النحل ٦٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]] | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۸#link74 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۸#link74 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «64» | |||
وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردهاند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مىآورند مايهى هدايت و رحمت است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- هدف از نزول قرآن، جدا كردن حقّ از باطل است. ما أَنْزَلْنا ... إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ | |||
جلد 4 - صفحه 542 | |||
2- سرچشمهى اختلافات، دورى از رهنمودهاى پيامبران است. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ» | |||
3- خداوند به واسطهى انبيا اتمام حجّت مىكند. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ» | |||
4- قرآن هم كتاب قضاوت بين حقّ و باطل، هم وسيلهى ارشاد و هم وسيله دريافت رحمت الهى است. «لِتُبَيِّنَ، هُدىً، رَحْمَةً» | |||
5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64) | |||
ايضا براى تأكيد و الزام حجت بر بندگان مىفرمايد: | |||
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ: و نازل نفرموديم بر تو اى پيغمبر كتاب قرآن را. | |||
إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ: مگر آن كه اراده فرموديم از تو كه بيان كنى و كشف نمائى براى عموم مردان تا قيامت. الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ: آنچه را كه اختلاف كنند در آن از دلائل توحيد و نبوت و عدل و احكام دين از حلال و حرام. وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: و هدايت است به حق و رحمت و لطف از جانب حق براى جماعتى كه ايمان بياورند. | |||
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه «1» فرمايد: فرستاد خداى تعالى حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بر بندگان با دليل كفايت كننده از معجزات و با پند شفا دهنده از قرآن و با دعوت به سوى اسلام تدارك كننده جاهليت، و ظاهر گردانيد به او راههاى مجهوله را كه قوانين شرعيه | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه فيض خطبه 160. | |||
جلد 7 - صفحه 232 | |||
خاصه به امت او باشد، و بر كند به او بدعتهاى معيوبه اديان باطله را، و آشكار نمود به او احكام ممتازه دين اسلام را. پس كسى كه طلب كند به غير دين اسلام دينى را، ثابت مىگردد شقاوت او، و گسسته شود حلقه نجات او، و بزرگ شود درآمدن او، و مىباشد مرجع او به اندوه دراز، و عذاب هلاك سازنده در روز قيامت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (61) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (62) تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (63) وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64) وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (65) | |||
ترجمه | |||
و اگر مؤاخذه كند خدا مردم را بستمشان باقى نميگذارد بر روى زمين هيچ جنبندهاى را ولى تأخير مىاندازد آنها را تا وقتى نام برده شده پس چون آمد وقتشان باز پس نميمانند ساعتى و پيشى نميگيرند | |||
و قرار ميدهند براى خدا | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 295 | |||
آنچه را ناخوش دارند و بيان ميكند زبانهاشان دروغ را كه مرايشان را است خوبى ناچار همانا مر ايشانرا است آتش و همانا آنانند پيش فرستاده شدگان | |||
قسم بخدا هر آينه بتحقيق فرستاديم بسوى امّتهائى پيش از تو پس آرايش داد براى آنها شيطان كارهاشان را پس او است اختيار دار آنها امروز و مر ايشانرا است عذابى دردناك | |||
و نفرستاديم بر تو كتاب را مگر براى آنكه بيان كنى براى آنها آنچيزى را كه اختلاف كردند در آن و براى راهنمائى و بخشايش از براى گروهى كه ايمان ميآورند | |||
و خداوند نازل نمود از آسمان آب را پس زنده كرد بآن زمين را پس از مردنش همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه ميشنوند. | |||
تفسير | |||
