم ادا شده باشد; چنان که براى برانگیختن حمیت و غیرت گروهى، گفته مى شود: «اگر غیرت دارید...».
۱۱- عمل به قوانین و دستورات خداوند، شرط ایمان راستین به خدا و روز قیامت (الزانیة و الزانى فاجلدوا... إن کنتم تؤمنون باللّه و الیوم الأخر) برداشت یاد شده، از جمله شرطیه «إن کنتم تؤمنون باللّه...» استفاده شده است.
۱۲- لزوم اجراى حد زنا، در ملأ عام و اماکنى که مشاهده آن براى مردم بلامانع است. (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین) واژه «شهود» و «شهادت» به معناى حضور همراه با مشاهده است (مفردات راغب) و لازمه حضور و مشاهده، آگاهى مى باشد. گفتنى است که «لزوم» در برداشت فوق، از فعل امر «لیشهد» استفاده گردیده است.
۱۳- وجوب کفایى حضور جمعى از مؤمنان و گواهى آنان به وقت اجراى حد زنا (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین) کفایى بودن وجوب حضور در صحنه اجراى حد از کلمه «طائفة» - که به معناى گروه است - استفاده مى شود; زیرا اگر واجب عینى مى بود، مى بایست آیه شریفه چنین مى آمد: «و لیشهد عذابهما المؤمنون».
۱۴- تنها مسلمانان داراى حق حضور و گواهى بر اجراى حد زنا (الزانیة و الزانى فاجلدوا ... و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین) ازاین که خداوند حضور مؤمنان را لازم دانسته است (من المؤمنین) نه عموم مردم را (من الناس)، به دست مى آید که گواهان و حاضران صحنه اجراى حدود، باید از مسلمانان باشند نه از غیر آنان.
۱۵- پیشگیرى از ارتکاب فحشا و عبرت آموزى، فلسفه تشریع کیفر زنا و اجراى آن در ملأ عام (الزانیة و الزانى فاجلدوا... و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین) برداشت یاد شده، به خاطر این است که مشاهده کیفر زنا، بى تردید باعث عبرت گیرى و موجب پیشگیرى از ارتکاب به آن خواهد شد.
۱۶- «عن أمیرالمؤمنین(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه» قال فى إقامة الحدود و فى قوله تعالى: «ولیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین قال الطائفة واحد...; از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که درباره سخن خداوند - عزّوجل - «و لاتأخذکم بهما رأفة فى دین اللّه» فرمود: در مورد اجراى حدود[رأفت نشان ندهید ]و درباره سخن خداى - تعالى - «ولیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین» فرمود: طایفه یک نفر است (یعنى، یک نفر را هم شامل مى شود)». ۱- تهذیب، ج .۱، ص ۱۵۰ ح ۳۳- ، مسلسل ۱۶۰۲; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۷۱، ح ۱۸.
موضوعات مرتبط
- احساسات مذهبى: نقش احساسات مذهبى ۱۰
- احکام ۱، ۲، ۳، ۶، ۱۲، ۱۳: فلسفه احکام ۱۵
- اعداد: عدد صد ۱، ۲
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۹; آثار ایمان به قیامت ۹; شرایط ایمان به خدا ۱۱; شرایط به قیامت ۱۱
- تکلیف: اهمیت عمل به تکلیف ۱۱
- حدود: اهمیت اجراى حدود ۵; روش اجراى احکام حدود ۱۰; قاطعیت در اجراى حدود ۹، ۱۶; نهى از سستى در اجراى حدود ۷
- خدا: نواهى ۷
- زن : تساوى زن و مرد ۴
- زنا: احکام زنا ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۲، ۱۳; حد زنا ۱، ۴; شرایط گواهان حد زنا ۱۴; فلسفه حد زنا۱۵; کیفیت اجراى حد زنا ۱۲; کیفیت حد زنا ۲، ۳; گواهان حد زنا ۱۶; واجبات حد زنا ۱۳; وجوب گواهى در حد زنا ۱۳
- زناکار: احکام زناکار ۶; عبرت از کیفر زناکار ۱۵; کیفر زناکار ۱، ۲، ۴; ممنوعیت ترحم بر زناکار ۶
- عبرت: عوامل عبرت ۱۵
- عقیده: آثار عقیده ۱۰
- عواطف: موانع تأثیر عواطف ۹
- فحشا: موانع فحشا ۱۵
- کیفر: تساوى در کیفر ۴
- مسؤولیت: همگانى ۵
- مسلمانان: اهمیت گواهى مسلمانان ۱۴; مسؤولیت اجتماعى مسلمانان ۵
- منحرفان: روش برخورد با منحرفان جنسى ۸
- نظام قضایى: فلسفه نظام قضایى ۵
- واجبات: واجب کفایى ۱۳
منابع