النور ٣٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و باید خویشتن‌داری کنند (عفت ورزند) آنان که نمی‌یابند آمیزشی یا همسری تا بی‌نیازشان گرداند خدا از فضل خویش و آنان که خواستار مکاتبه هستند از آنچه دستهای شما مالک است پس مکاتبه کنید با ایشان اگر دانستید در ایشان خوبی را و دهیدشان از مال خدا که به شما داده است و وادار نکنید به ناخواه کنیزان خویش را به روسپی اگر خواهند خویشتن نگه‌داشتن را تا جوئید بهره زندگانی دنیا را و آنکو وادارشان کند همانا خداوند است پس از واداشتن آنان آمرزنده مهربان‌
|-|معزی=و باید خویشتن‌داری کنند (عفت ورزند) آنان که نمی‌یابند آمیزشی یا همسری تا بی‌نیازشان گرداند خدا از فضل خویش و آنان که خواستار مکاتبه هستند از آنچه دستهای شما مالک است پس مکاتبه کنید با ایشان اگر دانستید در ایشان خوبی را و دهیدشان از مال خدا که به شما داده است و وادار نکنید به ناخواه کنیزان خویش را به روسپی اگر خواهند خویشتن نگه‌داشتن را تا جوئید بهره زندگانی دنیا را و آنکو وادارشان کند همانا خداوند است پس از واداشتن آنان آمرزنده مهربان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = النور ٣٢ | بعدی = النور ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::53|٥٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = [[نازل شده در سال::17|٥ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = النور ٣٢ | بعدی = النور ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::53|٥٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«لِیَسْتَعْفِفْ»: باید با سعی و رنج خواستار پاکدامنی شود. مثلاً با روزه گرفتن، سرگرم مطالعه و ورزش شدن، پرداختن به اعمال مفید طاقت‌فرسا، دوری از اماکن پر رفت و آمد زنان، و راههای حلال دیگر، خویشتن را از بند شهوت موقّتاً برهاند و منتظر لطف خدا بماند. «نِکاحاً»: امکانات ازدواج. مخارج ازدواج. اسم آلت است، یعنی چیزی که به وسیله آن ازدواج رو به راه می‌شود. مانند (رکاب) که وسیله سوار شدن بر اسب است (نگا: تفسیر قاسمی). «الْکِتَاب»: مکاتبه. عقد کتابت. قرارداد و سند آزادی. «خَیْراً»: مراد قدرت بر کسب و کار و صلاحیّت زندگی مستقلّ، و صداقت و امانت در پرداخت اقساط بهای خود است. «مَالِ اللهِ ...»: مراد پرداخت بهای آنان از محلّ زکات بیت‌المال (نگا: توبه / )، یا صدقه و بخشش صاحب برده و دیگر مؤمنان است. «فَتَیَاتِکُمْ»: فَتَیات، جمع فَتاة، مراد کنیزان است. «الْبِغَآءِ»: زنا. می‌تواند مراد سبب آن باشد که جلوگیری از ازدواج است و آیه برابر این نظریّه معنی شده است. «تَحَصُّناً»: تعفّف. پاکدامنی. «عَرَضَ الْحَیَاةِ»: (نگا: نساء / ). یادآوری: معنی آیه به طریقی که بیان شد، تنها نظریّه عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن» است. بقیّه تفاسیر مورد استفاده، آیه را تا اوّل «وَلا تُکْرِهُوا ...»: به همان شکل معنی، و از آن به بعد نظرشان بدین گونه است: کنیزان خود را به خاطر فراچنگ آوردن کالای زودگذر دنیا وادار به زنا و خودفروشی نکنید، اگر آنان خواستند پاک و پاکدامن بمانند، و هرکس آنان را بر این کار وادارد (سپس پشیمان گردد) خداوند آمرزگار و مهربان است (و از او درمی‌گذرد و مشمول مرحمت خود قرار می‌دهد). فقط برخی از مفسّران مغفرت و مرحمت را شامل صاحبان بردگان، و گروهی شامل کنیزان وادار شده به زنا، و دسته‌ای هم شامل مالک و مملوک دانسته‌اند.
«لِیَسْتَعْفِفْ»: باید با سعی و رنج خواستار پاکدامنی شود. مثلاً با روزه گرفتن، سرگرم مطالعه و ورزش شدن، پرداختن به اعمال مفید طاقت‌فرسا، دوری از اماکن پر رفت و آمد زنان، و راههای حلال دیگر، خویشتن را از بند شهوت موقّتاً برهاند و منتظر لطف خدا بماند. «نِکاحاً»: امکانات ازدواج. مخارج ازدواج. اسم آلت است، یعنی چیزی که به وسیله آن ازدواج رو به راه می‌شود. مانند (رکاب) که وسیله سوار شدن بر اسب است (نگا: تفسیر قاسمی). «الْکِتَاب»: مکاتبه. عقد کتابت. قرارداد و سند آزادی. «خَیْراً»: مراد قدرت بر کسب و کار و صلاحیّت زندگی مستقلّ، و صداقت و امانت در پرداخت اقساط بهای خود است. «مَالِ اللهِ ...»: مراد پرداخت بهای آنان از محلّ زکات بیت‌المال (نگا: توبه / )، یا صدقه و بخشش صاحب برده و دیگر مؤمنان است. «فَتَیَاتِکُمْ»: فَتَیات، جمع فَتاة، مراد کنیزان است. «الْبِغَآءِ»: زنا. می‌تواند مراد سبب آن باشد که جلوگیری از ازدواج است و آیه برابر این نظریّه معنی شده است. «تَحَصُّناً»: تعفّف. پاکدامنی. «عَرَضَ الْحَیَاةِ»: (نگا: نساء / ). یادآوری: معنی آیه به طریقی که بیان شد، تنها نظریّه عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن» است. بقیّه تفاسیر مورد استفاده، آیه را تا اوّل «وَلا تُکْرِهُوا ...»: به همان شکل معنی، و از آن به بعد نظرشان بدین گونه است: کنیزان خود را به خاطر فراچنگ آوردن کالای زودگذر دنیا وادار به زنا و خودفروشی نکنید، اگر آنان خواستند پاک و پاکدامن بمانند، و هرکس آنان را بر این کار وادارد (سپس پشیمان گردد) خداوند آمرزگار و مهربان است (و از او درمی‌گذرد و مشمول مرحمت خود قرار می‌دهد). فقط برخی از مفسّران مغفرت و مرحمت را شامل صاحبان بردگان، و گروهی شامل کنیزان وادار شده به زنا، و دسته‌ای هم شامل مالک و مملوک دانسته‌اند.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸


