النور ٣٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=تا پاداششان دهد خدا بهتر آنچه کردند و بیفزایدشان از فضل خویش و خدا روزی دهد هر که را خواهد بیشمار | |-|معزی=تا پاداششان دهد خدا بهتر آنچه کردند و بیفزایدشان از فضل خویش و خدا روزی دهد هر که را خواهد بیشمار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النور | نزول = [[نازل شده در سال::22|١٠ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::38|٣٨]] | قبلی = النور ٣٧ | بعدی = النور ٣٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لِیَجْزِیَهُمْ ...»: تا پاداششان دهد. لام آن متعلّق به (یُسَبِّحُ) یا (لا تُلْهِیهِمْ) یا به محذوفی که سوق کلام بر آن دلالت دارد. یعنی آنچه بیان شد انجام میدهند، تا این که خدا پاداششان دهد. لام عاقبت است، یعنی تا سرانجام خدا پاداش کارهای نیک ایشان را عطاء فرماید. «أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا»: (نگا: توبه / نحل / ). | «لِیَجْزِیَهُمْ ...»: تا پاداششان دهد. لام آن متعلّق به (یُسَبِّحُ) یا (لا تُلْهِیهِمْ) یا به محذوفی که سوق کلام بر آن دلالت دارد. یعنی آنچه بیان شد انجام میدهند، تا این که خدا پاداششان دهد. لام عاقبت است، یعنی تا سرانجام خدا پاداش کارهای نیک ایشان را عطاء فرماید. «أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا»: (نگا: توبه / نحل / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸
ترجمه
النور ٣٧ | آیه ٣٨ | النور ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیَجْزِیَهُمْ ...»: تا پاداششان دهد. لام آن متعلّق به (یُسَبِّحُ) یا (لا تُلْهِیهِمْ) یا به محذوفی که سوق کلام بر آن دلالت دارد. یعنی آنچه بیان شد انجام میدهند، تا این که خدا پاداششان دهد. لام عاقبت است، یعنی تا سرانجام خدا پاداش کارهای نیک ایشان را عطاء فرماید. «أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا»: (نگا: توبه / نحل / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ... (۱) مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ... (۱) إِنَ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ مِثْقَالَ... (۱) مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ... (۲) لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۴۶، سوره نور
- معنا و مفادى كه آيات : ((الله نور السموات و الارض ...)) متضمن آن است .
- معناى ((نور)) و توضيح مراد از اينكه فرمود: ((خدا نور آسمانها و زمين است )).
- خداوند براى همه موجودات ((معلوم )) است و همه او را مى شناسند.
- مقصود از نور خدا همان نور ايمان و معرفت است كه به مؤ منين اختصاص دارد.
- تمثيل نور خدا به نور چراغ (مثل نوره كمشكوة ...). براى بيان تابش نور ايمان و معرفت در قلوب مؤ منين .
- مراد از جمله ((نور على نور)) در آيه شريفه
- مؤ منينى كه داراى ايمان كامل هستند از نور خدا بهره مى گيرند.
- وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند!
- اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت ، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جلّ و علا.
- وجه اين كه در (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ) الهاء تجارت و بيع هر دو نفى شده است.
- وجه مقابله بين ذكر خدا و اقامه نماز در آيه شريفه
- مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((تتقلب فيه القلوب و الابصار))
- توضيح فراز اولآيه پاداش مؤ منان ((ليجزيهم الله احسن ما عملوا)).
- توضيح فراز دوم آن ((و يزيدهم من فضله )).
- توضيح فراز سوم آيه پاداش مؤ منان (و الله يرزق ...).
- تشبيه اعمال غير مؤ منين به سرابى كه تشنه آن را آب مى پندارد و نكاتى كه اين تشبيه افاده مى كند.
- تشبيهى ديگر: اعمال كفار چون ظلمات متراكم و مضاعفى است كه دست خود را در آن نتوانند ديد.
- استدلال بر اينكه خدا نور آسمانها و زمين است در آيه : ((الم تر ان الله يسبح له من فىالسموات و الارض ...)).
- نكات و لطائفى در استدلال اين آيه وجود دارد ۱ وجه اختصاص تسبيح خدا به عقلا و مرغان هوا.
