الرحمن ٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيات ۱ - ۳۰  سوره الرحمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link108 | معناى ((الرحمن )) و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از اينكه خداوند به انسان ((بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link110 | چند قول ديگر در معناى آيات : ((خلق الانسان ، علمه البيان ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى خدا و وجه اينكه آيات دوم و سوم سوره عطف نشده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از رفع سماء و وضع ميزان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link113 | مراد از ((ميزان )) در آيه (الا تطغوا فى الميزان و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link114 | مخاطب در آيه : ((فباءى الاء ربكما تكذبان )) جن و انس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link120 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link115 | وجه اينكه در ضمن شمارش نعم الهى از شدائد و نقمت هاى قيامت خبر داده شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از مشرقين و مغربين و معناى آيه : ((مرج البحرين يلتقيان ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از فناى هر كه بر زمين است و وجه اينكه آن را از جمله نعمتهاى الهى شمرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن ، و معناى ((ذوالجلال و الاكرام ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link119 | منظور از سؤ ال هر كه در آسمان و زمين است از خدا، و معناى اينكه خدا در هر روز در شاءنىاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link120 | (رواياتى در ذيلبرخى آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link121 | دو دريا على و فاطمه عليه السلام و لؤ لؤ و مرجان حسن و حسين عليه السلام اند]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۵

کپی متن آیه
وَ النَّجْمُ‌ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدَانِ‌

ترجمه

و گیاه و درخت برای او سجده می‌کنند!

و گياه و درخت [سر به فرمانند و] سجده مى‌آورند
و بوته و درخت چهره‌سايانند.
و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهاده‌اند.
و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می کنند؛
و گياه و درخت سجده‌اش مى‌كنند.
و گیاه و درخت سجده می‌کنند
و گياه- گياه بى‌ساقه- و درخت سجده مى‌آرند.
گیاهان و درختان برای خدا سجده می‌کنند و کرنش می‌برند.
و ستاره و بوته و درخت سجده‌کنانند.
و ستاره و درخت سجده‌کنانند

And the stars and the trees prostrate themselves.
ترتیل:
ترجمه:
الرحمن ٥ آیه ٦ الرحمن ٧
سوره : سوره الرحمن
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«النَّجْمُ»: روئیدنیهائی که دارای ساقه نباشند. مانند: کدو، خیار ... ستاره. «الشَّجَرُ»: روئیدنیهائی که دارای ساقه باشند. مانند: درختان، غلات. «یَسْجُدَانِ»: منقاد فرمان خدا و تسلیم در برابر قوانین آفرینش هستند و همان مسیری را طی می‌کنند که خدا برای آنها تعیین فرموده است (نگا: حج / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6»

خورشيد و ماه، حساب معيّنى دارند. و گياه و درخت (براى او) سجده مى‌كنند.

نکته ها

«حسبان» بر وزن «غفران»، مصدر به معناى «حساب» است. خورشيد و ماه حساب دارند.

حجم آنها، وزن و جرم آنها، حركات گوناگون، مدار حركت، فاصله آنها نسبت به يكديگر و نسبت به ديگر كرات، مقدار حركت و مقدار تأثير آنها برروى يكديگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدرى دقيق است كه دانشمندان، زمان دقيق ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و تحويل سال نو را از مدّت‌ها پيش اندازه‌گيرى و پيش‌بينى مى‌كنند.

«نجم» هر روئيدنى است كه ساقه ندارد و «شجر» روئيدنى است كه ساقه دارد. مراد از «نجم» در اين آيه به قرينه «شجر»، گياه است، نه ستاره آسمان. «1»

بر اساس آيات قرآن، خورشيد و ماه و ستارگان، مدار دارند و همه به سويى در تكاپو و


«1». تفسير الميزان.

جلد 9 - صفحه 379

شناورند، «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»* «1» و عمر تعيين شده دارند. «كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»* «2»

گردش شب و روز و پيدايش فصل‌ها، يك زمان‌بندى ساده و در عين حال دقيق، براى همه‌ى مردم در همه‌ى مكان‌ها و زمان‌هاست. برنامه‌هاى عبادى اسلام همچون نماز و روزه، بر اساس طلوع و غروب خورشيد و گردش ماه در ايام سال تنظيم شده است. چنانكه در قرآن مى‌خوانيم:

«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ» «3» از هنگام زوال آفتاب تا اول تاريكى شب و به هنگام صبح، نماز را به پا دار.

