النساء ٧٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=آیا ننگریستی بدانان که بدیشان گفته شد بازدارید دستهای خود را و بپای دارید نماز را و بدهید زکات را تا گاهی که بر ایشان جنگ نوشته شد ناگهان گروهی از ایشان ترسند مردم را مانند ترسیدن خدا یا سخت‌تر و گفتند پروردگارا چرا جنگ بر ما نوشتی کاش ما را مهلت می‌دادی تا سرآمدی نزدیک بگو کامیابی دنیااست اندک و آخرت بهتر است برای آنکه پرهیزکاری کند و ستم بر شما نشود به مقدار تاری که در هسته خرما است‌
|-|معزی=آیا ننگریستی بدانان که بدیشان گفته شد بازدارید دستهای خود را و بپای دارید نماز را و بدهید زکات را تا گاهی که بر ایشان جنگ نوشته شد ناگهان گروهی از ایشان ترسند مردم را مانند ترسیدن خدا یا سخت‌تر و گفتند پروردگارا چرا جنگ بر ما نوشتی کاش ما را مهلت می‌دادی تا سرآمدی نزدیک بگو کامیابی دنیااست اندک و آخرت بهتر است برای آنکه پرهیزکاری کند و ستم بر شما نشود به مقدار تاری که در هسته خرما است‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::77|٧٧]] | قبلی = النساء ٧٦ | بعدی = النساء ٧٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::55|٥٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::77|٧٧]] | قبلی = النساء ٧٦ | بعدی = النساء ٧٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::55|٥٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«کُفُّوا أَیْدِیَکُم»: دست نگاه دارید. دست بکشید. «فَرِیق»: گروه. دسته. «أَشَدَّ خَشْیَةً»: بلکه ترس بیشتری. (أَشَدَّ) مجرور است و چون غیرمنصرف است فتحه به جای کسره به کار رفته است و عطف بر (خَشْیَةِ) است. و (خَشْیَةً) تمییز است. «أَجَل»: مدّت. «فَتِیلاً»: رشته‌گونه‌ای که در شکاف هسته خرما وجود دارد (نگا: نساء / ).
«کُفُّوا أَیْدِیَکُم»: دست نگاه دارید. دست بکشید. «فَرِیق»: گروه. دسته. «أَشَدَّ خَشْیَةً»: بلکه ترس بیشتری. (أَشَدَّ) مجرور است و چون غیرمنصرف است فتحه به جای کسره به کار رفته است و عطف بر (خَشْیَةِ) است. و (خَشْیَةً) تمییز است. «أَجَل»: مدّت. «فَتِیلاً»: رشته‌گونه‌ای که در شکاف هسته خرما وجود دارد (نگا: نساء / ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۸


ترجمه

آیا ندیدی کسانی را که (در مکّه) به آنها گفته شد: «فعلا) ً دست از جهاد بدارید! و نماز را برپا کنید! و زکات بپردازید!» (امّا آنها از این دستور، ناراحت بودند)، ولی هنگامی که (در مدینه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعی از آنان، از مردم می‌ترسیدند، همان گونه که از خدا می‌ترسند، بلکه بیشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتی؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکی تأخیر نینداختی؟!» به آنها بگو: «سرمایه زندگی دنیا، ناچیز است! و سرای آخرت، برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شکافِ هسته خرمایی، به شما ستم نخواهد شد!