ترجمه

و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [=قرار داد مخصوص برای آزاد شدن‌] هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس می‌کنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان می‌خواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)

|و كسانى كه امكانات زناشويى نمى‌يابند، بايد عفت بورزند تا خدا آنها را از كرم خويش بى‌نياز گرداند. و از مملوكان شما، كسانى كه خواستار مكاتبه [باز خريد] خويش هستند، اگر در آنها خيرى (توانايى) يافتيد، قرار بازخريد آنها را بنويسيد، و از مالى كه خدا به شم
و كسانى كه [وسيله‌] زناشويى نمى‌يابند، بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى‌نياز گرداند. و از ميان غلامانتان، كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند، اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال‌] مى‌يابيد، قرارِ بازخريدِ آنها را بنويسيد، و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجاً خود را آزاد كنند]، و كنيزان خود را -در صورتى كه تمايل به پاكدامنى دارند- براى اينكه متاع زندگى دنيا را بجوييد، به زنا وادار مكنيد، و هر كس آنان را به زور وادار كند، در حقيقت، خدا پس از اجبار نمودن ايشان، [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است.
و آنان که وسیله نکاح نیابند باید عفت نفس پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف و فضل خود بی‌نیاز گرداند. و از بردگانتان آنان که تقاضای مکاتبه کنند (یعنی خواهند که خود را از مولا به مبلغی مشروط یا مطلق خریداری کنند) تقاضای آنها را اگر خیر و صلاحی در ایشان مشاهده کنید بپذیرید و (برای کمک به آزاد شدن آنها) از مال خدا که به شما اعطا فرموده (به عنوان زکات و صدقات در وجه مال المکاتبه) به آنها بدهید، و کنیزکان خود را که مایلند به عفت، زنهار برای طمع مال دنیا جبرا به زنا وادار مکنید، که هر کس آنها را اکراه به زنا کند خدا در حق آنها که مجبور بودند بسیار آمرزنده و مهربان است (لیکن شما را که آنها را به زنا مجبور کنید به جای آنان عقاب خواهد کرد).
و کسانی که [وسیله] ازدواجی نمی یابند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا آنان را از فضل خود توانگرشان سازد. و کسانی از بردگانتان که درخواست نوشتن قرارداد [برای فعالیت اقتصادی و پرداخت مبلغی به مالک خود برای آزاد شدن] دارند، اگر در آنان [برای عقد این قرارداد] شایستگی سراغ دارید با آنان قرارداد ببندید، و چیزی از مال خدا را که به شما عطا کرده است به آنان بدهید، و کنیزان خود را که می خواهند پاکدامن باشند، برای به دست آوردن متاع ناچیز و زودگذر زندگی دنیا به زنا وادار مکنید، و هر که آنان را وادار [به زنا] کند، به یقین خدا پس از مجبور شدنشان [نسبت به آنان] بسیار آمرزنده و مهربان است.
آنان كه استطاعت زناشويى ندارند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خدا از كرم خويش توانگرشان گرداند. و از بندگانتان آنان كه خواهان بازخريدن خويشند، اگر در آنها خيرى يافتيد، بازخريدنشان را بپذيريد. و از آن مال كه خدا به شما ارزانى داشته است به آنان بدهيد. و كنيزان خود را اگر خواهند كه پرهيزگار باشند به خاطر ثروت دنيوى به زنا وادار مكنيد. هر كس كه آنان را به زنا وادارد، خدا براى آن كنيزان كه به اكراه بدان كار وادار گشته‌اند آمرزنده و مهربان است.