- از علم قطعى به رؤ يت ((الم تر)) تعبير شده است .
- وجه تعليم به حيوانات در آيه شريفه .
- وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا
- نور عمومى خدا و نور خصوصى او همچون رحمت او دو گونه است .
- ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبداء و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
- بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند
- بحث فلسفى (در بيان اينكه خداوند علت اينكه تامه همه موجودات است يخلق ما يشاء ...)
- رواياتى در ذيل آيه نور (الله نور السموات و الارض ...) و مفردات و جملات آن
- روايتى كه مى گويد آيه نور مثل اهل بيت عليهم السلام است و بيانى در ذيل آن
- بيت اميرالمؤ منين عليه السّلام مصداق اكمل ((فى بيوت اذن الله )) است
- چند روايت درباره : ((رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ...))
نکات آیه
۱ - اعمال خوب مردمانى که همواره به یاد خدا هستند، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترین عمل ها از سوى خداوند (رجال ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا)
۲ - مردمانى که همواره به یاد خدا هستند، از بهترین و بالاترین پاداش هاى الهى برخوردار خواهند بود. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که کلمه «جزاء» پیش از «أحسن»، در تقدیر و مفعول دوم براى «لیجزى» باشد.
۳ - دستیازى به بهترین پاداش هاى خداوند، هدف مردمانى که هیچ اشتغالى آنان را از تسبیح و ذکر دایم خدا، بر پایى نماز و پرداخت زکات بازنمى دارد. (یسبّح ... رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه و إقام الصلوة و إیتاء الزکوة ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) برداشت فوق، بر این اساس است که لام «لیجزى» براى غایت باشد; یعنى، مردان الهى براى دستیابى به بهترین پاداش خداوند، همواره به یاد او هستند. و از نافرمانى او در هراس مى باشند.
۴ - چشم پوشى خداوند در مقام پاداش دهى، از کم و کاستى هاى اعمال نیک مردمانى که دایم به یاد خدا هستند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) اعطاى پاداش بهترین و کامل ترین اعمال به مردمان الهى، ممکن است به این معنا باشد که خداوند، کم و کاستى هاى اعمال آنان را نادیده مى گیرد و پاداش عمل کامل را به آنان عنایت مى کند.
۵ - جلوه فضل الهى، در پاداش دادن به مردمانى که پیوسته به یاد خدا هستند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) «جزاى أحسن» - که به معناى پاداش دادن به بیش از حد استحقاق است - بیانگر تجلى فضل خدا، در پاداش دهى به مردمان الهى است.
۶ - هر عمل نیکى، داراى مراتب مختلف در نیکى و پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نیک است. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) این که خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترین نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است که هر عمل نیکى، داراى انواع و مراتب گوناگون است که خداوند در مقام جزا، بهترین نوع آن را ملاک قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى کند.
۷ - انجام عبادت به قصد رسیدن به پاداش اخروى، با قصد قربت و الهى بودن آن، سازگار است. (یسبّح له فیها ... رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه و إقام الصلوة و إیتاء الزکوة ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا) برداشت یاد شده، بر این اساس است که «لام» در «لیجزیهم» براى غایت باشد.
۸ - مردانى که همواره در یاد خدا هستند، علاوه بر دریافت بهترین پاداش اعمال خود، از فضل مخصوص الهى نیز برخورداراند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... و یزیدهم من فضله)
۹ - اعطاى پاداشى افزون بر استحقاق شخص، نمودى از فضل خداوند است. (لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله)
۱۰ - مردمانى که همواره به یاد خدا هستند، به بهترین پاداش و فضل او امیدواراند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله)
۱۱ - مردمانى که دایم به یاد خدا هستند، همواره در حال خوف و رجایند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... یخافون یومًا ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله) برداشت یاد شده از آن جاست که مردمان الهى، در عین هراس داشتن از وضعیت خود در قیامت (یخافون یوماً...)، چشم به پاداش فراوان خداوند و فضل او دوخته اند.
۱۲ - یاد دایم خداوند، افزایش دهنده منزلت و ابعاد وجودى انسان (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... و یزیدهم من فضله) برداشت فوق، از آمدن تعبیر «یزیدهم» به جاى «یزید لهم» استفاده مى شود; یعنى، فعل زیاد شدن به خود اشخاص نسبت داده شده است نه به پاداش آنان.
