ریشه جهد: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(به فتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنان كه در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آن را تلاش توأم با رنج معنى مىكند. صحاح طاقت (سختى) گفته است در مجمع البيان ذيل آيه 217 بقره فرمايد: «جاهَدْتُ الْعَدُوَّ» يعنى در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار كردم و در ذيل آيه 79 توبه فرمود جهد به ضمّ اوّل و فتح آن هر دو به يك معنى و آن مادار كردن خود بر مشقّت است و از شعبى نقل شده كه جهد (به فتح اوّل) در عمل و جهد (به ضمّ اوّل) در قوّت و طعام است و از قتيبى نقل است كه جهد (به فتح) مشقّت و به ضمّ طاعت است .بنابر اقوال گذشته معناى: فلانى جهاد كرد آن است كه قدرت خود را به كار انداخت، متحمّل مشقّت گرديد، تلاش توأم با رنج كرد. جامع همه اقوال قول اقرب الموارد است پس جهد و جهاد يعنى: تلاش توأم با رنج. [عنكبوت:6] هركه تلاش كند و خود را به زحمت اندازد، فقط براى خويش تلاش مىكند خدا از مردم بى نياز است [مائده:35] به سوى خدا وسيله جوئيد و در راه او تلاش كنيد . جهاد (به كسر اوّل) مصدر است به معنى تلاش و نيز اسم است به معنى جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گويند كه تلاش توأم بار نج است [فرقان:52] مجاهد: تلاش كننده جنگ كننده [نساء:95] [انعام:109] قسم ياد كردند به خدا قسم مؤكد و محكم، يعنى آنچه مىتوانستند آنرا محكم كردند راغب گويد: سوگند ياد كردند و در آن آنچه قدرت داشتند كوشيدند طبرسى گفته: تقدير اين است «جَهَدُوا جَهْدَ اَيْمانِهِمْ». اين تعبير پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بدكاران است . بايد دانست: افهال اين ماده در قرآن همه از باب مفاعله آمده است و آن به معناى تكثير است نه بين الاثنين و تكثير يكى از معانى مفاعله است على هذا مثلا از [حج:78] سه تلاش استفاده مىشود يكى از مادّه يكى از هيئت و يكى از «حق جهادة» يعنى در راه خدا تلاش كنيد تلاش بسيار شديد. [توبه:79] آنانكه راغبين از مؤمنين در صدقات را خرده مىگيرند و نيز به كسانيكه جز به اندازه طاقت و تلاش خود پيدا نمىكنند عيب ميگيرند. آيه درباره منافقان است كه هم ثروتمندان را در دادن زكوة مسخره مىكردند و هم دستتگانرا، اينكه فرموده «لا يَجِدُونَ اِلّا جُهْدَهُمْ» يعنى جز تلاش خود چيزى پيدا نمىكنند قهراً كمك مالى آنها در راه اسلام كم است . | (به فتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنان كه در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آن را تلاش توأم با رنج معنى مىكند. صحاح طاقت (سختى) گفته است در مجمع البيان ذيل آيه 217 بقره فرمايد: «جاهَدْتُ الْعَدُوَّ» يعنى در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار كردم و در ذيل آيه 79 توبه فرمود جهد به ضمّ اوّل و فتح آن هر دو به يك معنى و آن مادار كردن خود بر مشقّت است و از شعبى نقل شده كه جهد (به فتح اوّل) در عمل و جهد (به ضمّ اوّل) در قوّت و طعام است و از قتيبى نقل است كه جهد (به فتح) مشقّت و به ضمّ طاعت است .