الأنفال ٥٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۵۷ و ۵۸:''' | |||
«شیخ طوسی» گویند: این دو آیه نیز با هم درباره بنىقریظه نازل گردیده است. | |||
واقدى گوید که آیه ۵۸ درباره طائفه بنىقنیقاع نازل شده و به خاطر همین آیه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بسوى آنان متوجه گشت.<ref> ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنىقریظه به تو اجازه داده است و آیه ۵۹ درباره بنىقریظه نازل گردیده است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]] | ||
خط ۴۳: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۶#link113 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۶#link113 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «57» | |||
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند). | |||
===نکته ها=== | |||
«تَثْقَفَنَّهُمْ» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملًا هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد. | |||
«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. تَثْقَفَنَّهُمْ ... فَشَرِّدْ بِهِمْ | |||
2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» | |||
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَنْ خَلْفَهُمْ» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت. | |||
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» | |||
5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» | |||
جلد 3 - صفحه 342 | |||
6- جامعهى اسلامى بايد هيبت و شوكت داشته باشد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ» | |||
7- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند. | |||
«فَشَرِّدْ بِهِمْ» | |||
8- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (57) | |||
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ: پس اگر دريابى و ظفر يافتى ناقضان عهد را در جنگ، فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ: پس رميده گردان و متفرق ساز به سبب قتل و جرح ايشان آنان را كه بعد از ايشان برسند. تشريد تفريق بر وجه اضطراب است، يعنى چون بر آنها ظفر يابى، چندان از ايشان بكش كه هيبت تو كفار ديگر را از مقاتله برماند، لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ: براى اينكه آن رمندگان تذكر يابند و عبرت گيرند و تنبيه آنها شود به آنكه عاقبت قدر وخيم است، و هيچيك از آنها دلير نشوند بر نقض عهد به محاربه با حضرت تو. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 365 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (57) وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ (58) | |||
ترجمه | |||
پس اگر دريابى آنها را در جنگ پس پراكنده كن بآنان كسانيرا كه پيرو آنهايند باشد كه آنان پند گيرند | |||
و اگر بترسى از گروهى بر خيانتى پس بيفكن بسوى آنها باعتدال همانا خدا دوست ندارد خيانت كارانرا. | |||
تفسير | |||
دستورى است از خداوند برسول اكرم در سلوك با كفاريكه نقض عهد نمودند كه اگر دست بيابى و ظفر پيدا كنى بر آنها در جنگ متفرق و مضطرب كن بسبب قتل و نهب و عقوبت آنها كسانيرا كه پيرو آنها هستند در كفر و طغيان و نقض عهد و عصيان تا متنبّه بمفاسد اخلاق خود شوند و از حال آنها عبرت گيرند و پيرامون اين امور نگردند و اگر بسبب ظهور امارات نقض عهد از قوميكه با آنها معاهده نمودى بترسى كه خيانتى نمايند و بر خلاف قرار داد عمل مضرّى انجام دهند بيفكن بسوى آنها عهدشان را بتساوى و اعتدال باين نحو كه قبلا بآنها اعلام نما كه عهد ما ملغى است و بعدا با آنها جنگ كن تا مساوات شده باشد ميان شما و آنها در اطلاع بر الغاء عهد و نگويند مسلمانان با ما غدر نمودند و ميانه روى شده باشد با آنها در عداوت و اگر بىخبر بآنها حمله كنى با سابقه عهد امان خارج از حدّ اعتدال در عداوت با آنها رفتار شده و خيانت است چون نقض عهد از آنها بروز ننموده و خدا خيانت كاران را دوست ندارد چه مسلمانان باشند چه كفار. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَإِمّا تَثقَفَنَّهُم فِي الحَربِ فَشَرِّد بِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ (57) | |||
پس اگر ظفر پيدا كردي در ميدان حرب بر مشركين پس آن كساني که نقض عهد كردند و بامداد مشركين آمدند که در خلف آنها هستند متفرق كن پراكنده شوند باشد که متذكر شوند و ديگر نقض عهد نكنند. | |||
فامّا ان شرطيه است و جمله تَثقَفَنَّهُم شرط است است و ثقف غلبه و ظفر باشد و عظمت است يعني بر آنها غالب شدي و آنها مقتول و اسير شدند و جمعي فرار كردند في الحرب در ميدان جنگ فَشَرِّد بِهِم مَن خَلفَهُم جمله جزائيه است، و شرد تفرقه و تشتت است از روي اضطراب و توحش يعني متفرق و متشتت و مضطرب و متوحش فرما كساني را که خلف آنها هستند و آنها كساني بودند که با پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم معاهده كرده بودند که كمك بدشمن نكنند و بياري آنها نيايند و نقض عهد كردند لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ باشد که متذكر شوند که نقض عهد چه عواقب وخيمه دارد و بترسند که اگر باز خواستند معاهده قرارداد كنند ديگر | |||