«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» «4» پيش از طلوع خورشيد و پس از غروب آن، خداوند را تسبيح و ستايش كن.

«ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ» «5» و روزه را تا شب هنگام تمام كنيد.

و در روايات آمده است: «صم للرؤية و افطر للرؤية» «6» روزه را با ديدن ماه رمضان آغاز و با ديدن ماه شوّال تمام كن.

شايد منظور از سجده گياه ودرخت در آيه، خضوع تكوينى آنها در برابر فرامين الهى است كه مسيرى راكه خدا براى آنها تعيين كرده، بى‌كم وكاست پيموده وتسليم قوانين آفرينش‌اند.

پیام ها

1- زمين و آسمان، تحت يك نظام اداره مى‌شوند. الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ

2- گياهان زمينى، حيات و رويش خود را مرهون خورشيد و ماه آسمانى‌اند.

الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ

3- هستى، تسليم نظامى است كه از پيش از سوى خداوند تعيين شده است.

بِحُسْبانٍ‌ ... يَسْجُدانِ‌


«1». انبياء، 33 و يس، 40.

«2». رعد، 2؛ فاطر، 13؛ زمر، 5.

«3». اسراء، 78.

«4». طه، 130.

«5». بقره، 187.

«6». و سائل، ج 10، ص 257.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 380

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6»

بعد از تذكر به نعمت نيرين اشاره به نعم ديگر فرمايد:

وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ: و گياهى كه برويد و ساقه نداشته باشد و بروى زمين منبسط گردد و درختان كه به ساق برافراشته‌اند، يَسْجُدانِ‌: سجده مى‌كنند، يعنى فرمانبردارند به طبع و طوع در هر چه براى آن مخلوقند و اصلا از آن امتناع ننمايند مانند فرمانبردارى ساجدان از اهل تكليف. 2- سجود ايشان به سايه است يا به تحرك و تمايل ايشان به باد. 3- اهل تحقيق گفته‌اند سجود آنها دلالت آنهاست بر آنكه حادثند و ايشان را صانعى و مدبرى است كه سزاوار سجود باشد.

4- نزد بعضى سجود آنها خاص است و ما علم نداريم همچنانكه تسبيح آنها را علم نداريم، كما قال‌ «وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» «2». قول ديگر مراد به نجم‌


«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 117. (با اندكى اختلاف)

«2» سوره الاسراء آيه 44.

جلد 12 - صفحه 402

كواكب‌اند و سجود آنها طلوع آنهاست از مطالع خود.

تتمه: تفسير برهان- فرموده مراد به نجم، حضرت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله است، چنانچه ناميده است خداى تعالى آن حضرت را به نجم و فرمود:

«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌» «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»

الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»

وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»

ترجمه‌

خداوند بخشنده‌

تعليم داد قرآن را

آفريد انسان را

آموخت باو بيان را

خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند

و گياه و درخت سجده مينمايند

و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را

تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان‌

و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را

و زمين را گسترانيد براى مردمان‌

در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها

و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع‌


جلد 5 صفحه 111

حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بى‌ساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه‌


جلد 5 صفحه 112

مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بى‌پايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرموده‌اند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشى‌ء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ بِحُسبان‌ٍ «5» وَ النَّجم‌ُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدان‌ِ «6»

و شمس‌ و قمر ‌به‌ حساب‌ معين‌ خردلي‌ و دقيقه‌اي‌ تخلف‌ ندارند و نجم‌ و شجر سجده‌ مي‌كنند.

الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ بِحُسبان‌ٍ ذكر شمس‌ و قمر ‌از‌ باب‌ اهميّت‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و