خداوند كريم و رحيم و حليم است تعجيل در عقوبت اهل ظلم بكفر و عصيانشان نميفرمايد و تا قابليتشان براى ترحم باقى باشد عذاب نميفرمايد و اگر مؤاخذه كند و عذاب فرمايد خداوند آنها را در دنيا جنبندهاى از اهل ظلم در زمين باقى نخواهد ماند ولى مصلحت در بقاء آنها است تا اجل محتوم و مقدرشان كه لحظهاى جلو و عقب نمىافتد برسد براى آنكه توالد و تناسل نمايند و از آنها بندگان صالح خدا بوجود آيند و بمقامات عاليه خود برسند و بنابراين مراد از دابّه همان اهل ظلمند بقرينه استحقاق حكمى كه براى آنها ذكر شده و محتمل است مراد هر جنبنده باشد اعمّ از انسان و حيوان چون وقتى عذاب نازل شود خشك وتر با هم ميسوزند مانند باغبانى كه براى غلبه علف هرزه باغچهاى را ويران كند و مجددا آباد نمايد و البتّه خداوند بغير اهل ظلم در آخرت پاداش خواهد داد كه جبران عذاب آنها در دنيا بنحو اكمل بشود مانند امراضى كه خداوند بر اولياء و غير اهل تكليف مسلط ميفرمايد براى ارتقاء درجه و عبرت و ساير مصالح كه موجب مزيد اجر آنها است و مرجع ضمير در عليها معلوم است كه زمين است بمناسبت لفظ ناس و دابّه كه در زمين مشى مينمايند و تعجّب در اين است كه اهل كفر و عصيان چيزيرا كه از براى خودشان نمىپسندند مانند شريك و دختر براى خدا قرار ميدهند و اموال پست نامرغوب را در راه خدا صرف ميكنند با وجود اين دروغ زبانى ميگويند كه ما اهل بهشتيم در صورتى كه اهل جهنمند بلكه پيش قدم در آنند اگر مفرطون بفتح را قرائت شود و بعضى بكسر قرائت نمودهاند يعنى آنها | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 296 | |||
زياده روى كنندگانند در معصيت و كسانيكه بوساوس شيطان اعمال ناپسند خودشان را پسنديدند و تكذيب نمودند پيغمبران را و مخالفت كردند اوامر ايشانرا آن ملعون قرين و ناصر و صاحب اختيار آنها است در دنيا ولى در آخرت از آنها تبرّى ميكند و بعذاب اليم الهى گرفتار خواهند شد و خداوند قرآن را فرستاد بر پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى بيان معارف و احكام الهيه و رفع اختلاف از ميان مردم در صحت عقائد و صلاحيت اعمال و براى هدايت و رحمت بر اهل ايمان و ذكر كليه آيات الهيه و ادلّه توحيد كه از آن جمله نزول باران و تجديد حيات زمين است بروئيدن انواع گياه براى كسانى نافع است كه گوش شنوا داشته باشند و پس از شنيدن تفكّر و تأمّل نمايند و بيابند دلالت و صحّت آنرا نه براى كسانيكه سر گرم بدنيا و مستغرق در بحر تعصّب و عنادند و توجّهى بآيات الهيه ندارند تا بمبدء و معاد خود پى برند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَنزَلنا عَلَيكَ الكِتابَ إِلاّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اختَلَفُوا فِيهِ وَ هُديً وَ رَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (64) | |||
و نازل نكرديم از براي تو اينکه كتاب را مگر براي اينکه كفار و مشركين بيان فرمايي آن كسي که اختلاف ميكردند در مورد آن و هدايت و رحمت باشد براي قومي که ايمان مياورند وَ ما أَنزَلنا عَلَيكَ الكِتابَ ماء نافيه و كتاب قرآن مجيد و بيان سر نزول قرآن را ميفرمايد: که ما نازل نكرديم مگر براي دو امر الا اثبات در نفي است لِتُبَيِّنَ لَهُمُ مرجع ضمير تمام كفار از طبيعي و مشرك و يهود و نصاري و مجوس و غير اينها الَّذِي اختَلَفُوا فِيهِ از وجود حق و توحيد بجميع اقسامه و عدل بجميع معانيه و نبوت جميع انبياء از آدم تا خاتم و بيان حلال و حرام و ساير احكام و اثبات معاد و ساير امور دينيه اعتقاديه اخلاقيه تكاليفيه فروعيه که در هر يك آنها هر طايفه از اينکه كفار انكار كرده و با طوائف ديگر اختلاف داشته اينکه قرآن بيان حق را ميكند و اثبات ميفرمايد و باطل را رد ميكند و ابطال مينمايد و ديگر از سر نزول قرآن مجيد هُديً وَ رَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنُونَ اختصاص بمؤمنين براي اينست که بهره برداري از اينکه كتاب فقط مؤمنين هستند و از براي آنها دو بهره است يكي در دنيا هدايت شدند ببركة قرآن بدين حق علما و عملا باطنا و ظاهرا قلبا و لسانا و ديگر بهره آنها شمول رحمت الهي است در قيامت از سعادت رستگاري و فيوضات الهي و نجات از مهالك و سر اينكه اختصاص داد باهل ايمان براي اينكه ساير طبقات حتي طبقات | |||
جلد 12 - صفحه 149 | |||
مسلمين سواي مؤمنين معتقدين بجميع عقائد حقه از اينکه دو بهره محرومند نه هدايت شدند و نه مشمول رحمة. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 64)- این آیه هدف بعثت پیامبران را بیان میکند تا روشن شود که اگر | |||
ج2، ص579 | |||