جلد 8 - صفحه 149 | |||
خيانت بمسلمين نكنند و بر خلاف معاهده رفتار نكنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 57)- در این آیه طرز برخورد با این گروه پیمان شکن و بیایمان و لجوج را چنین بیان میکند که: «اگر آنها را در (میدان) جنگ بیابی (و اسلحه به دست گیرند و در برابر تو بایستند) آن چنان به آنها حمله کن که جمعیتهایی که پشت سر آنها قرار دارند (عبرت گیرند و) پراکنده شوند» (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ). | |||
این دستور به خاطر آن است که دشمنان دیگر و حتی دشمنان آینده عبرت گیرند، و از دست زدن به جنگ خودداری کنند، و همچنین آنها که با مسلمانان پیمانی دارند و یا در آینده پیمانی خواهند بست از نقض پیمان خودداری کنند «شاید همگی متذکر شوند» (لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۳
ترجمه
الأنفال ٥٦ | آیه ٥٧ | الأنفال ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَثْقَفَنَّهُمْ»: آنان را دریافتی. بر آنان پیروز شدی. «شَرِّدْ»: پراکنده و پریشان کن. «لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»: تا این که افراد پشت سر آنان یعنی اعوان و یارانشان عبرت گیرند و جرأت حمله را نداشته باشند.
نزول
شأن نزول آیات ۵۷ و ۵۸:
«شیخ طوسی» گویند: این دو آیه نیز با هم درباره بنىقریظه نازل گردیده است.
واقدى گوید که آیه ۵۸ درباره طائفه بنىقنیقاع نازل شده و به خاطر همین آیه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بسوى آنان متوجه گشت.[۱]
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال
- بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)
- دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان
- توضيح مفردات آيه شريفه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... )) و معناى آن و بيان اينكه خطاب در در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى باشد
- معناى اينكه فرموده است : آنچه در راه خدا انفاق كنيد (ازمال و جان ) به شما بازگردانده مى شود
- صلح با دشمن ، با توكل بر خداى سميع عليم
- شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاءييد نمودن خداوند پيامبر (ص ) را با ايجاد الفتبين قلوب مؤ منين
- مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤ منين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعاتمعنوى ، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى سازد
- معناى جمله : (( حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
- رمز اينكه يك نفر مؤ من صابر مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد
- اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن
- اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى شده است
- سير اجمالى در حوادث و وقايعى كه بعد از هجرت رسول الله (ص ) به مدينه در مدت هفت سال بين آن حضرت و طوائف يهود جريان يافت
- رواياتى در تفسير آيه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... ))
- دستور پذيرش صلح در: (( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها )) موقت بوده و نسخ گرديده است
- چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «57»
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).
نکته ها
«تَثْقَفَنَّهُمْ» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملًا هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد.
«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند.
پیام ها
1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. تَثْقَفَنَّهُمْ ... فَشَرِّدْ بِهِمْ
2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَنْ خَلْفَهُمْ» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت.
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
جلد 3 - صفحه 342
6- جامعهى اسلامى بايد هيبت و شوكت داشته باشد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ»
7- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند.
«فَشَرِّدْ بِهِمْ»
8- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (57)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ: پس اگر دريابى و ظفر يافتى ناقضان عهد را در جنگ، فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ: پس رميده گردان و متفرق ساز به سبب قتل و جرح ايشان آنان را كه بعد از ايشان برسند. تشريد تفريق بر وجه اضطراب است، يعنى چون بر آنها ظفر يابى، چندان از ايشان بكش كه هيبت تو كفار ديگر را از مقاتله برماند، لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ: براى اينكه آن رمندگان تذكر يابند و عبرت گيرند و تنبيه آنها شود به آنكه عاقبت قدر وخيم است، و هيچيك از آنها دلير نشوند بر نقض عهد به محاربه با حضرت تو.
