يوسف ٧٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که بست بار ایشان را گذارد جام را میان بار برادر خویش پس بانگ برآورد بانگدهندهای کهای کاروان همانا شمائید دزدیکنندگان | |-|معزی=و هنگامی که بست بار ایشان را گذارد جام را میان بار برادر خویش پس بانگ برآورد بانگدهندهای کهای کاروان همانا شمائید دزدیکنندگان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::70|٧٠]] | قبلی = يوسف ٦٩ | بعدی = يوسف ٧١ | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«السِّقَایَةَ»: پیمانهای که بدان آب میخورند. یا پیمانهای که بدان گندم و جو را میپیمایند. «رَحْلِ»: جُل و رختی که همچون زین بر پشت شتر میبندند و بر آن سوار میشوند. بر بار و کالای شتر نیز اطلاق میگردد. در اینجا معنی دوم مراد است. «أَذَّنَ»: صدا زد. فریاد برآورد. «مُؤَذِّن»: فریاد کننده. ندا دهنده. «الْعِیرُ»: شتران. اسم جمع است و از لفظ خود دارای مفرد نیست. در اینجا مراد اهل کاروان، یعنی کاروانیان است. «إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ»: بیان این جمله میتواند به خاطر دزدیدن یوسف از پدر باشد، یا ندادهنده آن را از پیش خود گفته باشد، یا برای دفع ضرری به ضرری خفیفتر از آن باشد، و یا این که راه چارهای بوده که خدا آن را برای یوسف مباح کرده باشد (نگا: ص / ). | «السِّقَایَةَ»: پیمانهای که بدان آب میخورند. یا پیمانهای که بدان گندم و جو را میپیمایند. «رَحْلِ»: جُل و رختی که همچون زین بر پشت شتر میبندند و بر آن سوار میشوند. بر بار و کالای شتر نیز اطلاق میگردد. در اینجا معنی دوم مراد است. «أَذَّنَ»: صدا زد. فریاد برآورد. «مُؤَذِّن»: فریاد کننده. ندا دهنده. «الْعِیرُ»: شتران. اسم جمع است و از لفظ خود دارای مفرد نیست. در اینجا مراد اهل کاروان، یعنی کاروانیان است. «إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ»: بیان این جمله میتواند به خاطر دزدیدن یوسف از پدر باشد، یا ندادهنده آن را از پیش خود گفته باشد، یا برای دفع ضرری به ضرری خفیفتر از آن باشد، و یا این که راه چارهای بوده که خدا آن را برای یوسف مباح کرده باشد (نگا: ص / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٦٩ | آیه ٧٠ | يوسف ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السِّقَایَةَ»: پیمانهای که بدان آب میخورند. یا پیمانهای که بدان گندم و جو را میپیمایند. «رَحْلِ»: جُل و رختی که همچون زین بر پشت شتر میبندند و بر آن سوار میشوند. بر بار و کالای شتر نیز اطلاق میگردد. در اینجا معنی دوم مراد است. «أَذَّنَ»: صدا زد. فریاد برآورد. «مُؤَذِّن»: فریاد کننده. ندا دهنده. «الْعِیرُ»: شتران. اسم جمع است و از لفظ خود دارای مفرد نیست. در اینجا مراد اهل کاروان، یعنی کاروانیان است. «إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ»: بیان این جمله میتواند به خاطر دزدیدن یوسف از پدر باشد، یا ندادهنده آن را از پیش خود گفته باشد، یا برای دفع ضرری به ضرری خفیفتر از آن باشد، و یا این که راه چارهای بوده که خدا آن را برای یوسف مباح کرده باشد (نگا: ص / ).
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۶۳، سوره يوسف
- بازگشت برادران يوسف به سوى پدر و راضى كردن او به بردن بنيامين و...
- مراد يعقوب (عليه السلام ) از جمله : ((فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين ))
- معناى توسل به خدا، لغو و بى اثر دانستن اسباب و وسائط نيست
- سبب اينكه يعقوب (عليه السلام ) به پسران خود سفارش كرد از يك دروازه وارد نشوند
- سه نكته درباره توكل از آيه شريفه : ((و قال يا نبىّ...)) استفاده مى شود
- معناى جمله : ((ما كان يغنى عنهم من الله من شى ء...))