اقوام و ملتها، هوی و هوسها، و سلیقههای شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایی پیامبران بزنند، اثری از این گونه خرافهها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقی نمیماند، میگوید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ). | |||
«و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است، برای قومی که ایمان میآورند» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۸
ترجمه
النحل ٦٣ | آیه ٦٤ | النحل ٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلَّذِی»: چیزی که. مراد امور دینی مورد اختلاف و محلّ کشمکش مردمان است. از قبیل: توحید، نبوّت، معاد، تحلیل و تحریم حیوانات و اشیاء، و غیره ... «هُدیً وَ رَحْمَةً»: مفعولله و عطف بر محلّ (لِتُبَیِّنَ) هستند.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «64»
وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردهاند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مىآورند مايهى هدايت و رحمت است.
پیام ها
1- هدف از نزول قرآن، جدا كردن حقّ از باطل است. ما أَنْزَلْنا ... إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ
جلد 4 - صفحه 542
2- سرچشمهى اختلافات، دورى از رهنمودهاى پيامبران است. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»
3- خداوند به واسطهى انبيا اتمام حجّت مىكند. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ»
4- قرآن هم كتاب قضاوت بين حقّ و باطل، هم وسيلهى ارشاد و هم وسيله دريافت رحمت الهى است. «لِتُبَيِّنَ، هُدىً، رَحْمَةً»
5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64)
ايضا براى تأكيد و الزام حجت بر بندگان مىفرمايد:
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ: و نازل نفرموديم بر تو اى پيغمبر كتاب قرآن را.
إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ: مگر آن كه اراده فرموديم از تو كه بيان كنى و كشف نمائى براى عموم مردان تا قيامت. الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ: آنچه را كه اختلاف كنند در آن از دلائل توحيد و نبوت و عدل و احكام دين از حلال و حرام. وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: و هدايت است به حق و رحمت و لطف از جانب حق براى جماعتى كه ايمان بياورند.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه «1» فرمايد: فرستاد خداى تعالى حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بر بندگان با دليل كفايت كننده از معجزات و با پند شفا دهنده از قرآن و با دعوت به سوى اسلام تدارك كننده جاهليت، و ظاهر گردانيد به او راههاى مجهوله را كه قوانين شرعيه
«1» نهج البلاغه فيض خطبه 160.
جلد 7 - صفحه 232
خاصه به امت او باشد، و بر كند به او بدعتهاى معيوبه اديان باطله را، و آشكار نمود به او احكام ممتازه دين اسلام را. پس كسى كه طلب كند به غير دين اسلام دينى را، ثابت مىگردد شقاوت او، و گسسته شود حلقه نجات او، و بزرگ شود درآمدن او، و مىباشد مرجع او به اندوه دراز، و عذاب هلاك سازنده در روز قيامت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (61) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (62) تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (63) وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64) وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (65)
ترجمه
و اگر مؤاخذه كند خدا مردم را بستمشان باقى نميگذارد بر روى زمين هيچ جنبندهاى را ولى تأخير مىاندازد آنها را تا وقتى نام برده شده پس چون آمد وقتشان باز پس نميمانند ساعتى و پيشى نميگيرند
و قرار ميدهند براى خدا
جلد 3 صفحه 295
آنچه را ناخوش دارند و بيان ميكند زبانهاشان دروغ را كه مرايشان را است خوبى ناچار همانا مر ايشانرا است آتش و همانا آنانند پيش فرستاده شدگان
قسم بخدا هر آينه بتحقيق فرستاديم بسوى امّتهائى پيش از تو پس آرايش داد براى آنها شيطان كارهاشان را پس او است اختيار دار آنها امروز و مر ايشانرا است عذابى دردناك
و نفرستاديم بر تو كتاب را مگر براى آنكه بيان كنى براى آنها آنچيزى را كه اختلاف كردند در آن و براى راهنمائى و بخشايش از براى گروهى كه ايمان ميآورند
و خداوند نازل نمود از آسمان آب را پس زنده كرد بآن زمين را پس از مردنش همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه ميشنوند.