جلد 16 - صفحه 371

فوائدي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ استفاده‌ مي‌شود و كلمه بحسبان‌ مفسرين‌ نظر بعقيده قدماء ‌که‌ ‌اينکه‌ سيارات‌ و ثوابت‌ ‌حتي‌ كرسي‌ و عرش‌ ‌را‌ دور كره زمين‌ چرخ‌ مي‌خورند مي‌گويند عرش‌ ‌در‌ شبانه‌ روز تمام‌ ‌اينکه‌ كرات‌ و افلاك‌ ‌را‌ دور كره زمين‌ بتوالي‌ ‌در‌ دائره معدّل‌ دور مي‌زند و شمس‌ ‌بر‌ خلاف‌ توالي‌ ‌در‌ مدت‌ يك‌ سال‌ ‌که‌ 365 روز و كسري‌ ‌در‌ خط نصف‌ النهار سير مي‌كند و قمر ‌در‌ مدت‌ 28 روز و كسري‌ و ساير سيارات‌ ‌در‌ مدت‌ معيني‌ لكن‌ ‌اينکه‌ عقيده‌ امروز بالحس‌ و الوجدان‌ باطل‌ ‌است‌ و كره زمين‌ دو حركت‌ دارد يكي‌ وضعي‌ ‌که‌ دور ‌خود‌ مي‌چرخد تشكيل‌ شب‌ و روز مي‌دهد و ديگر انتقالي‌ ‌که‌ دور كره شمس‌ ‌در‌ مدّت‌ يك‌ سال‌ و قمر دور كره شمس‌ ‌در‌ مدّت‌ يك‌ ماه‌ تقريبي‌.

اقول‌: ‌اينکه‌ آيه شريفه الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ بِحُسبان‌ٍ ‌در‌ مقام‌ سير شمس‌ و قمر و كره زمين‌ نيست‌ بلكه‌ مفاد آيه شريفه‌ اينست‌ ‌که‌ حساب‌ ايّام‌ و ليالي‌ و شهور و سنوات‌ و فصول‌ ‌به‌ توسط شمس‌ و قمر ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌تا‌ انقراض‌ عالم‌ حسابش‌ بتوسط شمس‌ و قمر مي‌شود چند سال‌ و چند ماه‌ و چند ساعت‌ و چند دقيقه‌ و چند ثانيه‌ بلكه‌ ‌تا‌ عاشره‌ و ‌آن‌، و ‌اينکه‌ نعمت‌ بسيار بزرگيست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ شمس‌ و قمر نبود معلوم‌ نمي‌شد.

وَ النَّجم‌ُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدان‌ِ بعضي‌ تفسير كردند نجم‌ ‌را‌ ‌به‌ نباتات‌ ‌که‌ استقامت‌ ندارند و شجر ‌را‌ ‌به‌ درختان‌ و سجده ‌آنها‌ ‌را‌ سايه ‌آنها‌ ‌که‌ ‌بر‌ زمين‌ مي‌افتد مي‌گويند بعضي‌ تفسير كردند ‌به‌ ستاره‌ها ‌که‌ سايه‌ مي‌اندازند و ‌غير‌ اينها و تمام‌ اينها مبني‌ ‌بر‌ اينست‌ ‌که‌ ‌غير‌ جن‌ّ و انس‌ و ملك‌ ‌را‌ صاحب‌ شعور و عقل‌ و درك‌ نمي‌دانند و آيات‌ شريفه‌ بسيار صراحت‌ دارد ‌که‌ تمام‌ مخلوقات‌ ارضي‌ و سماوي‌ شعور و ادراك‌ و فهم‌ دارند تسبيح‌ مي‌كنند و سجده‌ دارند و معرفت‌ ‌به‌ ‌خدا‌ و انبياء و اولياء دارند و زبان‌ دارند مي‌گويند و مي‌شنوند و مي‌فهمند وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌ اسراء آيه 46 أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ الطَّيرُ نور آيه 41 وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ مِن‌ دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ نحل‌ آيه 51 و بسياري‌ ديگر ‌از‌ آيات‌ و انبياء و ائمّه‌ زبان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌دانستند حتّي‌ زبان‌ مورچه‌ ‌در‌ حق‌ّ داود و سليمان‌ مي‌فرمايد: عُلِّمنا مَنطِق‌َ الطَّيرِ و مي‌فرمايد: وَ حُشِرَ لِسُلَيمان‌َ جُنُودُه‌ُ مِن‌َ الجِن‌ِّ وَ الإِنس‌ِ وَ الطَّيرِ

جلد 16 - صفحه 372

و قضيّه كلام‌ نمله‌ و قضيّه هدهد ‌که‌ تمام‌ ‌در‌ سوره نمل‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مي‌گوئيم‌ نجوم‌ و اشجار و ساير موجودات‌ سجده‌ مي‌كنند للّه‌ و تسبيح‌ مي‌كنند فقط جماعتي‌ ‌از‌ جن‌ّ و انس‌ مشرك‌ شدند و ‌براي‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ سجده‌ مي‌كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 6)- در پنجمین موهبت بزرگ از آسمان به زمین نظر می‌افکند، و می‌فرماید: «و گیاه و درخت برای او سجده می‌کنند» (وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ).

