محمد ٣٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link249 | آيات ۳۳ - ۳۸ سوره محمد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link249 | آيات ۳۳ - ۳۸ سوره محمد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link250 | مقصود از اطاعت خدا و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link250 | مقصود از اطاعت خدا و رسول«ص»، و مفاد جمله: «لَا تُبطِلُوا أعمَالَكُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link253 | نكوهش بخل ورزندگان از انفاق مال در راه خدا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link253 | نكوهش بخل ورزندگان از انفاق مال در راه خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link254 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link254 | بحث روايتى]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۹
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَ مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ |
ترجمه
محمد ٣٣ | آیه ٣٤ | محمد ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»: در حال کفر از جهان بروند و بمیرند. «لَن یَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ»: خداوند ایشان را به سبب شرک و کفرشان هرگز نخواهد بخشید (نگا: نساء / ).
نزول
این آیه درباره اصحاب قلیب نازل شده و حکم آن عمومیت دارد و نیز گویند: درباره مردى نازل شده که از پیامبر درباره پدرش که کافر بوده و در عین حال مرد نیکوکارى بوده است، سؤال کرد. پیامبر فرمود: او در آتش است، آن مرد به گریه افتاد. پیامبر او را صدا زد، فرمود: هم پدر تو و هم پدر من و نیز پدر ابراهیم همه در آتش مى باشند سپس این آیه نازل گردید.[۱]
در صحت این حدیث محل تردید است و چنان که قبلاً نیز اشاره نمودیم، پدر و اجداد رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرک و بتپرست نبودند بلکه مردانى موحد و پیرو کیش ابراهیم خلیل بوده اند. بنابراین پدر پیامبر هم در آتش نخواهد بود.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ «34»
همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنيا رفتند، پس خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشيد.
نکته ها
اين آيه در ميان دو آيه قرار گرفته كه خطاب به مؤمنان است و لذا خطر ارتداد مؤمنان را كه به كفر آنان بيانجامد گوشزد مىكند. خطرى كه بسيار بدفرجام است.
با اينكه خداوند همه گناهان را مىبخشد، «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً» «1» و راه توبه براى همه و هميشه و نسبت به هر گناه تا لحظه مرگ باز است، امّا آنان كه در حال كفر از دنيا بروند و يا مرتد شده و باز نگردند و يا منافقان، مشمول مغفرت نمىگردند. «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» «2»، «فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»
پیام ها
1- كفر، مايهى بطلان اعمال گذشته انسان در دوره ايمان مىگردد. لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ ... الَّذِينَ كَفَرُوا
2- هنگام مردن مهم اين است كه انسان مؤمن بميرد يا كافر. كَفَرُوا ... ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ
3- كفر و عناد، عامل بازداشتن ديگران از نيكىها و خوبىها مىگردد. «كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
4- آمرزش الهى تا قبل از ديدن علائم مرگ امكانپذير است. «ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»
«1». زمر، 53.
«2». نساء، 48.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 102
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (34)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند به معتقدات حقه ايمانيه، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و بازداشتند و منع نمودند مردم را از راه خدا كه آن طريق اسلام است، ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ: پس بمردند در حالتى كه كافر بودند، فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ: پس هرگز نيامرزد خدا ايشان را.
بيان: آيه عموميت دارد نسبت به جميع كفار در هر عصر و زمان كه به حال كفر بميرند، از آمرزش الهى محرومند به نفى ابدى؛ و آيات و احاديث بسيار وارد شده كه كفار مخلد هستند در عذاب جهنم ابد الاباد.
«1» سوره نجم آيه 3 و 4.
جلد 12 - صفحه 133
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ (31) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (32) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ (33) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (34) فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (35)
ترجمه
و هر آينه مىآزمائيم البته شما را تا بدانيم جهاد كنندگانرا از شما و صبر كنندگان را و تا بيازمائيم دعاوى و اظهارات شما را
همانا آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا و معاندت ورزيدند با پيغمبر بعد از آنكه ظاهر شد براى آنها هدايت هرگز زيان نميرسانند بخدا چيزى و بزودى باطل ميگرداند كارهاشانرا
اى كسانيكه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا و اطاعت كنيد پيغمبر را و باطل نكنيد كردارهاتانرا
همانا آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا پس مردند با آنكه بودند كافران پس هرگز نميآمرزد خدا آنها را
پس سستى مكنيد و مخوانيد بسوى صلح با آنكه شما برترى و غلبه داريد و خدا با شما است و هرگز كم و جدا نكند شما را از ثمرات كارهاتان.