آيا نديدى كسانى را كه به آنان گفته شد: [فعلا] دست از جنگ بداريد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد، ولى وقتى كه كارزار بر آنها مقرر شد، به ناگاه گروهى از آنها از مردم (مشرك) مى‌ترسيدند مانند ترسيدن از خدا يا بالاتر از آن، و گفتند: پروردگارا! چرا بر ما جن
آيا نديدى كسانى را كه به آنان گفته شد: «[فعلاً] دست [از جنگ‌] بداريد، و نماز را برپا كنيد و زكات بدهيد»، و[لى‌] همين كه كارزار بر آنان مقرر شد، بناگاه گروهى از آنان از مردم [=مشركان مكّه‌] ترسيدند مانند ترس از خدا يا ترسى سخت‌تر. و گفتند: «پروردگارا، چرا بر ما كارزار مقرّر داشتى؟ چرا ما را تا مدتى كوتاه مهلت ندادى؟» بگو: «برخوردارى [از اين‌] دنيا اندك، و براى كسى كه تقوا پيشه كرده، آخرت بهتر است، و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمايى بر شما ستم نخواهد رفت.»
آیا نمی‌نگری به حال مردمی که (گفتند: به ما اجازه جنگ ده و) به آنها گفته شد: اکنون از جنگ خودداری کرده، به نماز و زکات قیام کنید؛ پس آن‌گاه که بر آنها حکم جهاد آمد در آن هنگام گروهی از آنان به همان اندازه که باید از خدا ترسند یا بیش از آن، از مردم ترسیدند و گفتند: ای خدا، چرا بر ما حکم جنگ را فرض کردی؟ چرا عمر ما را تا اجل نزدیک طبیعی به تأخیر نیفکندی؟ بگو: زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست، و (در آنجا) کمترین ستمی به شما نخواهد شد.
آیا ندیدی کسانی را که [پیش از اعلام حکم جهاد] به آنان گفته شد: [چون زمینه جنگ فراهم نیست] دست از جنگ بازدارید و [در این شرایط] نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید. ولی هنگامی که جنگ بر آنان لازم و مقرّر شد، ناگاه گروهی از آنان مانند ترس از [عقوبت] خدا یا ترسی سخت تر از آن از مردمِ [مُشرک] ترسیدند و گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما لازم و مقرّر کردی؟ و چرا ما را تا زمانی نزدیک [که زمان مرگ طبیعی است] مهلت ندادی؟ بگو: متاع دنیا اندک، و آخرت برای آنان که تقوا ورزیده اند بهتر است؛ و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد كه اكنون از جنگ بازايستيد و نماز بخوانيد و زكات بدهيد، كه چون جنگيدن بر آنان مقرر شد، گروهى چنان از مردم ترسيدند كه بايد از خدا مى‌ترسيدند؟ حتى ترسى بيشتر از ترس خدا. و گفتند: اى پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما واجب كرده‌اى و ما را مهلت نمى‌دهى تا به مرگ خود -كه نزديك است- بميريم؟ بگو: متاع اينجهانى اندك است و آخرت از آن پرهيزگاران است و به شما حتى به قدر رشته‌اى كه در ميان هسته خرماست ستم نمى شود.