تفسير
خداوند كريم و رحيم و حليم است تعجيل در عقوبت اهل ظلم بكفر و عصيانشان نميفرمايد و تا قابليتشان براى ترحم باقى باشد عذاب نميفرمايد و اگر مؤاخذه كند و عذاب فرمايد خداوند آنها را در دنيا جنبندهاى از اهل ظلم در زمين باقى نخواهد ماند ولى مصلحت در بقاء آنها است تا اجل محتوم و مقدرشان كه لحظهاى جلو و عقب نمىافتد برسد براى آنكه توالد و تناسل نمايند و از آنها بندگان صالح خدا بوجود آيند و بمقامات عاليه خود برسند و بنابراين مراد از دابّه همان اهل ظلمند بقرينه استحقاق حكمى كه براى آنها ذكر شده و محتمل است مراد هر جنبنده باشد اعمّ از انسان و حيوان چون وقتى عذاب نازل شود خشك وتر با هم ميسوزند مانند باغبانى كه براى غلبه علف هرزه باغچهاى را ويران كند و مجددا آباد نمايد و البتّه خداوند بغير اهل ظلم در آخرت پاداش خواهد داد كه جبران عذاب آنها در دنيا بنحو اكمل بشود مانند امراضى كه خداوند بر اولياء و غير اهل تكليف مسلط ميفرمايد براى ارتقاء درجه و عبرت و ساير مصالح كه موجب مزيد اجر آنها است و مرجع ضمير در عليها معلوم است كه زمين است بمناسبت لفظ ناس و دابّه كه در زمين مشى مينمايند و تعجّب در اين است كه اهل كفر و عصيان چيزيرا كه از براى خودشان نمىپسندند مانند شريك و دختر براى خدا قرار ميدهند و اموال پست نامرغوب را در راه خدا صرف ميكنند با وجود اين دروغ زبانى ميگويند كه ما اهل بهشتيم در صورتى كه اهل جهنمند بلكه پيش قدم در آنند اگر مفرطون بفتح را قرائت شود و بعضى بكسر قرائت نمودهاند يعنى آنها
جلد 3 صفحه 296
زياده روى كنندگانند در معصيت و كسانيكه بوساوس شيطان اعمال ناپسند خودشان را پسنديدند و تكذيب نمودند پيغمبران را و مخالفت كردند اوامر ايشانرا آن ملعون قرين و ناصر و صاحب اختيار آنها است در دنيا ولى در آخرت از آنها تبرّى ميكند و بعذاب اليم الهى گرفتار خواهند شد و خداوند قرآن را فرستاد بر پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى بيان معارف و احكام الهيه و رفع اختلاف از ميان مردم در صحت عقائد و صلاحيت اعمال و براى هدايت و رحمت بر اهل ايمان و ذكر كليه آيات الهيه و ادلّه توحيد كه از آن جمله نزول باران و تجديد حيات زمين است بروئيدن انواع گياه براى كسانى نافع است كه گوش شنوا داشته باشند و پس از شنيدن تفكّر و تأمّل نمايند و بيابند دلالت و صحّت آنرا نه براى كسانيكه سر گرم بدنيا و مستغرق در بحر تعصّب و عنادند و توجّهى بآيات الهيه ندارند تا بمبدء و معاد خود پى برند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَنزَلنا عَلَيكَ الكِتابَ إِلاّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اختَلَفُوا فِيهِ وَ هُديً وَ رَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (64)
و نازل نكرديم از براي تو اينکه كتاب را مگر براي اينکه كفار و مشركين بيان فرمايي آن كسي که اختلاف ميكردند در مورد آن و هدايت و رحمت باشد براي قومي که ايمان مياورند وَ ما أَنزَلنا عَلَيكَ الكِتابَ ماء نافيه و كتاب قرآن مجيد و بيان سر نزول قرآن را ميفرمايد: که ما نازل نكرديم مگر براي دو امر الا اثبات در نفي است لِتُبَيِّنَ لَهُمُ مرجع ضمير تمام كفار از طبيعي و مشرك و يهود و نصاري و مجوس و غير اينها الَّذِي اختَلَفُوا فِيهِ از وجود حق و توحيد بجميع اقسامه و عدل بجميع معانيه و نبوت جميع انبياء از آدم تا خاتم و بيان حلال و حرام و ساير احكام و اثبات معاد و ساير امور دينيه