۱۳ - برخى از بندگان، از روزى فراوان و چشمگیر خدا برخوردارند. (و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب)
۱۴ - بهره مندى انسان ها از روزى بى شمار و فراوان خداوند، بسته به مشیت او است. (و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب)
۱۵ - مردان الهى، از روزى و فضل بدون حسابرسى خداوند برخورداراند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب) معناى «بغیر حساب» - به قرینه «و یزیدهم من فضله» - مى تواند بدون حسابرسى باشد; زیرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دلیل بر این است که حسابرسى در کار نیست، وگرنه مى بایست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.
۱۶ - مردمانى که همواره به یاد خدا هستند، نماز به پا مى دارند، زکات مى پردازند و از قیامت مى ترسند، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب) «حساب» به معناى شمارش است و «بغیر حساب» (بى شمارش) مى تواند کنایه از کثرت و فراوانى باشد.
۱۷ - مردمانى که همواره به یاد خدا هستند، از روزیى فراتر از انتظار و توقع خویش برخورداراند. (رجال لاتلهیهم تجرة ... لیجزیهم ... و یزیدهم من فضله و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که لام در «لیجزیهم» و «یزیدهم» براى غایت باشد; یعنى، مردان خدا به منظور بهره مندى از پاداش و فضل خداوند به یاد او هستند; ولى خداوند بیش از انتظارشان به آنان پاداش مى دهد و مصداق اصلى «و اللّه یرزق من یشاء»، همین مردان الهى اند.
۱۸ - پاداش برتر و مازاد بر استحقاق بندگان، پرتوى از مشیت خدا بر اعطاى روزى بى شمار او (لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب) جمله «و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب» در مقام تعلیل براى جمله «لیجزیهم اللّه...» و «یزیدهم...» است; چون خداوند به هر کس که بخواهد روزى بى حساب و فراون مى دهد. از این رو به مردان الهى پاداش افزون بر استحقاقشان، عنایت مى فرماید.
موضوعات مرتبط
- امیدواران: به پاداشهاى خدا ۱۰
- امیدوارى: به فضل خدا ۱۰
- انسان: پاداش انسان ها ۱۸
- اولیاءالله: اهداف اولیاءالله ۳; تداوم ذکر اولیاءالله ۳; تداوم زکات اولیاءالله ۳; تداوم نماز اولیاءالله ۳; روزى اولیاءالله ۱۵
- پاداش: بهترین پاداش ۲، ۱۰; تناسب پاداش با عمل ۶; مراتب پاداش ۱، ۲، ۱۰
- ترس: آثار ترس از قیامت ۱۶
- تکامل: عوامل تکامل ۱۲
- خدا: آثار مشیت خدا ۱۴; ازدیاد پاداشهاى خدا ۹; پاداشهاى خدا ۲، ۴; فضل خدا ۱۸; نشانه هاى فضل خدا ۵، ۹; نشانه هاى مشیت خدا ۱۸
- ذاکران: ازدیاد روزى ذاکران ۱۷; امیدوارى ذاکران ۱۰، ۱۱; انتظارات ذاکران ۱۷; پاداش ذاکران ۱، ۲، ۴، ۵، ۸; ترس ذاکران ۱۱; تفضل بر ذاکران ۸; روزى ذاکران ۱۶; فضایل ذاکران ۴; ویژگیهاى ذاکران ۱۱
- ذکر: آثار تداوم ذکر خدا ۱۲; آثار ذکر خدا ۱۶
- روزى: روز بى حساب ۱۵، ۱۸; روزى بى حسابرسى ۱۵; عوامل ازدیاد روزى ۱۴
- زکات: آثار زکات ۱۶; روزى مؤدیان زکات ۱۶
- عبادت: اخلاص در عبادت ۷; نیت در عبادت ۷
- عمل صالح: پاداش عمل صالح ۱; مراتب عمل صالح ۶
- فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۸، ۱۵
- قیامت: روزى خائفان از قیامت ۱۶
- نظام جزایى ۶:
- نعمت : مشمولان نعمت ۱۳
- نماز: آثار نماز ۱۶
- نمازگزاران: روزى نمازگزاران ۱۶