النور ١
کپی متن آیه |
---|
سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَ فَرَضْنَاهَا وَ أَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ |
ترجمه
سوره النور | آیه ١ | النور ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُورَةٌ»: (نگا: بقره / ). خبر مبتدای محذوف است و تنوین آن برای تفخیم است. «فَرَضْنَا»: احکام آن را قاطعانه واجب کردهایم. «آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ»: دلائل واضح و روشن. آیههای روشن. «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»: تا این که از آنها پند گیرید و آنها را یادآور شوید و بدانها عمل کنید.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1»
(اين) سورهاى است كه آن را نازل كرديم و (عمل به) آن را واجب كرديم و در آن آياتى روشن فرستاديم. شايد شما متذكّر شويد.
نکته ها
كلمهى «سوره» يك نامگذارى از طرف خداوند براى يك مجموعه آيات از قرآن كريم است. سُورَةٌ ... أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ
پیام ها
1- احكام، به دستور خداوند واجب شده است. «فَرَضْناها»
2- قرآن، قانون الزامى و اجرايى دين است. «فَرَضْناها»
3- آيات قرآن، روشن وقابل فهم است. «فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ» (گرچه درك قسمتى از آيات نيازمند تحقيق وتفسير است)
4- انسان به پند و تذكّر نيازمند است. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
5- اصول معارف قرآن در فطرت انسان ريشه دارد و با تذكّر، پردهى غفلت برداشته مىشود. «تَذَكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 143
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1»
سُورَةٌ أَنْزَلْناها: اين سوره ايست كه از عالم قدس نازل فرموديم آنرا بتوسط جبرئيل، وَ فَرَضْناها: و واجب نموديم بر شما عمل باحكامى كه در آن است و بر كسانى كه بعد از شما هستند تا روز قيامت، وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ: و نازل فرموديم در آن آيتهاى روشن بر يگانگى و كمال قدرت ما يا آيات واضحه از حدود و احكام و شرايع، لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ: براى اينكه پند پذيريد و ياد بگيريد آنرا و عمل كنيد بآن.
تنبيه: چون خداى تعالى ختم فرمود سوره مؤمنون را به اين كه خلق نفرمودم بندگانرا عبث و لغو بلكه بجهت امر و نهى ابتدا فرمود در اين سوره مباركه بذكر امر و نهى و بيان شرايع پس ذكر فرمايد آن آيات را و ابتدا نمود بحكم زنا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
- سوره النور «24»: آيات 1 تا 3
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1» الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «2» الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ «3»
ترجمه
سورهايست كه فرو فرستاديم آنرا و واجب كرديم آنرا و فرستاديم در آن آيتهاى واضحاتى را باشد كه شما پند گيريد
زن زناكار و مرد زناكار پس بزنيد هر يك از آن دو را صد تازيانه و نبايد بگيرد شما را بآن دو رأفتى در دين خدا اگر هستيد كه ميگرويد بخدا و روز بازپسين و بايد مشاهده كنند عذاب آن دو را گروهى از گروندگان
مرد زناكار نكاح نميكند مگر زن زانيه يا مشركه را و زن زناكار نكاح نميكند او را مگر مرد زناكار يا مشرك و حرام شد آن بر گروندگان.