جلد 4 صفحه 365
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (57) وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ (58)
ترجمه
پس اگر دريابى آنها را در جنگ پس پراكنده كن بآنان كسانيرا كه پيرو آنهايند باشد كه آنان پند گيرند
و اگر بترسى از گروهى بر خيانتى پس بيفكن بسوى آنها باعتدال همانا خدا دوست ندارد خيانت كارانرا.
تفسير
دستورى است از خداوند برسول اكرم در سلوك با كفاريكه نقض عهد نمودند كه اگر دست بيابى و ظفر پيدا كنى بر آنها در جنگ متفرق و مضطرب كن بسبب قتل و نهب و عقوبت آنها كسانيرا كه پيرو آنها هستند در كفر و طغيان و نقض عهد و عصيان تا متنبّه بمفاسد اخلاق خود شوند و از حال آنها عبرت گيرند و پيرامون اين امور نگردند و اگر بسبب ظهور امارات نقض عهد از قوميكه با آنها معاهده نمودى بترسى كه خيانتى نمايند و بر خلاف قرار داد عمل مضرّى انجام دهند بيفكن بسوى آنها عهدشان را بتساوى و اعتدال باين نحو كه قبلا بآنها اعلام نما كه عهد ما ملغى است و بعدا با آنها جنگ كن تا مساوات شده باشد ميان شما و آنها در اطلاع بر الغاء عهد و نگويند مسلمانان با ما غدر نمودند و ميانه روى شده باشد با آنها در عداوت و اگر بىخبر بآنها حمله كنى با سابقه عهد امان خارج از حدّ اعتدال در عداوت با آنها رفتار شده و خيانت است چون نقض عهد از آنها بروز ننموده و خدا خيانت كاران را دوست ندارد چه مسلمانان باشند چه كفار.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِمّا تَثقَفَنَّهُم فِي الحَربِ فَشَرِّد بِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ (57)
پس اگر ظفر پيدا كردي در ميدان حرب بر مشركين پس آن كساني که نقض عهد كردند و بامداد مشركين آمدند که در خلف آنها هستند متفرق كن پراكنده شوند باشد که متذكر شوند و ديگر نقض عهد نكنند.
فامّا ان شرطيه است و جمله تَثقَفَنَّهُم شرط است است و ثقف غلبه و ظفر باشد و عظمت است يعني بر آنها غالب شدي و آنها مقتول و اسير شدند و جمعي فرار كردند في الحرب در ميدان جنگ فَشَرِّد بِهِم مَن خَلفَهُم جمله جزائيه است، و شرد تفرقه و تشتت است از روي اضطراب و توحش يعني متفرق و متشتت و مضطرب و متوحش فرما كساني را که خلف آنها هستند و آنها كساني بودند که با پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم معاهده كرده بودند که كمك بدشمن نكنند و بياري آنها نيايند و نقض عهد كردند لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ باشد که متذكر شوند که نقض عهد چه عواقب وخيمه دارد و بترسند که اگر باز خواستند معاهده قرارداد كنند ديگر
جلد 8 - صفحه 149
خيانت بمسلمين نكنند و بر خلاف معاهده رفتار نكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- در این آیه طرز برخورد با این گروه پیمان شکن و بیایمان و لجوج را چنین بیان میکند که: «اگر آنها را در (میدان) جنگ بیابی (و اسلحه به دست گیرند و در برابر تو بایستند) آن چنان به آنها حمله کن که جمعیتهایی که پشت سر آنها قرار دارند (عبرت گیرند و) پراکنده شوند» (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ).
این دستور به خاطر آن است که دشمنان دیگر و حتی دشمنان آینده عبرت گیرند، و از دست زدن به جنگ خودداری کنند، و همچنین آنها که با مسلمانان پیمانی دارند و یا در آینده پیمانی خواهند بست از نقض پیمان خودداری کنند «شاید همگی متذکر شوند» (لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ).