آیا داستان کسانی را که به آنان گفته شد [عجالتا] دست از جهاد نگه دارید و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید ندانسته‌ای؟ که چون بر آنان جهاد مقرر گشت، آنگاه گروهی از آنان از مردم [مشرکان مکه‌] چنان می‌ترسیدند که باید از خداوند ترسید، یا حتی از آن شدیدتر، و [در دل‌] می‌گفتند پروردگارا چرا بر ما جهاد را مقرر داشتی، کاش ما را تا زمانی نزدیک واپس می‌داشتی، بگو بهره دنیا ناچیز است و برای کسی که تقوا پیشه کند آخرت بهتر است، و بر شما به اندازه ذره ناچیزی هم ستم نخواهد رفت‌
آيا به كسانى ننگريستى كه [پيش از فرمان جهاد] به آنان گفته شد دستهاى خويش [از پيكار] باز داريد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد [ولى آنها اعتراض داشتند و خواستار جنگ بودند] پس چون كارزار بر آنان نوشته شد آنگاه گروهى از ايشان از مردم مى‌ترسيدند مانند ترس از خدا يا ترسى بيشتر، و گفتند: پروردگارا، چرا كارزار بر ما نوشتى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزديك- مرگ- مهلت ندادى؟ بگو: كالا و برخوردارى اين جهان اندك است و آن جهان براى كسى كه پرهيزگار باشد بهتر است و بر شما به اندازه رشته هسته خرمايى- اندكى- ستم نرود.
آیا نمی‌بینی (ای محمّد و تعجّب نمی‌کنی از) کسانی که (پیش از آن که اجازه‌ی جنگ صادر شود، نسبت به جنگ علاقه نشان می‌دادند و هر چند) بدیشان گفته می‌شد: (وقت جهاد فرا نرسیده است؛) دست از جنگ بدارید و نماز را برپا دارید و زکات مال بدر کنید (در ظاهر شتاب می‌کردند و گوششان به کسی بدهکار نبود). امّا وقتی که جنگ بر آنان واجب گردید (و فرمان جهاد داده شد) بدین هنگام دسته‌ای از ایشان از مردم همان گونه ترسیدند و هراس برداشتند که از خدا ترس و هراس داشتند! و بلکه بیشتر هم دچار خوف و وحشت شدند! و گفتند: پروردگارا! چرا (بدین زودی) جنگ را بر ما واجب کردی؟ چه می‌شد اگر به ما فرصت بیشتری می‌دادی (تا از لذائذ دنیا بهره می‌گرفتیم؟). بگو: کالای دنیا اندک است و آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است، (و جزای شما داده شود) و کمترین ستمی به شما نشود.
آیا ندیدی کسانی را که به آنان گفته شد: «دست (از جنگ) بدارید و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید.» پس چون کشتار بر آنان نوشته شد، ناگاه گروهی از آنان از مردمان می‌ترسند - مانند ترس از خدا یا ترسی سخت‌تر - و گفتند: «پروردگارمان! چرا بر ما آن کشتار را برنبشتی‌؟ چرا تا مدتی کوتاه مهلتمان ندادی‌؟» بگو: «برخورداری(‌تان از) دنیا کم (است)، و برای کسی که تقوا پیشه کرده، آخرت بهتر است و (در آنجا) به قدر نَخَک هسته‌ی خرمایی (هم) بر شما ستم نخواهد رفت.»
آیا ننگریستی بدانان که بدیشان گفته شد بازدارید دستهای خود را و بپای دارید نماز را و بدهید زکات را تا گاهی که بر ایشان جنگ نوشته شد ناگهان گروهی از ایشان ترسند مردم را مانند ترسیدن خدا یا سخت‌تر و گفتند پروردگارا چرا جنگ بر ما نوشتی کاش ما را مهلت می‌دادی تا سرآمدی نزدیک بگو کامیابی دنیااست اندک و آخرت بهتر است برای آنکه پرهیزکاری کند و ستم بر شما نشود به مقدار تاری که در هسته خرما است‌