بنابر اقوال گذشته معناى: فلانى جهاد كرد آن است كه قدرت خود را به كار انداخت، متحمّل مشقّت گرديد، تلاش توأم با رنج كرد. جامع همه اقوال قول اقرب الموارد است پس جهد و جهاد يعنى: تلاش توأم با رنج. [عنكبوت:6] هركه تلاش كند و خود را به زحمت اندازد، فقط براى خويش تلاش مىكند خدا از مردم بى نياز است [مائده:35] به سوى خدا وسيله جوئيد و در راه او تلاش كنيد . جهاد (به كسر اوّل) مصدر است به معنى تلاش و نيز اسم است به معنى جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گويند كه تلاش توأم بار نج است [فرقان:52] مجاهد: تلاش كننده جنگ كننده [نساء:95] [انعام:109] قسم ياد كردند به خدا قسم مؤكد و محكم، يعنى آنچه مىتوانستند آنرا محكم كردند راغب گويد: سوگند ياد كردند و در آن آنچه قدرت داشتند كوشيدند طبرسى گفته: تقدير اين است «جَهَدُوا جَهْدَ اَيْمانِهِمْ». اين تعبير پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بدكاران است . بايد دانست: افهال اين ماده در قرآن همه از باب مفاعله آمده است و آن به معناى تكثير است نه بين الاثنين و تكثير يكى از معانى مفاعله است على هذا مثلا از [حج:78] سه تلاش استفاده مىشود يكى از مادّه يكى از هيئت و يكى از «حق جهادة» يعنى در راه خدا تلاش كنيد تلاش بسيار شديد. [توبه:79] آنانكه راغبين از مؤمنين در صدقات را خرده مىگيرند و نيز به كسانيكه جز به اندازه طاقت و تلاش خود پيدا نمىكنند عيب ميگيرند. آيه درباره منافقان است كه هم ثروتمندان را در دادن زكوة مسخره مىكردند و هم دستتگانرا، اينكه فرموده «لا يَجِدُونَ اِلّا جُهْدَهُمْ» يعنى جز تلاش خود چيزى پيدا نمىكنند قهراً كمك مالى آنها در راه اسلام كم است . | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
وله:100, هم:99, اله:92, الله:89, ب:85, فى:73, ه:59, کم:57, الذين:50, من:50, سبل:50, ل:49, ان:43, امن:40, مول:37, انن:35, نفس:35, على:32, هجر:30, کفر:30, علم:29, ف:29, لا:27, يمن:26, ک:26, ما:26, هو:26, رسل:26, جهد:23, اول:23, ى:23, مع:21, ها:20, قسم:20, صبر:19, کبر:18, کون:18, الى:17, فلح:17, بعد:17, نبو:17, لعل:17, اخر:17, ثم:16, نفق:16, قعد:16, ربب:16, لم:16, يوم:16, ايى:16, نن:15, حقق:15, غلظ:15, اوى:15, شرک:15, طوع:15, حکم:15, عزز:15, ولد:15, غفر:15, حسن:15, عظم:15, فضل:15, عمل:15, يا:15, سخر:15, سمع:15, الذى:15, حتى:15, خرج:15, بغى:15, فتن:14, نا:14, جهنم:14, فوز:14, بلو:14, هدى:14, مرج:14, جىء:14, ليس:13, صير:13, ثقل:13, ضرر:13, کلل:13, ريب:13, نذر:13, وسل:13, الا:13, خفف:13, اتى:13, جبى:13, کره:13, درج:13, خير:13, وجد:13, لما:13, نفر:13, ثوى:13, ظلم:13, نصر:13, اجر:13, غير:13, بحر:12, بعث:12, فعل:12, قدر:12, ربص:12, سوى:12, فسد:12, اذن:12, قوم:12, قد:12, اخذ:12, ارض:12, کرم:12, صدق:12, رضو:12, شىء:12, خبر:12, امر:12, ذا:12, قرى:12, خلد:12, رزق:11, ذلل:11, جعل:11, دون:11, رحم:11, فقه:11, لکن:11, انس:11, حلم:11, ا:11, جنن:11, وصى:11, هذا:11, منى:11, رجو:11, عبد:11, خلف:11, سور:11, الم:11, ترک:11, ذلک:11, طول:11, سرر:11, خوف:11, حبب:11, هؤلاء:11, لوم:11, حبط:10, بئس:10, عند:10, دخل:10, وقى:10, نزل:10, غنى:10, ائى:10, حسب:10, وعد:10, اولاء:10, بعض:10, اذا:10, موت:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰
