ریشه فرى: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
[طه:61]. فرى در اصل به معنى قطع و شكافتن است در اقرب آمده: «فَرَى الشَّىْءَ فَرْياً: قَطَعَهُ وَ شَقَّهُ» بعد گويد خواه به جهت افساد باشد مثل بريدن و شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم به وسيله خياط. راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است همچنين است قول طبرسى ذيل آيه 48 نساء فيومى در مصباح گفته: «فَرَيْتُ الْجِلْدَ: قَطَعْتُهُ لِلْاِصْلاحِ». افتراء: به معنى جعل دروغ و چيزى از خود درآوردن است مثل [انعام:21]. كيست ظالمتر از آنكه بر خدا دروغ ببندد. و مثل [يونس:38]. بلكه مىگويند قرآن را ساخته است بگو يك سوره به مانند آن بياوريد. در آيه [نساء:48]. طبرسى «اِثْماً» را مفعول مطلق و «اِفْتَرى» را به معنى اثم گرفته يعنى: حقا كه گناه كرده گناه بزرگى. و شايد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «اِفْتَرى و اثم اثماً عظيماً». مُفْتَرى: (به صيغه مفعول) ساخته شده. [قصص:36]. گفتند: اين نيست مگر سحر ساخته. مفتر (به صيغه مفعول) جعل كننده دروغ [نحل:101]. گفتند تو فقط دروغگوئى. فرىّ: ساخته. نو درآورده [مريم:27]. چون مريم عيسى «عليهالسلام» را در آغوش خويش به ميان مردم آورد گفتند: اى مريم چيز نوظهورى آوردى زائيدن بدون شوهر؟!! آن را در آيه عظيم، قبيح و غيره گفتهاند ولى آنچه ما اختيار كرديم با معناى اولى مناسب است. | [طه:61]. فرى در اصل به معنى قطع و شكافتن است در اقرب آمده: «فَرَى الشَّىْءَ فَرْياً: قَطَعَهُ وَ شَقَّهُ» بعد گويد خواه به جهت افساد باشد مثل بريدن و شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم به وسيله خياط. راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است همچنين است قول طبرسى ذيل آيه 48 نساء فيومى در مصباح گفته: «فَرَيْتُ الْجِلْدَ: قَطَعْتُهُ لِلْاِصْلاحِ». افتراء: به معنى جعل دروغ و چيزى از خود درآوردن است مثل [انعام:21]. كيست ظالمتر از آنكه بر خدا دروغ ببندد. و مثل [يونس:38]. بلكه مىگويند قرآن را ساخته است بگو يك سوره به مانند آن بياوريد. در آيه [نساء:48]. طبرسى «اِثْماً» را مفعول مطلق و «اِفْتَرى» را به معنى اثم گرفته يعنى: حقا كه گناه كرده گناه بزرگى. و شايد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «اِفْتَرى و اثم اثماً عظيماً». مُفْتَرى: (به صيغه مفعول) ساخته شده. [قصص:36]. گفتند: اين نيست مگر سحر ساخته. مفتر (به صيغه مفعول) جعل كننده دروغ [نحل:101]. گفتند تو فقط دروغگوئى. فرىّ: ساخته. نو درآورده [مريم:27]. چون مريم عيسى «عليهالسلام» را در آغوش خويش به ميان مردم آورد گفتند: اى مريم چيز نوظهورى آوردى زائيدن بدون شوهر؟!! آن را در آيه عظيم، قبيح و غيره گفتهاند ولى آنچه ما اختيار كرديم با معناى اولى مناسب است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
من:100, على:84, ه:79, اله:78, الله:78, وله:73, ما:67, قول:62, هم:62, کون:48, کذب:46, لا:45, ف:44, ل:42, الذين:34, ام:31, ب:30, ان:29, انن:29, ظلم:28, عن:27, هذا:25, کم:23, الى:23, فى:23, قد:23, بين:22, ک:21, فرى:21, الا:21, ضلل:20, بل:20, علم:20, کفر:19, ربب:19, قوم:19, اتى:18, ذا:18, هو:18, ى:17, شىء:16, سحر:16, يا:16, افک:16, ها:16, ا:16, سمع:16, امن:15, جزى:15, او:15, لکن:15, صدق:15, الذى:15, کيف:15, اذ:14, حقق:14, ظنن:14, يوم:14, وذر:14, هذه:14, جرم:14, هن:14, کثر:14, ذلک:13, رجل