النساء ٧٦ آیه ٧٧ النساء ٧٨
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کُفُّوا أَیْدِیَکُم»: دست نگاه دارید. دست بکشید. «فَرِیق»: گروه. دسته. «أَشَدَّ خَشْیَةً»: بلکه ترس بیشتری. (أَشَدَّ) مجرور است و چون غیرمنصرف است فتحه به جای کسره به کار رفته است و عطف بر (خَشْیَةِ) است. و (خَشْیَةً) تمییز است. «أَجَل»: مدّت. «فَتِیلاً»: رشته‌گونه‌ای که در شکاف هسته خرما وجود دارد (نگا: نساء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پیامبر (ص) در مکّه، مسلمانان را از درگیرى مسلّحانه با کافران بازمى داشت. (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم) بنابر آنچه در شأن نزول آمده، نهى از مبارزه مسلّحانه در مکّه و قبل از هجرت رسول خدا (ص) بوده است.

۲- برخى از مسلمانان صدر اسلام خواستار نبرد با کفّار، قبل از تشریع جهاد و مبارزه مسلّحانه (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم ... فلمّا کتب علیهم القتال) از جمله «فلمّا کتب» به دست مى آید که مراد از «کفّوا»، خوددارى از نبرد و جنگ مسلحانه است.

۳- برخى از مسلمانان صدر اسلام خواهان نبرد با کافران، پیش از فراهم آمدن زمینه هاى آن (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم) جمله «فلما کتب ... »، چنانچه گذشت، مى تواند به معناى تشریع جهاد باشد، و مى تواند به معنى فراهم آمدن زمینه جهاد و پیش آمدن شرایط آن باشد ; یعنى آنگاه که پیامبر (ص) مسلمانان را به سوى جهاد فراخواند ... .

۴- ضرورت بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة)

۵- پیوستگى مسائل عبادى و اقتصادى در اسلام (اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة)

۶- اهمیّت بیشتر اقامه نماز و پرداخت زکات، نسبت به دیگر عبادات فردى و اجتماعى (قیل لهم کفّوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة) چون در میان واجبات، تنها به نماز و زکات اشاره شده، با اینکه قطعاً در آن زمان مسائلى دیگر نیز واجب بوده است.

۷- تقدّم تشریع نماز و زکات بر تشریع جهاد (الم تر الى الّذین ... اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة فلمّا کتب علیهم القتال) بنابر اینکه مراد از «فلمّا کتب» بیان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمینه آن.

۸- نقش اقامه نماز و پرداخت زکات، در خودسازى و آمادگى براى جهاد و فداکارى (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة فلمّا کتب علیهم القتال) فرمان خداوند به برپایى نماز و اداى زکات، پس از نهى از مبارزه مسلحانه، دلالت بر این دارد که تا اقامه نماز و اداى زکات جایگاه خویش را در جامعه نیابد، شرایط براى مبارزه و جهاد آماده نمى شود.

۹- پیدایش روحیه عبادت و بندگى خدا در جامعه ایمانى، از شرایط لازم براى جهاد و مبارزه (قیل لهم کفّوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة)

۱۰- پیدایش روحیه گذشت از مال و رسیدگى به وضع اقتصادى مستمندان، از شرایط لازم هر جامعه دینى براى جهاد و مبارزه (کفّوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة)

۱۱- لزوم خودسازى، پیش از نبرد با کفّار (و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة فلمّا کتب علیهم القتال)

۱۲- اهمیّت و ارزش برتر نماز، نسبت به زکات* (و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة) تقدیم ذکرى نماز بر زکات، مى تواند اشاره به اهمیّت بیشتر نماز باشد.

۱۳- فرمان جهاد، مایه ترس برخى از مدعیان جهاد و مبارزه در صدر اسلام (فلمّا کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیة اللّه او اشدّ خشیة)

۱۴- گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناک بودند که خداترسان از خدا مى ترسند. (اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیة اللّه) برداشت فوق بر این مبناست که «کخشیة اللّه» حال براى فاعل «یخشون» باشد که در این صورت مضافى مقدر است و تقدیر کلام چنین خواهد بود: یخشون النّاس مثل اهل خشیة اللّه.

۱۵- گروهى از مسلمانان صدر اسلام، فزونتر از ترسِ خداترسان، از رویارویى با دشمن هراسناک بودند. (اذا فریق منهم یخشون النّاس ... او اشدّ خشیةً) اَوْ در «او اشدّ خشیة» براى تنویع است و اشاره دارد به اینکه مسلمانان هراسناک از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

۱۶- گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى که از خدا، ترسان بودند، از رویارویى با دشمن مى ترسیدند. (اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیة اللّه) در برداشت فوق «کخشیة اللّه» صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل «خشیة» ضمیرى است که به «فریق» بازمى گردد ; یعنى یخشون النّاس مثل خشیتهم من اللّه.