تکرار در قرآن: ۴۱(بار)
قاموس قرآن
(به فتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنان كه در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آن را تلاش توأم با رنج معنى مىكند. صحاح طاقت (سختى) گفته است در مجمع البيان ذيل آيه 217 بقره فرمايد: «جاهَدْتُ الْعَدُوَّ» يعنى در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار كردم و در ذيل آيه 79 توبه فرمود جهد به ضمّ اوّل و فتح آن هر دو به يك معنى و آن مادار كردن خود بر مشقّت است و از شعبى نقل شده كه جهد (به فتح اوّل) در عمل و جهد (به ضمّ اوّل) در قوّت و طعام است و از قتيبى نقل است كه جهد (به فتح) مشقّت و به ضمّ طاعت است .بنابر اقوال گذشته معناى: فلانى جهاد كرد آن است كه قدرت خود را به كار انداخت، متحمّل مشقّت گرديد، تلاش توأم با رنج كرد. جامع همه اقوال قول اقرب الموارد است پس جهد و جهاد يعنى: تلاش توأم با رنج. [عنكبوت:6] هركه تلاش كند و خود را به زحمت اندازد، فقط براى خويش تلاش مىكند خدا از مردم بى نياز است [مائده:35] به سوى خدا وسيله جوئيد و در راه او تلاش كنيد . جهاد (به كسر اوّل) مصدر است به معنى تلاش و نيز اسم است به معنى جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گويند كه تلاش توأم بار نج است [فرقان:52] مجاهد: تلاش كننده جنگ كننده [نساء:95] [انعام:109] قسم ياد كردند به خدا قسم مؤكد و محكم، يعنى آنچه مىتوانستند آنرا محكم كردند راغب گويد: سوگند ياد كردند و در آن آنچه قدرت داشتند كوشيدند طبرسى گفته: تقدير اين است «جَهَدُوا جَهْدَ اَيْمانِهِمْ». اين تعبير پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بدكاران است . بايد دانست: افهال اين ماده در قرآن همه از باب مفاعله آمده است و آن به معناى تكثير است نه بين الاثنين و تكثير يكى از معانى مفاعله است على هذا مثلا از [حج:78] سه تلاش استفاده مىشود يكى از مادّه يكى از هيئت و يكى از «حق جهادة» يعنى در راه خدا تلاش كنيد تلاش بسيار شديد. [توبه:79] آنانكه راغبين از مؤمنين در صدقات را خرده مىگيرند و نيز به كسانيكه جز به اندازه طاقت و تلاش خود پيدا نمىكنند عيب ميگيرند. آيه درباره منافقان است كه هم ثروتمندان را در دادن زكوة مسخره مىكردند و هم دستتگانرا، اينكه فرموده «لا يَجِدُونَ اِلّا جُهْدَهُمْ» يعنى جز تلاش خود چيزى پيدا نمىكنند قهراً كمك مالى آنها در راه اسلام كم است .
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
جَاهَدُوا | ۱۱ |
الْمُجَاهِدُونَ | ۱ |
الْمُجَاهِدِينَ | ۳ |
جَاهِدُوا | ۴ |
جَهْدَ | ۵ |
يُجَاهِدُونَ | ۱ |
جَاهَدَ | ۲ |
جِهَادٍ | ۱ |
يُجَاهِدُوا | ۲ |
جَاهِدِ | ۲ |
جُهْدَهُمْ | ۱ |
جِهَادِهِ | ۱ |
جَاهِدْهُمْ | ۱ |
جِهَاداً | ۲ |
يُجَاهِدُ | ۱ |
جَاهَدَاکَ | ۲ |
تُجَاهِدُونَ | ۱ |