تفسير
خداوند متعال آزمايش ميفرمايد مسلمانانرا بتكاليف زحمتدارى از قبيل جهاد در راه خدا تا ظاهر شود براى خودشان و سائر خلق حال آنها و مشهود گردد براى حقّ در خارج يعنى از علم غيب بشهود برسد و مجاهد از متقاعد و صبور از جزوع ممتاز گردد و صدق و كذب آنها در ادّعاء ايمان و شجاعت و محبّت اولياء حق ظاهر شود همانا كسانى كه كافر شدند و باز داشتند مردم را از قبول اسلام و تمكين از ولايت مولى و معاندت و ضدّيت نمودند با خاندان نبوّت بعد از وضوح حق و حقيقت براى آنها ضررى بدستگاه الهى از قبل آنها وارد نميشود و خداوند اعمال سابقه و لاحقه آنها را بىثمر خواهد فرمود و ثوابى در قيامت بآنها نخواهد داد و اهل ايمان بايد اوامر خدا و پيغمبر و امام را اطاعت نمايند و اعمال خيريّه مدّت عمر خودشان را بمخالفت و ارتداد و شك و نفاق و هتك حرمت اولياء خدا و معاصى
جلد 5 صفحه 15
كبيره و غيرها باطل و بىثمر ننمايند از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه كسى كه بگويد سبحان اللّه يا الحمد للّه يا لا اله الا اللّه يا اللّه اكبر خداوند براى او در بهشت درختى غرس فرمايد مردى عرض كرد يا رسول اللّه از اين قرار درختان بهشتى ما زياد است فرمود بلى ولى مبادا آتشى بفرستيد كه درختان شما را بسوزاند و باين آيه تمسّك فرمود و البته معلوم است كسيكه با حال كفر و نفاق و شقاق با اولياء خدا باقى باشد و توبه نكند و بميرد مشمول مغفرت الهيّه نخواهد شد و هرگز بسعادت نخواهد رسيد و مسلمانان نبايد در مقابل كفّار ابراز سستى و ضعف نمايند و پيشنهاد صلح و سازش كنند با آنكه خداوند ايشان را برتر و بالاتر از آنها قرار داده و بالاخره غلبه با مسلمانان است چون خدا يار و ياور ايشان است ولى استقامت و ثبات قدم ميخواهد و هيچوقت خدا اعمال اهل ايمان را بىنتيجه نميگذارد و از ثوابش نميكاهد و ايشانرا از آثار خيريّه اعمالشان منفرد و جدا نمينمايد بلكه نتايج آنها را در دنيا و آخرت بايشان خواهد رسانيد و فرمودهاند اين آيه ناسخ قول خداوند است و ان جنحوا للسّلم فاجنح لها و بنظر حقير ظاهرا نباشد چون مفاد آن آيه قبول پيشنهاد صلح از آنها است كه ناشى از مسالمت و عزّت نفس است بخلاف تقاضاى صلح كه ناشى از ضعف نفس و ابراز مذلّت و خوارى در برابر دشمن است و اللّه تعالى اعلم بمراده و افعال ثلاثه در آيه اولى بصيغه مغايب براى موافقت با ما قبل نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامام باقر عليه السّلام نسبت داده و بعضى و نبلو بسكون واو خواندهاند و بنابراين خبر مبتداء محذوف است و تقدير نحن نبلو ميباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُم كُفّارٌ فَلَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم (34)
محققا كساني که كافر شدند و مانع ديگران شدند که ايمان بياورند پس از آن مردند و آنها كافر بودند پس هرگز خدا آنها را نميآمرزد. چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد: وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً نساء آيه 22. و سر اينکه مطلب آن است که مغفرت الهي و لو بسيار توسعه دارد حتي انبياء و ملائكه هم باين توسعه نميدانستند لكن قابليت محل هم شرط است و او فقط ايمان است لذا ميفرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُم كُفّارٌ که اگر قبل الموت ايمان آورد پذيرفته ميشود. و اينکه جمله دلالت دارد بر قبولي توبه مرتد چنانچه محققين گفتند خلافا لجماعتي که گفتند توبه مرتد قبول نميشود.
أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً و از اينکه جمله هم ميتوان استفاده كرد که دستگاه بهشت و جهنم قبلا موجود شده چنانچه آيات بسياري دلالت دارد و در موارد زيادي تذكر دادهايم خلافا لكساني که گفتند در قيامت مهيا ميشود.
فَلَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم چون از قابليت مغفرت افتادند و خداوند حكيم در محل غير قابل افاضه نميكند زيرا قبيح است مثل اينكه سگ را ببرند بالاي مجلسي که تمام اشراف و اعيان نشسته باشند، يا عذره را بگذارند در ميان سفره که تمام انواع اطعمه و اشربه در آن سفره باشد بلكه مورد اقبح از اينها است و از شخص حكيم عادل محال است صادر شود لذا تعبير به لن كرده که نفي ابد است.