و کسانی که اسباب زناشویی نمی‌یابند، پاکدامنی ورزند، تا آنکه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند، و کسانی از ملک یمینهایتان که قصد بازخرید خویش را دارند، اگر در آنان خیری سراغ دارید، آنان را بازخرید کنید، و به آنان [برای کمک به بازخریدشان‌] از مال الهی [سهمی از زکات‌] که به شما بخشیده است، ببخشید، و کنیزکانتان را اگر عزم پاکدامنی دارند، به فحشا وادار مکنید که مال دنیا به دست آورید، و هر کس ایشان را اجبار کند، بداند که خداوند با توجه به اکراهشان، آمرزگار مهربان است‌
و آنان كه [وسيله‌] زناشويى نيابند بايد خويشتندارى و پاكدامنى پيش گيرند تا خداوند از بخشش خود بى‌نيازشان گرداند. و از غلامان و كنيزانتان آنان كه [با كسب و كار خود] خواستار بازخريد و آزادى خويش‌اند، اگر در آنها نيكيى دانستيد- شايستگى ديديد- بازخريدشان را بپذيريد، و از مال خداوند كه به شما داده است به آنان بدهيد- از زكات يا بخشى از بازخريد- و كنيزان خود را اگر خواهند كه پارسا باشند به ستم بر زنا وادار مكنيد تا كالاى زندگى دنيا بجوييد. و هر كه آنان را به زنا وادارد خداوند پس از وادارشدن آنها آمرزنده و مهربان است.
آنان که امکانات ازدواج را ندارند (و قادر به پرداخت مهریّه و نفقه نمی‌باشند) باید در راه عفّت و پاکدامنی تلاش کنند، تا خداوند از فضل و لطف خود ایشان را دارا کند (و وسیله‌ی رفع نیازشان را فراهم سازد). کسانی که از بردگانتان خواستار (آزادی خود با) عقد قرارداد شدند، با ایشان عقد قرارداد ببندید اگر خیر (و صلاحیّت بر پای خود ایستادن در زندگی آزاد و امانت در پرداخت اقساط بازخرید) در ایشان سراغ دیدید، (در راه آزادی کمکشان کنید) و از مال و ثروت خدا که خدا به شما داده است بدیشان بدهید. همچنین کنیزان خود را (با جلوگیری از ازدواج ایشان) وادار به زنا نکنید، اگر آنان خواستند (با ازدواج با مردان دلخواه خود، شخصیّت مستقلّی بهم رسانند و همچون آزادگان تشکیل خانواده دهند و) عفیف و پاکدامن باشند. (ای مؤمنان! با جلوگیری از ازدواج، کار کنیزان را به خودفروشی نکشانید) تا بدین وسیله خواهان مال و دارائی زودگذر دنیا بوده (و بگوئید ازدواج آنان با دیگران باعث کم‌کاری ایشان و کاستی رونق و کاهش بهایشان می‌گردد). هرکس ایشان را (با منع ازدواج) وادار (به زنا و خودفروشی) کند، اگر از واداشتن آنان توبه کند (و راه ازدواج کنیزان و رفاه حال ایشان را به وسیله‌ی موافقت با ازدواج فراهم سازد) خدا آمرزگار و مهربان است (و او را می‌بخشد و مورد لطف و محبّت قرار می‌دهد).
و کسانی که (وسیله‌ی) زناشویی نمی‌یابند، باید پاکدامنی ورزند، تا خدا آنان را از فضل خویش بی‌نیاز گرداند. و از میان غلامانتان، کسانی که در صددند با قرارداد کتبی، خود را آزاد کنند، اگر در آنان خیری (از ایمان و آمال و مال) یافتید، (قرار) بازخرید آنها را بنویسید و از آن مالی که خدا به شما داده است به ایشان بدهید (تا خود را آزاد کنند) و کنیزان خود را - در صورتی که تصمیم به پاکدامنی دارند - برای اینکه متاع زندگی دنیا را بجویید، به زنا وادار مکنید، و هر کس آنان را به اجبار (به زنا) وادار کند بی‌گمان خدا پس از اجبار نمودنشان، پوشنده‌ی (گناه اجبارشدگان و) رحمتگر بر ویژگان است.
و باید خویشتن‌داری کنند (عفت ورزند) آنان که نمی‌یابند آمیزشی یا همسری تا بی‌نیازشان گرداند خدا از فضل خویش و آنان که خواستار مکاتبه هستند از آنچه دستهای شما مالک است پس مکاتبه کنید با ایشان اگر دانستید در ایشان خوبی را و دهیدشان از مال خدا که به شما داده است و وادار نکنید به ناخواه کنیزان خویش را به روسپی اگر خواهند خویشتن نگه‌داشتن را تا جوئید بهره زندگانی دنیا را و آنکو وادارشان کند همانا خداوند است پس از واداشتن آنان آمرزنده مهربان‌