۱۷- گروهى از مسلمانان صدر اسلام، هراسشان از جنگ بیش از ترسشان از خداوند بود. (یخشون النّاس کخشیة اللّه او اشدّ خشیة)

۱۸- بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، تسلیم در برابر حکم جهاد و آماده براى نبرد با دشمن (اذا فریق منهم یخشون النّاس)

۱۹- خداترسى و نهراسیدن از دشمن، ویژگى بسیارى از مسلمانان صدر اسلام (اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیة اللّه)

۲۰- ترس از غیر خدا، از عوامل بازدارنده مردم از جهاد (یخشون النّاس کخشیة اللّه)

۲۱- سرزنش مسلمانانى که از رویارویى با دشمنان در هراسند. (فلمّا کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون النّاس)

۲۲- ترس و خشیت، تنها سزاوار مقام بلند و رفیع خداوند است. (اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیة اللّه او اشدّ خشیة) ترسِ آمیخته با تعظیم را «خشیة» مى گویند. یعنى اگر عظمت کسى یا چیزى باعث ترس از او شود، مى گویند از او خشیت دارد. و نکوهش خداوند از ترسیدن از غیر او دلالت مى کند که تنها باید از او خشیت داشت.

۲۳- اعتراض برخى از مسلمانان به فرمان جهاد و درخواست تأخیر آن (و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قریب)

۲۴- ترس، منشأ اعتراض گروهى از مسلمانان صدر اسلام به حکم جهاد (یخشون النّاس ... و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال)

۲۵- مسلمانان هراسناک از نبرد، خواهان لغو حکم جهاد شدند. (و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قریب) برخى برآنند که مراد از «اجل قریب» زمان مرگ است. و تأخیر حکم جهاد تا زمان مرگ به معناى لغو آن است.

۲۶- بروز حقیقت ایمان افراد و ظهور باطن آنان با آمدن حکم جهاد (فلمّا کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون النّاس ... و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال)

۲۷- کم ارزشى و ناچیز بودن بهره هاى دنیوى در برابر آخرت و نعمتهاى آن (قل متاع الدنیا قلیل و الاخرة خیر لمن اتّقى)

۲۸- ارزشمندى بهره هاى دنیوى در دیدگاه انسان، زمینه تخلف و سرپیچى از جهاد و فرامین الهى (و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال ... قل متاع الدنیا قلیل) جمله «قل متاع الدنیا»، چون جواب از اعتراض آنهاست، بیانگر این است که علّت اصلى تخلف از حکم جهاد، وابستگى به دنیاست.

۲۹- آخرت براى پرهیزگاران بهتر از دنیاست. (و الاخرة خیر لمن اتّقى)

۳۰- سعادت اخروى، مشروط به پرهیزگارى (و الاخرة خیر لمن اتّقى)

۳۱- تسلیم نبودن در برابر احکام الهى و هراس از رویارویى با دشمن، نشانه بى تقوایى (و قالوا ربّنا لم کتبت علینا القتال لولا اخّرتنا الى اجل قریب و الاخرة خیر لمن اتّقى) مفعول «اتقى» مى تواند مسائلى باشد که در آیه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حکم خدا و ترس از جنگ.

۳۲- بهره بردارى از سرشت سودجویى انسان، از روشهاى قرآن براى ترغیب به انجام تکالیف (قل متاع الّدنیا قلیل و الاخرة خیر لمن اتّقى)

۳۳- خداوند، ذرّه اى ستم بر بندگان روانمى دارد. (و لا تظلمون فتیلا) «فتیل» به نخ بسیار باریک گفته مى شود، و اشیاى بسیار حقیر را به آن تشبیه مى کنند.

۳۴- خداوند، پاداش مجاهدان را به طور کامل و بدون هیچ کاستى عطا مى کند. (فلمّا کتب علیهم القتال ... و لا تظلمون فتیلا) جمله «لا تظلمون فتیلا» به این معناست که در اعطاى پاداش به آنان، ظلمى نمى شود. یعنى پاداش خود را به طور کامل دریافت مى کنند.