تفسير
اين يك سوره و قسمت محدودى از كلام الهى است كه جبرئيل آنرا به امر خداوند نازل نموده بر پيغمبر اكرم و واجب فرموده است خداوند عمل بآن سوره را بر بندگان خود تا روز قيامت و نازل فرموده است در آن آيات واضحة الدلالاتى از احكام و حدود و معارف براى تذكر خلق و عمل بآن و از آن جمله آنستكه بايد حكّام شرع زن زنا دهنده و مرد زنا كننده را هر يك، صد تازيانه بزنند و رأفت و رحمت بحال آنها ننمايند در اقامه حدّ الهى و اطاعت حكم او كه تعطيل يا تخفيفى در آن روى دهد اگر ايمان بخدا و روز جزا دارند چون لازمه
جلد 4 صفحه 3
ايمان بخدا اجراى احكام او است و بايد در موقع اجراء حد جمعى از اهل ايمان حاضر و ناظر باشند تا موجب اشتهار امر و اعتبار خلق گردد و در چند روايت از ائمه اطهار تصريح بكفايت يكنفر شده و فرمودهاند مراد از طائفه اينجا واحد است و گفتهاند نكته تقديم زانيه بر زانى در ذكر آنستكه شناعت و قباحت اين عمل از زن بيشتر و مفاسد مترتّبه بر آن زيادتر است و آنكه اين آيه ناسخ آيه وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ در سوره نساء است و آنجا حقيقت امر بيان شد و ظاهرا اين حد مرد و زن مسلمانى است كه عاقل و بالغ و آزاد باشند و هيچيك از آن دو همسر دائمى نداشته باشند و اشتباها اين عمل از آنها سر نزده باشد بتفصيلى كه در كتب فقهيه ذكر شده و الا حكمش غير از اين است چنانچه از اصبغ ابن- نباته نقل شده كه پنج نفر را نزد عمر حاضر نمودند كه زنا كرده بودند و او امر كرد بر هر يك از آنها حد اقامه نمايند و امير المؤمنين عليه السّلام حاضر بود فرمود اى عمر اين حكم اينها نيست و او عرض كرد تو اقامه حد نما بر آنها و آنحضرت يكى را گردن زد و ديگرى را سنگسار نمود و سومى را حد زد و چهارمى را نصف حد زد و پنجمى را تعزير فرمود پس عمر متحير و مردم متعجب شدند از كار آن حضرت و عمر عرضه داشت يا ابا الحسن بر پنج نفر در يك قضيه پنج حد جارى نمودى كه هيچيك شبيه بديگرى نبود امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اولى ذمّى بود كه از ذمه خارج شده بود و بايد كشته شود دومى مردى محصن بود كه بايد سنگسار گردد سومى غير محصن بود كه حد آن تازيانه است چهارمى بنده بود كه حكم او نصف حد است پنجمى ديوانه بود كه بايد تعزير گردد و قمى ره مانند اين قضيه را نقل نموده با تفاوت آنكه شش نفر بودند و ششمى را رها فرمود و آنكه پنجمى از روى اشتباه اين عمل از او صادر شده بود و بايد تعزير شود و ششمى ديوانه بود كه تكليف ندارد و انصاف آنستكه جاى اين احكام فقه است نه تفسير لذا به اجمال اكتفا ميشود و احاديث توضيحا و تيمّنا ذكر ميگردد و چون در مقام ازدواج و زناشوئى يكى از امور مهمه كه حتما بايد رعايت شود و الاموجب ندامت و پشيمانى خواهد شد سنخيت و موافقت اخلاقى مرد و زن است خداوند مهربان براى ارشاد اهل ايمان فرموده كه مرد زناكار سنخيت ندارد و مناسب نيست كه ازدواج نمايد
جلد 4 صفحه 4
مگر با زن زانيه يا مشركه و زن زناكار سنخيت ندارد و مناسب نيست كه بگيرد او را مگر مرد زناكار يا مشرك و ممنوع شد اين ازدواج و وصلت ناباب براى اهل ايمان چون زن پليد مناسب با مرد پليد است كه آن زانى و مشرك است نه مرد پاك كه او مؤمن و موحّد خواهد بود و بنابر اين آيه شريفه در مقام اخبار از واقع نيست تا گفته شود خلاف آن در خارج محقق شده و ميشود و نيز در مقام بيان حكم وضعى يا تكليفى بنحو اطلاق نيست تا گفته شود منسوخ است بآيه و أنكحوا الأيامى چون بمقتضاى اخبار عديده كه از ائمه اطهار بجواز تزويج زنهاى زناكار صادر شده اين عمل ممنوع و حرام نيست و اجماع علماء اماميه قائم است بر جواز ازدواج مرد زناكار با زن عفيفه و جواز ازدواج مرد عفيف با زن زانيه و نيز در مقام افاده نهى تنزيهى و