192
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- آنها که در حال کفر بمیرند هرگز بخشوده نخواهند شد! این آیه توضیح و تأکیدی است برای آنچه در آیات قبل پیرامون کفار آمده بود، و در ضمن راه بازگشت را به آنها که مایل باشند نشان میدهد، میفرماید:
«کسانی که کافر شدند و (مردم را نیز) از پیمودن راه خدا باز داشتند سپس در همان حال کفر از دنیا رفتند خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید»! (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ).
چرا که با مرگ درهای توبه بسته میشود، اینها بار سنگین کفر خودشان و اضلال و گمراهی دیگران را هر دو بر دوش میکشند، چگونه امکان دارد خداوند آنها را ببخشد؟
نکات آیه
۱- مرگ کافران مخالف راه خدا در حال کفر، مایه محرومیت ابدى از عفو و رحمت الهى (إنّ الذین کفروا و ... فلن یغفر اللّه لهم)
۲- امکان شمول عفو الهى، نسبت به کافران حق ستیز، به شرط توبه و پشیمانى قبل از مرگ (إنّ الذین کفروا و ... ثمّ ماتوا و هم کفّار فلن یغفر اللّه لهم) از مفهوم آیه شریفه، استفاده مى شود که اگر کافر معاند در حال کفر نمیرد و قبل از مرگ توبه کند، مشمول «لن یغفر اللّه» نخواهد بود.
۳- حکم کافرانِ غیر معاند، متمایز از کافران ستیزه جو، در برخوردارى از عفو الهى (إنّ الذین کفروا و صدّوا ... فلن یغفر اللّه لهم) بنابراین که قید «و صدّوا عن سبیل اللّه» احترازى باشد; مفهوم آیه این مى شود که اگر شخص کافر، ستیزه جویى با دین نداشته باشد، محکوم به «لن یغفر اللّه» نخواهد بود.
۴- کافرانى که تا آخرین لحظه زندگى در حال عناد و ستیز با دین باشند، محکوم به عذاب ابدى خواهند بود. (إنّ الذین کفروا و صدّوا ... فلن یغفر اللّه لهم) لازمه قطعى «لن یغفر اللّه» باقى ماندن همیشگى در عذاب الهى است.
۵- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او، منتهى به عنادورزى با دین و محرومیت ابدى از غفران الهى * (یأیّها الذین ءامنوا أطیعوا اللّه و ... إنّ الذین کفروا و ... فلن یغفر اللّه لهم) از ارتباط «أطیعوا اللّه و...» با «إنّ الذین کفروا و...»، مطلب بالا استفاده مى شود.
۶- نقش اعمال خود انسان، در محرومیت او از رحمت و غفران بى کران الهى (إنّ الذین کفروا و صدّوا ... فلن یغفر اللّه لهم) «فا» در «فلن یغفر اللّه» مى رساند که عدم غفران، نتیجه فعل خود کافران است (کفروا و صدّوا)
۷- لحظه مرگ، لحظه بسته شدن راه توبه و پایان یافتن فرصت بازگشت به سوى خدا (ثمّ ماتوا و هم کفّار فلن یغفر اللّه لهم)
۸- هشدار خداوند به کافران دین ستیز، نسبت به از دست دادن فرصت توبه (إنّ الذین کفروا و صدّوا عن سبیل اللّه ثمّ ماتوا و هم کفّار فلن یغفر اللّه لهم) لحن آیه شریفه از یک سو تهدید و از سوى دیگر دربردارنده هشدار به کافران است که کار خویش را به جایى نرسانند که راه توبه بر رویشان بسته باشد.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: عوامل محرومیت از آمرزش ۱، ۵، ۶
- توبه: اهمیت توبه ۸; فرصت توبه ۷; وقت توبه ۲
- حق: آثار توبه حق ستیزان ۲; زمینه آمرزش حق ستیزان ۲
- خدا: آمرزشهاى خدا ۵; عوامل محرومیت از رحمت خدا ۱، ۶; وسعت آمرزشهاى خدا ۲; هشدارهاى خدا ۸
- دین: عذاب دین ستیزان ۴; عوامل دشمنى با دین ۵; هشدار به دین ستیزان ۸
- عذاب: اهل عذاب ۴; جاودانان در عذاب ۴
- عصیان: آثار عصیان از خدا ۵; آثار عصیان از محمد(ص) ۵
- عمل: آثار عمل ۶
- فرصت: استفاده از فرصت ۸
- کافران: آثار توبه کافران ۲; آمرزش کافران ذمى ۳; آمرزش کافران محارب ۳; زمینه آمرزش کافران ۲; عذاب کافران محارب ۴; عوامل محرومیت کافران ۱; مرگ کافران ۱; هشدار به کافران ۸
- کفر: آثار کفر ۱
- مرگ: آثار مرگ با کفر ۱; نقش مرگ ۷
منابع
- ↑ تفسیر کشف الاسرار از عامه.