۳۵- نظام جزا و پاداش الهى، به دور از هر گونه ستم (فلمّا کتب علیهم القتال ... و لا تظلمون فتیلا)

روایات و احادیث

۳۶- خداوند، فراخوان سست عنصران عصر رسول خدا به دست شستن از شعارهاى توخالى در زمینه جنگ و جهاد (الم تر الى الّذین قیل لهم کفّوا ایدیکم) امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: یعنى کفّوا السنتکم.[۱]

موضوعات مرتبط

  • آمادگى نظامى:۱۸
  • ارزشها:۱۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۳۶ ; ویژگى اسلام ۵
  • انسان: سودجویى انسان ۳۲
  • ایمان: آثار ایمان ۲۶ ; ایمان و جهاد ۲۶
  • ایثار: آثار ایثار ۱۰
  • بی‌تقوایى: علایم بی‌تقوایى ۳۱
  • تربیت: روش تربیت ۳۲
  • ترس: آثار ترس ۲۴ ; ترس پسندیده ۲۲ ; ترس ناپسند ۱۴، ۲۰، ۲۱ ; عوامل ترس ۱۳
  • تقوا: آثار تقوا ۳۰
  • تکلیف: تشویق به تکلیف ۳۲
  • جنگ: ترس از جنگ ۱۴، ۱۷، ۲۵ ; خودسازى در جنگ ۱۱
  • جهاد: ترس از جهاد ۱۳ ; تشریع جهاد ۷ ; درخواست جهاد ۲ ; زمینه جهاد ۸ ; شرایط جهاد ۹، ۱۰ ; عوامل تخلف از جهاد ۲۰
  • خدا: پاداش خدا ۳۵ ; ترس از خدا ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۹ ; خدا و ظلم ۳۳، ۳۵ ; عصیان از حدود خدا ۳۱ ; عطایاى خدا ۳۴ ; عظمت خدا ۲۲
  • خشوع: اهمیت خشوع ۲۲
  • خودسازى: اهمیّت خودسازى ۱۱ ; عوامل خودسازى ۸
  • دشمنان: ترس از دشمنان ۱۵، ۱۶، ۲۱، ۳۱
  • زکات: آثار زکات ۸ ; اداى زکات ۴ ; اهمیّت اداى زکات ۶ ; تشریع زکات ۷ ; فضیلت زکات ۱۲
  • سعادت: عوامل سعادت اخروى ۳۰
  • شعار: ناپسند ۳۶
  • عبادت: آثار عبادت ۹ ; عبادت و اقتصاد ۵
  • عبودیت: آثار عبودیت ۹
  • عصیان: زمینه عصیان ۲۸
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱۴، ۱۵، ۱۶
  • کافران: جنگ با کافران ۲، ۳، ۱۱
  • مبارزه: شرایط مبارزه ۹، ۱۰
  • متقین: حیات اخروى متقین ۲۹ ; حیات دنیوى متقین ۲۹
  • مجاهدان: پاداش مجاهدان ۳۴
  • محمّد (ص): سیره محمّد (ص) ۱ ; محمّد (ص) در مکّه ۱
  • مسلمانان: برخورد مسلمانان ۲۳ ; برخورد مسلمانان صدر اسلام ۲۴ ; خواسته مسلمانان ۲۵ ; خواسته مسلمانان صدر اسلام ۲، ۳ ; سرزنش مسلمانان ۲۱ ; مسلمانان صدر اسلام ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹ ; مسلمانان و جهاد ۲۳، ۲۴، ۲۵ ; مسلمانان و کافران ۱
  • مؤمنان: حقیقت مؤمنان ۲۶
  • نظام اقتصادى:۵
  • نظام تعالیم دین:۵
  • نظام قضایى:۳۵
  • نعمت: ارزش نعمت هاى اخروى ۲۷ ; ارزش نعمت هاى دنیوى ۲۷، ۲۸
  • نماز: آثار نماز ۸ ; اقامه نماز ۴ ; اهمیت اقامه نماز ۶ ; تشریع نماز ۷ ; فضلیت نماز ۱۲
  • نیازمندان: تأمین نیازمندان ۱۰

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۱۱۴، ح ۸ ; نورالثقلین، ج ۱، ۵۱۷- ، ح ۴۰۷ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۸، ح ۱۹۷.