:13, جعل:13, سور:13, نعم:13, دون:13, مثل:13, عذب:13, رزق:13, نا:13, دعو:13, غير:13, حرم:13, اذا:13, اخذ:13, اوى:13, سئل:13, رجع:13, جىء:13, خلق:13, س:13, ابو:12, يدى:12, نن:12, موسى:12, سبح:12, عشر:12, ارض:12, اثم:12, صغو:12, صرف:12, اخو:12, انت:12, عمل:12, حدث:12, نزع:12, بهت:12, قارون:12, نفس:12, نزل:12, جدد:12, کره:12, وحى:12, نظر:12, انتم:12, کلل:12, اخر:12, عظم:12, فتل:12, ويل:12, عون:12, رسل:12, شکر:12, ملک:12, نهر:12, حلم:12, هارون:12, وکل:12, خيب:12, امر:12, الم:12, صدد:12, سوء:12, فعل:12, قرء:12, سمو:12, حرث:12, بطن:12, ضغث:12, لو:12, نحن:12, قرآن:12, اول:12, ليل:12, بعد:12, جمع:12, لم:12, نوح:12, طوع:12, خسر:12, ائى:12, ثم:12, غفر:12, شعر:11, بعث:11, سبل:11, متع:11, دنو:11, فلح:11, دين:11, حفظ:11, حسر:11, عقل:11, توب:11, حجر:11, لبب:11, حمى:11, ريب:11, فئد:11, انس:11, رئى:11, نفر:11, زکو:11, سحت:11, ذکر:11, حيى:11, مريم:11, بنو:11, ولد:11, حلل:11, جنن:11, خلد:11, نشر:11, خلص:11, سرر:11, ملل:11, لما:11, عزل:11, اولى:11, سلم:11, تلو:11, کفى:11, وسم:11, صلو:11, طعم:11, وصل:11, غرر:11, بغى:11, مزق:11, عرض:11, انا:11, عبر:11, فصل:11, عود:11, ولى:11, قتل:11, نجو:11, توراة:11, مرء:11, ذلل:11, شرک:11, سلط:11, عبد:11, ايى:11, سيب:10, اذن:10, ت:10, فتن:10, عدد:10, برء:10, عصو:10, اسلام:10, عصى:10, زنى:10, حمل:10, قصص:10, کود:10, نذر:10, هدى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰
تکرار در قرآن: ۶۱(بار)
قاموس قرآن
[طه:61]. فرى در اصل به معنى قطع و شكافتن است در اقرب آمده: «فَرَى الشَّىْءَ فَرْياً: قَطَعَهُ وَ شَقَّهُ» بعد گويد خواه به جهت افساد باشد مثل بريدن و شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم به وسيله خياط. راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است همچنين است قول طبرسى ذيل آيه 48 نساء فيومى در مصباح گفته: «فَرَيْتُ الْجِلْدَ: قَطَعْتُهُ لِلْاِصْلاحِ». افتراء: به معنى جعل دروغ و چيزى از خود درآوردن است مثل [انعام:21]. كيست ظالمتر از آنكه بر خدا دروغ ببندد. و مثل [يونس:38]. بلكه مىگويند قرآن را ساخته است بگو يك سوره به مانند آن بياوريد. در آيه [نساء:48]. طبرسى «اِثْماً» را مفعول مطلق و «اِفْتَرى» را به معنى اثم گرفته يعنى: حقا كه گناه كرده گناه بزرگى. و شايد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «اِفْتَرى و اثم اثماً عظيماً». مُفْتَرى: (به صيغه مفعول) ساخته شده. [قصص:36]. گفتند: اين نيست مگر سحر ساخته. مفتر (به صيغه مفعول) جعل كننده دروغ [نحل:101]. گفتند تو فقط دروغگوئى. فرىّ: ساخته. نو درآورده [مريم:27]. چون مريم عيسى «عليهالسلام» را در آغوش خويش به ميان مردم آورد گفتند: اى مريم چيز نوظهورى آوردى زائيدن بدون شوهر؟!! آن را در آيه عظيم، قبيح و غيره گفتهاند ولى آنچه ما اختيار كرديم با معناى اولى مناسب است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَفْتَرُونَ | ۱۷ |
افْتَرَى | ۱۴ |
افْتِرَاءً | ۲ |
افْتَرَيْنَا | ۱ |
الْمُفْتَرِينَ | ۱ |
يُفْتَرَى | ۲ |
افْتَرَاهُ | ۷ |
تَفْتَرُونَ | ۲ |
مُفْتَرَيَاتٍ | ۱ |
افْتَرَيْتُهُ | ۲ |
مُفْتَرُونَ | ۱ |
مُفْتَرٍ | ۱ |
يَفْتَرِي | ۱ |
لِتَفْتَرُوا | ۱ |
لِتَفْتَرِيَ | ۱ |
فَرِيّاً | ۱ |
تَفْتَرُوا | ۱ |
يَفْتُرُونَ | ۱ |
مُفْتَرًى | ۲ |
أَفْتَرَى | ۱ |
يَفْتَرِينَهُ | ۱ |