النور ٣٢ آیه ٣٣ النور ٣٤
سوره : سوره النور
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِیَسْتَعْفِفْ»: باید با سعی و رنج خواستار پاکدامنی شود. مثلاً با روزه گرفتن، سرگرم مطالعه و ورزش شدن، پرداختن به اعمال مفید طاقت‌فرسا، دوری از اماکن پر رفت و آمد زنان، و راههای حلال دیگر، خویشتن را از بند شهوت موقّتاً برهاند و منتظر لطف خدا بماند. «نِکاحاً»: امکانات ازدواج. مخارج ازدواج. اسم آلت است، یعنی چیزی که به وسیله آن ازدواج رو به راه می‌شود. مانند (رکاب) که وسیله سوار شدن بر اسب است (نگا: تفسیر قاسمی). «الْکِتَاب»: مکاتبه. عقد کتابت. قرارداد و سند آزادی. «خَیْراً»: مراد قدرت بر کسب و کار و صلاحیّت زندگی مستقلّ، و صداقت و امانت در پرداخت اقساط بهای خود است. «مَالِ اللهِ ...»: مراد پرداخت بهای آنان از محلّ زکات بیت‌المال (نگا: توبه / )، یا صدقه و بخشش صاحب برده و دیگر مؤمنان است. «فَتَیَاتِکُمْ»: فَتَیات، جمع فَتاة، مراد کنیزان است. «الْبِغَآءِ»: زنا. می‌تواند مراد سبب آن باشد که جلوگیری از ازدواج است و آیه برابر این نظریّه معنی شده است. «تَحَصُّناً»: تعفّف. پاکدامنی. «عَرَضَ الْحَیَاةِ»: (نگا: نساء / ). یادآوری: معنی آیه به طریقی که بیان شد، تنها نظریّه عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن» است. بقیّه تفاسیر مورد استفاده، آیه را تا اوّل «وَلا تُکْرِهُوا ...»: به همان شکل معنی، و از آن به بعد نظرشان بدین گونه است: کنیزان خود را به خاطر فراچنگ آوردن کالای زودگذر دنیا وادار به زنا و خودفروشی نکنید، اگر آنان خواستند پاک و پاکدامن بمانند، و هرکس آنان را بر این کار وادارد (سپس پشیمان گردد) خداوند آمرزگار و مهربان است (و از او درمی‌گذرد و مشمول مرحمت خود قرار می‌دهد). فقط برخی از مفسّران مغفرت و مرحمت را شامل صاحبان بردگان، و گروهی شامل کنیزان وادار شده به زنا، و دسته‌ای هم شامل مالک و مملوک دانسته‌اند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - لزوم عفت گزینى و پاکدامنى، بر کسانى که به همسر مناسب و امکانات لازم براى ازدواج، دستیابى ندارد. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا)