حكم بكراهت نيست تا گفته شود خلاف ظاهر لفظ تحريم و لحن اكيد آيه شريفه است بلكه بنظر حقير در مقام افاده تحريم ازدواج دائم و ادامه مواصلت با زن فاحشه رسمى است و خلاصه ديّوث شدن است چنانچه قمى ره فرموده آن ردّ بر كسانى است كه جائز ميدانند بهرهمند شدن از زنان زناكار و ازدواج با آنها را با آنكه آنان مشهورات و معروفات باشند در دنيا كه مرد نتواند آنها را حفظ نمايد و فرمود نازل شد اين آيه در زنان مكه كه علنا زنا ميدادند ساره و خثيمه و رباب و تغنّى مينمودند بهجو پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و اله و سلّم پس حرام فرمود خدا ازدواج با آنها را و جارى شد بعد از آنها در زنانى كه امثال آنها باشند و در كافى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام رواياتى قريب باين مضمون نقل نموده با تجويز تزويج آنها بعد از توبه و منافات ندارد اين معنى با اخبار مجوّزه چون بعضى از آنها مخصوص بمتعه و بعضى مشروط بتحفظ و سدّ باب بر او و بعضى در مقام بيان آنستكه اگر با زنى انسان زنا بكند موجب حرمت آنزن بر او نميشود كه نكاحش باطل باشد و اين غير از حرمت تكليفى با قيود مذكوره است كه بنظر حقير رسيد و كسى متعرّض آن نشده است و بنابر اين مشار اليه ذالك در كلام الهى همان ازدواج دائم با فاحشه رسمى است كه مستفاد از اطلاق نكاح و لفظ زانيه مرادفه با مشركه است با مساعدت صدر و ذيل آيه كه در مقام بيان آنستكه اين عمل شنيع قبيحى است مناسب با فاسق و كافر مشرك خسيس نه مؤمن موحّد
جلد 4 صفحه 5
شريف كه بايد منزّه از خسّت و مبرّى از تهمت باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
سُورَةٌ أَنزَلناها وَ فَرَضناها وَ أَنزَلنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ «1»
سورهايست نازل فرموديم و فرض و واجب كرديم او را و نازل كرديم در اينکه سوره آيات و دلائل و براهين واضحه روشن باشد که شما متذكر شويد.
(سُورَةٌ) مأخوذ از سور بلد است که حصاري دور او ميكشند که حدودش معين و مشخص باشد و سور قرآنيه از اينکه باب است که يك قسمت از قرآن
جلد 13 - صفحه 486
محدود بحدي است از ابتداء تا انتهاء نه چيزي از آن ناقص شده و نه بر او افزوده شد.
(أَنزَلناها) مراتب نزول قرآن در مقدمه اينکه تفسير بيان شده.
اولا در عالم نورانيه بر نور مقدس نبوي صلّي اللّه عليه و سلّم سپس در لوح محفوظ بعدا در ليلة القدر در آسمان بعد از آن توسط روح الامين بر قلب سيد المرسلين نجوما در مدت 22 سال ايام رسالت حضرتش در مكه و مدينه و اينکه سوره در مدينه نازل شده و در خبر از حضرت صادق است که بعد از سوره نساء بوده.
(وَ فَرَضناها) فرض و واجب بر تمام مكلفين عمل بدستوراتي که در اينکه سوره بيان شده.
(وَ أَنزَلنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ) آيه نشاني و دليل و برهان و منطق است و معجزه که از جانب خداوند نازل شده به بيان واضح روشن که بينه است و حجت بر بندگان تمام ميشود و راه عذري بر احدي باقي نميماند.
(لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ) لعلّ بمعني بايد است و باشد که متذكر شويد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- میدانیم نام این سوره، سوره نور است به خاطر آیه نور که یکی از چشمگیرترین آیات سوره است.
نخستین آیه این سوره در حقیقت اشاره اجمالی به مجموع بحثهای سوره دارد، میگوید: این «سورهای است که آن را فرو فرستادیم (و عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم شاید شما متذکر شوید» (سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
اشاره به این که تمام احکام و مطالب این سوره اعم از عقائد و آداب و دستورات همه دارای اهمیت فوق العادهای است زیرا همه از طرف خداوند نازل شده است.
