ریشه لحد: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
لحد و الحاد به معنى عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضريح و قسمت منحرف آن را لحد گويند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلى فُلانٍ: مالَ اِلَيْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنين است الحاد. [فصّلت:40]. آنانكه درباره آيات ما انحراف مىكنند و از استقامت عدول مىنمايند بر ما مخفى نيستند [اعراف:180]. انحراف در اسماء خدا آنست كه صفات خدا را از قبيل رازق، خالق، معبود و غيره به ديگران نسبت بدهيم و اين مفاهيم را مال آنها بدانيم چنانكه مشركان و غاليان كردند يُلْحِدُون را از باب عَلِمَ يَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنى پناهگاه و محل ميل است زيرا پناه برنده به آن ميل مىكند [جن:22]. بگو كسى از خدا به من پناه نمىدهد و جز او پناهگاهى نتوانم يافت. [كهف:27]. * [نحل:103]. نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم به نام بلعام كه مىگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام به آن حضرت تعليم مىدهد به قول ضحّاك مىگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را به او مىآموزد به قول ديگر بنى حضرمى غلام داشتند به نام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و به قولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عينالتمر به نام يسار و خير كه كتابى داشتند و به زبان خود مىخواندند. (مجمع). به هر حال از آيه فهميده مىشود كه كفّار شخص معيّنى را در نظر گرفته و در پى بهانهجوئى مىگفتند: قرآن را او تعليم مىدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب مىگويد: زبان آنكه به او ميل مىكنند و قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى: مىدانيم كه مىگويند: قرآن را بشر به او مىآموزد ولى زبان كسى كه... بقيّه جواب در آيات بعدى است. * [حج:25]. مفعول «يُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و كشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم. بعيد نيست كه باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِد» و تقدير «يُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند... | لحد و الحاد به معنى عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضريح و قسمت منحرف آن را لحد گويند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلى فُلانٍ: مالَ اِلَيْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنين است الحاد. [فصّلت:40]. آنانكه درباره آيات ما انحراف مىكنند و از استقامت عدول مىنمايند بر ما مخفى نيستند [اعراف:180]. انحراف در اسماء خدا آنست كه صفات خدا را از قبيل رازق، خالق، معبود و غيره به ديگران نسبت بدهيم و اين مفاهيم را مال آنها بدانيم چنانكه مشركان و غاليان كردند يُلْحِدُون را از باب عَلِمَ يَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنى پناهگاه و محل ميل است زيرا پناه برنده به آن ميل مىكند [جن:22]. بگو كسى از خدا به من پناه نمىدهد و جز او پناهگاهى نتوانم يافت. [كهف:27]. * [نحل:103]. نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم به نام بلعام كه مىگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام به آن حضرت تعليم مىدهد به قول ضحّاك مىگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را به او مىآموزد به قول ديگر بنى حضرمى غلام داشتند به نام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و به قولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عينالتمر به نام يسار و خير كه كتابى داشتند و به زبان خود مىخواندند. (مجمع). به هر حال از آيه فهميده مىشود كه كفّار شخص معيّنى را در نظر گرفته و در پى بهانهجوئى مىگفتند: قرآن را او تعليم مىدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب مىگويد: زبان آنكه به او ميل مىكنند و قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى: مىدانيم كه مىگويند: قرآن را بشر به او مىآموزد ولى زبان كسى كه... بقيّه جواب در آيات بعدى است. * [حج:25]. مفعول «يُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و كشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم. بعيد نيست كه باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِد» و تقدير «يُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند... | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ه:100, من:47, فى:41, الذين:37, ب:37, دون:28, انن:25, وجد:23, لسن:22, الا:21, صبر:21, لن:21, الذى:19, بلغ:19, سمو:19, ک:19, الى:19, نفس:18, ظلم:18, اوى:18, دعو:18, قدر:18, وذر:18, ائى:17, على:17, ذوق:17, شىء:17, مع:17, اله:17, ما:17, وله:17, الله:17, بشر:17, عجم:17, ها:17, کلل:16, وسم:16, نا:16, رود:16, ذا:16, ايى:16, جزى:15, علم:15, رسل:14, ف:14, لا:14, هذا:14, عذب:14, بدو:14, ربب:14, وحد:14, س:14, هم:14, خفى:12, احد:12, ل:12, اذ:12, الم:12, عرب:11, قول:11, کون:11, کلم:11, حسن:11, عمل:10, بين:10, عکف:10, بدل:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۶(بار)
قاموس قرآن
لحد و الحاد به معنى عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضريح و قسمت منحرف آن را لحد گويند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلى فُلانٍ: مالَ اِلَيْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنين است الحاد. [فصّلت:40]. آنانكه درباره آيات ما انحراف مىكنند و از استقامت عدول مىنمايند بر ما مخفى نيستند [اعراف:180]. انحراف در اسماء خدا آنست كه صفات خدا را از قبيل رازق، خالق، معبود و غيره به ديگران نسبت بدهيم و اين مفاهيم را مال آنها بدانيم چنانكه مشركان و غاليان كردند يُلْحِدُون را از باب عَلِمَ يَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنى پناهگاه و محل ميل است زيرا پناه برنده به آن ميل مىكند [جن:22]. بگو كسى از خدا به من پناه نمىدهد و جز او پناهگاهى نتوانم يافت. [كهف:27]. * [نحل:103]. نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم به نام بلعام كه مىگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام به آن حضرت تعليم مىدهد به قول ضحّاك مىگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را به او مىآموزد به قول ديگر بنى حضرمى غلام داشتند به نام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و به قولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عينالتمر به نام يسار و خير كه كتابى داشتند و به زبان خود مىخواندند. (مجمع). به هر حال از آيه فهميده مىشود كه كفّار شخص معيّنى را در نظر گرفته و در پى بهانهجوئى مىگفتند: قرآن را او تعليم مىدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب مىگويد: زبان آنكه به او ميل مىكنند و قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى: مىدانيم كه مىگويند: قرآن را بشر به او مىآموزد ولى زبان كسى كه... بقيّه جواب در آيات بعدى است. * [حج:25]. مفعول «يُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و كشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم. بعيد نيست كه باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِد» و تقدير «يُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند...
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يُلْحِدُونَ | ۳ |
مُلْتَحَداً | ۲ |
بِإِلْحَادٍ | ۱ |