۲ - نیافتن همسر مناسب و امکانات ازدواج، مجوز آلودگى به فحشا و فساد جنسى نیست. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا)

۳ - زنان و مردان غیر متأهل، بیش از دیگران در معرض فحشا و آلودگى جنسى اند. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا) فرمان خداوند به عفت گزینى افراد غیر متأهل، مى تواند گویاى این نکته باشد که آنان بیش از افراد متأهل، در معرض فساد جنسى اند.

۴ - ضرورت اقدام عملى براى فراهم آوردن تسهیلات ازدواج در جهت حل مشکلات جنسى غیر متأهلان، قبل از توصیه آنان به عفت و پاکدامنى (و أنکحوا الأیمى منکم ... و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا) توصیه به فراهم ساختن امکانات ازدواج مجردان، پیش از توصیه به عفت گزینى، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۵ - لزوم خوددارى غیر متأهلان فاقد تسهیلات ازدواج، از دستیازى به اموال و امکانات حرام براى ازدواج خود (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله) مقصود از نیافتن نکاح، مى تواند اسباب و امکانات مالى براى ازدواج باشد و عفت گزینى نیز، مربوط به همین امکانات باشد; یعنى، از اسباب و امکانات حرام نباید تسهیلات ازدواج را فراهم ساخت.

۶ - مردان و زنان غیر متأهل عفیف، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امکانات ازدواج، برخوردارند. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله)

۷ - نقش مؤثر مسائل اقتصادى (فقر و غنا) در آلودگى به فحشا و فساد جنسى و یا اجتناب از آنها (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله)

۸ - وعده خداوند به برطرف ساختن نیازهاى غیر متأهلان فاقد امکانات ازدواج، در صورت رعایت عفت و پاکدامنى (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله)

۹ - فضل خداوند، منشأ امداد او به زنان و مردان عفیف است. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله)

۱۰ - زنان و مردان غیر متأهل فقیر و فاقد امکانات ازدواج، بیش از دیگران در معرض آلودگى به فساد جنسى اند. (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا حتّى یغنیهم اللّه من فضله) توصیه خداوند به افراد غیر متأهل فقیر و فاقد امکانات ازدواج مبنى بر عفت و پاکدامنى، مى تواند بیانگر نکته یاد شده باشد.