«نجم» گاه به معنی ستاره می‌آید، و گاه به معنی گیاهان بدون ساقه و در اینجا به قرینه «شجر» (درخت) منظور معنی دوم یعنی گیاهان بدون ساقه است.

می‌دانیم تمام مواد غذائی انسانها در اصل از گیاهان گرفته می‌شود، با این تفاوت که قسمتی را انسان مستقیما مصرف می‌کند، و قسمت دیگری صرف تغذیه حیواناتی می‌شود که جزء مواد غذائی انسانهاست، این معنی حتی در مورد

ج5، ص50

حیوانات دریائی نیز صادق است، زیرا آنها نیز از گیاهان بسیار کوچکی تغذیه می‌کنند که میلیونها میلیون از آن در هر گوشه و کنار دریا در پرتو نور آفتاب می‌روید و در لابلای امواج در حرکت است.

به این ترتیب «نجم» انواع گیاهان کوچک و خزنده مانند بوته کدو، خیار و امثال آنها و «شجر» انواع گیاهان ساقه‌دار مانند غلات و درختان میوه و غیر آن را شامل می‌شود.

و تعبیر «یسجدان» (این دو سجده می‌کنند) اشاره به تسلیم بی‌قید و شرط آنها در برابر قوانین آفرینش، و در مسیر منافع انسانهاست.

در ضمن اشاره به اسرار توحیدی آنها نیز هست، چرا که در هر برگ و هر دانه گیاهی آیات عجیبی از عظمت و علم پروردگار وجود دارد.

نکات آیه

۱ - گیاهان از بوته ها تا درختان، در اطاعت و فرمانبرى از قوانین الهى (و النجم و الشجر یسجدان) «نجم» در معناى ستاره و گیاه بى ساقه (بوته) به کار مى رود و «شجر» به گیاهان ساقه دار گفته مى شود(مفردات راغب). قرار گرفتن «نجم» در کنار «شجر» قرینه است بر این که مراد از آن، معناى دوم (بوته) است.

۲ - نظام گیاهان با تنوع و قانون مدارى خاص خویش، نشانى از خداوند و رحمت او (و النجم و الشجر یسجدان) برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر به دست مى آید: الف) تعبیر «یسجدان» اشاره به انقیاد تکوینى و قانون مدارى دارد; ب) آیات شریفه در مقام ارائه نمودهاى آفرینش و رحمانیت خداوند است.

۳ - سراسر هستى، از اوج ستارگان تا درختان روییده بر زمین، مقهور اراده و قوانین الهى (و النجم و الشجر یسجدان) در صورتى که مراد از «النجم» ستارگان باشد - نه گیاهان بى ساقه - مطلب بالا استفاده مى شود.

۴ - تشویق انسان ها از سوى خداوند، به سجده و فرمانبرى از قوانین الهى، همچون دیگر موجودات طبیعت (و النجم و الشجر یسجدان) ذکر سجده و فرمانبرى ستارگان و گیاهان براى خداوند، مى تواند به منظور تشویق و برانگیختن بشر به پیروى از قوانین الهى و خضوع در برابر آن، ادا شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: حاکم آفرینش ۳
  • اطاعت: اطاعت از خدا ۱، ۴
  • انسان: اطاعت انسان ها ۴; تشویق انسان ها ۴
  • بوته ها: اطاعت بوته ها ۱
  • خدا: تشویقهاى خدا ۴; حاکمیت اراده خدا ۳; نشانه هاى رحمت خدا ۲
  • درختان: اطاعت درختان ۱; تسخیر درختان ۳
  • ستارگان: تسخیر ستارگان ۳
  • سجده: تشویق به سجده ۴
  • گیاهان: اطاعت گیاهان ۱; تنوع گیاهان ۲; نظم در گیاهان ۲
  • موجودات: اطاعت موجودات ۴

منابع