نکات آیه
۱- سوره نور، به صورت دفعى و یکباره نازل گشت. (سورة أنزلنها) «سورة» خبر براى مبتداى محذوف (هذه) است و مشارالیه «هذه» مجموعه آیاتى است که بر پیامبر(ص) نازل شد. بنابراین لازمه این امر، آن است که این مجموعه، یکباره و به هم پیوسته نازل شده باشد. گفتنى است اشاره شدن این مجموعه با واژه «هذه» - که براى اشاره به نزدیک است - مؤید برداشت یاد شده است.
۲- سوره، نامى است از سوى خداوند براى دسته اى از آیات به هم پیوسته. (سورة أنزلنها ... فیها ءایت بیّنت)
۳- سوره، نامى است شناخته شده در زمان نزول قرآن و عصر رسالت پیامبراسلام(ص) (سورة أنزلنها... فیها ءایت بیّنت)
۴- مجموع آیات سوره نور، شامل دو بخش است: احکام واجب الاجرا و معارف شایان توجه و تذکر. (سورة أنزلنها و فرضنها) «فرض» به معناى ایجاب قطعیت و الزام است (لسان العرب). از این رو مفسران برآنند که فرض کردن سوره، یا به اعتبار وجود احکام لازم الاجرا در این سوره است و یا به اعتبار وجود عقاید و معارف خدشه ناپذیر و شایان توجه در آن مى باشد.
۵- سوره نور، داراى اهمیت و جایگاه ویژه و والا در قرآن (سورة أنزلنها و فرضنها و أنزلنا فیها ءایت بیّنت) برداشت فوق با توجه به سه نکته است: ۱- اختصاص به ذکر یافتن این سوره از میان دیگر سوره هاى قرآن; ۲- تنکیر لفظ «سورة» که دال بر تفخیم است; ۳- تکرار لفظ «أنزلنا» به صورت فعل متکلم مع الغیر و اسناد آن به اسم جلاله «اللّه».
۶- قرآن، داراى معارف و رهنمودهایى روشن و قابل فهم براى همگان (سورة ... فیها ءایت بیّنت) «بیّنة» (مفرد «بیّنات») به معناى دلالت واضح و برهان روشن است. توصیف آیات قرآن به «بیّنات» به اعتبار این است که دلالت آنها بر معانى واضح و روشن است.
۷- آیه، نامى از سوى خدا براى هر بند بند سوره هاى قرآن (سورة ... فیها ءایت بیّنت)
۸- بیدارگرى و غفلت زدایى، فلسفه نزول آیات سوره نور (سورة أنزلنها ... فیها ءایت بیّنت لعلّکم تذکّرون) «تذکر» (مصدر فعل «تذکّرون») به معناى به یاد آوردن اندوخته هاى ذهنى و معلوماتى است که از خاطر رفته و به فراموشى سپرده شده است (برگرفته از لسان العرب). لازمه این معنا، بیدارى و هوشیارى است.
۹- قرآن، کتابى است بیدارگر و غفلت زدا. (سورة أنزلنها ... فیها ءایت بیّنت لعلّکم تذکّرون)
۱۰- معارف قرآن، معارفى فطرى و تنها نیازمند تذکر و توجه است. (سورة أنزلنها ... فیها ءایت بیّنت لعلّکم تذکّرون)
موضوعات مرتبط
- آیه: منشأ نامگذارى اصطلاح آیه ۷
- تذکر: عوامل تذکر۸، ۹
- خدا: نقش خدا ۲
- ذکر: اهمیت ذکر قرآن ۱۰
- سوره: اصطلاح سوره در صدراسلام ۳; منشأ نامگذارى اصطلاح سوره ۲
- سوره نور: اهمیت سوره نور ۵; تعالیم سوره نور ۴; فلسفه نزول سوره نور ۸; نزول دفعى سوره نور ۱; ویژگیهاى سوره نور ۱، ۴
- قرآن: سهولت فهم قرآن ۶; غفلت زدایى قرآن ۹; فطرت تعالیم قرآن ۱۰; وضوح قرآن ۶; ویژگیهاى قرآن ۶، ۹، ۱۰; هدایتگرى قرآن ۹
منابع