۱۱ - لزوم موافقت برده داران با تقاضاى بردگان خود در تنظیم سندِ بازخرید آنان (و الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم)

۱۲ - صلاحیت براى آزادى، شرط لزوم تنظیم سند آزادى با بردگان از سوى مالکان آنان (الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم إن علمتم فیهم خیرًا)

۱۳ - حمایت اسلام از آزادى بردگان (الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم إن علمتم فیهم خیرًا)

۱۴ - بردگان، هم سنگ با مالکانشان در بستن قرارداد بازخرید خویش (الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم) برداشت یاد شده به خاطر صیغه مفاعله بودن «کاتبوا» است که لازمه آن، مشارکت بردگان با مالکان خویش در عقد قرارداد بازخریدشان است.

۱۵ - بردگان، داراى شخصیت حقیقى (اصیل در قرارداد بازخرید خویش) در دیدگاه قرآن (الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم)

۱۶ - قرارداد بردگان با مالکانشان جهت بازخرید خویش، یکى از راه هاى آزادى آنان است. (الذین یبتغون الکتب ممّا ملکت أیمنکم فکاتبوهم)

۱۷ - برده داران، وظیفه دار پرداخت مقدارى از مال خود به بردگان، به هنگام آزادى آنان با قرارداد بازخرید (مکاتبه) (فکاتبوهم ... و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتیکم)

۱۸ - خداوند، مالک اصلى و حقیقى تمام اموال و ثروت ها است. (و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتیکم) برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند، اموال موجود در دست مالکان را، «مال اللّه» (مال خدا) شمرده است.

۱۹ - اموال مردم، داده خداوند است. (و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتیکم)

۲۰ - برده دارانى که با کمک مالى خویش، به روند آزادگى بردگان تسریع بخشند، مورد تشویق و تحسین خدا هستند. (فکاتبوهم ... و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتیکم)

۲۱ - واداشتن کنیزان عفیف، بر فحشا و فساد جنسى، حرام است. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا)

۲۲ - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن کنیزان به فحشا و خودفروشى، حرام است. (ولاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا) نهى از واداشتن کنیزان به فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنیوى، دلیل حرمت چنین سودى است.

۲۳ - سود و درآمد به دست آمده از راه اشاعه فحشا و خودفروشى، حرام است. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا) برداشت یاد شده از انتزاع از مورد آیه (کنیزان) به دست مى آید; زیرا از ظاهر آیه شریفه چنین به دست مى آید که مورد آن خصوصیتى ندارد.

۲۴ - واداشتن کنیزان به فحشا و خودفروشى جهت کسب در آمد و رفاه بیشتر، امرى رایج در جاهلیت (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء ... لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا)

۲۵ - ارزش ها، نباید فداى رفاه و متاع دنیوى شود. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا)

۲۶ - شخصیت و کرامت انسانى کنیزان، به منزله شخصیت و کرامت دختران آزاد است. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء ... إن أردن تحصّنًا) «فتیات» (جمع «فتیة») به معناى دختران جوان است (لسان العرب). برداشت یاد شده از تعبیر «فتیاتکم»(دختران جوانتان) به جاى «إمائکم»(کنیزانتان) - با آن که مقصود از دختران جوان، همان کنیزان است - استفاده شده است.

۲۷ - دل بستگى به مادیات و دنیامدارى، زمینه رواج فحشا و فساد جنسى در یک جامعه است. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء ... لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا)

۲۸ - زندگى دنیایى، بى ثبات و ناپایدار است. (عرض الحیوة الدنیا) «عرض» به هر شىء ناپایدار و بى ثبات، گفته مى شود.