نکات آیه
۱- پیامبر(ص) از جانب خدا فرمان یافت تا در صورت تسلط بر یهودیان پیمان شکن و جنگ آفرین، آنان را به گونه اى مجازات کند که زمینه پراکنده شدن دیگر دشمنان فراهم آید. (فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم) تشرید به معناى پراکنده ساختن و کوچ دادن است. «باء» در «بهم» سببیه است که به دلیل «فى الحرب» کلمه اى همانند قتل و یا مجازات در تقدیر مى باشد. و مراد از «من خلفهم» یهود و یا دیگر دشمنانى است که از مدینه و یا اطراف آن به فتنه گرى مى پرداختند. بنابراین جمله «فشردبهم» چنین معنا مى شود: اى پیامبر با مجازات سنگین که بر یهودیان پیمان شکن تحمیل مى کنى، دیگر دشمنان را متفرق ساز و پراکنده کن.
۲- خداوند، پیامبر(ص) را از وقوع نبردى میان مسلمانان و یهودیان پیمان شکن، پیش از واقع شدنش، آگاه ساخت. (فشردبهم من خلفهم) «ثقف» مصدر «تثقفن» به معناى دستیابى و تسلط پیدا کردن است. «إما» مرکب از «إن» شرطیه و «ما»ى زاید است. تأکید جمله شرطیه با نون تأکید ثقلیه و «ما»ى زایده حکایت از آن دارد که شرط، یعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر یهودیان، تحقق خواهد یافت. بنابراین معناى جمله شرط چنین خواهد بود: اگر نبردى با یهودیان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، که البته چنین خواهد شد ... .
۳- خداوند پیش از وقوع نبرد، تسلط مسلمانان بر یهودیان را بر پیامبر(ص) بشارت داد. (فإما تثقفنهم فى الحرب) برداشت فوق مبتنى بر مطالبى است که در توضیح برداشت قبل آمده است.
۴- متلاشى ساختن جبهه کافران محارب و پراکنده ساختن آنان، تکلیفى بر عهده اهل ایمان (فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم)
۵- فرماندهى نظامى جامعه ایمانى بر عهده رهبران دینى است. (فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم) خطاب به شخص پیامبر(ص) در این آیه و آیه بعد، على رغم تعمیم حکم نسبت به سایر مؤمنین، حکایت از آن دارد که فرماندهى نظامى در اختیار پیامبر(ص) و رهبران دینى است.
۶- عبرت گرفتن از سرنوشت پیمان شکنان جنگ آفرین علیه پیامبر(ص) و جامعه اسلامى، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان (فشردبهم من خلفهم لعلهم یذکرون) «تذکر» (مصدر یذکرون) به معناى دریافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله «لعلهم یذکرون» تعلیل براى «فشردبهم» است. یعنى هدف از شدت مجازات این است که کفرپیشگان، توان مسلمین را دریابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آینده علیه جامعه اسلامى توطئه نکنند.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳
- بشارت: پیروزى مسلمانان ۳
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۶
- خدا: اوامر خدا ۱، ۶ ; بشارت خدا ۳ ; علم غیب خدا ۲
- دشمنان: ارعاب دشمنان ۱
- رهبر: اختیارات رهبر دینى ۵
- عهدشکنان: جنگخافروز ۶ ; شدت کیفر عهدشکنان ۶ ; عبرت از فرجام عهدشکنان ۶ ; عهدشکنان و محمد(ص) ۶
- فرماندهى نظامى:۵
- کافران: جنگ با کافران محارب ۴ ; شکست کافران محارب ۴
- کنترل اجتماعى: شیوه کنترل اجتماعى ۱، ۶
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۴
- محمد(ص): بشارت به محمد(ص) ۳ ; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱ ; محمد(ص) و یهود ۱ ; محمد(ص) و یهود عهدشکن ۲ ; منشأ علم محمد(ص) ۲
- مسلمانان: جنگ مسلمانان با یهود ۲ ; مسلمانان و یهود ۳
- یهود: جنگخافروزى یهود ۱ ; کیفر یهود عهدشکن ۱
منابع
- ↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنىقریظه به تو اجازه داده است و آیه ۵۹ درباره بنىقریظه نازل گردیده است.