الأنعام ١٠٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=همانا بیامد شما را بینشهائی از پروردگار شما پس آنکه بینا شود برای خویشتن است و آنکه نابینا شود بر خویشتن است و نیستم من بر شما نگهبان | |-|معزی=همانا بیامد شما را بینشهائی از پروردگار شما پس آنکه بینا شود برای خویشتن است و آنکه نابینا شود بر خویشتن است و نیستم من بر شما نگهبان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::104|١٠٤]] | قبلی = الأنعام ١٠٣ | بعدی = الأنعام ١٠٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«نُصَرِّفُ»: به شیوهها و گونههای مختلف بیان میکنیم و توضیح میدهیم. «لِیَقُولُوا»: بگذار بگویند که. تا بگویند که. این واژه، عطف بر فعل مقدّری است و تقدیر چنین میشود: لِیَجْحَدُوا وَ لِیَقُولُوا. حرف لام در اینجا لام عاقبت یا صَیْرورت نام دارد (نگا: قصص / . «دَرَسْتَ»: درسخواندهای. مراد این است که کافران میگویند: تو کتابهای آسمانی گذشته را فرا گرفتهای و قرآن را از روی آنها و در پیش مردمان آموختهای (نگا: نحل / و فرقان / و . «لِنُبَیِّنَهُ»: تا آن را بیان داریم. مرجع ضمیر (هُ) واژه (الْقُرآنِ) محذوف است که از سیاق کلام پیدا است و یا (الآیاتِ) به اعتبار تأویل به (الْکِتاب) است. | «نُصَرِّفُ»: به شیوهها و گونههای مختلف بیان میکنیم و توضیح میدهیم. «لِیَقُولُوا»: بگذار بگویند که. تا بگویند که. این واژه، عطف بر فعل مقدّری است و تقدیر چنین میشود: لِیَجْحَدُوا وَ لِیَقُولُوا. حرف لام در اینجا لام عاقبت یا صَیْرورت نام دارد (نگا: قصص / . «دَرَسْتَ»: درسخواندهای. مراد این است که کافران میگویند: تو کتابهای آسمانی گذشته را فرا گرفتهای و قرآن را از روی آنها و در پیش مردمان آموختهای (نگا: نحل / و فرقان / و . «لِنُبَیِّنَهُ»: تا آن را بیان داریم. مرجع ضمیر (هُ) واژه (الْقُرآنِ) محذوف است که از سیاق کلام پیدا است و یا (الآیاتِ) به اعتبار تأویل به (الْکِتاب) است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۴
ترجمه
الأنعام ١٠٣ | آیه ١٠٤ | الأنعام ١٠٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُصَرِّفُ»: به شیوهها و گونههای مختلف بیان میکنیم و توضیح میدهیم. «لِیَقُولُوا»: بگذار بگویند که. تا بگویند که. این واژه، عطف بر فعل مقدّری است و تقدیر چنین میشود: لِیَجْحَدُوا وَ لِیَقُولُوا. حرف لام در اینجا لام عاقبت یا صَیْرورت نام دارد (نگا: قصص / . «دَرَسْتَ»: درسخواندهای. مراد این است که کافران میگویند: تو کتابهای آسمانی گذشته را فرا گرفتهای و قرآن را از روی آنها و در پیش مردمان آموختهای (نگا: نحل / و فرقان / و . «لِنُبَیِّنَهُ»: تا آن را بیان داریم. مرجع ضمیر (هُ) واژه (الْقُرآنِ) محذوف است که از سیاق کلام پیدا است و یا (الآیاتِ) به اعتبار تأویل به (الْکِتاب) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
نکات آیه
۱- آیات قرآن آگاهیهایى ارائه شده از پروردگار به انسانهاست. (قد جاءکم بصائر من ربکم)
۲- ارائه آگاهى به انسان، پرتوى از ربوبیت و لطف الهى است. (قد جاءکم بصائر من ربکم) تکرار ضمیر «کم» و اضافه رب به آن بیانگر لطف خداوند به بندگانش است.