۲۹ - کنیزان پاکدامن و شخصیت انسانى آنان، مورد حمایت اسلام است. (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا)

۳۰ - عفت و پاکدامنى براى زنان، صفتى بس ارزشمند و پسندیده (و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا)

۳۱ - اهتمام اسلام به رواج اخلاق سالم جنسى و ایجاد روابط سالم زناشویى در جامعه و برچیده شدن زمینه فساد جنسى (و لیستعفف الذین لایجدون نکاحًا ... و لاتکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا)

۳۲ - کنیزان وادار شده به فحشا از سوى مالکان، مورد آمرزش و مشمول رحمت خدا هستند. (و من یکرههنّ فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم)

۳۳ - برده دارانِ وادار کننده کنیزان خویش به فحشا و فساد جنسى، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند. (و من یکرههنّ فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم) در آیه یاد شده متعلق «غفور» و «رحیم» ذکر نشده است. با توجه به این که بعید است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اکراهشان و نیز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر مى رسد مقصود کنیزانى خواهد بود که مجبور به فحشا شده اند. بر این اساس اختصاص یافتن این وعده به کنیزان، حاکى از محرومیت برده داران از این موهبت است.

۳۴ - اکراه بر گناه، عذرى قابل قبول براى سلب مسؤولیت از اکراه شدگان (فإنّ اللّه من بعد إکرههنّ غفور رحیم)

۳۵ - خداوند، غفور (آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (فإنّ اللّه... غفور رحیم)

۳۶ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «فکاتبوهم إن علمتم فیهم خیراً» قال الخیر أن یشهد أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمداً رسول اللّه، و یکون بیده عمل یکتسب به أو یکون له حرفة; از امام صادق(ع) درباره قول خداى - عزّوجل - «...إن علمتم فیهم خیراً» روایت شده است: خیر این است که به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد(ص) شهادت دهد و در دست او کارى باشد که با آن کسب درآمد کند، یا حرفه اى داشته باشد». ۱- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳۲، ح ۳۴۹۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۰، ح ۱۵۵.

۳۷ - «قاسم بن سلیمان عن أبى عبداللّه قال و سألته عن قول اللّه عزّوجلّ «و آتوهم من مال اللّه الذى آتاکم» قال سمعت أبى علیه السلام یقول: یضع عنه ممّا نوى أن یکاتبه علیه; قاسم بن سلیمان گوید از امام صادق(ع) درباره قول خداى - عزّوجل - «و آتوهم من مال اللّه الذى آتاکم» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: از پدرم - علیه السلام - شنیدم که مى فرمود:... از قیمتى که قصد کرده در قبال آن با او مکاتبه کند چیزى بکاهد». ۱- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۷۸، ب ۵۰، ح ۲۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۱، ح ۱۶۳.

۳۸ - «قال ابن عباس: قال على بن أبى طالب [فى قول اللّه «و آتوهم من مال اللّه»] أمر اللّه السید أن یدع للمکاتب الربع من ثمنه و هذا تعلیم من اللّه لیس بفریضة و لکن فیه أجر; ابن عباس گوید: حضرت على بن أبى طالب(ع) [درباره قول خدا «وآتوهم من مال اللّه»] فرمود: خدا به مالک برده امر کرده است که یک چهارم از «مال المکاتبه» را از مکاتب نگیرد و این یک تعلیم اخلاقى از خداوند است که واجب نیست; ولى اجر دارد.» ۱- الدرالمنثور، ج ۶، ص ۱۹۱.

۳۹ - «عن على ابن أبى طالب(ع) فى قوله: «و لاتکرهوا فتیاتکم على البغاء» قال: کان أهل الجاهلیة یبغین إمائهم فنهوا عن ذلک فى الإسلام; حضرت على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خدا «و لاتکرهوا فتیاتکم على البغاء» فرمود: اهل جاهلیت کنیزان خود را به زنا وادار مى کردند. سپس در اسلام از این کار نهى شدند». ۱- الدرالمنثور، ج ۶، ص ۱۹۲.