اعتقاديه اخلاقيه تكاليفيه فروعيه که در هر يك آنها هر طايفه از اينکه كفار انكار كرده و با طوائف ديگر اختلاف داشته اينکه قرآن بيان حق را ميكند و اثبات ميفرمايد و باطل را رد ميكند و ابطال مينمايد و ديگر از سر نزول قرآن مجيد هُديً وَ رَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنُونَ اختصاص بمؤمنين براي اينست که بهره برداري از اينکه كتاب فقط مؤمنين هستند و از براي آنها دو بهره است يكي در دنيا هدايت شدند ببركة قرآن بدين حق علما و عملا باطنا و ظاهرا قلبا و لسانا و ديگر بهره آنها شمول رحمت الهي است در قيامت از سعادت رستگاري و فيوضات الهي و نجات از مهالك و سر اينكه اختصاص داد باهل ايمان براي اينكه ساير طبقات حتي طبقات
جلد 12 - صفحه 149
مسلمين سواي مؤمنين معتقدين بجميع عقائد حقه از اينکه دو بهره محرومند نه هدايت شدند و نه مشمول رحمة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 64)- این آیه هدف بعثت پیامبران را بیان میکند تا روشن شود که اگر
ج2، ص579
اقوام و ملتها، هوی و هوسها، و سلیقههای شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایی پیامبران بزنند، اثری از این گونه خرافهها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقی نمیماند، میگوید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ).
«و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است، برای قومی که ایمان میآورند» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نکات آیه
۱- قرآن، کتابى نازل شده از سوى خداوند بر پیامبر(ص) (و ما أنزلنا علیک الکتب) «ال» در «الکتاب» عهد ذهنى بوده و مراد از آن قرآن کریم است.
۲- قرآن، از همان دوران اولیه نزول، به عنوان کتاب معرفى و شناخته شده است. (و ما أنزلنا علیک الکتب)
۳- هدف از نزول قرآن کریم، تبیین اختلافات عقیدتى مردم است. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)
۴- تبیین اختلافهاى عقیدتى مردم، از امور بسیار مهم و بایسته مورد توجه قرار دادن (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)
۵- تبیین قرآن براى حل اختلافهاى عقیدتى مردم، از جمله وظایف پیامبر(ص) (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)
۶- قرآن، براى حضور در عینیت جامعه، نیاز به تفسیر و تبیین از سوى عالم به آن دارد. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)
۷- بشر، براى رفع اختلافهاى عقیدتى و نیل به عقیده اى سالم و برتر، محتاج به وحى و تعالیم آسمانى است. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم)
۸- پیامبر(ص) آگاه به حقایق قرآن کریم (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم)
۹- قرآن، کتاب هدایت و رحمت براى مؤمنان است. (و ما أنزلنا علیک الکتب ... هدًى و رحمة لقوم یؤمنون)
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۷
- عقیده: اهمیت حل اختلاف عقیدتی ۴; تبیین اختلاف عقیدتی ۳; حل اختلاف عقیدتی ۵، ۷; عوامل تصحیح عقیده ۷
- علما: مسؤولیت علما ۶
- قرآن: اهمیت تبیین قرآن ۶; تاریخ قرآن ۲; تبیین قرآن ۵; رحمت قرآن ۹; فلسفه نزول قرآن ۳; نامهاى قرآن ۲; نزول قرآن ۱; نقش قرآن ۶; وحیانیت قرآن ۱; هدایتگرى قرآن ۳، ۹
- کتاب ۲:
- مؤمنان: رحمت بر مؤمنان ۹; هدایت مؤمنان ۹
- محمد(ص): علم محمد(ص) ۸; محمد(ص) و قرآن ۸; مسؤولیت محمد(ص) ۵; وحى به محمد(ص) ۱
- نیازها: نیاز به دین ۷; نیاز به وحى ۷