۳- همه انسانها داراى زمینه پذیرش هدایت و دریافت آگاهى از جانب خداوند هستند. (قد جاءکم بصائر من ربکم)
۴- نقش اساسى ارائه آگاهى و بینش در تربیت و پرورش (قد جاءکم بصائر من ربکم) ذکر نام مقدس «رب»، با ضمیر خطاب «کم» پس از بیان ارائه بینشها، بیانگر این است که این کار از جمله شؤون ربوبیت، و بالطبع در تربیت و پرورش مؤثر است.
۵- قرآن و پیامبر (ص) و برهانهاى ارائه شده از جانب خداوند، پیام آور بینش و آگاهى براى انسان است. (قد جاءکم بصائر من ربکم)
۶- آدمى برخوردار از حق انتخاب و گزینش، پس از رویارویى با حق و باطل است. (قد جاءکم بصائر من ربکم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعلیها)
۷- بینش و آگاهیهاى ارائه شده از سوى خداوند، در جهت کمال و منافع انسان است. (فمن أبصر فلنفسه)
۸- نفع و ضرر انسان در گرو پذیرش و یا عدم پذیرش بینشهاى ارائه شده از جانب خداوند است. (فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعلیها)
۹- نپذیرفتن آیات الهى، نتیجه کوردلى است، نه معلول خفاى آیات. (قد جاءکم بصائر من ربکم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعلیها) کاربرد فعل «عمى» (کور شد) در مورد کسانى است که آیات روشن خداوند را درک نمى کنند، بیانگر این است که آنان چشم خود را به روى حقایق مى بندند، نه اینکه حقایق پنهان باشد.
۱۰- ایمان به آیات الهى بینایى و کفر به آن کورى است. (قد جاءکم بصائر من ربکم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعلیها)
۱۱- پیامبر(ص) روشنگر و ارائه دهنده بینش صحیح به مردم است، نه نگهبان و وادارکننده مردم به پذیرش آن. (قد جاءکم بصائر من ربکم ... و ما أنا علیکم بحفیظ) «حفیظ» به معناى «حافظ» و متعلق آن محذوف است. با توجه به اینکه بحث درباره بینشها و عقاید است، متعلق آن متناسب با همین مضمون است که مضمون عقیدتى است.
۱۲- وادار کردن مردم به پذیرش معارف و حقایق دین، خارج از حیطه مسؤولیت مبلغان و پیشوایان دین است. (قد جاءکم بصائر من ربکم ... و ما أنا علیکم بحفیظ)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: وضوح آیات خدا ۹
- انتخاب: حق انتخاب ۶
- انسان: اختیار انسان ۶، ۱۱ ; استعدادهاى انسان ۳ ; حقوق انسان ۶ ; منافع انسان ۷، ۸ ; منشأ علم انسان ۲، ۵، ۷ ; ویژگى انسان ۶ ; هدایتپذیرى انسان ۳
- ایمان: به آیات خدا ۱۰ ; متعلق ایمان ۱۰
- بصیرت: منشأ بصیرت ۲ ; موارد بصیرت ۱۰
- تربیت: آگاهى در تربیت ۴ ; عوامل مؤثر در تربیت ۴
- خدا: حجتهاى خدا ۵ ; ربوبیت خدا ۲ ; عطایاى خدا ۵، ۷، ۸ ; قبول حجتهاى خدا ۸ ; لطف خدا ۲
- دین: اکراه در دین ۱۲
- رشد: عوامل رشد ۷
- رهبرى: محدوده مسؤولیت رهبرى دینى ۱۲
- ضرر: عوامل ضرر ۸
- عقیده: منشأ عقیده صحیح ۱۱
- علم: آثار علم ۴
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱۰ ; نقش قرآن ۱، ۵ ; هدایتگرى قرآن ۱
- کافران: کورى کافران ۱۰
- کفر: به آیات خدا ۱۰
- کوردلى: آثار کوردلى ۹
- مبلغان: محدوده مسؤولیت مبلغان ۱۲
- محمّد (ص): محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۱۱ ; نقش محمّد (ص) ۵ ; هدایتگرى محمّد (ص) ۱۱