ریشه کشف: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مىشوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مىدهد و ناگوار را از بين مىبرد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مىكند و لباس را از ساق بالا مىزند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آنروز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مىرسد و كفار به سجود خوانده مىشوند ولى نمىتوانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مىكند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مىافتد و آنانكه با ريا سجده كردهاند مىخواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مىشود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مىكند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيهاند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود. | اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مىشوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مىدهد و ناگوار را از بين مىبرد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مىكند و لباس را از ساق بالا مىزند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آنروز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مىرسد و كفار به سجود خوانده مىشوند ولى نمىتوانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مىكند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مىافتد و آنانكه با ريا سجده كردهاند مىخواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مىشود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مىكند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيهاند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ه:100, عن:78, ف:78, ضرر:59, ل:57, هم:46, ب:44, نا:44, ک:40, ان:38, من:37, لما:35, دعو:34, عذب:34, لا:32, ما:31, کم:30, اذا:28, وله:25, الى:25, اله:24, امن:24, الا:22, هذا:22, رحم:21, او:21, الله:21, ذا:21, انن:21, ها:21, سوق:20, يوم:20, رجز:19, ا:19, قوم:18, کون:18, صدق:18, هو:17, لجج:17, قول:17, دون:17, فى:16, ربب:16, رود:16, مسس:16, علم:16, عند:15, هل:15, ملک:15, جوب:15, هن:15, سوء:15, ثم:15, قلل:15, الم:15, جعل:15, هدى:15, جنن:15, جئر:15, مع:15, اسرائيل:15, نن:15, نکب:14, حسب:14, غطو:14, بطش:14, لو:14, بنو:14, يونس:14, الذين:13, خلف:13, ى:13, ن:13, ايى:13, شرک:13, خزى:13, مرر:13, عهد:13, ارض:13, فرق:13, اياه:13, حول:13, سجد:13, بصر:13, عود:13, اجل:13, اول:13, صرح:13, قعد:13, رئى:13, صرط:13, بل:12, ندو:12, اننى:12, حدث:12, حيى:12, نکث:12, غفل:12, شىء:12, اتى:12, کان:12, بلغ:11, لم:11, عجب:11, ام:11, ولى:11, دنو:11, زعم:11, ندى:11, انس:11, نسى:11, طوع:11, ليس:11, اهل:11, متع:11, خير:11, مرد:11, رسل:10, دخل:10, جنب:10, طغو:10, حدد:10, نفع:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱
تکرار در قرآن: ۲۰(بار)
قاموس قرآن
اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مىشوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مىدهد و ناگوار را از بين مىبرد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مىكند و لباس را از ساق بالا مىزند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آنروز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مىرسد و كفار به سجود خوانده مىشوند ولى نمىتوانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مىكند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مىافتد و آنانكه با ريا سجده كردهاند مىخواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مىشود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مىكند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيهاند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
کَاشِفَ | ۲ |
فَيَکْشِفُ | ۱ |
کَشَفْتَ | ۱ |
کَشَفْنَا | ۵ |
کَشَفَ | ۱ |
کَشْفَ | ۱ |
فَکَشَفْنَا | ۲ |
کَشَفَتْ | ۱ |
يَکْشِفُ | ۱ |
کَاشِفَاتُ | ۱ |
اکْشِفْ | ۱ |
کَاشِفُو | ۱ |
کَاشِفَةٌ | ۱ |
يُکْشَفُ | ۱ |