- علم موهبتى به يعقوب (عليه السلام ) اكتسابى نبوده و نتيجه اخلاص در توحيد است
- توجيه ديگر مفسرين در معناى آيات مورد بحث
- گفتار يوسف جز افتراهاى مذموم عقلى و حرام شرعى نيست !
- توجيه ديگر مفسرين در مراد از آيه شريفه
- پيمانه ملك گم شده است !
- كيفر سارق معين مى شود
- پيمانه از باروبنه بنيامين برادر ابوينى يوسف (عليه السلام ) يافته مى شود!
- مراد از اينكه يوسف (عليه السلام ) نمى توانستند بر مبناى كيش مصريان برادر را نزدخود نگاه بدارد
- معناى جمله ((فوق كل ذى علم ))
- گفتگوى يوسف (عليه السلام ) با برادران پس از آنكه پيمانه گمشده از باروبنه بنيامين يافته شد
- گفتگوى برادران : چگونه بدون بنيامين نزد پدر بازگرديم ؟
- يكى از برادران : نزد پدر بازگشته بگوييد پسرت دزدى كرد و ((ما شهدنا الّا بماعلمنا... و ما كنّا
نکات آیه
۱- طرح و نقشه یوسف(ع) براى نگاهداشتن بنیامین نزد خویش (فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقایة فى رحل أخیه)
۲- یوسف(ع) خود به تجهیز و مهیّا کردن محموله برادران خویش پرداخت. (فلما جهّزهم بجهازهم)
۳- یوسف(ع) به هنگام آماده کردن محموله برادرانش ، آبخورى مخصوص را در محموله بنیامین قرار داد. (فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقایة فى رحل أخیه) «سقایة» به ظرفى گفته مى شود که براى آب خوردن از آن استفاده مى شود. «ال» تعریف در آن مى رساند که ظرف ویژه اى بوده است.
۴- بى اطلاعى کارگزاران یوسف(ع) از طرح و نقشه وى (جاسازى کردن پیمانه در محموله بنیامین) براى جلوگیرى از بازگشت بنیامین (جعل السقایة فى رحل أخیه ثم أذّن مؤذّن) چنان چه کارگزاران یوسف(ع) از نقشه وى مطلع بودند، به سارق بودن فرزندان یعقوب تصریح و تأکید نمى کردند (إنکم لسارقون). همچنین از اینکه یوسف(ع) خود جام را در محموله بنیامین قرار داد، این معنا استفاده مى شود که او نمى خواست دیگران از نقشه وى مطلع باشند.
۵- کارگزاران یوسف(ع) بر اثر نیافتن آبخورى مخصوص ، فرزندان یعقوب را به دزدیدن آن متهم کردند. (جعل السقایة فى رحل أخیه ثم أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لسرقون)
۶- یکى از کارگزاران یوسف با مخاطب قرار دادن قافله فرزندان یعقوب ، اتهام سرقت را به آنان اعلام کرد. (ثم أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لسرقون) «عیر» به مجموعه افراد قافله و شترانى که بار و بنه آنان را حمل مى کنند، گفته مى شود. این کلمه مرادف کاروان و قافله در فارسى است. «اذان» به معناى اعلام کردن است و «تأذین» مصدر «أذّن» به معناى کثرت اعلام مى باشد. بنابراین «أذّن مؤذّن ...» ; یعنى، اعلام کننده اى چندین بار اعلام کرد.
۷- اتهام سرقت به فرزندان یعقوب پس از حرکت و دور شدنشان از محوطه بارگیرى ، به آنان اعلام شد.* (ثم أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لسرقون) حرف «ثم» و نیز جمله «أقبلوا علیهم» - در آیه بعد - مى تواند گویاى برداشت فوق باشد.