موضوعات مرتبط

  • آمرزشهاى خدا: محرومان از آمرزشهاى خدا ۳۳; مشمولان آمرزشهاى خدا ۳۲
  • احکام ۵، ۱۲، ۱۷، ۲۱، ۲۲، ۲۳:
  • اخلاق : اهمیت سلامت اخلاق جنسى ۳۱
  • ارزشها: اهمیت حفظ ارزشها ۲۵
  • ازدواج: احکام ازدواج ۵; اهمیت ازدواج ۳۱; اهمیت زمینه سازى ازدواج ۴
  • اسماء و صفات: رحیم ۳۵; غفور ۳۵
  • اکراه: آثار اکراه ۳۴
  • امدادهاى خدا: مشمولان امدادهاى خدا ۶
  • انحراف جنسى: اهمیت ممانعت از انحراف جنسى ۳۱; زمینه انحراف جنسى ۲، ۳
  • انسان: تساوى انسان ها ۱۴، ۲۶
  • برده: احکام برده ۱۶; احکام برده مکاتب ۱۱، ۱۲، ۱۷; امداد به برده مکاتب ۲۰، ۳۷، ۳۸; اهمیت عتق برده ۱۳; پرداخت مال به برده ۱۷; روش عتق برده ۱۲، ۱۶; شخصیت برده ۱۴، ۱۵; شرایط برده مکاتب ۳۶; شرایط عتق برده ۱۲;عتق برده ۲۰; قبول درخواست برده مکاتب ۱۱; مکاتبه با برده ۱۶
  • برده داران: مسؤولیت برده داران ۱۷
  • بى همسران: امداد به بى همسران ۶; اهمیت عفت بى همسران ۱; تأمین نیاز بى همسران ۸; تفضل به بى همسران ۶; توصیه به بى همسران ۴; عفت بى همسران ۴; فضایل بى همسران عفیف ۶; لغزشگاههاى بى همسران ۳، ۱۰; مسؤولیت بى همسران ۵
  • بى همسرى: آثار بى همسرى ۲، ۱۰
  • ثروت: آثار ثروت ۷
  • جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۲۷
  • جاهلیت: اشاعه فحشا در جاهلیت ۲۴; راههاى کسب در جاهلیت ۲۴; رسوم جاهلیت ۲۴، ۳۹
  • جهان بینى: توحیدى ۱۸
  • خدا: آثار فضل خدا ۹; آمرزشهاى خدا ۳۳; تشویقهاى خدا ۲۰; عطایاى خدا ۱۹; مالکیت خدا ۱۸; محرومان از رحمت خدا ۳۳; وعده هاى خدا ۸
  • خیر: مراد از خیر ۳۶
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲۷
  • رحمت: مشمولان رحمت ۳۲
  • زن : ارزش عفت زن ۳۰
  • زنا: اکراه به زنا ۲۲، ۳۹
  • زندگى: ناپایدارى زندگى دنیوى ۲۸
  • صفات: پسندیده ۳۰
  • عذر: عذر مقبول ۳۴
  • عفت: آثار عفت ۸
  • عفیفان: امداد به عفیفان ۶; تفصل به عفیفان ۶; حمایت از عفیفان ۲۹; منشأ امداد به عفیفان ۹
  • فحشا: اکراه به فحشا ۲۱، ۲۲; زمینه فحشا ۲، ۳، ۱۰، ۲۷; عوامل فحشا ۷; موانع فحشا ۷
  • فساد: زمینه فساد اجتماعى ۲۷
  • فضل خدا: مشمولان فضل خدا۶
  • فقر: آثار فقر ۷، ۱۰
  • کسب: احکام کسب ۲۲، ۲۳; کسب با زنا ۲۳; کسب حرام ۲۲، ۲۳
  • کنیز: آمرزش کنیز گناهکار ۳۲; اکراه کنیز ۲۱، ۲۲، ۳۹; حمایت از کنیز ۲۹; شخصیت کنیز ۲۶; محرومیت مالک کنیز گناهکار ۳۳
  • گناه: اکراه بر گناه ۳۲، ۳۴
  • مال: منشأ مال ۱۹
  • محرمات ۲۱، ۲۲، ۲۳: اعراض از محرمات ۵
  • مسؤولیت: عوامل رافع مسؤولیت ۳۴

منابع