۸- جام پنهان شده در محموله بنیامین ، ظرفى قیمتى و با ارزش بود. (جعل السقایة ... أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لسرقون) از این که بر فرزندان یعقوب اطلاق شده که سارقید نه سرقت کردید و اینکه مؤذّن مسأله را علنى اعلام مى نماید و آن را تکرار مى کند، همچنین از اینکه یوسف(ع) مى توانست سارق جام را برده خویش سازد، معلوم مى شود که آن جام، ظرفى با ارزش و قیمتى بوده است.
روایات و احادیث
۹- «عن أبى عبدالله علیه السلام ... قال: إنهم سرقوا یوسف من أبیه ألا ترى أنه قال لهم حین قالوا: ماذا تفقدون؟ قالوا: نفقد صواع الملک ، و لم یقولوا: سرقتم صواع الملک، إنما عنى أنکم سرقتم یوسف من أبیه ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است [که در پاسخ سؤال مردى که از «إنکم لسارقون» پرسیده بود ]فرمود: آنان یوسف را از پدرش سرقت کرده بودند. آیا توجه نمى کنى که هنگامى که برادران یوسف گفتند: چه چیزى گم کرده اید؟ او و کارگزارانش به آنان گفتند: «پیمانه پادشاه را گم کرده ایم» و نگفتند: پیمانه پادشاه را دزدیدید. جز این نیست که نظر یوسف بر این بود که شما یوسف را از پدرش سرقت کردید».
۱۰- «عن أبى جعفر(ع): ... و ارتحل القوم (إخوة یوسف) مع الرفقة فمضوا ، فلحقهم یوسف و فتیته فنادوا فیهم قال: «أیّتها العیر إنکم لسارقون»...».[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... برادران یوسف با کاروانیان حرکت کردند و رفتند، سپس یوسف و افرادش به آنان ملحق شدند. آن گاه بین آنان ندا دادند و منادى چنین گفت: «أیّتها العیر إنکم لسارقون».
۱۱- «عن أبى عبدالله(ع): التقیة من دین الله ... لقد قال یوسف «أیّتها العیر إنکم لسارقون» والله ما کانوا سرقوا شیئاً ... ;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است: تقیه از دین خداست ... به تحقیق یوسف گفت: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» [ولى] به خدا سوگند چیزى را ندزدیده بودند ...».
۱۲- «عن أبى عبدالله(ع): قال رسول الله(ص): لا کذب على مصلح ثم تلا: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» ثم قال: والله ما سرقوا و ما کذب ... ;(۴) از امام صادق(ع) روایت شده است: رسول خدا(ص) فرمود: دروغ براى کسى که قصد اصلاح دارد نیست. آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: «أیّتها العیر إنکم لسارقون» ; سپس فرمود: به خدا سوگند کاروانیان دزدى نکرده بودند و [اعلام کننده نیز ]دروغ نگفت...».
موضوعات مرتبط
- برادران یوسف: اتهام دزدى به برادران یوسف ۵، ۶، ۱۰; برادران یوسف و یوسف(ع) ۹; دزدى برادران یوسف ۹; زمان اتهام دزدى به برادران یوسف ۷; کاروان تجارى برادران یوسف ۶; مال التجاره برادران یوسف ۲، ۳ بنیامین: نگهدارى بنیامین ۱
- پادشاه مصر: آبخورى پادشاه مصر ۳; ارزش آبخورى پادشاه مصر ۸; گم شدن آبخورىپادشاه مصر ۹
- تقیّه: احکام تقیّه ۱۱
- دروغ: احکام دروغ ۱۲; دروغ جایز ۱۲; دروغ مصلحتى ۱۲
- دین: تعالیم دین ۱۱
- یوسف(ع): تدبیر یوسف(ع) ۱، ۳; تعالیم قصه یوسف(ع) ۱۱، ۱۲; تقیّه یوسف(ع) ۱۱; تهمتهاى کارگزاران یوسف(ع) ۵، ۶; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۰; کارگزاران یوسف و تدبیر یوسف(ع) ۴; یوسف(ع) و برادران ۲، ۱۰; یوسف(ع) و بنیامین ۱